به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 فروردین 91 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1386-8-26
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    4,651
    سطح
    43
    Points: 4,651, Level: 43
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    240

    تشکرشده 269 در 50 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Talking فرزندان طلاق آسیب می بینند یا موفق می شوند؟

    :rolleyes:باسلام:
    با عرض ادب و احترام .گوشه ای از داستان زندگیم رابرایتان تعریف می کنم:
    بعد از جدا شدن پدر و مادم ،به مادرم ضربه ی سختی وارد شد . و دوری برادرم این درد را طاقت فرسا ترمی کرد . اما مادرم با وجود داشتن کوهی از مشکلات مقاومت کرد بااینکه به شدت زمین خورد ،باز بلند شد و به راهش ادامه داد.با اینکه طلاق درظاهر ناپسند و زجر اوربود ولی درس های خوبی به او داد سختیهای زندگ معلمی سختگیرند ولی ثمره های شیرینی دارند . او مقاومت و صبوری را به خوبی فراگرفت .مخصوصا درد فراق فرزندش . طلاق ،با اینکه واقعا درد اوربود و به خاطر ان بسیاری از چیزهای زندگی اش را از دست داد اما شاید شروعی تازه برای رسیدن به سعادت واقعی بود نمی خواهم بگویم طلاق درست است. اما حالا که این اتفاق افتاده است حتما خیری دران است .هیچ گاه نمی توان درباره ی خوش بیاری وبدبیاری حوادث قضاوت کنیم بعضی اوقات فکر می کنیم یک چیز به ضررماست ولی درحقیقت ،ان خیر است مادرم همیشه می گوید :ازخدا خواسته بودم مرا تربیت کند وحالا شاید این طلاق راهی بود برای تربیت شدنم .او کاملا درست می گوید او طلاق را یک حادثه نمی داند بلکه ان را یک فرایند می داندکه از اعمال خود انسان نتیجه میشوداو ان قدر واقع بین شد که پذیرفت خود نیز اشتباه کرده بود و نخواست همه تقصیرها را به گردن دیگران بیاندازد بنابر این با همت خود به بررسی نقاط ضعف و قوت خود پرداخت و برای تکرار نکردن اشتباهاتش دست به کار شد بااین که دراوایل طلاق مخصوصا دوسال اول واقعا پژمرده و رنجیده شده بود اما تحولی دراو صورت گرفت شروع به خواندن کتاب و بالا بردن اگاهی خود درمورد زندگی کرد او کتابهایی در زمینه خانواده خواند وسعی کرد خود راتغییردهد تغییردادن شخصیت واقعا مشکل است .
    خیلی از خانواده هاواقعا اگاه و موفق اند ودر تربیت فرزندان کوشا هستند.بنا براین فرزندانی تحویل جامعه می دهند که به درستی تربیت شده اند.
    بعضی ها معتقدند برای شناخت یک فرد باید به سطح خانواده ی ان فرد نگاه کرد .اما این تعبیر درهمه ی موارد درست نیست همیشه استثناهایی وجود دارد.ازنظرمن دو انسان خوبی که یکی درخانواده ای خوب تربیت شده و یکی خود ،این خوبیها را کسب کرده واقعا متفاوتند .کسی که خودش بخواهد فضایل اخلاقی را کسب کند و این کاررا بکند ارزش بیش تری دارد ..
    مادرم درکودکی از لحاظ عاطفی کمبودهایی داشت اما سعی کرد جایی برای این کمبود ها دروجود من و برادرم باقی نگذارد ودرتربیت من و برادرم واقعا تلاش کرده است.
