بهترین آفریده خداوند (2).....

[آرزو]

به نام خداوند بخشنده مهربان

روزی خداوند فرمود :میخواهم موجودی بیافرینم از نوع انسان که جلوه ای از مهرو محبت و لطف و عشق من باشد به فرزندانش.

نامش زن است و صفتی به نام «مادر» دارد .

فرشتگان پرسیدند :پروردگارا آیا آن جلوه ها در مرد نیست ؟

خداوند فرمود :من این جلوه ها را در مرد آفریدم اما در زن قویتر و پایدارتر کردم طوری که همیشه با اوست و تا لحظه مرگ فراموشش نخواهد کرد .

از همان لحظه ای که حس میکند درون خود فرزندی دارد عشق را به او ارزانی خواهم کرد .

با آنکه درد زیادی خواهد کشید تا فرزندش را بدنیا بیاورد ...به محض دیدن او، او را با آغوش گرم و مهربان میپذیرد و دوست دارد.

درست از همان غذایی که در طول روز میخورد راهی میسازم تا بجان فرزندش تزریق کند.

همیشه و همه جا به یاد و فکر فرزندش قرار میدهم و این عشق و مراقبت تا پایان زندگیش همراه دل و جانش خواهد بود.

دو دستش را سبک خواهم کرد تا همیشه در آسمانها سپاسگذار من و دعاگوی فرزندش باشد.

او را معلم خواهم کرد تا همیشه فرزندش را به مهر و حوصله آموزش دهد .

دل او را نرم خواهم کرد تا از گناهان فرزندش بگذرد و در هر حالی که دارد او را ببخشد.

فرشتگان عرضه داشتند : سپاس و ستایش تو را که خداوند عالمیان هستی و چیزهایی میدانی که ما نمیدانیم مگر آنچه خود به ما تعلیم نمودی .

«نوشته خودم و اقتباسی از تاپیک بهترین آفریده خداوند...آقای گرد آفرید»

[erfan25]

اين شد يه چيزي ..... آفرين آرزو خانم ولي هم مطلب شما هم جناب گردآفريد معنا و مفهمومش يكي است اما طرز بيانش فرق مي كنه كه هيچ كدوم هم خالي از لطف نيست مرحبا به هر دوي شما كه قدر مادران رو خوب مي دونيد و فقط از اين طريق مي تونيم احساس خودمون رو بيان كنيم ..... اما به جاي اين متنها بهتره همين الان بريد دست مادرانتون رو ببوسيد كه اين چيزا نون و آب نميشه واسه مادرامون ....

[آرزو]

بله فقط فرقش با داستان آقای گرد آفرید این است که .....

* داستان من برای تمجید از مقام مادر به خدایم توهین نمیکند .

* خدای بهترین و با عظمت من هم دیر وقت و وقت و بیوقت ندارد چون خواب ندارد و اسیر زمان نیست همیشه بوده و هست .

* فرشته های داستان من هم محترمانه تر رفتار میکنند و فقط یک سوال میپرسند نه آنکه مشکوکانه دست روی هر نقطه از خلقت خداوند بگذارند ضمنن« عده ای از فرشتگان» سوال میکنند و نه «یک فرشته» اینها با هم متفاوت است .
درست مانند مثال قرآن سوره بقره

* در داستان من از «مرد» به عنوان جفت زن بهمراه «زن» نام برده شده است.

* و حرفهای بی معنی و محتویی مانند زن «چکه میکند» چون اشک میریزد هم ندارد .

* «ستایش» فرشتگان هم درزمان آگاه شدن آنان از خداوند فراموش نشده است.

از تشویق شما هم خیلی متشکرم ولی من به رضایت خدایم فکر میکنم و جز خودش به تشویق و تنبیه کسی دل نمی بندم .
ضمنن نه تنها مادرم را بیش از حد تصور شما دوست دارم بلکه تمام مادران را دوست دارم و دست بوس هستم .

[erfan25]

خدا از دل بنده هاش خبر داره و با اين حرفا و چيزا هم ناراحت نميشه اينا همه داستان و تمثيل هست و يه بچه دوساله هم وقتي يه داستان اينجوري از خدا و فرشته ها مي خونه مي دونه كه اين به معناي توهين به خدا نيست بلكه تو اين نوع بيان ما بايد دنبال مفهموم و معنا باشيم نه گير دادن به لفظ و كلمات ، چيه آرزو خانم استغفرالله از خدا هم حزب الهي تر شده ايد خوب شد شما خدا نبوديد و گرنه روزگار بنده هاش سياه بود .......

ما درون را بنگريم و حال را ني برون را بنگريم و قال را

[گرد آفرید]

آرزو خانم گل و خردمند؛داستانک سرکار خیلی جالب و زیبا بود،دست شما درد نکند و از این خلاقیتی که در شما هست،بسیار خرسند هستم.نمی دانم چرا اندکی خود را آزار داده و ناراحت کرده و درصدد مجادله با من هستید،اما من:
1-به خودِ خودِ شما و شخصیت والایتان احترام می گذارم.
2-به باورها و نیز سخنان شما احترام دوچندان می گذارم.
3-به عنوان یک خواهر دوستتان دارم.
4-دوستتان دارم.
5-دوستتان دارم.
6-دوستتان دارم.
7-دوستتان دارم.
8-دوستتان دارم.
9-دوستتان دارم.
10-دوستتان دارم.
11-دوستتان دارم
12-دوستتان دارم.
.
.
.
.
.

[آرزو]

باشه باشه قبول ! هر جور دوست دارید با خدایتان حرف بزنید

ولی من چوپان زمان حضرت موسی نمیشم ها !! که برای خدا چارق و شانه سر در نظر بگیرم :rolleyes:
من خودم نقاشی میکنم ولی هرگز نتوانستم برای خدا شکلی در نظر بگیرم و روی کاغذ یا بوم بکشم چون او بزرگتر از آنی بود که به اشکال انسانی دربیاید و کار کند یا خسته شود

من هم شما را خیلی خیلی دوست دارم اما شما که به لطافت زن و عشق مادری آگاهی دارید به حساسیت بی نهایت خدا هم توجه کنید

او همانقدر که قادر است به همان میزان ظریف و حساس است و بقول ما انسانها مو را از ماست میکشد
ممکن است حرف شما او را برنجاند هر چقدر هم کم و ناچیز باشد .

خلاصه اینکه با خدا هم حساس باشید

[گرد آفرید]

خواهر کوچکترم آرزو،هرچه بگویی من بدان احترام می گذارم،اما سنجه من برای پذیرش یا نپذیرفتن آن همانا خرد من است و بس.
پس:بسیاری از آنها را نمی پذیرم،در عین حالی که بدانها احترام می گذارم . . .