به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 61
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 شهریور 91 [ 07:46]
    تاریخ عضویت
    1390-12-03
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    883
    سطح
    15
    Points: 883, Level: 15
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 25 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج (اختلاف سر مسائل مالی)

    سلام دوستان ... من مشکلی دارم که ازاول آشنایی بوده اماالان دیگه امون هر دومونو بردیده
    اول خصوصیات کلی خودمو میگم : من دختری تقریبا احساساتی و رمانتیک (البته الان دیگه نیستم فک کنم) زودرنج ... منطقیی و اگر کسی باهام خوب باشه بهتر از خودش باهاش تا میکنم حتی از جونم مایه میزارم واگر کسی بخواد سواستفاده کنه از اخلاقم عصبی و لجباز و شاید گاهی غیر منطقی میشم اینو به همسرم هم گفتم ... از دروغ متنفرم خودمم اهل دروغ نیستم ... من 32 ساله باکسی دوست نبودم اما اجتماعی شاغل بصورت 2 روز در هفته ...


    خصوصیات همسرم : پسری سالم از نظر اعتیاد ... ناراحتی جسمی دارن اما حاد نیست (ناراحتی قلبی جزئی – خار پاشنه – لوله تو گردنشونه – قرص دیازپام و کلرو پوکساید میخورن) .... خوشتیپپ و ظاهری مردونه و 38 ساله کارمند بانک دولتی با 15 سال سابقه کار .... فرزند طلاق .... تا 15 سالگی پیش مادرشون بودن بعد که پدرشون ازدواج کردن مادرشون گفته ایشونونیمخواد و رفته دو سال پیش پدر بزرگشون بعد که فوت شدن رفتن پیش پدرشون ... بد دهن .... سنگدل


    همسرم از اوایل هر وقت از چیزی ناراحت میشد قهر میکرد به این صورت که جواب تلفن نمیده بهیچ وقت اس ام اس که اصلا و تمام حرفایی که بینمون رد و بدل میشه به خانواده خودش میگفت .... حتی به خانواده من .... همش هم دعوا میشه میگه من تورو نمیخوام جدا بشییم ... حق و حقوقتو میدم ....میدونه من رو این کلمه حساسم ..... حتی روز تعیین مهریه یهم پیشنهاد 50 تا سکه داد که گفتمم یعنی انقد کم ؟ من که نه نامزدی داشتم نه ازدواجی نه دوست پسری خانوادمم محترم یعنی این بابت ارزش منه ؟ گفت خب تو دادگاهها رو ندیدی یه روزی ممکنه جدا شیم بالاخره ممکنه پیش بیاد بعدشم من بایدمهریه تورو بدم باید در توانم باشه یا نه ؟ خلاصه کلی کش مکش داشتیم تا خانوادم راضی شدن به 64 تا .... بگم که پدرش مادرش جدا شدن و پدربزرگش هم طلاق داشتن .... آخرین دعوامون هم سر تعیین عکاس فیلمبردار بود ... من کلی مراعتشو میکنم مثلا آرایشگاه خودش گفت تا 600 هزینه میکنم من آرایشگاه 450 تومنی رفتم ...ماه عسل هم گفت نمیشه بریم تا عید گفتم باشه با اینکه گفته بود ماه عسل بریم خارجه .... تالار بانکشون گرفت با اینکه دوست نداشتم قبول کردم .... خرج نامتعارفی نکردم اما نمیدونم چرا همش میگه ندارم ندارم ندارم ..... آلبوم دیجیتال و فیلمبردار و عکس و اینا برام مهمه از اول هم بهش گفتم میگه تا یک میلییون فقط در صورتیکه اونی که من میپسندم یک ونیمه میگه ندارم ... بهش میگم من خیلی چیزارو کوتاه اومدم اما عکاسی و فیلمبرداری مهمه یادگاریه .... راستش من نناراحت شدم گفتم احمقی کلی باهات راه اومدم اونوقت برا 500 تومن بخاطر من راه نمیای؟ که دعوا شروع شد و گفت نمیخوام باهات زنددگی کنم قبلا هم نمیخواستم تو هی اومدی منت کشیدی .... این منت کشی رو هم یه بار رفته بودیم پیش دوستش شمال گفت گفت من میخواستم جدا شم این منت منو کشید ... البته اونجا هم باهم دعواموند شدد
    بعدد من رو برد پیش بابام گفت این ولخرجه بعدا اگه نتونم براش چیزی فراهم کنم فحش میده .... از فرداش هم باز تلفن جواب نمیده قرار بود دیروز تاریخ عروسیمونو مشخص کنیم ..... بگم که دو بار عروسییمون افتاده عقب یه بار بهمن پارسال یه بار فروردین حالا هم که اینجوری