    او درمورد شوهرداری و راه و شیوه های ان چیزی نمی دانست به خاطرهمین نتوانست درزندگی خودش با پدرم موفق باشد ولی بعداز جداشدن به جای رفتن به بیراهه و ناامید شدن،به دنبال ساخته شدن رفت.او همیشه با نصیحت های دلسوزانه اش مرا بهره مند می کند و برایم ارزوی خوشبختی می کند .اویاد گرفت اشتباهات خود را بپذیرد ودرصدد جبران ان ها براید .کاری که خیلی از انسانها موفق به انجام دادن ان نمی شوند.خوشبختانه دراین راه موفقیتهایی بهدست اورد.رفتارش تغییر کرد امیدش را بازیافت و حقیقت زندگی را بهتر درک کرد .ارتباط بین من و مادرم واقعا عالی است .من واو همدیگررا واقعا دوست داریم و مرهم دردهای یکدیگریم .گاهی اوباهمدردی هایش به من ارامش می دهد وگاهی من.من واو مثل دو دوست تصمیم گرفتیم با توکل به خداوند واراده ای استوار برای دستیابی به سعادت تلاش کنیم ودرسختی ها درکنار هم باشیم.حالا من واو به اینده ی درخشان خود ایمان داریم خودرا باور کرده ایم و از حوادث گذشته درس گرفته ایم.یک بار وقتی از اوضاع خانمان کلافه شده بودم به مادرم گله کردمکه : ازاین وسایل کهنه وازاین جای کوچکی که دران زندگی می کنیم خسته شده ام .پس کی همه چیز درست می شه؟اومرا در اغوش کشید و گفت : به زودی .مطمئن باش که اینده ای زیبا در انتظار ماست.گاهی به خاطر نداشتن چیزهایی حسرت می خورم اما بازبه خودم می ایم و پیش خودمی گویم «همیشه اوضاع بر وفق مراد نیست »باید با واقعیات زندگی روبرو شد وباشرایط زندگی هماهنگ شد واززندگی درس گرفت .باید دربدترین شرایط هم بهترین بود مثل خیلی از انسانهای موفقی که درابتدا،زندگی سخت و دشواری داشتندولی درنهایت با تلاش به موفقیت های بزرگی دست یافتند.هروقت که این گونه فکر میکنم ارامش پیدا می کنم و خدا را شکر می کنم وازخدا یاری می طلبم درست است که در زندگی کمبودهایی دارم .ولی وقتی با دیددیگری به ان می نگرم می فهمم زندگی دارای ویژگی های خوبی هم هست که ارزش امید واربودن به انها را داشته باشد.
    به خاطر همین تصمیم گرفتم هدف هایی بزرگ و ارزشمند برای خود تعیین کنم وبه سمت انها حرکت کنم ودراین راه از طوفان حوادث و مشکلات نترسم . . زندگی را امانتی ازجانب خدا دانستم پس باید باشرایط ان سازگار شوم ونباید درمورد خوب وبدآن قضاوت کنم چرا که این زندگی اصلا تعلقی به من ندارد واز ان خداست وپس از مدتی باید انرا به خدا تحویل دهم انوقت است که معلوم میشود بااین امانت چه کرده ام؟
    زندگی با وجودغمها و اندوهها یش باز هم زیباست چرا که امانت خداست پس حق ندارم این زیبایی را با نا امیدی و کفر گفتن از بین ببرم .چرا که روزی مواخذه خواهم شد.
    درپایان صحبتم این سوال رادارم.من عقیده دارم که فرزندان طلاق صد در صد اسیب هایی می بینند اما نمی توان گفت که صددرصد افراد موفقی نمی شوند!!! با من موافقید؟:rolleyes:
    نااميد نيستم
    كه چرا هنوز پرواز نكرده ام
    آغاز خواهم كرد
    پرواز خواهم كرد
    شوقم مرا پرواز خواهد آموخت

