به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 10:21]
    تاریخ عضویت
    1389-5-28
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    2,876
    سطح
    32
    Points: 2,876, Level: 32
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    گفتین آزادش بذار اینم نتیجش!!! حالا چیکار کنم ؟؟؟

    با سلام خدمت همه دوستان و عزیزان
    چند تا پست داشتم که مشکلاتمو با خانواده همسرم مطرح کرده بودم . عمده مشکل من وابستگی شدید شوهرم به خانوادش بود که اگر صبح و عصر اونجا نمیرفت دعوا میگرفت. بهش میگفتم کمتر برو ،میگفت تو میخوای منو از خانوادم دور کنی. مادر و پدرش هم از اینکه اون تنها بره اونجا ناراحت نمیشدن و هیچ وقت نمیپرسیدن زنت کو !!! چرا تنهایی!!!! تازه ازش حمایت میکردن و ....
    اینجا دوستان راهنماییم کردن که یه مدت بی خیال شو .آزادش بذار ، هی نگو کم برو .... به پر و پاش نپیچ . منم اینها رو منطقی دیدم و بهشون عمل کردم . از وقتی که بچم به دنیا اومده ( الان 10 ماهشه) آزاد بود که هر وقت که دلش میخواد بره خونه باباش.اما این رفتن ها کم کم تبدیل به عادت شد و الان طوریه که اصلا براش من و بچه مهم نیستیم (تو این فاصله یه دعوایی بین ما و خانواده هامون شد که رابطه ما با خانواده هامون قطع شد.) . انگار نه انگار خونه و زندگی داره. همش میگه انتخاب تو اشتباه بود.... وقتی میگم چرا ؟؟؟ سکوت میکنه !! (مامانش میگه کاش عروس غریبه نمیاوردم اشتباه کردم ، اینم به دهنش گرفته .شوهرم دهن بینه شدید.) یا کارای خونه رو انجام نمیده منم به نصیحت شما انجام نمیدم و کار ممکنه چند ماه بمونه .انگار نه انگار. صبح ها من سر کارم اون تا 2 خونه باباش.نهار که میخوره باز ساعت 4 دوباره خونه بابا تا 9.5 شب !!!!!!!!
    البته من دیگه شک کردم به انکه خونه باباش باشه.
    چند روز ماه رمضون سفره افطار پهن میکنم نمیاد .ز میزنم کجایی ؟ خونه بابام !!!! به منم میگه تو هم برو پیش بابات (خونمون نزدیک بابامه و مامانم نیست من واسشون غذا میپذم) . همیشه هم ناراحت و دعوا داره .میپرسم چی شده ناراحتی ؟؟؟؟ به تو ربطی نداره....
    دارم دیوونه میشم با این شوهر.
    تمام مسولیت زندگی و بچه رو دوش منه. حتی واسه بچه خرید نمیکنه.تولد بچست از زیرش در میره .میگه من تولد نمیگیرم .به من چه .
    تو رو خدا بگین با این شوهر چیکار کنم ؟
    کلا بی خیال ما شده.
    به هیچ وجه هم صحبت نمیکنه . یه روز گفتم بیا مشکلتمون رو حل کنیم .میگه من با تو صحبتی ندارم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید sara62 تشکرکرده است .

    sara62 (چهارشنبه 04 مرداد 91)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: گفتین آزادش بذار اینم نتیجش!!! حالا چیکار کنم ؟؟؟

    عزیزم انشاالله که مشاورا میان و بهت پیشنهادهای خوبی میدن.
    نمیخوام اصلا بدبین بشی یا بری رو مخ شوهرتا ولی یواشکی یکم تحقیق کن ببین شوهرت میره واقعا خونه باباش و یا اینکه کسی حرفی چیزی درباره مورد جدیدی به شوهرت نزده.

    البته خیلی با آرامش و نامحسوس ها..دعوا نگیری با شوهرت
    میدونم الان خیلی حساس شدیو دوران بعد زایمانتم باید پر از عشق بوده ولی نبوده و تمام سختیاشو خودت به دوش کشیدی ولی همه اینارو بذار به پای اینکه برای بچه ناز و گلت کردی.

    فقط قهر نکنی و بری خونه بابات که اونم میره خونه باباشو فاتحم الصلوات...
    امکانش نیست برید پیش مشاوره یا روانشناس؟

  4. 2 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (سه شنبه 10 مرداد 91)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: گفتین آزادش بذار اینم نتیجش!!! حالا چیکار کنم ؟؟؟

    سلام سارا جان

    تاپیک های قدیمیت رو مطالعه کردم.