    مسائل مالی بیشتر باعث دعواهامون میشه مثلا من میگم مناسبتها یه شاخه گل یه هدیه بگیر جلو خانوادم خجالت میکشم من یه زنم نیاز به توجه دارم اما اصلا گوش نمیده میگه فقط عید نوروز و عید قدیر ..... عیدی هم بهم 50 تومن پول داد و یه شلوار خرید ... خانوادش هم صد تومن پول با اینکه وضعشون خوبه .... ما وضعمون پایینتر از اوناس مامانم بهش ربع سکه داد



    من چیکار کنم قهره براش اس ام اس زدم دیشب که دوربین عکاس رو بیخیال من چون خاطره دونفرمون برامون مهم بود تاکید داشتم اما بیخیال دوستت دارم از ته دل و معذرت خواهی کردم جواب نداد

    چیکار کنم ؟!! ماخانواده با آبرویی هستیم اینو میدونه دوسش دارم اما منطقم میگه طرز فکرامون همخونی نداره موندم ..... راهنمایی کنید لطفا

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 13:47]
    تاریخ عضویت
    1390-11-16
    نوشته ها
    121
    امتیاز
    1,003
    سطح
    17
    Points: 1,003, Level: 17
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    418

    تشکرشده 428 در 112 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج

    brisk عزیز، خیلی دارید سخت می گیرید. نباید میذاشتی برای مسائل بی اهمیتی مثل این کارت به دعوا و قهر بکشه. تازه به نظر من شوهر شما از خیلی از مردها بیشتر هدیه میخره.... حالا به نظرش هزینه عکاس و فیلمبردار نباید بیشتر از یک میلیون بشه ولی مرد خسیسی نیست چون در مورد هزینه آرایشگاه که این کارو نکرد.
    از تکنیک های تشویقی استفاده کن مثلا هر هدیه ای که برات میخره کلی خودت رو خوشحال نشون بده (حتی اگه خوشتون نیومده) ازشون پیشش استفاده کن.
    یه چیز دیگه اینکه شوهر شما فرزند طلاقه و با توجه به توصیفات شما از گذشته ایشان احتمالا دارای کمبود محبت و یا خلا عاطفی می باشند. باید با محبت و توجه این کمبود ها رو براشون جبران کنید و سعی کنید پیش زمینه های ذهنی شوهرتون در مورد ازدواج رو تغییر بدید.
    سخت نگیرید . همسرتون خصوصیات مثبت زیادی دارند.

  3. کاربر روبرو از پست مفید sunlife تشکرکرده است .

    sunlife (شنبه 31 تیر 91)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 شهریور 91 [ 07:46]
    تاریخ عضویت
    1390-12-03
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    883
    سطح
    15
    Points: 883, Level: 15
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 25 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط sunlife
    brisk عزیز، خیلی دارید سخت می گیرید. نباید میذاشتی برای مسائل بی اهمیتی مثل این کارت به دعوا و قهر بکشه. تازه به نظر من شوهر شما از خیلی از مردها بیشتر هدیه میخره.... حالا به نظرش هزینه عکاس و فیلمبردار نباید بیشتر از یک میلیون بشه ولی مرد خسیسی نیست چون در مورد هزینه آرایشگاه که این کارو نکرد.
    ...........
    اینو قبول دارم ... اما انقد بهم بی توجهی و بی محبتی شده صبرم کمه کوچکترین مساله که علایقم نادیده گرفته میشه عصبیم میکنه ....

    ...............


