دو سالی هست که ازدواج کردم و شوهرم قبل از ازدواج با خانمی دوست دارم
خیلی مرد خوبی است و در مورد ارتباطش قبل از ازدواج با من حرف زد
من با اینکه قبل از ازدواج رابطه داشته مشکلی نداشتم
ولی وقتی که از رابطه قبلیش با آب و تا حرف میزد آتیش گرفتم و هنوزم دارم می سوزم
وقتی از این می گفت که در روز چند ساعت باهاش حرف می زده، چقدر دوسش داشته ، همه فامیلاش از این رابطه خبر داشتن ،
به خاطرش هر کاری کرده و....
البته این حرفا رو قبل از عروسی زد ولی چون دوسش داشتم چیزی از ناراحتیم نمیگفتم.
اولین نصیحت: وقتی یه فردی حالا چه زن و چه مرد میخواد ازدواج کنه اصلا نیازی نیست از
روابط قبلیش و جزئیاتش حرف بزنه
چرا با این کار زندگی و ذهن طرف مقابلتون رو خراب می کنید.
بعد اینکه این آقا با خواهرش خیلی خوب بودن و به خاطر خط و نشون هایی که برام کشید
که حتما باید با خواهرش خوب باشم از خواهرش متنفرم
نصیحت دوم: با اونی که می خواهید ازدواج کنید مدام بهش گوشزد نکنید که با خواهرتون ، مادرتون ، فامیلتون باید خوب باشه.
هیچی دیگه من بعد یک سال که با ذهنیات خودم کنار اومدم و داشتم کم کم حرفاش و از یاد میبردم
فهمیدم که با دختر خالش هم تا نامزد بوده و به خاطر به هم خوردنش
کلی عصبی بوده و غیره
برای ایتکه متنم طولانی نشه
سریع از همه برای این مشکلاتم نظر خواهی می کنم
روابط قبلی شوهرم خیلی منو لذیت میکنه
خیلی نسبت بهش سرد شدم
اصلا هیچ کدوم از اقوامش رو نمی خوام ببینم
حتی خودش رو
از همه دوستان خواهش می کنم بهم کمک کنید
واقعا نمی دونم چیکار کنم
در ضمن بنده که با این آقا عروسی کردم از نظر خانواده و تحصیلات و کار و زیبایی چیزی کم ندارم
ولی هنوز بعد 2 سال هسچ حسی نسبت به زندگیم ندارم
راهنماییم کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)