    اول در مورد عنوان تاپیکت. چرا انقدر عصبانی گلم؟ خوب دادن آزادی عمل به مرد خیلی خوبه اما قرار نیست شما عنان

    زندگیت رو رها کنی به خاطر آزادی عمل!

    اصلا خود کلمه آزادی چارچوب و محدودیت داره و تعریفی خاص. پس ناراحت نباش.

    اولین سوال :

    امکانش هست بری مشاوره به تنهایی؟

    اگر امکانش هست حتما برو.

    سوال بعد :

    چرا همسرت رو همراهی نکردی در ملاقات با خانوادش؟ چقدر بهش مسئولیت دادی؟

    چرا مردی که که در تاپیک سال 89 شما بسیار ذوق زده بوده از بارداری شما الان میگه به من چه؟

    لطفا سعی کن مسائلت رو دسته بندی کنی و با اولویت دادن به هر کدام برحسب اولویتشون درصدد حل مسائلت

    بر بیای.

    اولین اولویت شما برگرداندن همسرت به عنوان پدر فرزندت به خونست.

    هر طوری هست ترتیب یک قرار ملاقات حضوری رو باهاش بگذار و دلایلش رو جویا شو.

    اگر میتونی یک دسته گل بخر و با فرزندت به همراه یک بزرگتر که همه قبولش دارن برو خونه پدر و مادر همسرت و

    ازشون به خاطر فرزندت دلجویی کن و دلیل خانه نیامدن های همسرت رو جویا شو.

    اگر با کار کردنت مشکل دارن به خاطر فرزندت و حفظ کیان زندگیت نرو سر کار و بمون خونه.

    هیچ مسئله ای در این دنیا غیر قابل حل نیست.

    سعی کنین بهش مسئولیت بدین تا بدونه در وجود اون بچه سهیمه.

    حالا که می بینین به مادرش خیلی وابسته هست سعی کنین یا خودتون رو به مادرش نزدیک کنین یا همیشه

    همراه همسرتون باشین.

    در وهله آخر حتما همسرتون رو به نزد یک مشاور ببرین.

    عزیزم شما الان مادر هستی و مسئولیتت سنگینه. پس به فکر حل مسئله از طرقی که گفتم باش

    موفق باشی.







  6. 4 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (دوشنبه 09 مرداد 91)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 10:21]
    تاریخ عضویت
    1389-5-28
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    2,876
    سطح
    32
    Points: 2,876, Level: 32
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گفتین آزادش بذار اینم نتیجش!!! حالا چیکار کنم ؟؟؟

    سلام نادیا جان
    ممنون از راهنماییت. چند بار که گفت خونه باباشه رفتم چک کردم ماشینش اونجا بود . وقتی هم که نبود ز زدم پرسیدم کجایی گفت با دوستم رفتم فلان جا.گفتم مگه خونه بابات نرفتی گفت بعد از اونجا با پسر همسایشون (دوست قدیمی) بیرون رفته. نفهمید من چکش کردم.
    راستش با دوستای دوران مجردیش خیلی میچرخه.یعنی خونه باباش که میره بعد با اوناست( هم کوچه ای هستن ) . این منو آزار میده . همین رفت و آمدها باعث شده بگه : من اگر بر میگشتم عقب ازدواج نمیکردم!!!! تازه آقا یادش افتاده آزاد باشه !! دارم دیوونه میشم. اوایل که به عنوان کمک به پدر و مادش گفتم درس نیست این رفتار .گفتن تو میخوای بچمون پیشمون نیاد و زمینه رو واسش فراهم کردن که بیشتر بره اونجا.
    به نظرم خود شوهرم مقصره. آخه خودش باید درست رفتار کنه.خودش باید به فکر زندگی باشه.خودش باید بدونه مرده و مسولیت داره.من که میگم به خرجش نمیره. تازگیها هم همش میگه به توچه .....
    منم از ترس اینکه روش باز نشه سوال جواب نمیکنم.
    پیش مشاور و غیره هم نمیره.تو شهر ما مشاور هم پیدا نمیشه .

