به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 مرداد 91 [ 01:21]
    تاریخ عضویت
    1390-9-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    945
    سطح
    16
    Points: 945, Level: 16
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اختلافات دوران نامزدی و پشیمانی

    سلام دوستان عزیز
    من مدت 5ماه که نامزد کردم با کسی که قبلا باهاش دوست بودم.از اولش خانواده های دو طرف راضی به این وصلت نبودن.اما بعد از مدتی اقدام کردن و به خواسده ما بها دادن.
    اولش فکر کردم همونقدر که من خانوادم رو به این ازدواج راضی کردم و با رضایت قلبی پیش اومدن خانواده نامزدمم همونجوراند.اما بعد از مدت خیلی کمی رنگ عوض کردن.
    از مراسم عید دیدنی گرفته تا اعیاد بزرگ هیچ توجهی به من نکردن.در ماه شاید 1بارم با من تماس نمیگیرند که حتی حالم بپرسن.در صورتی که من به هر نحوی که زوده سعی کردم دلشون رو بدست بیارم.
    جوری شده که کل فامیل متوجه این برخودشون شدن و به من تیکه میندازن.
    نامزدم به خاطر کارش تو یه شهر دیگست و ماهی 6روز بیشتر خونه نیست.
    من از نامزدم رفتار بدی ندیدم اما برخورهای خوانوادش واقعا زننده است جوری که من حتی روم نمیشه اینجا عنوان کنم.
    واقعا احسای میکنم دارن خردم میکنن چون من سنم پاین واسه ازدواج 20سالمه و نامزدم 26.فکر میکنم با این برخورداشون میخوان از همین اول نفس من و ببرن.با نامزدمم که صحبت کردم بیشتر طرف خانوادشو میگیره این باعث شده احساس کنم خیلی متکی به اوناست.

    از نظر اجتماعی و فرهنگی ام خانواده هامون به هم نمی خورد اونا یه قشر کاملا مذهبی اند و ما یه خانواده تقریبا راحت.
    هرچقدر که میگذره احساس میکنم این شکاف ها بیشتر میشه.
    جوری شده که الان از این نامزدی پشیمونم و میخوام بهشون اطلاع بدم که دیگه نمیتونم تحمل کنم.
    بنظر شما جایی واسه بست این رابطه هست؟یا تصمیمی که گرفتم بهترین انتخاب؟
    من از اینکه نامزدیمون تموم کنم و لطمه روحی به نامزدم بزنم ناراحتم عذاب وجدان دارم اما نمیتونم شرایط رو هم تحمل کنم.
    راهنماییم کنید لطفا

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آبان 91 [ 02:52]
    تاریخ عضویت
    1391-5-03
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    716
    سطح
    14
    Points: 716, Level: 14
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلافات دوران نامزدی و پشیمانی

    عزیزم خودتو کنترل کن و زود تصمیم نگیر
    اینکه زیاد حالتو نمی پرسن که اینقدر عذاب اور نیست که بخوای بهم بزنی.فکر کنم بهتره چندتا مثال از رفتاراشون بزنی و بگی مشکل اونا با شما چیه؟ دلیل مخالفت خانواده ها چی بوده؟
    اینطوری فکر کنم اینجا دوستان بهتر بتونن کمکت کنن

  3. 3 کاربر از پست مفید زیبا خانوم تشکرکرده اند .

    زیبا خانوم (جمعه 13 مرداد 91)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 مرداد 91 [ 01:21]
    تاریخ عضویت
    1390-9-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    945
    سطح
    16
    Points: 945, Level: 16
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلافات دوران نامزدی و پشیمانی

    از روز اول که اومدن برخوردشون مناسب نبود.واسه نشون گذاشتن پدرشون نیومده بود واسه مراسم بله برون هیچ کسی رو نیاوردن حتی خواهر و برادر نامزدم.علتش رو هم کوچیک بودن جا گفتن.که این روزا دیگه اکثا تو خونه های ۷۰_۸۰متری زندگی میکنن و فکر نمیکنم خونمون انقدر کوچیک بود که اعضای اصلی خونوادشون هم نیارن با خودشون.
    واسه عید دیدنی منزل ما نیومدن قبل عید به عنوان عیدی فقط یه مانتو شلوار اوردن.که ما رسم داریم واسه عید اول طلا و هفت سین و اینجور چیزا بیاریم.
    من همه اینارو به نامزدم گوشزد کردم و جواب اونم این بود که به خانوادم میگم...
    ماهی یکبار تماس نمیگیرند با من اکثرا خودمزنگ زدم بهشون به نامدم میگم میگه خواهرم گوشه گیره و مادرو پدرمم می خوای چیکار کنن دیگه...
    واسه خرید اصلا مادرم را دعوت نکردن و منو تنها بوردن خرید که من بعد بهشون گفتم اما بازم کارشون تکرار کردن و من قبول نکردم باهاشون برم...
    از الان نسبت به ظاهر من یا برخوردم تو مجالس خانوادگیمون که مربوط به خانواده خودم میشه دخالت میکنن
    بازم مثال بزنم؟
    واقعا دارن خردم میکنن.حس میکنم شخصیتم داره زیر سوال میره


