به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 آبان 91 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1391-3-31
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    700
    سطح
    13
    Points: 700, Level: 13
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 43 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با این همه تفاوتی که داریم این ازدواج درسته؟

    سلام من مدتی پیش تو این سایت عضو شدم ولی پستی نزاشتم.
    خیلی دو دل هستم و وقت زیادی هم واسه تصمیم گیری ندارم.
    ماجرا از این قراره که من و پسری 5 سال پیش با هم دوست شدیم اون موقع من19 سال داشتم و ایشون 22سال
    و ایشون تهران زندگی میکردن البته اصالتا اهل همون اصفهان بودن. و اینم بگم اول ارتباط و دوستیم با پسر بوده. اون اوایل به شدت دوسشون داشتم. با
    اینکه ایشون یکم تپل بود و من شکم داشتن و تپل بودن رو نمیپسندیدم و ایشون تیپ مردونه داشتن و من اسپرت میپسندیدم ولی گفتم اینارو میشه تغییر
    داد و همینطور هم شد و ایشون تیپشونو اسپرت کردن بخاطر خواسته من ولی اون قضیه شکم داشتن هنوز سر جاش بود.
    با توجه به اینکه قد بلندی ندارن 175 به چشم میومد.تو این دوران که 2 سال بود ایشون هر از گاهی میومدن شهرستان واسه دیدن من که خب همه چیز خوب بود
    و واسه قبول شدن کنکور هم خیلی بهم کمک کردن. و بهم آرامش دادن.
    مشکل از جایی شروع شد که من کنکور تهران قبول شدم تو مدتی که من تهران بودم ایشون یه مدتشو واسه کنکور ارشد میخون. مدتی بعدش سرباز بودن و بعدش
    هم سر کار و از اونجایی که کار عمرانی بود و در کارگاه عمران ایشون تو دورانی که من تهران بودم به ظاهرشون اصلا نمیرسیدن که باعث شد سرد بشم تو
    برخوردام باهاشون که بعد اینکه دیدین خیلی داره روم تاثیر میزاره سعی کردن تصحیح کنن.ولی اون دوران تاثیر بدی رو میل و دوس داشتن من گذاشت.
    و یا طرز برخوردشون تو جامعه و با افراد اون طوری نبود که میپسندیدم اون طوری که از نظر من یه فرد با شخصیت باشن نبود.
    و باز باعث میشد سردتر شم.
    و یا پیش میومد ایشون خیلی راحت جلوی من از زنای دیگه که تو خیابون میدیدن حرف بزنن نه اینکه تعریف کنن ولی نظر میدادن که این منو خیلی اذیت
    میکرد که بهشون گفتن و این مشکل رفع شده فعلا.
    همه اینا به کار الان مشکلی که باهاش بر خوردم اینه که ایشون بنظر آم عصبی میان. جلوی من و برای من عصبی نشدن یا خیلی کم پیش اومده ولی اون
    طوری که از کار یا خونه تعریف میکنن انگار زود عصبی میشن.مثلا برای مادرشون و خودشون میگن فقط یه لحظه عصبی میشن و بعد از دل طرف در میارن
    ولی من با شناختی که از خودم دارم آدم خیلی زود رنجی هستم و خیلی زود ناراحت میشم. و ایشون لحن تندی دارن با بقیه و من میترسم با من هم در
    آینده اینجوری باشن.
    خانواده هامون از نظر فرهنگی تغریبا در ی سطح قرار دارن ولی خود ما کمی اختلاف سلیقه داریم.
    یکی دیگه ر اختلاف سلیقه هامون هم اینه که من آدم تفریحی هستم و دوس دارم
    زیاد مسافرت وتفریح برم ولی ایشون اینجوری نیستن..و بجاش ایشون به شدت
    فکر کار کردن هستن..
    و اون مساله چاقی هم همچنانهست و ایشون همش قول میدن که رعایت کنن و لاغر شن ولی این رعایت کردن چند ماه بیشتر طول نمیکشه ودوباره..
    بعد از ماه رمشون قرار خواستگاری داریم و من دودل هستم که با این همه اختلاف واقعا این ازدواج درست هست!! و وقت زیادی هم ندارم..
    ضمنا تو این مدت رابطه جنسی نداشتیم نه ایشون به خودشون هجازه همچین درخواستی دادن و نه من اجازه همچین فکری رو دادم با اینکه تهران بودم و
    تنها زندگی میکردم. و از اینکه تو این مدت بهم خیانت نکرده هم مطمئن هستم




  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟

    سلام گیلدا جان

    من فکر میکنم شما داری در مسئله شکم داشتن ایشون افراط میکنی.