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 مرداد 91 [ 11:05]
    تاریخ عضویت
    1391-2-15
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    870
    سطح
    15
    Points: 870, Level: 15
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    107

    تشکرشده 108 در 56 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گفتین آزادش بذار اینم نتیجش!!! حالا چیکار کنم ؟؟؟

    ببخشید سارا جون

    من از خوندن تاپیکتون فکر کردم یه آقا اونو نوشته.

    شما میرید سر کار بعد شوهرت از صبح خونه باباشه.
    بعد از ظهر هم دوباره میره؟

    یعنی شما خرج خونه رو میدی؟

    راستی بچه ات رو شوهرت نگه میداره وقتی سر کار هستی؟

    ببخشید متنت یه مقدار مبهم بود.

  9. کاربر روبرو از پست مفید Negin A تشکرکرده است .

    Negin A (پنجشنبه 05 مرداد 91)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 10:21]
    تاریخ عضویت
    1389-5-28
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    2,876
    سطح
    32
    Points: 2,876, Level: 32
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گفتین آزادش بذار اینم نتیجش!!! حالا چیکار کنم ؟؟؟

    سلام نگین جان.

    ببین شوهرم کارش شیفتیه 1 شبانه روز سر کاره .2 شبانه روز بیکار.حقوق کارمندی داره. منم میرم سر کار. روزایی که خونه هست و من تا ظهر سر کارم میره خونه باباش. اوایل که واسه بچه پرستار نگرفته بودم روزایی که شیفت نبود من میرفتم سر کار و اون بچه رو میبرد خونه باباش نگه میداشت. بهش میگفتم بمون خونه و از بچه مراقبت کن. اما گوش نمیداد .میگفت که من خونه بابام میخوام برم تو منو میخوای پا بند بچه کنی!!!!! یه مدت که گذشت منتهای و گوشه کنایه های مادر و پدرش شروع شد . البته من همیشه با شوهرم میرفتم خونه باباش اما چقد !!!!! شاید باورتون نشه ظهر که از سرکار میامدم میرفتیم دنبال بچه میموندیم تا 10شب. اینو شوهرم میخواست. هر چی میگفتم بریم هم به خرجش نمیرفت. من متوجه شدم پدر مادرش از این وضعیت خسته شدن. منم جونم به لبم رسیده بود ولی شوهرم اینو نمیفهمید . وقتی هم بهش میگفتم میگفت تو بد بینی .تو خودت نمیخوای بری اونجا و.....

    این بود که من تصمیم گرفتم پرستار بگیرم. تا شاید زندگیم سر و سامون بگیره و از سر کار مستقیم بیام خونه و بچه آلا خون والا خون نباشه . پرستار که گرفتم شوهرم گفت من پولشو نمیدم خودت باید بدی !!!! اگه به منه که من بچه رو میبرم خونه بابام.!!!!! (در ضمن مامان من هم روزایی که شوهرم شیفت بود بچه رو مراقبت میکرد.) خلاصه که از روزی که پرستار گرفتم شوهرم بی قید تر شد. حالا دیگه وقتی میره خونه باباش میره با دوستاش. دیگه بچه هم نیست که بخواد پیش بچه باشه !! در ضمن امروز پرستار بچم گفت دیگه نمیاد.به نظرتون بازم مسئولیت بچه رو بدم به شوهرم یا نه ؟؟

    قبلا تو خرج خونه شریک بودم .شوهرم بی مسولیت شده بود با مشورت دوستان قرار شد من پولم رو یه جورایی خرج کنم تا شوهرم وابسته به من نباشه.منم وام برداشتم .با پول پرستار بچه همه حقوقم خرج میشه و چیزی واسم نمیمونه. سختمه اما مسولیت شوهرم در این زمینه بیشتر شده .هر چند که واسمه من هیچ خرجی نمیکنه . پول میده اما بعد میگه چیکار کردی. منم واسه خودم خرج نمیکنم .واسه بچه و خونه خرج میشه.انقد هم وجدان نداره که بگه بیا اینو بگیر واسه خودت .تو چیزی لازم نداری ؟؟؟ اصلاً ...

