+ازدواج درد است يا درمان درد
سلام
راستش ازدواج شده برام يه مشكل .تا چند سال پيش خواستگاراي خوبي داشتم .اما اصلا به ازدواج فكر نمي كردم و فقط به فكر تحصيل بودم الان كه همه شرايطم جور شده و مي دونم زندگي سالم و موفقي رو مي تونم شروع كنم ديگه از خواستگار خوب خبري نيست هر كه مي ياد يا ا طرافيان معرفي مي كنن انگار بايد يه عيبي داشته باشه و بزرگترين عيب منو سنم مي دونن كه 28شده.الان واقعا از ازدواج زده شدم .دوست دارم براي خودم زندگي كنم .هيچ مشكلي هم ندارم اما اطرافيان دست از سرم بر نمي دارن.نگيد به حرف ديگران اعتنا نكن ..كه فقط كسي كه عملا تجربه كرده مي دونه كه نمي شه ....واقعا سخته . چرا نمي شه يه خانم پاك و سالم براي خودش به تنهايي زندگي كنه و هي طعنه و كنايه نشنوه ....به نظرتون من بايد چه كار كنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
\"و من یتوکل علی الله فهو حسبه\"
علاقه مندی ها (Bookmarks)