یه مدت هست که نسبت به دیگران خیلی بدبین شدم
در کل روحیه خوش بینانه ای ندارم و خیلی دیر به دیگران اعتماد میکنم، حتی اگر مجبور باشم وانمود میکنم که اعتماد کردم
اما الان حس میکنم نسبت به همه بدبین شدم، تقریبا بی دلیل، شاید هم دقیقا نمی دونم علتش چی هست
به خصوص نسبت به سلامت اخلاقی دیگران
چند روز قبل دوستم از نامزدش جدا شد، نامزدش رو میشناختم و حتی یه جورایی بهم معرفی شده بود برای ازدواج، شرایط خوبی داشت اما اونموقع حس می کردم زیادی مقید هست و شاید خیلی بیشتر از من، به همین خاطر اصلا بهش فکر نکردم
حالا متوجه شدم که دوستم تصادفی متوجه عکس ها و فیلم های پورنویی شده که توی فلش نامزدش بوده، نامزدش ادعا کرده که مال برادرشه و اون از وجودشون اطلاعی نداشته
دوستم کنجکاو میشه و بعد از اون متوجه کامپیوتر شخصی نامزدش میشه و دوباره همین ماجرای عکس و فیلم
و بعد هم یه سری عکس از خود نامزدش که بدون حجاب در کنار دوستاش داشته و بین اونها دوست پسرهای دوستاش هم بودن و ...
یه ماجرای اینچنینی
شاید خیلی بنظر مهم نیاد و بشه ازش گذشت ولی دوست من، علی رغم مخالفت کامل نامزدش، ازدواجشون رو بهم زد
خیلی این مسئله برام ناگوار بود، به خصوص وقتی دوستم تحت عنوان درددل همه این مسائل رو با گریه برام تعریف کرد، حتی فرصت نداد که ازش بخوام وارد جزییات نشه، چون من نامزدش رو کاملا می شناختم دلم نمی خواست خیلی در مورد این مسئله بدونم
الان خیلی حس بدی دارم
اول اینکه این ماجرا به بدبینی همیشگیم دامن زد، و حس میکنم دیگه نمیشه به هیچ کس اعتماد کرد و همیشه باید گوش بزنگ بود، انگار همیشه باید منتظر باشی طرفت مشتش جلوت باز شه
و بعد اینکه همش به این فکر میکنم که اگر من جای دوستم بودم چه باید می کردم، فکر نمیکنم این توان رو داشته باشم که به همین راحتی نامزدم رو کنار بذارم در عین حال احتمالا از زندگی بیزار می شدم، درست عین حال دوستم
در مورد بدبینیم چه باید بکنم؟
بهترین کاری که میشه در این وضعیت کرد، چیه؟(اگر من به جای دوستم بودم)
علاقه مندی ها (Bookmarks)