    سلام بهار شادی عزیز
    ممنون از راهنماییت.
    آره حق با شماست من همون یه ذره مسولیتی هم که داشت ازش گرفتم.یعنی بار همه مسولیتها رو به دوش کشیدم و اونو رها کردم. شاید دلیلش اینه که نمیخواستم زیز منت مادر شوهر و پدر شوهر باشم.اما این واسه شوهرم شد یه فرصت.
    همسرم قدر نمیدونه.من تا جایی که توان داشتم باهاش همراهی کردم اما اون منو درک نمیکرد.درک نمیکرد که من خسته و کوفته از اداره میام و خونه باباش با مانتو تا 10 شب سرمیکنم. نمیتونم راحت باشم. همراهی تا چه حد. کار به جایی رسیده بود که همسایمون میگفت شب هم دیگه بمونین .چرا میان خونه!!! مامانش هم گاهی همین حرف رو میزد. خوب شب بخوابین !!!
    شوهرم افراطیه. اصلا احساس استقلال نمیکنه هنوزم فکر میکنه باید اندازه دوران مجردیش خونه باباش باشه!!
    در مورد صحبت کردن باهاش هم تا میام صحبت کنم .میگه ساکت.حوصله ندارم. صدای تلوزیون رو زیاد میکنه تا نشنوه.تحمل شنیدن رو نداره.متوجه شدم از زیرش شونه خالی میکنه. ترجیح میده مسکوت بمونه.تا بخواد راجب به اینموضوعات حرفی زده بشه.
    راستش من جدا تصمیم میگیرم .اون جدا. و این نمو دیوونه میکنه.
    بله باید برم پیش مشاور.
    راجب به خونه مادر شوهرم دلم میخواد برم .اما حوصله بحث ندارم دیگه.میدونم چون بزرگترن در هر صورت من محکومم.
    و وقتی برم آدمایی نیستن که به روی خودشون نیارن.میدونم برم بحث میکنن. چند بار به شوهرم گفتم بریم خونه باباش.گفت من تو رو نمیبرم.لازم نکرده بری. شوهرم از این موقعیت سو استفاده میکنه. به نفعشه ما قهر باشیم تا خودش راحت بره راحت بیاد. منم ندونم کجاست و چیکار میکنه.
    شما بگین چیکار کنم.پرستار دیگه بگیرم؟؟؟ آشتی کنم؟ به چه شکل؟؟

  11. 2 کاربر از پست مفید sara62 تشکرکرده اند .

    sara62 (پنجشنبه 05 مرداد 91)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: گفتین آزادش بذار اینم نتیجش!!! حالا چیکار کنم ؟؟؟

    سلام سارا جان

    راه رو خیلی اشتباه رفتی و باعث شدی همسرت رو از اونچه که هست لوس تر ، بی مسئولیت تر و وابسته ترش کنی

    به خانوادش! اما اشکالی نداره. همسر تو باید یاد بگیره که دیگه پسر مامان نیست و مرد خانواده شده و فرزند داره.

    راستی چه پسر نازی هم داری خدا حفظش کنه. تو وبلاگت دیدمش و فهمیدم خیلی عاشقشی :)

    پس بهت راهی نشون میدیم البته با کمک مشاور تا قدم به قدم همسرت رو ادب کنی اما چند تا سوال دارم قبلش :

    1- خونه ای که درش هستی اجاره ایه؟ کی اجارش رو میده؟

    2- هزینه های زندگی و بچه رو کی میده؟

    3- شغل همسرت چیه و چقدر خرجی میده بهت؟

    4- حقوقت خوبه برای ادامه زندگی؟

    5- همسرت دوستت داره؟ چی شد انتخابت کرد؟

    6- تو چی دوستش داری؟ چی شد انتخابش کردی؟

    7- اعتماد به نفست چطوره؟ خودت رو آدم مستقلی میدونی یا وابسته؟

    8- نحوه محبتت بهش چظوری بوده؟ زیاده روی نکردی تو محبت کردن بهش؟

    9- همیشه از اول ازدواج بی مسئولیت بوده یا بعد از اتفاق خاصی این طور شده؟

    10- همیشه شما برای آشتی پیش قدم میشی یا ایشون؟


    عزیزم تو این سایت مواردی بودن که بسیار شرایطشون بدتر از تو بوده و تونستن زندگیشون و مرد بی مسئولیتشون

    رو تربیت کنن.

    بهر ترتیب ما فقط بهت سر نخ میدیم و این شمایی که باید قضایا رو به کمک مشاوری مجرب ببری جلو.

    راستی برای شروع حتما به سوالاتم جواب بده و تاپیک زیر رو از صفحه دوم به بعدش تا آخر بخون!