    از تکنیک های تشویقی استفاده کن مثلا هر هدیه ای که برات میخره کلی خودت رو خوشحال نشون بده (حتی اگه خوشتون نیومده) ازشون پیشش استفاده کن.
    : اینکارو بارها کردم بارها حس میکنم فک میکنه اگه اینکارارو بکنه بد عادت میشم


    یه چیز دیگه اینکه شوهر شما فرزند طلاقه و با توجه به توصیفات شما از گذشته ایشان احتمالا دارای کمبود محبت و یا خلا عاطفی می باشند. باید با محبت و توجه این کمبود ها رو براشون جبران کنید و سعی کنید پیش زمینه های ذهنی شوهرتون در مورد ازدواج رو تغییر بدید.
    سخت نگیرید . همسرتون خصوصیات مثبت زیادی دارند.
    : اینو میدونم خدا شاهده سعی کردم حامیش باشم ... همش ازش تعریف پشت تعریف اینکه خوشکله اینکه بهترین مردمه .... اما دیدم هر چه بیشتر اینکارو میکنم اون دیگه نمیگه در مورد من یعنی یه طرفه شده تا اینکه یه بار با ذوق وشوق گفتم موهامو این رنگی کنم گفت نه به تو نمیاد در صورتیکه من حتی اگه چیزی یا لباسی بهش نیاد نگفتم گفتم این بیشتر میادا .... بعد چون از چیزای دیگه ناراحت بودم و اینم شد مزید بر علت گفتم فکر کردی من همش تعریفت میکنم همه چی تمومی ؟ نه دوستت دارم تو هم شکمت گندس فلان لباس بهت نمیاد ... خب من یه زنم کی منو لوس کنه ؟!!!

    میدونی فکر میکنم نسبت به زن بدبینه تو حرفاش حس میکنم آرزوهاش تک نفرس .... البته دلم براش میسوزه هااا ... دوسشم دار م .... وقتی باهمیم خیلی احساس آرامش دارم
    خصوصیاتت مثبتش اینه که گیر نیست چیزیو هم بهم تحمیل نمیکنه .... خیلی دورنگراس خیلی

    قهراش منو اذیت میکنه قهراش خیلی بده خیلی .... یه بار که آشتی شدیم گفتم بیا یه قرار بزاریم هر کی قهر کرد برا اون یکی کادو یا لباس بخره .... گفت اصلا این قرارو نمیزاریم وگرنه جدا باید بشیم یعنی خودش میدونه قهر قهروهه



  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 شهریور 92 [ 22:10]
    تاریخ عضویت
    1390-11-17
    نوشته ها
    218
    امتیاز
    1,668
    سطح
    23
    Points: 1,668, Level: 23
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    590

    تشکرشده 585 در 180 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج

    سلام دوست عزيز

    به نظرم شما خيلي از ايشون نياز عاطفي طلب مي كنيد و اين موضوع مردها را كلافه مي كنه

    وقتي هم كه ميبينيد ايشون روي مسائل مالي حساسه، زياد پيگير نشيد. اينكه مراعات ايشون رو كرديد خوبه ولي ديگه خودتون كرديد و منتي نداره. ايشون الان به نظر من بار سنگيني از نظر هزينه ها روي دوششه، خيلي ها حتي عروسي هم نمي گيرن با خرج و مخارج الان.

    فيلمبرداري و عكاسي هم مهم هست ولي نه اينقدري كه منجر به دعوا بشه.

    جدا از رفتارهاي ايشون كه چون نيستن نميشه قضاوت درستي كرد، شما هم رفتارتون كمي نپخته است. حتي براي آشتي كردنتون هم وسيله مادي گذاشتين (كادو و ...) و يا اينكه وقتي صبرتون تموم ميشه با كلام تلافي مي كنيد (گفتم فکر کردی من همش تعریفت میکنم همه چی تمومی ؟ نه دوستت دارم تو هم شکمت گندس فلان لباس بهت نمیاد ... )

    اينكه حس مي كنيد به زن بدبينه و ارزوهاش تك نفره است،‌به خاطر جدايي پدر و مادر و مشكلاتي هست كه داشته، ولي يه شبه نميشه اينها رو عوض كرد. شما اول بايد اعتماد ايشون رو به خودتون جلب كنيد طوري كه ايشون بدونه شما ايشونه 100% به خاطر خودش ميخواين. ايشون شايد ترس رها شدن از طرف شما رو هم داشته باشه (كاري كه پدر و مادرش كردن) و واسه همينه كه تا چيزي پيش مياد ميخواد زودتر خودش تموم كنه. در اين صورت شما بايد بهش نشون بديد بدون هيچ توقعي در كنارش و پشتيبانش هستيد.
    با اين سابقه خانوادگي معلومه ايشون به راحتي به كسي اعتماد نمي كنه

    بايد بپذيرين اين انتخاب شماست با همه اين كاستي ها، و شما راه درازي رو در پيش دارين و از اين ابتدا با مسائل زيادي بايد با سياست برخورد كنيد ولي اگر درست پيش بريد و مامن خوبي براي ايشون باشيد،‌تنها پناهگاه ايشون شما خواهيد بود.