    شکم چیزی نیست که بشه یه ماهه دوماهه درستش کرد و برای برطرف کردنش نیاز به ورزش و رژیم غذایی مناسب هستش .

    نکته دیگه اینکه گیلدا جان احساس میکنم شما خیلی درک درستی از ازدواج نداری.شاید همسرت(هرکسی که میخواد باشه) به دلیل نوع کارش همیشه لباسهاش روغنی و سیاه باشه و شاید نتونه همیشه تر و تمیز و اتو کشیده باشه.که این مسئله دید شما رو منفی میکنه.
    من فکر میکنم شما میخواهی این اقا رو خودت اونطور که دوست داری بسازی و مثل کوزه گر شکلش بدی.

    به حرفهات یه نگاهی بنداز:

    طرز برخوردشو دوست ندارم...

    شکمش رو دوست ندارم...

    با اون سر و وضع امدنش رو دوست ندارم....


    در واقع من حس میکنم این اقا کمی شما رو لوس کرده و تا حدود زیادی سعی میکنه خواسته هات رو برآورده کنه.در حالیکه هم خواسته شما غلطه و هم رفتار ایشون

    تا مدتی ایا اقا حرفهای شما رو تحمل میکنه (ایرادهایی که میگیری) اما بعد از مدتی سرخورده میشه و دقیقا میشه اون چیزی که شما ازش گریزانی
    چون راه غلطی رو برای انتقال نظراتت انتخاب کردی

    سوالی ازت دارم و اونم اینکه

    5 سال دوستی چه کمکی به شما کرد؟


    ببین 5 سال دوستی بی هدف (چون اگر هدف واقعا ازدواج بود بالاخره باید در این 5 سال یه قدم کوچیک برداشته میشد ) باعث میشه شما به مباحث حاشیه ای بپردازید و حرفهایی بزنید که اصلا صحت نداره...
    اینم یادت باشه اگر تصمیم به ازدواج داری زود رنجیت رو بذار کنار

    زندگی مشترک مشکلات خاص خودش رو داره و مطمئن باش هر روز گل و بلبل و گلستان نیست .

    ممکنه باهم دعوا کنید...برخورد لفظی و فیزیکی داشته باشید....اونوقت زود رنجی شما ، شما رو خیلی زود وارد راهرو دادگاه میکنه

    در مورد مسافرت رفتن

    این یکی از مورادیه که تا شما درک درستی از زندگی مشترک نداشته باشی این جور مسائل برات حل نشدنیه.

    باید درک کنی همسرت و موقیعت کاریش رو و از همه مهمتر خرج و مخارج رو.

    کسی رو تا به حال از خانومها دیدی که بگه من از مسافرت بدم میاد !؟

    نه مسلما.همه خانومها عاشق تفریح هستن.اما در رابطه با این موضوع نکات زیادی هست که باید یاد بگیری و مهم ترین چیز اینه که یاد بگیری ممکنه در زندگی مشترک کاری رو شما عاشقانه دوست داشته باشی ولی همسرت نداشته باشه

    اگر این جور اختلافات رو نتونی مدیریت کنی کم میاری

    نباید فکر کنی ازدواج یعنی خوشی مطلق و همیشه در سفر بودن و بگو و بخند و ....

    اگر دیدت به ازدواج اینطوریه فعلا دست نگه دار.



    توصیه من به شما اینه که

    بشین درست و حسابی با خودت فکر کن

    ایشونو همینطوری که هست میخوای یا نه.فرض رو هم بذار بر اینکه ایشون هیچ تغییری نمیکنه.

    چون زندگی که در اون زن و شوهر مدام به فکر تغییر همدیگه باشن با جهنم هیچ فرق نداره

    اگر ایشونو همینطور که هست قبولش داری بذار بیاد خواستگاری

    واگر نداری همین الان رابطه رو باهاش قطع کن


  3. 16 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (سه شنبه 17 مرداد 91)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آبان 91 [ 02:52]
    تاریخ عضویت
    1391-5-03
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    716
    سطح
    14
    Points: 716, Level: 14
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟

    خیلی تاثیرگذار و اموزنده بود مریم جان.مرسی

  5. کاربر روبرو از پست مفید زیبا خانوم تشکرکرده است .