  2. 13 کاربر از پست مفید faezeh تشکرکرده اند .

    faezeh (پنجشنبه 03 اردیبهشت 88), hosein2893 (جمعه 01 خرداد 94), میشل (دوشنبه 28 اسفند 91)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 مهر 90 [ 18:15]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    73
    امتیاز
    6,490
    سطح
    52
    Points: 6,490, Level: 52
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    85

    تشکرشده 91 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فرزندان طلاق

    سلام فائزه جان ،
    خیلی قشنگ توصیف کردی و خیلی قشنگتر نتیجه گیری کردی و راه را به ما نشون دادی .دید خیلی زیبایی دارید .بهتون تبریک میگم و تشکر میکنم برای بیان زیبات.
    مطمئنآ همان طور است که تو میگی، موفقیت با کمبودها منافات نداره و نه تنها فرزندان طلاق بلکه همه ی فرزندان این مرز و بوم اگه بتونند این چنین نگاه کنند میتونند بر مشکلات فائق بیاند.همه چیز به نوع نگاه بستگی دارد. بستگی داره از چه زاویه ای نگاه کنی.


    *************
    آسمان دوست داشتني
    روزي يک پدر از يک خانواده بسيار ثروتمند پسرش را با هدف اين که به پسرش نشان بدهد که خانواده هاي فقير چطور زندگي مي کنند به يک مسافرتي به روستا برد.
    آن ها يک روز و يک شب را در مزرعه خانواده اي که فقير به نظر مي رسيدند گذراندند.
    در بازگشت از مسافرتشان پدر از پسرش پرسيد:"مسافرت چطور بود؟"
    "عالي بود پدر."
    پدر پرسيد:"ديدي فقرا چطور زندگي مي کنن؟"
    پسر جواب داد:"اوه بله"
    پدر پرسيد:"خوب به من بگو چه چيزي از اين سفر ياد گرفتي؟"
    پسر جواب داد:"ديدم ما در خانه يک سگ داريم و آن ها چهار تا دارن.ما يک استخر وسط باغمان داريم و آن ها نهري دارن که انتها ندارد.ما در باغمان لامپ هاي وارداتي داريم و آن ها در شب ستاره ها را دارن.ما يک ايوان در حياط جلويي داريم و آن ها تمام افق را دارن.ما يک قطعه زمين کوچک براي زندگي کردن داريم و آن ها مزارعي دارن که ماوراي ديد ما است.ما خدمت کار داريم که به ما خدمت مي کنن ولي آن ها خودشان به ديگران خدمت مي کنن.ما غذاهامان را مي خريم ولي آن ها خودشان آن ها را مي کارن.ما اطراف املاکمان ديوار داريم تا از ما حفاظت کند آن ها دوستاني دارند که از آن ها حفاظت کند.
    وقتي که پسر حرف هايش تمام شد پدرش ساکت بود.
    سپس پسرش اضافه کرد:"متشکرم پدر که به من نشان دادي چه قدر ما فقير هستيم.
    متعجب ميشويد چه اتفاقي مي افتد اگر ما سپاس گزاري کنيم از تمام چيز هايي که داريم به جاي اينکه نگران چيز هايي باشيم که نداريم.
    آيا درست نيست که همه چيز به طرز نگاه شما به چيز ها بستگي دارد؟ اگر شما عشق، دوستان، خانواده، سلامتي،شوخ طبعي و مثبت انديشي نسبت به زندگي داشته باشيد، همه چيز را به دست مياوريد!شما هيچ کدام اين ها را نمي توانيد بخريد. شما مي توانيد همه ثروت هايي را که تصور مي کنيد داشته باشيد، تدارک براي آينده و ...اما اگر فقر روحي داشته باشيد هيچ چيز نداريد.
    براي تک تک چيز هايي که داريد سپاس گزار باشيد مخصوصا براي دوستانتان .

    *****

  4. 6 کاربر از پست مفید سمیه تشکرکرده اند .

    میشل (دوشنبه 28 اسفند 91), سمیه (سه شنبه 23 آبان 91)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 اسفند 02 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    796
    امتیاز
    23,402
    سطح
    94
    Points: 23,402, Level: 94
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 948
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,229 در 569 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فرزندان طلاق

    سلام فائزه جونم ،

    عزیزم نوشته های تو منو به فکر فرو برد . ...
    من فکر می کنم حرفهای تو می تونه معنای تمام زندگی باشه .
    دوست دارم نگاه قشنگ و پرمحتوای تو رو به زندگی ستایش کنم و بگم به نظر من معنای انسان بودن جز این نمی تونه باشه که به همه چیز به دیده ی تجربه و امکانی برای رشد نگاه کنیم نه مشکلی لاینحل ...

    مگر نه اینه که ما قویتر از سختیها و مشکلات هستیم و بزرگتر ، بسیار بزرگتر و غنی تر ...

    به نظر من از شکل و شمایل واژه ی "مشکل" پیداست که می شه هرکاری باهاش کرد .... یعنی
    هم می شه شکلش رو تغییر داد ، می شه کنترلش کرد ، می شه حلش کرد ، می شه تبدیلش کرد به یه موهبت و .....
    و هم می شه مغلوبش شد ، می شه گرفتارش شد ، می شه مثل تار عنکبوت دیدش و داخل تارهاش گیر کرد و آخرش خفه شد ....

    و خیال می کنم هیچ مشکلی از این قائده خارج نیست . .. حتی پدیده ای مثل طلاق ..

    می خوام بهت بگم همونطوری که خودت فهمیدی این مائیم که می تونیم شرایط رو به نفع خودمون عوض کنیم . فقط باید این توانایی رو باور کنیم ...

    نمی گم شرایط مهم نیستند . بلکه معتقدم برخورد ما و تفسیر و نگاهی که از اتفاقات و موقعیتهای مختلف زندگی داریم از شرایط مهمترن ...

    همونطوری که سمیه می گه همه چیز به نوع نگاه ما بستگی داره . نگاه ما باید عمیق باشه ، خلاق باشه ، ظریف باشه و شیرین .