  6. 7 کاربر از پست مفید mr6262 تشکرکرده اند .

    mr6262 (شنبه 31 تیر 91)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج

    عزیزم فقط یه نیصیحت:
    قبل از وارد شدن به زندگی مشترک سنگاتونو وابکنید و باهم به تفاهم برسید..نگید عیب نداره میریم سر خونه زندگیمون همه چی درست میشه و طرف همونی میشه که من میخوام

    زندگی مشترک شوخی نیست و هر مشکلی هست باید قبل از شروعش حل بشه وگرنه تو زندگی زیر 1 سقف بزرگنمایی مشکل 100 برابر میشه.
    موفق باشید

  8. 3 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (یکشنبه 01 مرداد 91)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج

    دوست عزیز سلام.به همدردی خوش اومدی

    به نظر من مشکل شما مسائل مالی نیست..شماها هنوز عاقل و بالغ نشدین.به فرض که این قضیه فیلمبردار و عکاس هم گذشت.بعدا چی؟
    فردا تو زندگی مشترک که مسائل مهمتری خواهید داشت میخواید چیکار کنید؟
    شما ها از اداب زناشویی،همسر داری و از همه مهمتر کلام و بیان درخواستهاتون چیز زیادی بلد نیستین.
    بشین و بتمرگ و بفرما یه معنی رو میدن اما هر کدوم چه تاثیری داره؟
    حتی هنوز نمیتونین خواسته هاتونو بدون دلخوری بیان کنید.

    تنها چیزی که تو نوشتتون زیاد هست عدد و رقم هست.

    اولا اون پیش فرض ذهنی طلاق تو خونوادشونو بذار کنار..یعنی خیال نکن چون بچه طلاقه پس لابد میخواد ازت جدا بشه.برعکس این افراد به مشکلات طلاق اگاهی بیشتری دارن.

    من که نه نامزدی داشتم نه ازدواجی نه دوست پسری خانوادمم محترم یعنی این بابت ارزش منه
    این جملتون یعنی چی؟دوست پر نداشتم..چون دوست پسر نداشتین مهریه میخواستین؟؟مگه واسه خاطر خودت از دوستیها پرهیز نکردی؟چرا انتظار جبران ریالی داری؟
    چندبار دیگه هم گفتی خونوادم محترمن..خوب که چی؟دوست عزیز اکثر خونواده ها محترم هستن.

    یه بار با ذوق وشوق گفتم موهامو این رنگی کنم گفت نه به تو نمیاد
    دلت دروغ میخواد؟!!بده انقد صاف و صادقه..دفعه بعدی ازش بپرس چه رنگی دوست داره..


    کلا قابلیت اینو داری که هر موضوع کوچیکی رو تبدیل به فاجعه کنی..یکمی سیاست داشته باش.

    یه متر پولی گرفتی دستت و دوست داشتنشو با این متر میسنجی؟

    اگر کسی بخواد سواستفاده کنه از اخلاقم عصبی و لجباز و شاید گاهی غیر منطقی میشم اینو به همسرم هم گفتم ... از دروغ متنفرم خودمم اهل دروغ نیستم
    همیــــــــــــــن؟قصد نداری این اخلاقاتو تغییر بدی..تک تک این خصوصیاتی که گفتی میتونن مشکل افرین باشن.

    خصوصیات همسرم : پسری سالم از نظر اعتیاد ... ناراحتی جسمی دارن اما حاد نیست (ناراحتی قلبی جزئی – خار پاشنه – لوله تو گردنشونه – قرص دیازپام و کلرو پوکساید میخورن) .... خوشتیپپ و ظاهری مردونه و 38 ساله کارمند بانک دولتی با 15 سال سابقه کار .... فرزند طلاق .... تا 15 سالگی پیش مادرشون بودن بعد که پدرشون ازدواج کردن مادرشون گفته ایشونونیمخواد و رفته دو سال پیش پدر بزرگشون بعد که فوت شدن رفتن پیش پدرشون ... بد دهن .... سنگدل
    خصوصیاتت مثبتش اینه که گیر نیست چیزیو هم بهم تحمیل نمیکنه .... خیلی دورنگراس خیلی
    همین!!!بعد از این همه مدت از همسرتون فقط همین شناختو دارین؟؟!!بر اساس همین چیزا انتخابش کردین..