    زیبا خانوم (یکشنبه 15 مرداد 91)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 فروردین 00 [ 04:41]
    تاریخ عضویت
    1391-1-18
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    9,296
    سطح
    64
    Points: 9,296, Level: 64
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    166

    تشکرشده 162 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟

    سلام. قد خیلی مهم نیست. مهم اختلاف قده. احتمالا وقتی این 5 سال باهم بودید و شما هم ظاهر خیلی واستون مهمه، پس نباید قدتون بلندتر از ایشون باشه. هرچند خب نظر شما مهمه! در مورد اینکه زود عصبانی می شن، شما می گید که کارشون زیاده و عمرانی! به نظر خودتون تو این شرایط جامعه و این حجم کار یه مقدار این زود عصبی شدن، عادی نیست؟؟؟ به نظر من شما نباید دنبال کسی باشید که همه چیزش ایده آل باشه! بهتره خودتون یه سری مسائل و مهارت ها رو یاد بگیرید که بتونید با یه سری مسائل کنار بیاید. به هر حال هرکسی یه مشکلی داره و شما نمی تونید تغییر بدید و باید سعی کنید یاد بگیرید که چطور رابطه رو درست کنترل کنید.

  7. کاربر روبرو از پست مفید marzieh411 تشکرکرده است .

    marzieh411 (سه شنبه 17 مرداد 91)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 آبان 91 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1391-3-31
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    700
    سطح
    13
    Points: 700, Level: 13
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 43 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟

    مرسی بابت جوابتون.
    مریم جان درباره اینکه ایشون به خواسته هام زیاد بها داده و شاید یکم لوسم کرده حق با شماست.
    نمیدونم شاید واقعا دنبال کسی هستم که از هر لحاط بپسندمش.
    اون حس و جذابیتو واسم نداره.یه وقتایی میمونم واقعا دوس دارم یا نه!
    البته قبلا اینجوری نبودم.
    ممکنه خنده دار بیاد ولی خودم هم نمیدونم بدون تغییر و اینی که هستو میپسندم یا نه. حد اقل شکمو نمیپسندم.
    از زود عصبی شدنشم میترسم. میترسم از اینکه تو زندکی بخواد سر هر چیز کوچیکی زو عصبی شه غر بزنه و من مجبور شم فقط حواسم باشه همه چیز خوب باشه که عصبی نشه..
    نمیخوام طوری باشه که چند ماه بعد بیام بگم فلان مشکو با همسرم دارم و حالا چیکار کنم!
    اون 5 سال دوستی که خب اشتباه بود ولی خوب بچه بودیم و اشتباه کردیم وبعد هم وابستگی و اگه زودتر اقدام به ازدواج نشد شرایطش نبود.

    مرضیه جان نه ایشون قدش از من بلند تره. خودمم قدم بلند نیست ولی یکم قد بلند تر میپسندیدم.
    ولی چرا به نظرتون زود عصبی شدن عادی هست!! نه بنظرم عادی نیست. زد عصبی شدن میتونه بعدا مشکلات دیگه هم داشته باشه دنبال خودش. اگه قرار باشه آدم واسه ترافیکو دیر اماده شدن غذا و چه بدونم این چیزا عصبی شه خب کلی دلخوری به وجود میاد خب..
    نمیاد!!

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    4,461
    سطح
    42
    Points: 4,461, Level: 42
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,177

    تشکرشده 2,204 در 465 پست

    Rep Power
    59
    Array

    RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟

    سلام دوست خوبم.

    ببینید درسته که مسائل مهمتری در ازدواج هست که لازم باشه بهشون پرداخته شه. اما ظاهر هم نقش مهمی رو در انتخاب ایفا میکنه. البته نه ملاک زیبایی. بلکه به دل نشستن. مسئاله ای نیست ملاکتون زیبایی باشه. خیلی ها زیبایی جزء مهمترین ملاک هاشونه. اما اینکه انتخاب کنید که بعد بخواین طرف مقابلتون رو تغییر بدین، چه در ظاهر چه در رفتار کار عاقلانه ای نیست. اینکه بعدا خوشتیپ و خوش هیکلش میکنم، اینکه بعدا عقایدشو متناسب با میل خودم تغییر میدم یا عصبیه، رو اعصابش کار میکنم و ... کار صحیحی نیست.