  5. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: اختلافات دوران نامزدی و پشیمانی

    سلام دوست خوبم

    کار خیلی خوبی کردی قبل از هر تصمیمی امدی اینجا و مشکلت رو مطرح کردی

    قبل از هرچیزی باید بهت بگم فکر نکن این اختلافات فقط مختص شما و همسرته.همه ما از این اختلافا داشتیم.

    بالاخره شما از یه خانواده با فرهنگ دیگه و همسرت هم از خانواده دیگر با فرهنگ دیگر باعث میشه این اختلافات وجود داشته باشه

    به خصوص اینکه شما کمی هم اختلافات مذهبی دارید

    خب....حالا یه سوال اول ازت میپرسم:

    ایا همسرت رو دوست داری ؟

    اگر دوستش نداری که هیچی.همین فردا زنگ بزن و همه چیز رو تموم کن.

    اگر دوستش داری پس گوش کن:

    شما در رابطه با خانواده همسرت و رگ خوابشون بی تجربه هستی.نمیدونی چی خوشحالشون میکنه و نمیدونی دقیقا چی ازت میخوان

    ککارهایی که فکر میکنی خوشحالشون میکنه رو انجام میدی اما نمیتونی رضایت خاطرشون رو فراهم کنی.این یعنی درست نشناختیشون


    اولا نذار فامیل از مشکلات شما همسرت با خبر بشن.دوما به تیکه های فامیل کار نداشته باش.مطمئن باش اگر حالت رو میپرسیدن همین فامیل یه ادا و بهانه دیگه درمیاوردن و مثلا میگفتن ببین دارن تورو کنترل میکنن !

    در مورد برخوردهای زننده خانواده همسرت بیشتر توضیح بده.اتفاقا اینجا جاییه که باید باز کنی این مسائل رو تا برات توضیح بدیم
    بیشتر بگو برامون.غیر از اینکه باشما تماس تلفنی نمیگیرن چیکار میکنن که شما حس میکنی داری خورد میشی؟

    یادتم باشه.هیچ وقت گناه خانواده همسرت رو به پای اون ننویس.اگر دوستشس داری باید مشکلاتش رو هم دوست داشته باشی


    مسلمه که همسرت طرف خانوادش رو میگیره.
    اصلا خواهش میکنم اول زندگیت طرف من و طرف خانوادت برای همسرت درست نکن.

    اصلا مشکلات رو به همسرت انتقال نده.اگرخودت میتونی مدیریت کن و اگر نمیتونی مدیریتت رو قوی کن

    هیچ مردی خانواده 26 ساله اش رو ول نمیکنه و بچسبه به همسر 5 ماه اش !

    راستی:

    ایا فکر میکینی جدایی فقط به همسرت لطمه روحی میزنه؟

  6. 5 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (جمعه 13 مرداد 91)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 مرداد 91 [ 01:21]
    تاریخ عضویت
    1390-9-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    945
    سطح
    16
    Points: 945, Level: 16
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلافات دوران نامزدی و پشیمانی

    و اخیرا ما یک مشکلی بهم زدیم اونم به صورت اس ام اسی.اما جای اینکه خانواده نامزدم بخوان واسطه شن و یجور مشکل ما رو حل کنن مادرش به من میگه'شما که الا بحثتون میشه چه جور میخواین زیر یه سقف برین و زندگی کنین الان تموم شه راحت تر نیستید؟'
    من واقعا انتظار این برخورد و نداشتم ازشون.
    علت مخالفتشونم این بوده که ما با هم اشنا شدیم.
    مادرشون دلشون می خ استه که خودشون واسه پسرش زن پیدا کنه.خیلی سنتی هستند