    حتما می دونی خوش بینی صرف و نگاه خنثی و منفعلانه به مسائل امریست کاملا متفاوت و اتفاقا خطرناک .

    ما باید یاد بگیریم خوش بینی رو در کنار واقع بینی به خدمت بگیریم و از تفکر خلاقانه و مثبت برای تفسیر واقعیتهای زندگیمون استفاده کنیم و ... که اگر غیر از این باشه یا در دام خیال و رویا گرفتار می شیم یا به بدبینی و سیاه نگری و هردوی اینها آفتی ست که انسان رو از رشد و بالندگی محروم می کنه ...

    عزیزم . این که تو یا خیلی های دیگه بنا به دلایل ریز و درشت و مختلفی درگیر با اثرات پدیده ای به اسم طلاق هستین اصلا به معنی این نیست که باید روحی ضعیف ، وجودی شکننده ، قیافه ای شکست خورده ، زندگی ناموفق و ... داشته باشید ، بلکه تو
    می تونی سازنده باشی ، مفید باشی و وجودی سرشار از ارزش و زندگی ، همونطوری که هستی ...

    بزار بهت بگم خوش به حال مادرت که تو رو داره و خوش به حال تو که مادر فهیم و لایقت رو در کنار خودت داری .
    دوستت دارم و برای تو و مادرت آرزوی آینده ای پر ارزش و سربلندی فزاینده دارم.

  6. 4 کاربر از پست مفید طاهره تشکرکرده اند .

    hosein2893 (جمعه 01 خرداد 94), میشل (دوشنبه 28 اسفند 91), طاهره (دوشنبه 15 آبان 91)

  7. #4
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: فرزندان طلاق

    سلام به فائزه
    اعتراف می کنم که درسهای عملی که از زندگی پر بار شما عزیزان می گیرم ، موجب بالندگی من و هر بازدید کننده ای می شود.
    واقعا غرق شادی می شوم وقتی می بینم که چگونه تصورات قالبی بسیاری از افراد را در مورد طلاق و فرزندان طلاق با این لطافت خاص و شیرینی بیان، در هم می شکنی.
    زندگی تو و مادرت می تواند چراغ روشن و الهام بخشی در مسیر زندگی بسیاری از خانواده هایی قرار بگیرد که با چنین گرفتاریهایی روبرو هستند. من با اجازه شما متن شما را مجددا در ذیل می آورم و بندهای از آن را دوباره به لحاظ اهمیت آنها مورد واکاوی قرار می دهم.
    بنده به 25 راه کار عملیاتی و دقیق مبتنی بر نظریه های روانشناسی را که در یادداشت فائزه عزیز آمده است را با توجه به یادداشتش ، اشاره می کنم و در انتها تمام این 25 بند را جدا گانه می آورم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط faezeh
    :rolleyes:باسلام:
    با عرض ادب و احترام .گوشه ای از داستان زندگیم رابرایتان تعریف می کنم:
    بعد از جدا شدن پدر و مادم ،به مادرم ضربه ی سختی وارد شد . و دوری برادرم این درد را طاقت فرسا ترمی کرد . اما
    مادرم با وجود داشتن کوهی از مشکلات مقاومت کرد بااینکه به شدت زمین خورد ،باز بلند شد(1- انعطاف پذیری، کنترل احساسات)
    و به راهش ادامه داد.با اینکه
    طلاق درظاهر ناپسند و زجر اوربود ولی درس های خوبی به او داد سختیهای زندگ معلمی سختگیرند ولی ثمره های شیرینی دارند (2 - باز تعبیر رنجها، رابطه رنج و لذت).
    او مقاومت و صبوری را به خوبی فراگرفت .مخصوصا درد فراق فرزندش . طلاق ،با اینکه واقعا درد اوربود و به خاطر ان بسیاری از چیزهای زندگی اش را از دست داد اما شاید شروعی تازه برای رسیدن به سعادت واقعی بود

