تا اون وقت واقعا نميدونستم مادر بودن يعني چه ؟ تا وقتي خدا دختري بهمون داد ، اما مادر اون روي تخت بيمارستان تا چندين روز با مرگ دستو پنجه نرم ميكرد و دكترها هم تقريبا جوابش كرده بودن ،
اما وقتي ميديدم : عشق او به فرزند ، مرگ را هم غافلگير كرده بود ، كه با كمال تعجب و ناباوري بلند ميشد و مي نشست فرزند را در آغوش مهرش ميگرفت ، فهميدم كه :
مادر بودن يعني اينكه : مانند شمع سوختن و روشنائي دادن به فرزندان و اهل خانه ، يعني اينكه هيچ كس جاي او را پر نخواهد كرد ، اوست كه مانند خداوند واحد يكتاست ...
مادرم ، به يكتائي خداوند كه براي من يكتائي .....
مادر بودن يعني چه ؟ ... شما بگوئيد ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)