    ببینید تو پست اولتون فقط و فقط مسائل ظاهری همسرتونو گفتین و. این نشون میده چقد از اخلاق و درونیات غافل هستید.

    من اگه جای شما بودم پولی که قراره صرف عکاس و ارایشگاه کنم خرج میکردم کتاب میخریدم،پیش مشاور میرفتم ایین همسرداری رو هم خودم هم شوهرم یاد میگرفتیم.

    این مفیدتره تا بقیه چیزا.

    موفق باشید

  10. 10 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (شنبه 31 تیر 91)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    236
    امتیاز
    1,733
    سطح
    24
    Points: 1,733, Level: 24
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    662

    تشکرشده 659 در 208 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج

    سلام
    نامزدی این آقا با شما از روی عشق صورت نگرفته!
    اینکه خیلی راحت از جدایی میگه و بابت خیلی چیزها در حقت کوتاهی میکنه و مراسم عروسی چندبار کنسل شده و اهمیت نمیده و با این سن بالا قهرش هم زیاد و طولانیه و ...... خیلی مسائل هست که نشان از بی توجهی ایشان نسبت به شما میده
    بنظرم زیاد برای عروسی عجله نکن و حسابی در مورد شخصیتش کنکاش کن ببین میتونی با همچین شخصیتی تا آخر عمرت زندگی کنی یا نه
    نامزدی رو برای شناخت بهتر گذاشتن نه واسه هیجان کاذب و لحظه شماری برای عروسی!
    فعلا دلخوری ها را فراموش کن از شدت هیجان و دوست داشتنش کم کن و با آرامش شناختت رو نسبت به نامزدت بیشتر کن ، در گفتار و رفتارش دقت کن و با خودت روراست باش ببین این همون مرد زندگیت هست یا نه.
    تصمیم برای ازدواج مهمترین تصمیم انسان در طول عمرش هست که همه زندگیش رو تحت شعاع قرار میده ، شتابزده عمل نکن.


  12. 2 کاربر از پست مفید سارا@ تشکرکرده اند .

    سارا@ (یکشنبه 01 مرداد 91)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 شهریور 91 [ 07:46]
    تاریخ عضویت
    1390-12-03
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    883
    سطح
    15
    Points: 883, Level: 15
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 25 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج (اختلاف سر مسائل مالی)

    mr6262 عزیز من برای آشتی مساله مادی شرط نکردم همیشه خودم پیشقدم شدم و از طرف اون بعد از آشتی نه گلی نه هدیه ای که بخواد از دلم در بیاره وجود نداشته دروغ نگم فقط یه بار اینکارو کرد که خوب برخورد کردم و کلی خوشحال شدم .... با اینکه میدونه حتی یه شاخه گل خوشحالم میکنه


    میدونم منظورتون چیه درسته فیلمبردار و عکاس مهم نیست اما وضع مالیشو میدونم وضعش خوبه به نسبت خوب هم خرج میکنه البته برای خودش ... نه از نظر لباس از نظرای دیگه ... موضوع از نظر من صرفا مادی نیست اما میگم به من میرسه و علایق من مادیات براش مهم میشه حتی یه بار من پیشنهاد مشاوره دادم خودش مشاور رو انتخاب کرد و همون جلسه اول به مشاور گفت که ایشون عصبی و پرحرف و هیچ کس رو بنده نیست مشاور هم به من گفت کم حرف بزن همش تشکر کن و چشم چشم زیادبگو .... راستش یه مدت اینکارو کردم خوب بود اما گاهی منم یه چیز دلم میخواد که شاید از نظر اون معقول نباشه اما هم شرعیه هم معقول عرفی .... یعنی من برده باید باشم تا زندگیمون خوب باشه؟