    سه مورد که خیلی منو ازار میده اینه که
    اولا برخورد این خانواده جوری بوده که اصلا به خانواده من بها ندادن و فقط من رو دیدن تا این لحظه.هیچ اهمیتی به نظر خانواده من ندادن.
    دید من نسبت به زندگیم خیلی متفاوت تر از دید اوناست.نامزدم اوایل مثل خودم بود اما مرور زمان فکر میکنم به نظرات خانوادش نزدیکت شده.
    وابستگی که احساس میکنم هر لحظه شدیدتر میشه.
    من انقدر نامزدم رو می خواستم که مهریه نخواستم و ارزش زندگیم و با سکه برابر نکردم اما حس میکنم از تمام این کم گرفتن های من داره سو استفاده میشه.
    من پدرم فوت کرده و این برخورد خانوادشون باعث شده که من واقعا کمبود پدرم رو بیشتر از هر زمانی حس کنم.اینکه از شرایط من داره سو استفاده میشه...
    در صورتی که از خانواده سطح پایینی نیستم من فقط بخاطر علاقه ام به نامزدم با تمام این شرایط کنار اومدم اما الان حس میکنم چیزی از غرور و شخصیتم نمونده.
    خواهش میکنم یه لحظه خودتون جای من بذارید و قضاوت کنید.
    این رفتارها باعث شده علاقه من به نامزدم کمرنگ بشه.من الان حمایت خانواده خودم از دست دادم و فکر نمیکنم این خانواده ام در اینده حمایتی از من کنن و نامزدم به مرور زمان بیشتر شبیه به اونا شه.
    واسه همین تصمیم به جدایی گرفتم
    واقعا شرایط بدی دارم

  8. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: اختلافات دوران نامزدی و پشیمانی

    سلام عاصی عزیز

    به تالار همدردی خوش آمدی

    ناراحتیت رو درک میکنم و مطمئنم دنبال حل این مشکل هستی

    قبل از اخذ هر تصمیمی به تبعات جدایی فکر کن من پیشنهاد جدایی یا ادامه ندارم اما دوست دارم با وجود مشکلات مقاومت کنی و مشکل رو حل کنی نه صورت مسئله رو.

    این پست خانوم آنی پست خوب و جالبیه با دقت بخونش

    امیدوارم بهترین راه حل را پیدا کنی


    نقل قول نوشته اصلی توسط ani
    ببخشید من چون به شخصه با هیچ یک از افراد خانواده ی همسرم مشگل ندارم ( آنها را نمی دانم و اگر هم بدانم ، نمی توانم برای تغییر دیدگاه شان کاری بیش از آنچه انجام داده و می دهم انجام دهم ) پس با تعاریف خودم هر یک از آنها را به نوعی دوست دارم و ........به همین دلیل از جایگاه بی مشگلی و دلائل بی مشگلی به موضوع تاپیک نگاه کرده و پاسخ داده ام .

    بسیاری از ارتباطات و اختلافات در نتیجه ی تمبر جمع کردن و توقع داشتن است . اگر دست از این دو کار مخرب برداریم زندگی تا حد زیادی شیرین می شود و این بحث محدود به خانواده ی همسر و غیر همسر و خودی و نخودی و...نمی شود .

    من به شخصه یاد گرفته ام که
    احترام و حفظ آن در هر رابطه ای حرف اول را می زند .

    من یاد گرفته ام که
    جایگاه خود را در هر رابطه ای کاملا شناسایی کنم . یعنی من به عنوان یک عروس و یا زن برادر و مادر خوانده در رابطه با خانواده ای تعریف می شوم که یک سوی آن پسر و برادر و پدر خانواده است در نتیجه جایگاه و نوع رابطه کاملا شناسایی شده است .
    یعنی من خودم را دختر خانواده و یا خواهر و یا مادر واقعی این افراد نمی دانم در نتیجه توقع پذیرفته شدن با جایگاه دیگر را ندارم .
    مسائل این خانواده به من ارتباط ندارد اما اگر در جایی نیاز به کمک و هم فکری من داشته باشند به دلیل امتیاز گرفتن بیشتر نیت و قصد شهادت نمی کنم .
    بلکه موقعیت را کاملا شناسایی می کنم و نسبت به موقعیت و شرایط و به دلیل اینکه خودم در صورت پذیرش یا عدم پذیرش راحت تر و خوشحال تر هستم اقدام می کنم .
    فهمیده ام و یاد گرفته ام قضاوت دیگران برای من مهم نباشد . چرا که هر قضاوتی دلیل بر درست و صالح بودن و یا نادرست بودن وناصالح بودن من نیست و برچسب های دیگران برایم حائز اهمیت نیست و خودم هم اهل برچسب زدن نیستم و هر روز در این رابطه تمرین بیشتری می کنم که از قضاوت و انتخاب برچسب پرهیز کنم .

