به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 91 [ 17:20]
    تاریخ عضویت
    1391-5-08
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    525
    سطح
    10
    Points: 525, Level: 10
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 17 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    همسرم بی تفاوت است

    سلام تازه تو این سایت عضو شدم خیلی مستاصل شدم نمی دونم دیگه باید چکار کنم می تونید راهنماییم کنید؟
    دارم به مرز افسردگی می رسم تقریبا نزدیک دو ساله ازدواج کردم و همسرم خصوصیات خیلی خوبی داره مخصوصا برخوردش با مردم و روابط اجتماعیش
    بزرگترین مشکل فقط بی تفاوتی نسبت به منه گاهی وقتا بهش شک می کنم شاید کسی تو زندگیش باشه اما نمی تونم باور کنم
    بخدا خیلی بهش محبت می کنم و همیشه احترام خونوادشو نگه داشتم و سعی کردم باهاشون مثل خونواده خودم برخورد کنم با وجود اینکه خیلی وقتا اذیتم می کنن
    خیلی ناراحتم و دلگیر از دست همسرم دلم شکسته و بعضی وقتا فکر جداییم به سرم می افته اوایل ازدواجمون با خودم می گفتم حتما بلد نیست محبت کنه واسه همین خیلی شبا واسش توضیح می دادم روابط زن و شوهر باید چه جوری باشه خب خیلی منطقی قبول می کرد اما فرداش بازم همون آش و همون کاسه
    خب راستش من همسر دومش هستم و با وجود ازدواج قبلیش با هم به توافق رسیدیم واسه ازدواج البته من ازدواج اولمه
    خیلی از آینده می ترسم از جدایی می ترسم چون خیلی دوسش دارم اما واقعا خوشبخت نیستم

  2. کاربر روبرو از پست مفید رسپینا تشکرکرده است .

    رسپینا (یکشنبه 08 مرداد 91)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: همسرم بی تفاوت است

    سلام رسپینا جان

    اروم باش....

    میشه با مثال برامون توضیح بدی؟

    انقدر خرج و مشکلات زندگیا زیاد شده که مردها فقط و فقط باید به فکر کار و درامد سر ماهشون باشن....بهش کمی حق بده


  4. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    maryam123 (یکشنبه 08 مرداد 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 91 [ 17:20]
    تاریخ عضویت
    1391-5-08
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    525
    سطح
    10
    Points: 525, Level: 10
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 17 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم بی تفاوت است

    عزیزم اول زندگیمون و با سختی شروع کردیم و کم و بیش روابطمون بد نبود محبت نمی کرد و سرد و بی تفاوت هم نبود ولی الان مدتیه که شکر خدا وضع مالی و زندگی و کارمون خیلی خوب شده و مشکلاتمون حل شده
    هر وقت از سر کار میاد خیلی سرد و بی تفاوت بدون یک کلمه حرف زدن بامن شامشو می خوره اگه چیزی بخواد میگه براش می برم و بعدش هم می خوابه
    حسرت اینکه یه بار کنارم بشینه نیم ساعت نه بیشتر و باهم حرف بزنیم بعضی وقتا می بینه غمگینم اما محل نمی ذاره حتی نمی پرسه چیزی شده یا نه اگه بهش بگم از رابطمون ناراضیم دعوا راه می ندازه با وجود اینکه خودشم خیلی خوب می دونه حرفام منطقیه اولا بهم می گفت من دوستت دارم واسه اینکه بتونم بهت محبت کنم بهم فرصت بده اما تغییر که نکرد هیچ بدتر هم شده بخدا حتی کتاب زنان ونوسی و مردان مریخی رو هم واسه کادو بهش دادم اما حتی یک خط هم ازش نخوند
    شاید این چیزا خیلی کوچیک باشه اما زندگی روزانه هم با این چیزا شکل میگیره تازه گیا تونست یه ماشین بخره تقریبا دو ماهه خب دوست نداشت ماشین بگیره تا زمانی که پول داشته باشه مدلی که خودش دوست داره رو بگیره الان که ماشین داریم همش میگه ماشین خریدم که مادر و برادرم رو بگردونم تا حال و هواشون عوض بشه خب چه اشکالی داره یه بار هم بگه واسه هردوتامونه
    قبل از ازدواجمون همش می گفت یه کاری می کنم از همه کسایی که می شناسی خوشبخت تر باشی پس کو
    خیلی تنهام خیلی خیلی تنها