    نمی خواهم بگویم طلاق درست است. اما حالا که این اتفاق افتاده است حتما خیری درآن است(3 - سازگاری با شرایط و نقش امید)
    .
    هیچ گاه نمی توان درباره ی خوش بیاری وبدبیاری حوادث قضاوت کنیم
    بعضی اوقات فکر می کنیم یک چیز به ضررماست ولی درحقیقت ،ان خیر است (4 - اعتراف به اینکه آگاهی مطلق به همه متغیرها نداریم)
    مادرم همیشه می گوید :ازخدا خواسته بودم مرا تربیت کند
    وحالا شاید این طلاق راهی بود برای تربیت شدنم(5 - استفاده بهینه و ساختن پل از آنچه که در ظاهر شکست به نظر می رسد) .
    او کاملا درست می گوید
    او طلاق را یک حادثه نمی داند بلکه آن را یک فرایند می داندکه از اعمال خود انسان نتیجه میشوداو ان قدر واقع بین شد که پذیرفت خود نیز اشتباه کرده بود و نخواست همه تقصیرها را به گردن دیگران بیاندازد (6 - مسئولیت پذیری، واقع بینی و تحلیل منطقی)
    بنابر این با همت خود
    به بررسی نقاط ضعف و قوت خود پرداخت و برای تکرار نکردن اشتباهاتش دست به کار شد (7 - استفاده از تجارب و بکارگیری آنها)
    بااین که دراوایل طلاق مخصوصا دوسال اول واقعا پژمرده و رنجیده شده بود اما تحولی دراو صورت گرفت
    شروع به خواندن کتاب و بالا بردن اگاهی خود درمورد زندگی کرد(8 - نقش آگاهی در خوشختی انسان)
    او کتابهایی در زمینه خانواده خواند و
    سعی کرد خود راتغییردهد تغییردادن شخصیت واقعا مشکل(9 - تاکید بر تلاش و بینش به سختی واقعیات) است .
    خیلی از خانواده هاواقعا اگاه و موفق اند ودر تربیت فرزندان کوشا هستند.بنا براین فرزندانی تحویل جامعه می دهند که به درستی تربیت شده اند.
    بعضی ها معتقدند برای شناخت یک فرد باید به سطح خانواده ی ان فرد نگاه کرد .اما این تعبیر درهمه ی موارد درست نیست
    همیشه استثناهایی وجود دارد(10 - منحصر به فرد بودن انسانها و موقعیت ها) .
    ازنظرمن دو انسان خوبی که یکی درخانواده ای خوب تربیت شده و یکی خود ،این خوبیها را کسب کرده واقعا متفاوتند.
    کسی که خودش بخواهد فضایل اخلاقی را کسب کند و این کاررا بکند ارزش بیش تری(11 - اشاره به حق انتخاب و تلاش و ارزش آن) دارد ..
    مادرم
    درکودکی از لحاظ عاطفی کمبودهایی داشت(12 - اشاره به نقش تربیت و کودکی در بزرگسالی)
    اما سعی کرد
    جایی برای این کمبود ها دروجود من و برادرم باقی نگذارد ودرتربیت من و برادرم واقعا تلاش کرده(13 - متمایز شدن انسان حتی از تربیتی که داشته است-اختیار داشتن آدمی-) است.
    او درمورد شوهرداری و راه و شیوه های ان چیزی نمی دانست به خاطرهمین نتوانست درزندگی خودش با پدرم موفق باشد (14 - اشاره به مهارتهای زندگی و مهارتهای ارتباطی در ازدواج)
    ولی بعداز جداشدن به جای رفتن به بیراهه و ناامید شدن،به دنبال ساخته شدن رفت.او همیشه با نصیحت های دلسوزانه اش مرا بهره مند می کند و برایم ارزوی خوشبختی می کند .اویاد گرفت
