سلام
من 27 سالمه با یه اقای 33 ساله چند ماهه اشنا شدم.صحبتهامون رو کردیم قراره هفته دیگه با مامانش بیاد خونمون.
من یکم حساسم و امروز بعد از 3 ماه اعتراض کردم به بعضی رفتارهاش که مهم هم نبودن زیاد.احساس کرده بودم اون قدر که انتظارش رو داشتم شادی نمیبینم توش.میدونم بچگانه بود.ولی زیاده روی کردم.تند صحبت کردم.اخه به من گفت اول هم حس کرده بودم که خیلی گیر وحساسی تعجب کردم که چطور تا حالا نشون ندادی!!!
من هم بهم بر خورد انگار دارم نقش بازی میکنم براش!!!
گفت من اینطوری خوشم نمیاد منم عصبانی شدم گفتم من همینم اگه خوشایندت هست که هسن اگه هم نیست که...
اونم گفت پس خدافظ. یه ساعت بعد اس ام اس داد که من خیلی هم خوشحال بودم بیتفاوت نبودم و ... و این که ناراحت بود چرا اینقدر بد حرف زدی تندی و ...!!
اونم قبلا چند بار پیش اومده بود که جملات مشابه گفته بود مثلا اگه فلان کار رو بکنی دیگه اسم منو نیار!!! منم احساس کردم زیاد کوتاه اومدم و لازمه منم یه ابراز وجودی بکنم .
خلاصه من دیدم بد حرف زدم زنگ زذم بهش الان.برای عذرخواهی .خیلی ناراحت بود از حرفم و تندیم.و ازم خواست یکم استراحت کنیم و فکر کنم به رفتارم.
خیلی ناراحتم از رفتاری که کردم.میترسم نظرش در موردم عوض شه.چیکار کنم؟؟؟؟احساس بی شخصستی بهم دست داد.نکنه پشیمون شه؟؟ دوسش دارم:(
علاقه مندی ها (Bookmarks)