    من هر چی به مشاور گفتم ایشون محبت نمیکنه ایشون به خانوادش حرفارو میگه هدیه هر چی بهش میگم نمیخره مشاور میگفت نخیر شما اشتباه میکنید تو باید اخلاقتو عوض میکنی همش میگفت چقدر حرف میزنی کم حرف بزن ... حرف زدنو که راست میگن وقتی ناراحتم همش میخوام دلخوریامو بگم همش هم گریم میگیره که شوهرم میگه اشکش دمه مشکشه حتی بار اولی که زار زار اشک میریختم بی توجه بود و اصلا دلداریم... کلا زودرنجم زود اشک میریزم ... مشاور گفت یک هفته از هم دور باشین نه تماسی نه اس ام اس .... بعد یه هفته بیایین اینجا ما اینکارو کردیم بعد که مشاور مارو دید تنها که باهام صحبت کرد گفت واقعا همسرت یک هفته تورو ندیده بود ؟فکر کنم تعحب کرده بود که هنوز مثله جلسه اول سرده ........

    همش تا یه جرو بحث حتی کوچیک میشه میگه معلوم نیست باهات زندگی کنم ... یه بار بهش گفتم من دوستت دارم انتخابم هم کردم و عوضش نمیکنم حالا تو کار خودتو بکن دوست داری جدا شی دلت برام نسوزه بالاخره برام عادی میشه .... تازگیا تو بحثا میگه دلم برات سوخت تاحالاش ادامه دادم .......

    به پدرم که گلایه منو میکنه طرف اونو میگیرن منم حرف نمیزنم دوست ندارم بده بشه .... تازه پدرم جلوش کلی با من دعوا میکنه که عکس چیه تو هم چشمی میکنی


    اینی که میگی شاید ترس رها شدن از سمت منو داشته باشه دقیقا خودمم متوجه شدم و میخواد اگه بنا بر جدایی باشه بگه خودم خواستم برا همینم من برا آشتی پیشقدم میشم میگم گناه داره تو زندگی ضربه زیاد خورده اشکال نداره دوسش دارم اما خب دل من چی میشه باید سواستفاده کنه از این اخلاقم یا هی بزنه تو روم که من منت میکشم؟!!!! میدونی ایشون طبق چیزایی که شنیدم چند سالی هست قصد ازدواج دارن و آشنا میشن جهت ازدواج ولی ادامه پیدا نمیکنه حتی یه بار تو صحبتاش که در مورد مادر اولشون بود گفت مادرم گفته هر وقت عقد کردین زنتو بیار ببینم خوشم نمیاد هی دختر بیاری وقتی مطمئن شدی بیار .... که من گفتم مگه چندبار برا ازدواج دختر پیشش بردی گفت بد متوجه شدی مامانم میگه بعد عقد بیار


    یکی از دوستانش هم در شرف طلاق بوده زمان آشنایی ما که فکر کنم روش ذهنیت بدی گلا گذاشته ....

    یه بارم که شمال بودیم خونه دوستش سر یه مساله حرفمون شد اونا فهمیدن زن دوستش که تقریبا میشناسدش گفت زندگی با فلانی سخته باید صبور باشی .... از منم البته انتفاد کرد که خیلی ضعیفم و زود گریه میکنم و سخت میگیرم

    من دوسش دارم چون کنارش و خونش از خونه خودمون آروم ترم گیر نیست از نظر جنسی مچیم کاملا باهم .... تو روابط احساسی نه اون احساس کمبودمیکنه نه من .... علایقمون خیلی شبیه ... فرهنگی هم هر دو شبیه هستیم .... ولی آخه دوست داشتن که این نیست که آدم هیچ نظری نده هر دو باید با هم مشورت کننن و به نتیجه برسن ... من یه اخلاقی دارم که به خودشم گفتم اینه که اگه با زبون و با ارزش گذاشتن یه خواسته ای ازم داشته باشه که نشونه ای از زرنگی نباشه و با دوست داشتن باشه خیلی زود کوتاه میام خیلی زوداااااا ... اما اون همش با حالت حق به جانب میگه



    نادیا-7777 جان مرسی الان گیجم بخدا نمیدونم باید چیکارکنم


    بهار.زندگی منظورم از اینکه دوست پسر نداشتم واینا اینه که دختر پاک پاکی بودم که خودشم میدونه و لایق این همه بی توجهی نیستم همه ی عواطفمو احساسمو گذاشتم برا همسرم ولی اونم بی محبت بی تووجه .... ایشون خودشون دوست دختر داشتن نه یکی نه دوتا حتی به گفته ی خودشون با یکی دو سال دوست بوده چون دروغ ریز میگفته جدا شده