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 91 [ 15:21]
    تاریخ عضویت
    1390-11-01
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,710
    سطح
    24
    Points: 1,710, Level: 24
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    194

    تشکرشده 194 در 102 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم بی تفاوت است

    سلام عزیزم
    انشااله کارشناسان میان و راهنمائیت میکنن ولی من یه موضوع رو متوجه نشدم اگه بیشتر توضیح بدی کارشناسان راحت تر میتونن راهنمائی کنن.
    الان همسر شما دوتا زن داره؟؟ شما و زن اولش؟؟ یا اونو طلاق داده؟
    ببین گلم محبت ، محبت میاره، تو بهش محبت کنه بالاخره یه روز اون هم یاد میگیره. ولی اینو بدون که بیشتر مردا درون گرا هستن و اهل زبون بازی و این چیزا نیستن پس این مورد همسر شما غیرعادی نیست.
    انشااله مشکلت زودتر حل بشه.

  7. کاربر روبرو از پست مفید پرستوی مهاجر تشکرکرده است .

    پرستوی مهاجر (جمعه 24 شهریور 91)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: همسرم بی تفاوت است

    سلام رسپینای عزیز

    نوشتی اوایل میگفت خوشبختت می کنم اما الان سرد و بی احساسه.

    یک نکته جالب در مورد همسرت میدونی چیه؟

    اون واقعا سعی در خوشبخت کردنت داره و فکر می کنه خوشبختی یعنی تامین رفاه مالی و آسایش زندگی برای شما

    دوست عزیز :) برخی مردها فکر می کنن اگر در جهت رفاه همسر بکوشن یعنی خوشبختش کردن.

    در واقع شیوه ابراز محبت همسر شما هم تامین رفاه مالی برای شماست. یک جور محبت عملیه. در واقع این تیپ افراد

    درونگرا هستند و محبت حسی - کلامی را واقعا در زندگی یاد نگرفته و بلد نیستند. احتمالا خانواده ای سرد داشته اند

    و احساسات را نزد خود نگه میدارن.

    احتمالا همسرت کمی افسردگی داره. درونگراییش و افسردگی و شاید لطمه های ازدواج اولش باعث شده که شما

    در ظاهر مردی بی تفاوت و بی احساس ببینین.

    اون همه ابراز عشقش رو گذاشته در تامین رفاه همسرش که شما باشی. واسه همین وقتی میاد خونه دیگه انقدر

    خستس نای صحبت کردن هم نداره. واسش اشتباه تعریف شده خوشبختی!

    شما که این کتاب رو خریدی واسش باید بهتر بدونی که مردهای این تیپی چطور فکر می کنن.


    اون با خودش می گه : " من نمی فهمم رسپینا چشه؟ من که بهش یک بار گفتم پس چرا دوست داره دوباره تکرار

    کنم واسش هر روز؟ مگه نمیدونه که دوستش دارم؟ بعد هم من از صبح تا شب واسه رفاهش زحمت می کشم بعد

    با من دعوا راه میندازه و کتاب میخوره واسم. من واسه کی زحمت می کشم؟ خوب مسلما واسه عشقم رسپینا.

    پس چرا درک نمی کنه منو؟ نمی فهمه وقت مطالعه ندارم؟ آخه رسپنا چشه؟ چی کم داره؟ آخه برای چی تو

    خودشه؟ برم بهش بگم چی؟ شاید خوشش نیاد تو کارهاش دخالت کنم. اگر چیزی باشه خودش میاد میگه. آخه من

    همین نوع محبت رو بلدم. اون چه چیزی مد نظرشه؟ و .................."



    آره رسپینا جان...احتمالا فکر می کنه خرید طلا بسیار تو رو شادتر می کنه از وقتی که بهت بگه مثلا دوستت دارم.

    ولی نمیدونه که احساس نیاز به تکرار داره و زن ها با گوش هاشون عاشق میشن.