    لینک 1

    آزاده نتیجه گرفت و تونست شوهر بی مسئولیتش رو ادب کنه. شما خیلی از اون خوشبخت تری.

    منتظر جواب هات هستم.



  13. کاربر روبرو از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده است .

    bahar.shadi (شنبه 07 مرداد 91)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 10:21]
    تاریخ عضویت
    1389-5-28
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    2,876
    سطح
    32
    Points: 2,876, Level: 32
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گفتین آزادش بذار اینم نتیجش!!! حالا چیکار کنم ؟؟؟

    سلام عزیزم .
    ممنون از لطفت . راستی آدرس وبلاگ پسرمو از کجادیدی؟؟ خوشحال میشم نظر بدین.
    1- خونه اجاره ایه- شوهرم
    2- هزینه های بچه رو شوهرم -گاهی من
    3- کارمند بیمارستانه- خرج و مخرج خورد و خوراک رو میده. واسه بقیه چیزا میگه پول ندارم!!!
    4- حقوق من زیاد نیست. مال اونم کفاف نمیده تا آخر برج.البته اگه برنامه ریزی کنه خوبه.که اون اهلش نیست ومنم که میگم اصلا گوش نمیده.جدیدا هم اصلا نمیگه چقد حقوق میگیره و چیکار میکنه. منم نمیپرسم وقتی نمیگه. به من اصلا پول نمیده واسه خرید . به زور و هزار کلک باید ازش پول بگیرم.واسم هم چیزی نمیخره.
    5- 6 ازدواج ما کاملا سنتی بود. یعنی باباش و مامانش منو دیده بودن و پسندیده بودن . به پسرشون گفته بودن .آمدن خواستگاری.من جلسه اول خواستگاری شوهرمو دیدم. بعد که چند جلسه باهاش صحبت کردم ازش خوشم آمد. دروغ و ریا نداشت.مومن و خوب بود. صادق و مهربون. چند تا شرط هم داشتم که بهش گفتم.کلا فرد معیارهام بود. اوایل زندگی که مادر و پدرش دخالت نمیکردن خیلی دوسم داشت.کم کم با دخالتهای اونا و بحثهایی که پیش میآوردن دوس داشتن من کم رنگ شد.
    7- آره من خودم رو کاملا مستقل میدونم. اعتماد به نفسم هم بالاست. شوهرم از این موضوع خوشش نمیاد.دوس داره بهش وابسته باشم.
    8- نه زیاد. البته همیشه در مقابل خطاها چشممو بستم و سکوت کردم.یعنی وقتی میبینم کاری اشتباه انجام میده و هر چی میگم به حرف گوش نمیده دیگه حوصله کل کل ندارم .سکوت میکنم. میگم خودش بلاخره میفمهمه. یا گاهی توقعاتمو که بر آورده نمیکنه هیچی نمیگم ( با خودم میگم: یعنی خودش نمیفهمه!!! هزار بار گفتم .حالا دیگه چی بگم؟؟؟)
    9- آره از همون اول بی مسولیت بود .توقع داشت هیچ کاری انجام نده.1 سال آبگرمکن خراب بود.دست نزد. فکرشو بکنین من چه سختی ای کشیدم. میگفت این دیگه درست نمیشه.اما بعد با نیم ساعت وقت درست شد. بی خیاله. خیلی. تو خونه خودشون همه کار میکنه. از همون اول تنبل بود. البته متوجه میشم خیلی از کارها رو بلد نیست نمیخواد بگه واسه همین میمونه.
    10- اوایل هر کی اشتباه میکرد. اما جدیداً همش من پیشقدم میشم.(البته بعد یکی دو روز و از سر اجبار ) آقا مثل بچه ها قهر میکنه . و دس به سیاه و سفید نمیزنه.

    امیدورام جواب هام کامل باشه.

