به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 آذر 91 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1390-10-16
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,025
    سطح
    17
    Points: 1,025, Level: 17
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 75 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    رفتارها و پیامد های بعد شکست عاطفی

    سلام سلام
    از کجا شروع کنم واسه همه چی تو اینترنت دنبالش میگردم، حتی برای اینکه حالم خوب شه کمک بگیرم حرفامو بزنم دوستان خوبی مثل مجموعه سایت کمکم کنن و....
    از موضوع من معلومه نقش قبر میکنم ولی نه میخوام بگم آخر جدایی چی شد.جدایی که بعد شش سال بود جدایی و وصال آره وصال.تواین جدایی فکر میکنم من مسه قورباغه آبپز شدم.ظرف چند روز همه چی رقم خورد.خدارو شکر که این شکست (پیروزی ) توی این سن من بود و تواین وضعیت که جون هستم و انرژی و قدرت دارم خدارو شکر خدارو شکر
    ما منظورم خدمه که میگم تا خدا رو با چشات نبینی لمس نکنیش حضورشو فراموش میکنی ، واسم اتفاق میفته که خدارو لمس میکنم ولی زود فرموشمون میشه:
    شروع جدایی سخته میاد نمیاد برمیگرده بر نمیگرده همه فکرت اینه ولی بعدش به حرفای اطرافیان و به خصوص با تجربه های سایت میرسی که میگه فراموشش کن باهات همدردی میکنه و میگه تموم شده ضمنا وابستگی خودتم کم کن نسبت به اطرافیانت حتی پدر مادرت!(اگر اشتباه نکنم) و همش باین فکر میکنی که طرفت نیمی از تو بوده و دیگه پیداش نمیکنی همه پیزو واسه خدت تموم شده میبینی
    می خواستم از کارم بزنم، از درسم کمی عقب افتادم ولی امیدم الان به ارشد که واسش 3 ماه خوندم،هروز دارم تو کارم پیشرفت میکنم ، دارم از پایه خودمو میسازم خیلی چیزا یاد گرفتم ازین سایت خدا خیرش بده مسئولش و کسی که ایجادش کرد.تو فکرم نمیگجید که ایطور مکانی برای همدردی هست.
    و لحظه ایکه خدارو لمس میکنی و تمام سختیا گذشتت میشه تجربه میشه پیروزی وقتی که این دوران گذروندی با تمام سختی هاش و پیشرفت میکنی.
    چنتا از دوستان منو شاید خاطرشون باشه چه حالی داشتم ولی اسممو بزارین تو لیست حال خوبا!!!اونایکه حالشون خوبه.
    بنظرم خوبه کناره این همه موضوع جنجالی چند تا موضوع انرژی بخشم باشه.
    دوستان همراهی کنن اونایکه اگر اگر تجربه ای مثل من داشتن و بقیه دوستان

  2. 8 کاربر از پست مفید ali__3 تشکرکرده اند .

    ali__3 (پنجشنبه 22 تیر 91)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 13:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    298
    امتیاز
    2,164
    سطح
    28
    Points: 2,164, Level: 28
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,619

    تشکرشده 1,636 در 313 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هفت ماه پس از جدایی

    من از این متن شما فقط اینا رو فهمیدم:

    بعد شش سال جدایی الان هفت ماهه جدا شدین.
    دارین به خودتون کمک میکنید تا اوضاع روحیتون بهتر شه!!!
    حالتونم خوبه.


    چیز دیگه ای هم بود؟ چرا من اینقدر کم فهمیدم آخه؟
    وقتی قرارمان پروانه شدن است ، بگذار روزگار هرچقدر میخواهد پیله کند .

  4. کاربر روبرو از پست مفید gole kaghazi تشکرکرده است .

    gole kaghazi (پنجشنبه 22 تیر 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 آذر 91 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1390-10-16
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,025
    سطح
    17
    Points: 1,025, Level: 17
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 75 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    هفت ماه پس از جدایی

    هر کس یه برداشتی از حرفام داره

    گفتم هرکس بیاد از خودش بگه یک تاپیک باشه تا کسانیکه این روز هارو گذروندن حرف بزنن بگن چی شد نتیجه چی شد بگن حالشون چطوره

  6. کاربر روبرو از پست مفید ali__3 تشکرکرده است .

    ali__3 (چهارشنبه 21 تیر 91)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 13:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    298
    امتیاز
    2,164
    سطح
    28
    Points: 2,164, Level: 28
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,619

    تشکرشده 1,636 در 313 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هفت ماه پس از جدایی

    متوجه شدم!