    دلم دروغ نمیخواد اما من یه دخترم تو عقدم دلم میخواد مراعاتم رو بکنن

    سیاست اصلا ندارم بزرگترین اشتباهمه نمیدونم چطور باید سیاست داشته باشم

    راست میگی مسائل ظاهریش بیشتر جلبم کرد ولی بعد از احساسش خوشم اومد الان اون عواطفش فقط موقع س ک س هست و تا زمانی که مطیعشی کوچکترین مخالفت رفتارش سرد میشه

    اون فیلمبردار و عکاس رو که بیخیال شدم بهش هم با اس ام اس گفتم .......... همیشه من کوتاه اومدم




    نقل قول نوشته اصلی توسط سارا@
    سلام
    نامزدی این آقا با شما از روی عشق صورت نگرفته!
    اینکه خیلی راحت از جدایی میگه و بابت خیلی چیزها در حقت کوتاهی میکنه و مراسم عروسی چندبار کنسل شده و اهمیت نمیده و با این سن بالا قهرش هم زیاد و طولانیه و ...... خیلی مسائل هست که نشان از بی توجهی ایشان نسبت به شما میده
    بنظرم زیاد برای عروسی عجله نکن و حسابی در مورد شخصیتش کنکاش کن ببین میتونی با همچین شخصیتی تا آخر عمرت زندگی کنی یا نه
    نامزدی رو برای شناخت بهتر گذاشتن نه واسه هیجان کاذب و لحظه شماری برای عروسی!
    فعلا دلخوری ها را فراموش کن از شدت هیجان و دوست داشتنش کم کن و با آرامش شناختت رو نسبت به نامزدت بیشتر کن ، در گفتار و رفتارش دقت کن و با خودت روراست باش ببین این همون مرد زندگیت هست یا نه.
    تصمیم برای ازدواج مهمترین تصمیم انسان در طول عمرش هست که همه زندگیش رو تحت شعاع قرار میده ، شتابزده عمل نکن.

    عزیزم تعجب کردم از نظرت چون منم گاهی همین به فکرم خطور میکنه چون اولین بار که دعوامو شدگفت گفت من که عاشقت نشدم فقط علاقه دارم عشق یواش یواش بوجود میاد .... یه بار هم مادر اولیش گفت عشق مهم نیست که بعدا بوجود میاد این یعنی این که پسرش بهش گفته عاشقم نیست

  14. کاربر روبرو از پست مفید brisk تشکرکرده است .

    brisk (شنبه 31 تیر 91)

  15. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج (اختلاف سر مسائل مالی)

    دوست عزیز.ماشاا...امون بده یه کم.:)

    ببین خانوم چه اینجا چه پیش مشاور و چه جاهای دیگه اگه با این هدف بری که فقط دردل کنی مشکلت حل نمیشه.مشاور حضوری هم که نقاط ضعفت رو گفته.

    خیلی سرسری پستها رو میخونی و فقط میخوای یه جوابی بنویسی.
    یه بار دیگه برگرد پست منو بخون...

    خیلی باید روی خودت کار کنی تا اماده ازدواج بشی.ازدواج که فقط مسائل عشقولانه نیست..تو قراره مدیر یه خونواده بشی.میدونی که زن مدیر خونواده است.باید خونوتاده رو بچرخونه..باید بچه های شایسته تربیت کنه.

    اخه منم اگه یکی هی پیشم گریه کنه و مدام حرف بزنه کلافه میشم.
    تو پست قبلیمم گفتم بشین و بتمرگ و بفرما یه معنی داره..اما...

    حالا شما نه اینکه نباید خواسته هاتو به شوهرت بگی..بلکه برعکس..باید بگی.اما کی؟کجا؟چطوری؟با چه زبونی؟

    اول از همه شما به جای اینکه موقع ناراحتیت با شوهرت حرف بزنی یه دفتر برای خودت بردار و توش بنویس..انقد بنویس و گریه کن تا اروم بشی..بعد همه رو پاره کن و بریز دور.