    اشتباهات خود را بپذیرد ودرصدد جبران ان ها براید (15 - اشاره به انتقاد پذیری و نقشش در تغییر مثبت انسانها) .
    کاری که خیلی از انسانها موفق به انجام دادن ان نمی شوند.خوشبختانه دراین راه موفقیتهایی به دست اورد.رفتارش تغییر کرد امیدش را بازیافت و حقیقت زندگی را بهتر درک کرد .
    ارتباط بین من و مادرم واقعا عالی است .من واو همدیگررا واقعا دوست داریم و مرهم دردهای یکدیگریم .گاهی او با همدردی هایش به من ارامش می دهد وگاهی من(16 - ارتباط قوی ، عاطفی و دوسویه والدین و فرزندان).
    من و او
    مثل دو دوست تصمیم گرفتیم با توکل به خداوند واراده ای استوار برای دستیابی به سعادت تلاش کنیم ودرسختی ها درکنار هم باشیم(17 - نقش ایمان و توکل به همراه تلاش در گذر از بحرانها).
    حالا
    من و او به اینده ی درخشان خود ایمان داریم خودرا باور کرده ایم(18 - نقش مثبت اندیشی و خود باوری در رشد انسان)
    و از حوادث گذشته درس گرفته ایم.یک بار وقتی از
    اوضاع خانمان کلافه شده بودم به مادرم گله کردمکه : ازاین وسایل کهنه و از این جای کوچکی که دران زندگی می کنیم خسته شده ام .پس کی همه چیز درست می شه؟اومرا در اغوش کشید و گفت : به زودی .مطمئن باش که اینده ای زیبا در انتظار ماست(19 - توضیح مفاهم بسیار انتزاعی مثل دید مثبت به آینده با استفاده از یک مثال کاملا عملیاتی).
    گاهی
    به خاطر نداشتن چیزهایی حسرت می خورم(20 - عدم سرکوب احساس و تصدیق آن)
    اما بازبه خودم می ایم و
    پیش خودمی گویم «همیشه اوضاع بر وفق مراد نیست »باید با واقعیات زندگی روبرو شد وباشرایط زندگی هماهنگ شد واززندگی درس گرفت (21- فهم ماهیت زندگی و آمادگی مقابله با آن).
    باید دربدترین شرایط هم بهترین بود
    مثل خیلی از انسانهای موفقی که درابتدا،زندگی سخت و دشواری داشتندولی درنهایت با تلاش به موفقیت های بزرگی دست یافتند(22 - اشاره به نقش مثبت الگوهای مثبت).
    هروقت که
    این گونه فکر میکنم ارامش پیدا می کنم (23 - نقش تفکر و ذهنیت در آرامش و خوشبختی)
    و خدا را شکر می کنم و ازخدا یاری می طلبم درست است که در زندگی کمبودهایی دارم .ولی
    وقتی با دید دیگری به آن می نگرم می فهمم زندگی دارای ویژگی های خوبی هم هست که ارزش امید واربودن به انها را داشته باشد(24 - تغییر زاویه دید و باز تعبیر مسائل).
    به خاطر همین تصمیم گرفتم
    هدف هایی بزرگ و ارزشمند برای خود تعیین کنم وبه سمت انها حرکت کنم ودراین راه از طوفان حوادث و مشکلات نترسم . . زندگی را امانتی ازجانب خدا دانستم پس باید باشرایط ان سازگار شوم ونباید درمورد خوب وبدآن قضاوت کنم چرا که این زندگی اصلا تعلقی به من ندارد واز ان خداست وپس از مدتی باید انرا به خدا تحویل دهم انوقت است که معلوم میشود بااین امانت چه کرده ام؟
    (25 - نقش هدف های جاوید، جهان بینی و ایدولوژی در حرکت بخشی ، جهت، استمرار و موفقیت)