    یاد گرفته ام که از جایگاه و شرایط دیگران به مسائل نگاه کنم و حق و حقوقی که باید داشته باشند را برای آنها در نظر بگیرم و به حق و حقوق طرف مقابل با هر جایگاهی احترام بگذارم .

    یاد گرفته ام الزام دوست داشتن و علاقه ی همسرم دلیل بر اپیدمی علاقه خانوادگی آنها نسبت به من نیست . آنها حق دارند بر مبنای دلائل و نوع دیدگاه خود از من خوششان نیاید همانطور که من ممکن است بعضی از آنها را دوست نداشته باشم اما همیشه دلیلی برای یک ارتباط محترم و حدو مرز دار وجود دارد و آن حضور همسرم در کنار من است .
    فهمید ه ام که نباید خودم را با همسرم در مورد مسائل و مشکلات خانواده اش هماهنگ کنم . شاید همسر من دوست داشته باشد به فردی از اعضا خانواده اش بیش از اندازه امتیاز بده و یا از فردی از افراد خانواده اش امتیاز های بسیاری را سلب کند و حتی دست به قطع رابطه بزند . اما منطق من از یک سیستم متعادل و چهار فصل پیروی می کند پس خودم را در شرایط نامتعادل و غیر متعارف همسرم و خانواده اش قرار نمی دهم و همان اعتدال همیشگی را برای روابط خود حفظ می کنم .


    یاد گرفته ام هر چه در گذشته اتفاق افتاده را به دست فراموشی بسپارم و تنها ما حصل و نتیجه و نتایج درسی را با خودم به آینده راه بدهم . در نتیجه اشتباهات انسانها را ببخشم نه به دلیل آنکه آنها لایق بخشش هستند بلکه به این دلیل که خودم لایق آرام هستم . پس در هیچ رابطه ای سعی نمی کنم لیاقتهای خودم را فراموش کنم و بیش از لیاقتهای دیگران به لیاقتهای خودم در نوع فکر ،عمل و احساس توجه می کنم .

    زندگی شیرین است .
    و در یک جمله ی خلاصه

    اگر بفهمیم که با علم و مهارت و مواد ماکارونی نمی توان آش درست کرد و احساس کرد که فسنجان خورده ایم . همه چیز حل است

    جای آنی عزیز سبزه

    موفق باشی

  9. 5 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (جمعه 13 مرداد 91)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 مرداد 91 [ 01:21]
    تاریخ عضویت
    1390-9-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    945
    سطح
    16
    Points: 945, Level: 16
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلافات دوران نامزدی و پشیمانی

    از همه دوستان ممنونم.
    اما یه مشکل بزرگ من اینه که نمی تونم خودم و هویت و رو تغییر بدم.من تا جایی این کارو کردم که بتونم خانواده نامزدم رو راضی کنم اما بیشتر از این نمیتونم.اگر من تمام وکمال خواسته خانواده نامزدم رو قبول کنم از الان،بعد تو زندگی مشترک چجور می تونم اونطور که دلم میخواد زندگی کنم؟
    وقتی از الان شخصیت منو زیر سوال میبرن و غیر مستقیم تحقیرم میکنن هم خودم و هم خانوادم رو چه جور کنار بیام و تلاش کنم واسه ادامه رابطه ام؟
    حتی نامزدم به مرور زمان داره اخلاقش عوض میشه و وابستگیش به خانوادش بیشتر بروز میده.من انتظار ندارم خانوادش و ول کن اما به عنوان یه پسر ۲۷ساله که قصد تشکیل خانواده داره باید وابستگی کمتری داشته باشه.
    و اینکه من اگر جواب بله دادم به این علت بود که فکر میکردم واقعا خانوادش با میل اومدن جلو اما الان که این برخوردارو ازشون میبینم حس میکنم دارن تحملم میکنن این اذیتم میکنه.من رضایت خانواده برام ملاکه چون خودم خانوادم رو راضی کردم و الان اونا هیچ دید بدی به نامزدم ندارن.اما خانواده اون...
    حدود ۲ماه حالت افسردگی گرفتم خانوادم کاملا متوجه این تغییر حالات من شدن و انتخاب و دست خودم گذاشتن.
    سر همه عزیزان رو درد اوردم شرمنده...


