سلام
من همسر و پسر 10 ساله ای دارم زندگیمان متوسط و نرمال است واز دید اکثریت مردم خانواده خوشبختی هستیم ، تا کنون عزممان جزم بود که یک فرزند داشته باشیم و فرق نمیکرد پسر یا دختر ، بچه پسر شد و ما بر عزممان بودیم تا حدود دو سال پیش که تمایل به داشتن یک دختر پیدا کردیم ، نتیجه یک سری مشاوره ها این شد که از این کار خودداری کنیم که دوعلت اصلی این بود که سن همسرم کمی بالاست (حدود 40)و دیگر اینکه احتمال پسر شدن دومی هست و علل دیگه ای که محل گفتن آنها نیست ، پس از کلی گفتگو با همسرم او را راضی کردم که دختری از پرورشگاه برداریم بین سه تا هفت سال ، با جستجویی در سایتهای دولتی و مرتبط با موضوع فهمیدم که خانواده ما شرایط امین موقت را برای نگهداری بچه ای با شرایط لازمش داراست و اینکه اگر منسوبی برای کودک پیدا نشد در اولویت واگذاری فرزند هستیم ، با دختر بچه ای هفت ساله در یکی از موسسات آشنا شدیم و از همان ابتدا علاقه ای بینمان بوجود آمد ، موسسات ، کارشناسان و روانشناسانشان بررسی و گفتگو و تحقیق به میزان لازم را در مورد ما انجام دادند و هیچ مشکلی نبود اگر چه این روال چند ماه طول کشید ، طی این چند ماه من بدفعات از بچه سر میزدم تا ضمن رفع دلتنگی شناخت بیشتری نسبت به او و خلق و خویش پیدا کنم و در بیشتر این رفت و آمد تنها بودم چون علاقه من و بالعکس به تحقق این مهم بیشتر از همسرم بود ، این اواخر مسئول موسسه میگفت دختر لباساشو جمع کرده و گفته بابام میخواد بیاد دنبالم !! خستتون نکنم در نهایت دادگاه با این موضوع مخالفت کرد و گفت ما اصلاً دختر به خانواده پسر دار نمیدیم و من هم گفتم چرا این موضوع رو از ابتدا نگفتید و و و .... بگذریم دیگه کاری نمیشه کرد ، حالا من موندم چکار کنم ، به دختر چی بگیم با چه فاصله زمانی برم دیدنش و این کار رو برای چه مدت انجام بدم ، نمیدونم اینقدی که من دلم براش تنگ میشه دل اونم تنگ میشه ؟! لطفاً راهنمائی کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)