    زندگی با وجودغمها و اندوهها یش باز هم زیباست چرا که امانت خداست پس حق ندارم این زیبایی را با نا امیدی و کفر گفتن از بین ببرم .چرا که روزی مواخذه خواهم شد.
    درپایان صحبتم این سوال رادارم.من عقیده دارم که فرزندان طلاق صد در صد اسیب هایی می بینند اما نمی توان گفت که صددرصد افراد موفقی نمی شوند!!! با من موافقید؟:rolleyes:
    دختر گلم فائزه، با متن پرمحتوایی که از تو آوردم هم اکنون حتی در اینکه فرزندان طلاق صد درصد آسیب هایی را می بیینند ، شک کرده ام ، اما در موفقیت کسی که چنین افکار و روش متعالی را دارد شک ندارم، حالا خواه فرزند طلاق باشد یا نباشد...
    جا دارد از سمیه و طاهره هم به خاطر یادداشتهای روشنگرشان حول یادداشت فائزه تشکر کنم که خیلی زیبا و قوی مورد تحلیل قرار داده اند.

    در ذیل مجددا 25 موضوع محتوایی نهفته در یادداشت قشنگ فائزه را استخراج کرده و قرار می دهم.


    1- انعطاف پذیری، کنترل احساسات
    2 - باز تعبیر رنجها، رابطه رنج و لذت
    3 - سازگاری با شرایط و نقش امید
    4 - اعتراف به اینکه آگاهی مطلق به همه متغیرها نداریم
    5 - استفاده بهینه از امکانات و ساختن پل از آنچه که در ظاهر شکست به نظر می رسد
    6 - مسئولیت پذیری، واقع بینی و تحلیل منطقی
    7 - استفاده از تجارب خودمان و دیگران و بکارگیری آنها
    8 – نقش مثبت آگاهی در خوشبختی انسان
    9 - تاکید بر تلاش و بینش و یقین به سختی نهفته در واقعیات
    10 - منحصر به فرد بودن انسانها و موقعیت های آنان
    11 - اشاره به حق انتخاب و تلاش آدمی و ارزش آن
    12 - اشاره به تاثیر تربیت و حوادث کودکی در بزرگسالی
    13 – متمایز بودن انسان (حتی متفاوت از تربیتی که از طریق والدین کسب کرده است
    15 - اشاره به انتقاد پذیری و نقشش در تغییر مثبت انسانها
    16 - ارتباط قوی ، عاطفی و دوسویه والدین و فرزندان
    17 - نقش ایمان و توکل به همراه تلاش در گذر از بحرانها
    18 - نقش مثبت اندیشی و خود باوری در رشد انسان
    19 - توضیح مفاهم بسیار انتزاعی مثل دید مثبت به آینده با استفاده از یک مثال کاملا عملیاتی
    20 - عدم سرکوب احساسات و تصدیق آن
    21- فهم ماهیت زندگی و آمادگی مقابله با آن
    22 - اشاره به نقش مثبت الگوهای مثبت
    23 - نقش تفکر و ذهنیت در آرامش و خوشبختی
    24 - تغییر زاویه دید و باز تعبیر مسائل در جهت خوشبختی
    25 - نقش هدف های جاوید، جهان بینی و ایدولوژی در حرکت بخشی ، جهت دهی و استمرار موفقیتها

  8. 10 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    hosein2893 (جمعه 01 خرداد 94), میشل (دوشنبه 28 اسفند 91), مدیرهمدردی (پنجشنبه 03 اردیبهشت 88)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: فرزندان طلاق

    با درود؛از مدیریت ارجمند به خاطر این پردازش شگف انگیز و تخصصی به نوبه خود سپاسگزارم و از متن غنی سرکار خانم فائزه؛؛؛بدرود.

  10. 2 کاربر از پست مفید گرد آفرید تشکرکرده اند .

    hosein2893 (شنبه 02 خرداد 94), میشل (دوشنبه 28 اسفند 91)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فرزندان طلاق

    سلام:
    سلام به فائزه ی جوان و امیدوار دوستان خوبم ومدیر محترم خیلی خوب با تو همدردی کردند من مطالب را خوندم وبا تمام وجودم برای خوشبختی تو دعا کردم.
    هر عذاب ،هر مشکل ،هر خطا ،روزی به گلبرگی زیبا بدل خواهد شد.یه روزی یه جایی یه کسی یه چیزی (صبر داشته باش)
    پشت ترافیک گیر کرده ای . مجبوری که بایستی و تحمل کنی . حال بستگی به تو داره . یه سی دی بذاری و گوش بدی یا ذکری را زیر لب زمزمه کنی ........«یا»نه بدو بیراه بگی .غر بزنی. دستت رو محکم به فرمان بکوبی که مسلما تنها فایده اش اینکه دستت درد می گیره ....اگه یه خورده فقط چند دقیقه صبر کنی این چراغ قرمز سبز می شه .حتما سبز می شه .اگه صبوری کرده باشی اروم و راحت در جاده صاف زندگی قدم می زاری وراحت به راهت ادامه می دی. اما اگه ناارومی کرده باشی بعید نیست جلوتر خدای نکرده تصادفی یا حادثه ای.......عزیز دلم .قربون اون فهم قشنگت برم،تو یه امید و یه موهبتی برای مادر تنهات. من مطمئنم با امید به تو و شیرین زبونیهای تو درد سخت دوری برادر دسته گلت برای مادرت قابل تحمل تر می شه.
    برای مادرت
    تنها در گورستان است که هیچ کس شکست نمی خورد.شکست و سقوط پیش نیاز سرسبزی و اسمانی شدن است . از تنه درختی که می شکند و سقوط می کند شاخه های متعددی سر بر می اورد و هر کدام به درختی شکوهمند بدل می شوند.درختی که ،شکست هرگز گریه نمی کند،افسرده نمی شودو به درو دیوار لعنت نمی فرستد بلکه ارام و صبور می ماند تا جوانه بزند و این بار سبزتر و وسیع تروپرثمر تر به اسمان می رود.
    هیچ وقت شعار نداده ام که بزور لبخند بزن
    بعضی وقتها باید تا نهایت ارامش گریست
    انگاه تبسم ،زیباتر از رنگین کمان بعداز باران خواهد بود.
    خدایا همه دختران و پسران ما را خوشبخت کن.خدایا ریشه طلاق و جدایی را تو از این مملکت جدا کن.همه ما را تو هدایت کن به سوی سعادت و خوشبختی رهنمون باش.«امین»