    و تو چی فکر می کنی ازونطرف :
    "آخه این آدم چقدر بی احساس و ماشینیه؟ چرا فقط کارش و پول درآوردن براش

    مهمه؟ چرا اصلا به من اهمیت نمیده؟ مگه من کنیز مطبخیشم که براش از صبح بشورم و بسابم و بعد بیاد شام

    بخوره بخوابه؟ منم آدمم. نیاز به صحبت و ابراز احساسات دارم. چرا درکم نمی کنه؟ مگه نگفت خوشبختت می کنم؟

    این بود خوشبختی؟ چرا اصلا واسش مهم نیست که ناراحتم؟ چرا نمیاد بپرسه چمه؟ 1گاهی با خودم می گم از

    شرش راحت شم و ..............."


    اما رسپینا دنیای تو و دنیای همسرت متفاوته. شیوه ابراز احساساتتون هم همینطور. اون تا حالا یاد نگرفته. باید

    بتونی به زبون خودش باهاش حرف بزنی! اعتمادشو جلب کنی و باهاش ارتباط برقرار کنی.

    خواهشا انقدر راحت به طلاق فکر نکن. تو زندگی خوبی داری نسبت به خیلی های دیگه!

    پس سعی کن همسرت رو بیشتر بشناسی و خودت ازش بخوای یک مقدار زودتر بیاد خونه و بهش محبت کردن رو

    آموزش بدی چون نمیدونه.

    محیط خونه رو واسش طوری جذاب کن و مفرح که خودش دلش بخواد وقت بیشتری رو با شما بگذرونه.

    نصیحت و خرید کتاب و غیره فایده نداره. باید باهاش عملا وارد مذاکره بشی. یعنی به جای درد و دل و نصیحت سعی

    کنی کارهای جدید و جالب کنی که خودش به حرف بیاد و در واقع ریتم یکنواخت زندگی رو بهم بزنی.

    کاش آقایون میدونستن یک دوستت دارم چقدر معجزه می کنه.

    ضمنا باید بهش بگی که خوشبختی تنها تامین رفاه نیست و تو تعریفت از خوشبختی چیه. البته اینو غیر مستقیم

    بهش بگو تا نظر تو رو بدونه و حتی نظر و تعریفش رو از خوشبختی ازش بپرس تا بیشتر با دیدگاه هاش آشنا شی گلم

    ایشالا سر و سامان می گیری. سعی کن براش کسی باشی که هیچ کس نبوده قبلا و همه کسش بشی.











  9. 4 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (جمعه 24 شهریور 91)

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: همسرم بی تفاوت است

    با بهار شادی موافقم.

  11. کاربر روبرو از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده است .

    نادیا-7777 (یکشنبه 08 مرداد 91)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 91 [ 17:20]
    تاریخ عضویت
    1391-5-08
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    525
    سطح
    10
    Points: 525, Level: 10
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 17 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم بی تفاوت است

    مرسی حرفای قشنگی بود
    عزیزم همسر اولش طلاق گرفته و بعد از دو سال جدایی با هم آشنا شدیم البته طبق گفته های خودش خیلی دوسش داشته و به اصرار خودش باهاش ازدواج کرده چون خونواده همسرم با ازدواجشون مخالف بودن آخه اون خانم 8 سال از همسرم بزرگتر بوده ولی چهار سال زندگی مشترک داشتن اما دورادور شنیدم که گفته دقیقا نسبت به اونم همین رفتارو داشته و حتی تو دادگاه هم به قاضی گفته بوده ولی خب حق با شماست بهار شادی جان همسرم خوشبختی رو تو پول می بینه نمی گم پول بده ولی نظراتمون متفاوته من خوشبختی رو تو پول نمی بینم راستش من از نظر مالی کاملا تو رفاهم ولی از نظر احساسی فقیر فقیر
    همیشه خودش می گه تو خونواده ای بزرگ شده که محبتی نبوده و واسه همین نمی تونه محبت کنه اما من برعکس تو خونواده ای بزرگ شدم که هم محبت کردیم و هم محبت دیدیم و هم یاد گرفتیم چه جوری محبت کنیم
    بهار شادی جان همسر من از نظر احساسی کمبودی نداره چون تا جایی که بتونم بهش محبت می کنم روزی دو بار بهش زنگ می زنم و حالشو می پرسم اگه چیزی نیاز داشته باشه واسش می برم همیشه احترامشو نگه داشتم و حتی اگه از خونواده ش گله داشته باشم تو دلم می ذارم اما دلم نمی یاد ناراحتش کنم و بهش بگم از سر کار که میاد همیشه با خنده به استقبالش می رم و میگم عزیزم خسته نباشی روزت چطور بود خب اگه بگه بد بود سعی می کنم بهش روحیه بدم ولی خب هر وقت دلگیرم و خسته اون نمیاد طرفم بپرسه چرا ناراحتی یا اینکه سعی کنه از اون حال در بیام

