سلام من مدتی پیش تو این سایت عضو شدم ولی پستی نزاشتم.
خیلی دو دل هستم و وقت زیادی هم واسه تصمیم گیری ندارم.
ماجرا از این قراره که من و پسری 5 سال پیش با هم دوست شدیم اون موقع من19 سال داشتم و ایشون 22سال
و ایشون تهران زندگی میکردن البته اصالتا اهل همون اصفهان بودن. و اینم بگم اول ارتباط و دوستیم با پسر بوده. اون اوایل به شدت دوسشون داشتم. با
اینکه ایشون یکم تپل بود و من شکم داشتن و تپل بودن رو نمیپسندیدم و ایشون تیپ مردونه داشتن و من اسپرت میپسندیدم ولی گفتم اینارو میشه تغییر
داد و همینطور هم شد و ایشون تیپشونو اسپرت کردن بخاطر خواسته من ولی اون قضیه شکم داشتن هنوز سر جاش بود.
با توجه به اینکه قد بلندی ندارن 175 به چشم میومد.تو این دوران که 2 سال بود ایشون هر از گاهی میومدن شهرستان واسه دیدن من که خب همه چیز خوب بود
و واسه قبول شدن کنکور هم خیلی بهم کمک کردن. و بهم آرامش دادن.
مشکل از جایی شروع شد که من کنکور تهران قبول شدم تو مدتی که من تهران بودم ایشون یه مدتشو واسه کنکور ارشد میخون. مدتی بعدش سرباز بودن و بعدش
هم سر کار و از اونجایی که کار عمرانی بود و در کارگاه عمران ایشون تو دورانی که من تهران بودم به ظاهرشون اصلا نمیرسیدن که باعث شد سرد بشم تو
برخوردام باهاشون که بعد اینکه دیدین خیلی داره روم تاثیر میزاره سعی کردن تصحیح کنن.ولی اون دوران تاثیر بدی رو میل و دوس داشتن من گذاشت.
و یا طرز برخوردشون تو جامعه و با افراد اون طوری نبود که میپسندیدم اون طوری که از نظر من یه فرد با شخصیت باشن نبود.
و باز باعث میشد سردتر شم.
و یا پیش میومد ایشون خیلی راحت جلوی من از زنای دیگه که تو خیابون میدیدن حرف بزنن نه اینکه تعریف کنن ولی نظر میدادن که این منو خیلی اذیت
میکرد که بهشون گفتن و این مشکل رفع شده فعلا.
همه اینا به کار الان مشکلی که باهاش بر خوردم اینه که ایشون بنظر آم عصبی میان. جلوی من و برای من عصبی نشدن یا خیلی کم پیش اومده ولی اون
طوری که از کار یا خونه تعریف میکنن انگار زود عصبی میشن.مثلا برای مادرشون و خودشون میگن فقط یه لحظه عصبی میشن و بعد از دل طرف در میارن
ولی من با شناختی که از خودم دارم آدم خیلی زود رنجی هستم و خیلی زود ناراحت میشم. و ایشون لحن تندی دارن با بقیه و من میترسم با من هم در
آینده اینجوری باشن.
خانواده هامون از نظر فرهنگی تغریبا در ی سطح قرار دارن ولی خود ما کمی اختلاف سلیقه داریم.
یکی دیگه ر اختلاف سلیقه هامون هم اینه که من آدم تفریحی هستم و دوس دارم
زیاد مسافرت وتفریح برم ولی ایشون اینجوری نیستن..و بجاش ایشون به شدت
فکر کار کردن هستن..
و اون مساله چاقی هم همچنانهست و ایشون همش قول میدن که رعایت کنن و لاغر شن ولی این رعایت کردن چند ماه بیشتر طول نمیکشه ودوباره..
بعد از ماه رمشون قرار خواستگاری داریم و من دودل هستم که با این همه اختلاف واقعا این ازدواج درست هست!! و وقت زیادی هم ندارم..
ضمنا تو این مدت رابطه جنسی نداشتیم نه ایشون به خودشون هجازه همچین درخواستی دادن و نه من اجازه همچین فکری رو دادم با اینکه تهران بودم و
تنها زندگی میکردم. و از اینکه تو این مدت بهم خیانت نکرده هم مطمئن هستم
علاقه مندی ها (Bookmarks)