سلام تازه تو این سایت عضو شدم خیلی مستاصل شدم نمی دونم دیگه باید چکار کنم می تونید راهنماییم کنید؟
دارم به مرز افسردگی می رسم تقریبا نزدیک دو ساله ازدواج کردم و همسرم خصوصیات خیلی خوبی داره مخصوصا برخوردش با مردم و روابط اجتماعیش
بزرگترین مشکل فقط بی تفاوتی نسبت به منه گاهی وقتا بهش شک می کنم شاید کسی تو زندگیش باشه اما نمی تونم باور کنم
بخدا خیلی بهش محبت می کنم و همیشه احترام خونوادشو نگه داشتم و سعی کردم باهاشون مثل خونواده خودم برخورد کنم با وجود اینکه خیلی وقتا اذیتم می کنن
خیلی ناراحتم و دلگیر از دست همسرم دلم شکسته و بعضی وقتا فکر جداییم به سرم می افته اوایل ازدواجمون با خودم می گفتم حتما بلد نیست محبت کنه واسه همین خیلی شبا واسش توضیح می دادم روابط زن و شوهر باید چه جوری باشه خب خیلی منطقی قبول می کرد اما فرداش بازم همون آش و همون کاسه
خب راستش من همسر دومش هستم و با وجود ازدواج قبلیش با هم به توافق رسیدیم واسه ازدواج البته من ازدواج اولمه
خیلی از آینده می ترسم از جدایی می ترسم چون خیلی دوسش دارم اما واقعا خوشبخت نیستم
علاقه مندی ها (Bookmarks)