  13. کاربر روبرو از پست مفید رسپینا تشکرکرده است .

    رسپینا (یکشنبه 08 مرداد 91)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 91 [ 17:20]
    تاریخ عضویت
    1391-5-08
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    525
    سطح
    10
    Points: 525, Level: 10
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 17 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم بی تفاوت است

    خواهش می کنم کمکم کنید نمی دونم چیکار کنم به نظر شما باید منم با همسرم سرد برخورد کنم که بفهمه کارش اشتباه بوده یا اینکه نه بهش همچنان محبت کنم
    یه چند بار امتحان کردم که باهاش سرد باشم ولی بعد از چند ساعت دیگه دلم طاقت نمی یاره نمی خوام ازم ناراحت بشه یا کمبود احساس کنه الانم خوابه یه کم پاش درد می کرد با وجود اینکه خیلی از دلگیرم و دلشکسته ولی هر چند دقیقه بهش سر می زنم که نکنه درد داشته باشه
    گاهی وقتا که داداشاش با همسراشون دعواشون می شه میان پیش همسر من واسه پادرمیونی کردن اونم حرفا و نصیحتایی می کنه که خودش بهشون عمل نمی کنه
    یکی دیگه از بزرگترین عیباش درغگویی خیلی بهم دروغ می گه در حالی که من بهش می گم عزیزم همیشه با من صادق باش از حقیقت ناراحت بشم بهتر از اینه که بفهمم بهم دروغ گفتی یه چند بار هم کارمون به قهر کشید سر این موضوع حادترینش این بود که تقریباً یه هفته با همسر قبلیش تلفنی حرف می زده بدون اینکه من بفهمم یه روز رفته بودم پیشش که تلفنش زنگ خورد جواب که داد اسم یکی از دوستاش گفت که سلام فلانی بعد قطع کرد و گفت که خودش قطع شده اما من شنیدم صدای زن بود بدون اینکه بفهمه گوشیشو برداشتم دیدم شماره ای که بهش زنگ زد رو به اسم یکی از دوستاش ذخیره کرده منم شماره رو برداشتم تو مخابرات آشنا داشتم بهش دادم شماره رو که فهمیدم شماره همسر سابقشه بگذریم که چی کشیدم بعد به خودش گفتم که توضیح بده اونم گفت که قضیه بخاطر یه وامه خلاصه گفتم چرا به من چیزی نگفتی گفت که نمی خواستم ناراحتت کنم بعدش برگشتم خونه و به اون خانم زنگ زدم گفتم چرا با همسرم تماس میگیری که گفت یکی از مشکلاتشون حل نشده موضوع در مورد یه وام بوده دیگه نمی دونم هماهنگ کرده بودن یا اینکه واقعا همون بود خلاصه درگیری ما شدید شد یعنی خیلی بد باهام برخورد کرد و دعوای شدیدی بینمون در گرفت گفتم که به خونواده ت می گم اونم تهدید کرد اگه بگی طلاقت می دم خلاصه منم قهر کردم رفتم خونه پدرم بعدها شنیدم به خونواده ش دروغ گفته بود و اصل ماجرا رو نگفته بود قضیه رو اونجوری که به نفع خودش بود تعریف کرده بود آخه داداشش بهم گفت وقتی من حقیقت و گفتم خیلی تعجب کرد
    هر چند اون جریان باعث شد یه مدتی بهش شک داشته باشم اما الان دیگه شک ندارم اما گاهی وقتا دروغای ریز و درتش معلوم می شه که منو می رنجونه
    اینم در کنار بی احساس بودنشه