    و موردی مانند ظاهر و نوع برخورد کم اهمیت نیستند. اونها در شما احساسات خوب یا بد رو ایجاد میکنند. علاوه بر این ممکنه مشکلات دیگری ایجاد کنند. مثلا شما حساسی که شکم طرف مقابلت چاقه. اگر آشنایان ببینند و فرضا یک بار با شما در این مورد شوخی کننند، تصمیم خواهی گرفت تا حد امکان همسرت رو از دیگران پنهان کنی. اگر در جمعی رفتار مورد انتظار شما رو نداشته باشن احساس حقارت میکنی. ممکنه شما که به نظم ظواهر اهمیت میدی دوست داشته باشی همیشه بر زندگی نظم حاکم باشه، اما همسر شما به این نظم اهمیت نده و خونسرد و بیخیال باشه.

    اگر شما شخصیت برونگرایی داری و همسرتون درونگرا باشند، کم کم در زندان انزوای او حبس میشی و خسته و دل مرده میشی. همانطور همسر شما تحمل شلوغی و گشت و گذار نخواهد داشت. او نسبت به شلوغی احساس غریبی میکنه و مسلما اذیت خواهد شد.
    و....

    به قول دکتر انوشه: تفاهم به معنی داشتن اشتراک در عقاید و علایق نیست. بلکه به معنی توانایی تحمل تفاوت های یکدیگره.

    پس به خودتون رجوع کنید. آیا توانایی تحمل فرضا شکم چاق یا محدودیت سفر یا نوع برخوردشون رو دارین؟ آیا توانایی تحمل تفاوت هاشون رو دارین؟

    اگر نه، بهتره در انتخابتون تحدید نظر کنید.

  10. 4 کاربر از پست مفید shabe barooni تشکرکرده اند .

    shabe barooni (سه شنبه 17 مرداد 91)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 آبان 91 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1391-3-31
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    700
    سطح
    13
    Points: 700, Level: 13
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 43 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟

    میترسم اگه تصمیم به بهم زدن بگیرم بعدا پشیمون شم
    بعدا نتونم فراموش کنم. یا اینکه شخصی بیاد تو زندگیم که از لحاظ ظاهر قبولش کنم بحاش اخلاقاش اذیتم کنه..
    یا چه بدونم مشکلای خلاقی دیگه داشته باشه که بعدا مقایسش کنم..

  12. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟

    سلام گیلدا جان

    نقل قول نوشته اصلی توسط gilda
    ولی یکم قد بلند تر میپسندیدم.
    پس ظاهر آقا رو نمی پسندی!

    با خودت صادق باش! تو الان توی رودربایستی گیر کردی به خاطر همون دوستی 5 ساله و یک مقدار بحث

    عذاب وجدان و ترس از عقوبت رها کردین این آقا رو داری! اسم چیزی که تو داری تردید در انتخاب نیست.

    نمیتونی از شر این "رو در بایستی و عذاب وجدان که اگر ردش کنم زندگیم بد شه چی؟" خلاص بشی و

    خلاصه گیر کردی!

    پس معلومه دل تو حکم خودش رو داده و نپسندیده این فرد رو همسنطوری که هست. مجسمه که

    نیست بتراشیش و بهش هر طور بخوای شکل بدی! آدمه گلم .


    نقل قول نوشته اصلی توسط gilda
    چرا به نظرتون زود عصبی شدن عادی هست!! نه بنظرم عادی نیست. زود عصبی شدن میتونه بعدا مشکلات دیگه هم داشته باشه دنبال خودش. اگه قرار باشه آدم واسه ترافیک و دیر اماده شدن غذا و چه بدونم این چیزا عصبی شه خب کلی دلخوری به وجود میاد خب..
    نمیاد!!
    از صحبت های این قسمتت پیداست که داری توجیه میاری برای خودت و وجدانت که من دلیل دارم که

    میگم خوب نیست و دلایل و توجیهاتت رو برای خودت میاری! در حالیکه به گفته خودت ایشون پیش شما

    خوبه و احتمالا به خاطر سختی کارش گاهی عصبی میشه که تو جامعه امروز ما یک امر طبیعیه! همین

    آدم اگه بره روستا زندگی کنه آرامه آرامه.

    یک کلام ختم کلام

    شما این آقا رو طبق شواهد و گفته های خودت برای ازدواج نمی پسندی!

    الان موندی چه طوری بهش بگی و ترکش کنی که بعدا عذاب وجدان نگیری!

    خوب عزیزم این زندگی تو هست. میتونی براش توضیح بدی که برای ازدواج نمی پسندیش و البته طوری

    باید مطرح کنی که به غرورش بر نخوره و دلش نشکنه وگرنه در قبال احساس این جوان مسئولی.