    بعد وقتی اروم شدی با شوهرت منطقی حرف بزن..حرف زدن هم ادابی داره..اول اینکه اونو متهم نکن..تو برای من فلان کارو نکردی..تو خسیسی و ...،مسائل گذشته رو پیش نکش،تو پارسالم هدیه تولد نخریدی و ...فقط و فقط راجب موضوع الان حرف بزنید،بهش دستور نده حالت امر و نهی نداشته باش،بیش از اندازه ابراز احساسات نکن اینکار مثه اینه که یه مرد رو خفه کنی.مردا کلا دوست دارن کمی حالت شکارگر داشته باشن و دنبال همسرشون کنن..
    اگه دیدی بحث به جاهای باریک میکشه بحثو قطع کن و ادامشو بذار وقتی اروم شدین..
    و .....

    کتاب مردان مریخی زنان ونوسی رو هم بخون.تو همین تالار مقالات مفیدی وجود داره..خودتو ملزم کن هر روز دست کم دوتا مقاله و تاپیک مفید بخونی.میتونی با سرچ (بالای صفحه)پیداشون کنی.

    همه ی عواطفمو احساسمو گذاشتم برا همسرم ولی اونم بی محبت بی تووجه .... ایشون خودشون دوست دختر داشتن نه یکی نه دوتا حتی به گفته ی خودشون با یکی دو سال دوست بوده چون دروغ ریز میگفته جدا شده
    لازم نیست محبتتو یهویی سمتش بفرستی..کم کم.و یه کم حالت کتاب نخونده براش داشته باش..

    و قضایای دوست دختراشو هم بذار کنار..مهم اینه که الان تو میتونی با یه رفتار شایسته زندگی خودت و همسرتو شیرین کنی.

    موفق باشی


  16. 7 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (شنبه 31 تیر 91)

  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    236
    امتیاز
    1,733
    سطح
    24
    Points: 1,733, Level: 24
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    662

    تشکرشده 659 در 208 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج (اختلاف سر مسائل مالی)

    brisk عزیز از نوشته هات معلوم بود این آقا حسش نسبت به شما هنوز به عشق نرسیده
    بنظرم چون سنش رفته بالا بیشتر میخواد این مقوله ازدواج براش حل و فصل شده باشه و طرفش براش مهم نیست
    شما باید به دور از احساسی شدن (مثلا" گریه و قهر کردن ) با نامزدت در مورد خواسته هات صحبت کنی
    وقتی در مورد خودت و خواسته هات و کلا " زندگی آینده ات در کنار ایشان با نامزدت حرف میزنی نباید فکر کنه با یک دختربچه دبیرستانی نا پخته طرف هست نحوه صحبت کردن و رفتار شما باید طوری باشه که بفهمه با یک خانم فهمیده و متین و در عین حال جذاب و قاطع (همونطور که میدونم واقعا" هستی) طرف هست، اعتماد به نفس داشته باش
    با صلابت و سنجیده صحبت کن بجای غر غر کردن و قهر کردن
    میدونم سخت هست چون خودمم وقتی بهم بی احترامی میشه و احساساتم جریحه دار میشه وقتی میفهمم این ناراحتی و عذابم برای طرفم بی اهمیت هست و شاید اصلا دیده هم نشه دوستدارم با کمترین راه و تندترین روش برخورد کنم ولی نتیجه اش هم زودگذر هست و شاید هم اصلا نتیجه نده!
    آخرش هم خود شما پشیمان میشی و میری عذرخواهی و نامزدت فکر میکنه با چه بچه ای سر و کار داره اولش با قیل و داد میاد جلو و بعدش هم میفهمه حق با منه و معذرت خواهی میکنه!!! و در آینده اصلا رو حرفات حساب باز نمیکنه!
    (در صورتیکه شاید اصلا حق با شما بوده! ) پس در قدم اول این احساست تند و تیز و خشمت رو کنترل کن و هر کجا احساس کردی دلت میخواد طبق خواسته خودت عمل بشه با روحیه ای قوی و با آرامش صحبت کن
    در آخر اینو باید بهت بگم جلب توجه و دریافت مهر و محبت از کسی که عاشقت نیست سخت هست! ببین میتونی اصلا با این مسئله کنار بیای یا نه؟

  18. 3 کاربر از پست مفید سارا@ تشکرکرده اند .

    سارا@ (دوشنبه 02 مرداد 91)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.