  15. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: همسرم بی تفاوت است

    سلام رسپینا جان

    من به عنوان یه زن درک میکنم که شما نیاز داری همسرت باهات گفت و گو کنه.اما باور کن برخی مواقع انقدر سرکار فشار روشون زیاده که دیگه رمقی برایشون نمیمونه.میشه بگی شغل همسرت چیه؟

    ازش انتظار نداشته باش با خستگی روزانه بشینه و کتاب بخونه.به نظرم کار درستی هم نکردی بهش این هدیه رو دادی.میتونستی همیشه بذاری جلوی چشمش تا خودش کم کم رغبت پیدا کنه به خوندنش.
    مثلا میتونستی با یه کاغذ کادوی جذاب جلدش کنی و بذاری مثلا کنار تخت.

    خیلی وقتها اقدامات مستقیم ما نتیجه عکس میده.


    مثلا من خیلی دلم میخواست همسرم صحبتهای اقای دهنوی رو گوش بده.یه بار اوایل ازدواجمون وقتی داشت نشون میداد تلویزیون رو زیاد کردم و به همسرم گفتم بیا باهم اقای دهنوی رو گوش کنیم.همسرم خیلی عصبانی شد و تا دوسال هر بار اقای دهنوی رو نشون میداد کانال عوض میکرد.

    اما حالا که سی دی جدید ایشون امده (هنر عشق بازی) من تهیه کردم و یعضی وقتا میگم عزیزم من حوصلم سر رفته.برم یه کمی اقا دهنوی گوش بدم تا مهارتهام بره بالا.
    اونم تایید میکنه و کیف میکنه.وقتی سی دی رو میذارم تو دستگاه همیشه میبینم که اونم داره گوش میکنه و حتی برخی اوقات میگه بزن عقب ببینم چی گفت.
    منم بهش میگم عزیزم من دارم گوش میدم.تو هروقت خواستی خودت بذار گوش کن !

    ===

    نه ..سرد رفتار کردن با همسرت فقط نتیجه رو خراب میکنه.اون وقت خدایی نکرده دچار طلاق عاطفی میشید.

    یادت باشه تعادل رو در محبتت داشته باشی.لوس بارش نیاری.دم به دقیقه سر زدنت کار درستی نیست.هم بیخوابش میکنی و هم این عادت رو در اون به وجود میاری که همیشه اگر بیمار بشه شما باید مرتب بهش سر بزنی

    یادت باشه..این اقا همسرته...نه فرزندت !

    دوست خوبم !!

    صبر کن !

    چرا انقدر زندگی رو بچه بازی میگیری ؟!

    من به خانوادت میگم..من طلاقت میدم ..!
    این حرفها چیه !؟

    اول از همه بدون که انتقال مشکلات به خارج خونه کار درستی نیست.
    یادت باشه اونا دو سال فرصت داشتن برگردن سر خونه و زندگیشون.اگر واقعا همدیگ رو دوست داشتن نمیذاشتن به دو ماه بکشه ! حالا که شده دوسال !

    مطمئن باش چیزی بینشون نیست.به هر حال زندگی مشترکی داشتن و ممکنه برخی مواقع مشکلاتی پیش بیاد و لازم باشه باهم حرف بزنن(البته با حفظ حدود و فقط در موراد ضروری)
    بهت پیشنهاد میکنم سوره مزمل و نماز غفیله رو از خودت دور نکنی...

    موفق باشی

  16. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    maryam123 (دوشنبه 09 مرداد 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من به نامزدم شک منطقی دارم ولی بی تفاوت است
    توسط khat در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: دوشنبه 03 آبان 95, 20:38
  2. شاه کلید حل مشکلات : قضاوت درست
    توسط پرنیان یاسی در انجمن هیجانات و احساسات
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 دی 93, 12:13
  3. مشکل تفاوت سنی 5 ساله با همسر آیندم (درخواست عاجزانه کمک از همه )
    توسط کوروش اول در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 42
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 مرداد 90, 11:18
  4. شوهرم خیلی بی تفاوت است
    توسط خاله سوسکه در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: دوشنبه 19 اردیبهشت 90, 16:48

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.