با سلام
من 24 سالمه.از 8سال پیش عاشق یکی از دخترای فامیل شدم.پدرش پسر عموی پدرمه که متاسفانه پدرامون زیاد رابطه خوبی ندارن.من 4 سال ازش بزرگترم.اول نمیدونستم که اونم عاشقم هست یا نه،کم کم داشتم فراموش میکردم که 4 سال پیش بهم زنگ زد.شمارم رو پیدا کرده بود.فهمیدم که اونم من رو دوست داره.من فکر میکردم از رو احساس این حرفو میزنه.زیاد بهش توجه نمیکردم.بعدشم من یه شهر دیگه هستم و اون شهر دیگه.تقریبا 150 کیلومتر از هم فاصله داریم.ولی تا به امروز ثابت کرده که با تمام وجود من رو میخواد و بهم همه جوره وفاداره.من بهمن امسال درسم تمام میشه،ولی اون تازه میخواد وارد دانشگاه بشه...این از هر نظر دختر آرزوهای منه...ولی من نمیدونم بهش دل ببندم یا نه..میترسم از اینکه بعدا با مخالفت پدرم روبرو بشم.مادرم تقریبا حرفی نداره،میگه صبر کن درست تمام شه،از خدمت بیای بعدا در موردش حرف میزنیم،ولی پدرم به این راحتیا راضی نمیشه..ولی دختره از همه نطر تکه.از این هم میترسم که وارد دانشگاه بشه و به قول معروف جوگیر بشه....با وجود عشقی که بهش دارم نمیدونم چه کار کنم...ممنون میشم اگه راهنماییم کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)