  15. کاربر روبرو از پست مفید sara62 تشکرکرده است .

    sara62 (شنبه 07 مرداد 91)

  16. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: گفتین آزادش بذار اینم نتیجش!!! حالا چیکار کنم ؟؟؟

    البته این نظر شخصی منه شایدم درست نباشه.
    من اعتقاد دارم خانومها در دوران مجردی کار کنند و تو اجتماع باشند ولی بعد از ازدواج در اجتماع باشند ولی کار نکنند.
    البته این نظر شخصیمه بازم میگم(لطفا خانومهای عزیز ناراحت نشن)

    (به نظر من) زن یه وظایفی داره و مرد هم یه وظایفی
    مثلا زن چون ظریف و حساستر از مرد هست باید کارهای احساسی و سبکتر رو انجام بده.
    چرا خانومها باید فکر کنند کارهای خونه یعنی کلفتی؟
    زن بودن و همسرداریو کدبانویی و بچه داریو تربیت فرزندان به هیچ وجه کلفتی نیست.
    محیط کار بیرون برای مردان هست و محیط کار خانه برای زنها (من الان خودم سر کار هستم ولی در دوران متاهلی خانه دار بودم حتی دوران مجردی قبل از ازدواجمم کار میکردم)

    عزیزم اگه میبینی خیلی داری عذاب میکشی و داره زندگیت از بین میره سر کار نرو فدات شم.میدونم خرج و مخارج سنگینه ولی وظیفه شما نیست با داشتن 1 بچه.

    بذارین همسرتون احساس مسولیت بیشتری کنه و وقت آزادشو بجای رفتن خونه پدرشو رفیق بازی برن سر کار.

  17. 2 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (شنبه 07 مرداد 91)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 10:21]
    تاریخ عضویت
    1389-5-28
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    2,876
    سطح
    32
    Points: 2,876, Level: 32
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گفتین آزادش بذار اینم نتیجش!!! حالا چیکار کنم ؟؟؟

    سلام .
    بهار شادی عزیز چی شد؟ یه سری سوال پرسیدین.من منتظر راهنماییت هستم.
    موندم با این شوهرم. 1 ماهه میگم واسه بچم تولد بگیریم 3 نفری هیچی نمیگه. منم کمی خرید کردم واسش .امشب تولدشه. دیروز که گفتم بریم واسه بچه کیک سفارش بدیم و کادو بخریم .به من میگه : خودتون 2 تایی شرکت کنین. من کاری ندارم. به من چه!!!! بچه خودته !!!! دیگه واقعا داد منو در آورده .
    اعصابم خورده. میخوام بکشمش
    خستم کرده.همیشه و همه جا وقتی قراره به من خوش بگذره (مهمونی بریم ، دعوت باشیم، تولد، سالگرد ازدواج و...)
    واسم زهر مار میکنه . با بهانه گیری. به خدا نمیدونم چرا اینجوریه. ازش میپرسم جواب نمیده.هیچ بحثی هم نبوده که بگم من ناراحتش کردم. تنها چیزی که به ذهنم میرسه اینکه مهمونی و تولد رو بدون حضور خانوادش بی مزه میدونه واسه همین نمیخواد برقرار بشه. یعنی شادی خانوادگیش خونه باباشه نه خونه خودش. دارم دیوونه میشم. از مدیر سایت خواهش میکنم کمکم کنه. این شوهرم رفتارش عجیب شده. دارم دیوونه میشم.

    الان زنگ زدم بهش ببینم چی میگه ؟؟ گفتم کیک سفارش دادی ؟ میگه نخیر. گفتم یعنی تولد نگیریم برای بچه ؟؟ میگه نه!!!! پرسیدم خوب چرا ؟؟؟؟ دلیلش چیه .میگه : شارج ندارم گوشیم خاموش میشه.بعدم قطع کرد.
    دارم دیوونه میشم از دستش. یعنی بچتو دوس نداری! یعنی زندگیتو نمیخوای!!! میخوام امشب ز بزنم به داییش بگم بیاد خونه من سنگامو وا بکنم. (میدونم مادرش بهش مطلک انداخته که تولد 3 نفری معنی نداره اینم دست از تولد برداشته.)
    از خدا میخوام بالیی سرش بیاد که حالیش بشه دل زن و بچشو نشکنه.

  19. کاربر روبرو از پست مفید sara62 تشکرکرده است .

    sara62 (دوشنبه 09 مرداد 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نتیجه پذیرش سختیها
    توسط بی دل در انجمن رنج
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 11 دی 96, 10:39
  2. خانم هایی که طلاق گرفتین به کمک تون احتیاج دارم
    توسط E_Aysan در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 اسفند 94, 06:40
  3. اقدام برای اشنایی بیشتر یا عمل به نتیجه استخاره ؟؟؟
    توسط محمد1391 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 20:33
  4. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  5. فتیله فتیله جمعه تالار تعطیله
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 10 مرداد 88, 20:15

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.