    این فکرم درست که بخاطر کم بودن سنم۲۱سال ودر قید حیات نبودن پدرم این خانواده دارن سو استفاده میکنن از شرایطم؟واقعا همچین حسی رو بهم القا میکنن..
    میخوان همه چیز باب میل خودشون باشه؟
    بنظر شما همچین رابطه ای ارزش ادامه دادن رو داره؟وقتی از اول با جنگ و دعوا داره شروع میشه؟

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 خرداد 93 [ 23:52]
    تاریخ عضویت
    1390-5-12
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    2,939
    سطح
    33
    Points: 2,939, Level: 33
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    209

    تشکرشده 209 در 78 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلافات دوران نامزدی و پشیمانی

    این چیزهایی که در مورد خانواده همسرت گفتی بنظرم بیشتر مربوط به اختلاف فرهنگیه ! مثل عیدی و ... خیلی از رسم و رسومات تو جاهای مختلف و خانواده های مختلف متفاوتن.
    یه سوال ، خانوادت هم احساس تو رو دارن ؟ یعنی از برخورد اونا ناراحتن ؟ اونها هم احساس می کنن که خانواده همسرتون مخالفن ؟
    به هر حال گاهی باید در نظر گرفت که اونا طرز تربیتشون و فرهنگشون کاملا فرق داره با شما و نباید ازشون انتظاری داشته باشی طبق آدابی که تو می شناسی و قبول داری رفتار کنن . شاید خواسته های شما از نظر اونا غیر منطقی و برخلاف ادابشونه حتی ! به هر حال مادر ایشون هم نگران فرزندشه و شاید از نظر خودش داره بهترین کار رو انجام میده ! چقدر از اینکه ناراضین مطمئنی ؟ زیادی حساس نشدی و زیادی انتظار نداری ؟

    انتظار نداشته باش نامزدت خانوادشو ول کنه و تو رو بچسبه . همه ی مردا همینن و روی خانوادشون خیلی حساسن . باید مراقب بود و با سیاست رفتار کرد که روی این مسئله حساس نشن .

    بنظر منم موافقت دو تا خانواده خیلی مهمه و روی زندگی آیندتون مثلما تاثیر می زاره . جدا از این مسئله باید ببینی این اختلاف فرهنگی و ... چقدر هست که در آینده ایجاد مشکل نکنه برای جفتتون .


  12. 2 کاربر از پست مفید melisaa تشکرکرده اند .

    melisaa (جمعه 13 مرداد 91)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 مرداد 91 [ 01:21]
    تاریخ عضویت
    1390-9-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    945
    سطح
    16
    Points: 945, Level: 16
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلافات دوران نامزدی و پشیمانی

    اخه روز اول که اومدن گفتن ما خیلی به رسم و رسومات اهمیت میدیم.اما خلف وعده کردن.این بی احترامی نیست که هیچکس از اعضای خانوادشونو نیاران تو مجالس خاستگاری و بله برون؟
    اره کل خانواده من از این موضوع باخبر شدن همه این مسله رو بهم گوشزد میکنن.
    من انتظار زیادی ندارم فقط می خوام با میل و رقبت منو عروس خودشون بدونن من کاری نکردم که بهشون توهینی شده باشه.
    عیب من این بوده که سنتی همسرم انتخاب نکردم فقط.
    اگر راضی نباشند یقینا نمی زارن اونجور که می خوام زندگی کنم بعد.
    همین جور که تا الان از دوران نامزدیم خیری ندیدم همش بحث و جدل بوده

  14. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 فروردین 00 [ 04:41]
    تاریخ عضویت
    1391-1-18
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    9,296
    سطح
    64
    Points: 9,296, Level: 64
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    166

    تشکرشده 162 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلافات دوران نامزدی و پشیمانی

    خب عزیزم، شما خودت می گی اونا دوست داشتن که خودشون انتخاب کنن، ولی حالا میبینن که نقشی تو انتخاب عروس نداشتن. حالا هم به نظر من انتظار نداشته باش که اونا سریع با شرایط کنار بیان. به هر حال اون چیزی که می خواستن نشده، حالا دارن مقاومت نشون می دن. باید با محبت جذبشون کنی. ما هم تو خونه دو تا برادر داریم. واسه یکیشون رفتیم خواستگاری، عقد کرده ولی عروس دمار از روزگار ما درآورد. اصلا بلد نبود باید چی کار کنه. الانم دارن طلاق می گیرن. ولی اون یکی برادرم با یه دخترخانمی دوست شده. هنوز حتی خواستگاری هم نرفتیم ولی انقدر به مادرم محبت کرده(از طریق برادرم مدام واسش کادو و داروهای گیاهی می خره) که حسابی خودشو تو دل مامانم جا کرده. سعی کن بهشون محبت کنی و بهشون حق بدی که ازت ناراحت باشن.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.