    فقط یادت باشه همه فکرات رو بکن و اگر خواستی ردش کنی طوری ردش کن توی ذهنت که دیگه بعدا

    نخوای پشیمان شی

    موفق باشی گلم









  13. 4 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (دوشنبه 16 مرداد 91)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 آبان 91 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1391-3-31
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    700
    سطح
    13
    Points: 700, Level: 13
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 43 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟

    «ه بهار جان اینطوری که گفتی نیستش.
    اولا بحث عذاب وجدان نیست چون همونقد که ایشون تو این رابطه بوده و خیانت نکرده منم بودم وخیانت نکردم.
    و فکر اینکه چطور بهش بگم هم ندارم چون آدم منطقی هستش و میدونه که فکرم بابت بعضی اختلافا درگیره و همونقد که خودم آینده و زندگیم برام مهمه برا ایشونم مهمه و اگه خودم مطمئن شم که این فرد به دردم نمیخوره و ممکنه که بعدا به مشکل بر بخودم میتونم بهش بگم ایشونم با اینکه میدونم خیلی دوسم داره ولی بخاطر زندگیش میدونم قبول میکنه و حتی ازم ناراحت نمیشه. چون میدونه زندگی 2تامونه.
    ولی من واقعا موندم واقعا نمیتونم تصمیم بگیرم که چیکار کنم و چیمار درسته.. یه وقتایی اینقد فکر میکنم اصلا دیگه نمیتونم چیزی بخورم ( البته قبل ماه رمضون)
    اگه میگم از آینده میترسم نه به خاطر عذاب وجدان و عقوبت. چون میدونم ام کینه به دل نمیگیره. میترسم از اینکه چه تضمینی وجود داره آدم بعدی که میاد تو زندگم فرد درستی باشه.اصلا همین مشکلات رو نداشته باشه..

  15. کاربر روبرو از پست مفید hampa تشکرکرده است .

    hampa (سه شنبه 31 مرداد 91)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 آبان 91 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1391-3-31
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    700
    سطح
    13
    Points: 700, Level: 13
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 43 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟

    نمیدونم شاید نتونستم درست منظرمو برسونم.
    شاید بیشتر دنبال اینم که بدونم خودم الکی دارم حساسیت نشون میدم یا
    اینایی که به چشمم میاد چیزای مهمی هستن..
    فقط میخوام الان درست تصمیم بگیرم چون مطمئنا بعد عقد دیگه وقت فکر کردن
    به این مسائل نیست.
    یه سری تفاوت به نظرم وجود داره که فکرمو مشغول کرده و این فکر زیاد باعث
    شده انگار اونا ملکه ذهنم بشن و باعث شه مهری تو دلم نباشه.
    دوس دارم دوباره دوسش داشته باشم عاشقش باشم بعد ازدواج کنم.

    تفاوت های ظاهری.
    شاید باید میگفتم حساسیت های ظاهری.ایشون آدمی بود که به خودشش خیلی
    میرسید و من این رفتارو دوس داشتم ولی بعد رفتن سر کار کلا این قضیه
    منتفی شد .که الان بعد اینکه دیدی خیلی داره رو برخوردم تاثیر میزاره
    روزی که به خودش میرسه با وقتی که نمیرسه سعی کرد درستش کنه و واقعا فرق
    میکنه طرز برخوردم ناخداگاه.

    و درباره شکم داشتن هم همیشه به خودم میگفتم الان برنامه غذایی خونشو
    طوری هستش که هرکی باشه چاق میشه ولی بعدا اینطوری نیست.



    تا جایی طرز فکر.[/b]

    اینکه من آدمی هستم که دوس دارم تو هم چیز اطلاعات داشته باشم. زیاد
    اینتر نت هستم با توجه به رشته تحصیلیم که IT هست ولی ایشون اصلااهل نت
    نیست.نمیدونم شاید بخاطر اختلاف رشته هامون باشه 
    اینکه میگه مثلا تو تحقیق کن تو نت. دلم میخواد خودش اینطوری باشه.دوس
    دارم از لحاظ فکری اون ساپرتم کنه.
    من خودم تقریبا اطلاعات کامپیوتریم خوبه و دوستام مشکلی داشته باشن به من
    میزنگن ولی اشون اصلا تو کار کامپیوتر نیست. فقط کارای خیلی جزئی.


    یه سری رفتارا..