  12. 2 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    setareh (سه شنبه 23 آبان 91), میشل (دوشنبه 28 اسفند 91)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 فروردین 91 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1386-8-26
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    4,651
    سطح
    43
    Points: 4,651, Level: 43
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    240

    تشکرشده 269 در 50 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فرزندان طلاق

    :)سلام:به اقای سنگ تراشان (مدیر محترم)و دیگر دوستان:
    ازتوجه اقای سنگ تراشان و مطالب طاهره خانم وسمیه خانم خانم و….. واقعا متشکرم چرا که مرا تشویق کردند تا بیش از پیش امیدوار باشم.دراخر می خوام جمله ای را که همین امروز از زبان یکی از دبیران مدرسه شنیدم بگم.
    «ان چه هستیم،هدیه ایست که خدا به ما عطا کرده و انچه که می شویم هدیه ای است که ما به خدا وند می دهیم .»:D
    تصاویر پیوست شده
    • نوع فایل: jpg 4.jpg (37.9 کیلو بایت, 200 نمایش)
    نااميد نيستم
    كه چرا هنوز پرواز نكرده ام
    آغاز خواهم كرد
    پرواز خواهم كرد
    شوقم مرا پرواز خواهد آموخت

  14. 2 کاربر از پست مفید faezeh تشکرکرده اند .

    hosein2893 (شنبه 02 خرداد 94), میشل (دوشنبه 28 اسفند 91)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 آذر 87 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1387-1-25
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    3,970
    سطح
    40
    Points: 3,970, Level: 40
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 180
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    77

    تشکرشده 79 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فرزندان طلاق

    فائزه جان
    مادرت مرا به ياد درخت گل يخ انداخت كه در زمستان سرد وسخت گل داده واقعاً كه گل زيبا و خوشبويي هستي .

  16. 2 کاربر از پست مفید shine تشکرکرده اند .

    shine (سه شنبه 23 آبان 91), میشل (دوشنبه 28 اسفند 91)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 اردیبهشت 88 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1387-9-16
    نوشته ها
    104
    امتیاز
    3,747
    سطح
    38
    Points: 3,747, Level: 38
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 15 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فرزندان طلاق

    فائزه جان آفرین به این همه فهم و شعورت. امیدوارم برادرت هم به جمع شما بپیونده. با نظرت هم صد در صد موافقم. بهترینها را برات آرزو می کنم.
    زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
    هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
    صحنه پیوسته بجاست
    خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

  18. 2 کاربر از پست مفید کاملیا تشکرکرده اند .

    کاملیا (سه شنبه 23 آبان 91), میشل (دوشنبه 28 اسفند 91)

  19. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: فرزندان طلاق

    فائزه نازنینم
    کی گفته بچه های طلاق موفق نمی شوند ؟! عزیزم اتفاقا بچه های طلاق چشمشان به دنیا خیلی زودتر باز می شود و خیلی زودتر از بچه های عادی مسائل و مشگلات را درک می کنند و خیلی چیزهای خوب که جناب مدیر همدردی به آن اشاره داشته اند یاد میگیرند تو یاد گرفته ای مستقل باشی واز فرصتهایت خوب و درست استفاده کنی و بدانی زندگی جدی تر از آن است که زمان را از دست بدهی . من مطمئنم که تو هم در تحصیل و هم در زندگی شخصی و اجتماعی و... موفقیتهای بزرگی به دست می آوری . من هم مثل مامان طلاق گرفته ام اما بچه های خوب و موفقی چون تو دارم . دخترم سال آخر رشته معماری در دانشگاه شریف است و این کم نیست .یقین دارم که تو هم دریکی از بهترین دانشگاه های دنیا تحصیل خواهی کرد وبه تمام آرزوهای خوب و قشنگت می رسی و باعث افتخار خودت و مامان و بابا وهمینطور دوستانت خواهی شد .

  20. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (سه شنبه 23 آبان 91), hosein2893 (جمعه 01 خرداد 94), میشل (دوشنبه 28 اسفند 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منفی بافی های مادرم به اوج رسیده و من به شدت ضعیف و آسیب پذیر شدم
    توسط tanhaeii در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 تیر 95, 11:28
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 خرداد 95, 23:02
  3. پاسخ ها: 53
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 94, 23:28

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.