    یه وقتایی یه رفتارایی دارن که دوس ندارم. چون آدم خیلی ساده ای هستن..
    مثلا رفتیم لباس بگیریم. فروشنده گفتن شما گندم گون هستین این لباس بهتون
    بیشتر میاد..
    با خنده شوخی مثلا تنشو نشون میده که نه بابا ببین پوستم سفیده صورتو
    آفتاب اینجوری کرده..
    یه سری کارا که از رو سادگی هست ولی بنظرم شان اجتماعی طرفو میاره پایین..


    و اختلاف سلیقه.

    همون قضیه ک من تفریحو خیلی دوس دارم و ایشون نه. الیته نه اینکه آدم
    درون گرایی باشه. بیشتر بودن تو جو فامیل و خانواده رو دوس داره. که این
    چیز مهمی نیست بنظرم. به قول بچه ها میشه شرایط کاری و اینارو درک کرد.


    و قضیه زود عصبی شدن.[size=large]

    مثلا خودش گفته پیش اومده مامان دیر اومده ناراحت شدم و عصبی.
    ولی از اونطرف شده 1.5 منتظر من باشه و اصلا ناراحت نشه و فقط اینکه
    نمیخواد عجله کنی من منتظرم مواظب خودت باشو..
    یا مثلا کسی تو خیابون بدو بیراه بگه عصبی میشه..
    کلا لحن حرف زدنشم تو این موقع ها تنده. مثلا به فروشنده یه چیزی رو 2
    بار بگه طروف باز اشتباه متوجه شه با لحن تند میگه آقا گفتم فلان چی و
    فکر میکنم باهام اونجوری حرف بزنه میزم زیر گریه.میترسم از ادم عصبی
    یا خودش میگفت یبار واسه بابا جا پارک نگه داشته بودم کسی اومد پارک
    کنه.. داشت بحث میشد که بابا اومد و گفت تو برو. و بعدش بابا میگفت مرده
    گفته پسرتون از همون اول انگار دعوا داشت..
    بهش گفتم برو از مامانت نتظر بپرس. پرسید و مامانش گفت آره زود عصبی میشی
    ولی زودم پشیمون میشی..

    با مشاور م حرف زدم گفت ازش بخواه بره مشاوره که بهش گفتم قبول کردو گفت
    قبول دارم زود عصبی میشم و تو گناهی نداری که بخوای با این اخلاق
    بسازی..سعی میکنم درست شه و میرم مشاوره.. و فردا وقت داره.


    چیزایی که نزاشته تا حالا واسه این فکرا بهم بزنم.[b]
    خیلی مهربونه. تو خانواده وبا خودم.
    آدم مسئولین پذیری هست
    آدم کاری هست.
    نمازشم میخونه.
    قیافشو دوس دارم.چشماشو...
    واسه نظر من خیلی احترام قائله
    خیلی دوسم داره...
    آدم بد دهنی نیست. احترام بزرگترو میشناسه.
    زود میبخشه.


    و جدیدا هم یه اتفاق دیگه افتاده.
    من تا حلا پیشنهاد واسه آشنایی و اردواج کم نداشتم.
    ولی واسه پروژه پایان نامه با کسی آشنا شدم که ارشد رشته خودم هست و همون
    گرایشی که من دوس دارم در آینده ادامه بدم. البته از دانشگاه شریف . و
    نقطه مقابل ایشون خیلی از کامپیوتر سرش میشه. یه جورایی هکر هست.
    ایشون رسما حرفی نزده و البته خودم طوری برخورد نمیکنم که کسی راحت همچین
    اجازه ای به خودش بده.
    ولی از طرز رفتارش میدونم که قصدشو داره.
    ولی من تو خودم دارم حس میکنم که بخاطر اطلاعات بالاش دارم جذبش میشم.
    والبته باهاش رابطه ای ندارم. مگر همون کاری و درسی.
    مثلا الان چون دو تا مقاله رو باهم داریم کار میکنیم یه مدتی زیاد
    میبینمشون و نمیشه نبینم.
    که شاید اینم بی تاثیر نبوده باشه تو فکر کردنام

  17. کاربر روبرو از پست مفید hampa تشکرکرده است .

    hampa (سه شنبه 31 مرداد 91)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی تفاوتی به خواستگاری
    توسط غبار غم در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 18 اردیبهشت 96, 06:48
  2. بی تفاوتی همسرم
    توسط haniye68 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 آبان 95, 08:31
  3. بی تفاوتی
    توسط me!!! در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 اسفند 94, 05:41
  4. با کم حرفی و بی تفاوتی همسرم چگونه کنار بیایم
    توسط sahar67 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 دی 93, 12:24
  5. بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
    توسط آلبالو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 فروردین 91, 15:26

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.