    منم دوماهه از همسرم جدا شدم...

    ولی من هنوز تو مرحله ی سوگواریم... اوضاع روحیم خوب نیست... فعلا فقط دارم روی اعتماد به نفسم کار میکنم و به ارشد فکر میکنم.
    وقتی قرارمان پروانه شدن است ، بگذار روزگار هرچقدر میخواهد پیله کند .

  8. 4 کاربر از پست مفید gole kaghazi تشکرکرده اند .

    gole kaghazi (جمعه 23 تیر 91)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,193
    سطح
    18
    Points: 1,193, Level: 18
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    372

    تشکرشده 373 در 113 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هفت ماه پس از جدایی

    علي اقا دقيقا چه كارايي كردين كه الان حالتون اين قدر خوبه؟؟؟
    برام بگين تروخدا.....
    من 5 ماهه جدا شدم اما روز به روز بدتر ميشه حالم...... شبها گريه ميكنم
    تاپيك منو بخونين " رفتنش واسم معماست.... چرا عشقم رفت؟؟؟؟؟ "

    فرد ديگه اي هم وارد زندگيتون شده الان؟؟؟؟؟

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 آذر 91 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1390-10-16
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,025
    سطح
    17
    Points: 1,025, Level: 17
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 75 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هفت ماه پس از جدایی

    راما جان بنظرم اگر بخوای با آمدن کسی دیگه ای زندگیت خوب شه وابسته میشی بهتره که خودساخته باشی و متکی به خودت باشی نه نفره دیگری.تواین مدت تصمیم گیری میکنی زود عملی نکن بهش فکر کن،شاید حرفام تکراری باشه و چند جا دیگه خونده باشی ولی تفریح کن ، خرید ، کارایکه تاحالا نکردی انجام بده ، خصوصیات بدی که داشتی حداقل یکی دو تاشو کم کن ، تو هر زمینه ایکه به پیروزی میری با تلاش انرژی تو صرفش کن.
    بنده انرژیمو گذاشتم اول رو درسم بعدشم کارم و در کنارش تفریح!
    اول قیده تفریحو زدم چون به اول بخصوص برسم ولی حالا نه در کنار کارم با دوستام بیشتر هستم به راحتی ،اون دوره جوونی میگذرونم و تنهام ( به قول یکی از دوستان تنهایی مده)
    قرار نیست تا آخر عمر تنها باشی ولی اگر بخوای کسی دیگه مرحمه زخمت باشه بنظرم جور در نمیاد و هر کسی نمیتونه و میرسی سره خونه اول وابستگی.

    نقل قول نوشته اصلی توسط gole kaghazi
    متوجه شدم!

    منم دوماهه از همسرم جدا شدم...

    ولی من هنوز تو مرحله ی سوگواریم... اوضاع روحیم خوب نیست... فعلا فقط دارم روی اعتماد به نفسم کار میکنم و به ارشد فکر میکنم.
    این کاره خوبیه که انرژی گذاشتی رو مسله ایکه میدونی باعث پیشرفتته.
    سعی کن کمی به تفریح هم برسی و خودتو غرقه در س نکنی.

  11. 8 کاربر از پست مفید ali__3 تشکرکرده اند .

    ali__3 (پنجشنبه 22 تیر 91)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: هفت ماه پس از جدایی

    گمونم این تاپیک باید بره تو انجمن تجربه های فردی..اسمشم مثلا باید باشه تجربه های فردی خود را درباره کنار امدن با شکست عاطفی بیان کنید.یا همچین چیزی.

    حالا منم تجربمو میگم.

    بله اولش سخته..خیلی سخته..چون رابطه ما زیاد از حد شده بود.احساسات لجام گسیخته که عملا دست و پای هر دومون رو بسته بود..من یکی که حس میکردم رسماً دارم طلاق میگیرم.هفته اول کاملا گریه میکردم.انقد که دوستم نگران بود که حالم بد میشه (چون پیش دوستم رفته بودم).بعدش حالم بهتر شد.هفته دوم هم گریه هایی بود اما خیلی کمتر..از اون به بعد هم کم شد تا جایی که کاملا خوب شدم.

    تموم یادگاری ها رو ریختم دور..با خودم همدردی کردم.به خودم حق میدادم ناراحت باشم.اما ایندم و زندگیم برام مهمتر بود.مگه ما چند مرتبه زندگی میکنیم که بهترین روزامونو بخاطر یکی دیگه از دست بدیم.اون رابطه رو خودم تموم کردم.به مصلحتهایی که اینکار برام داشت فکر میکردم.
    حرفای دلمو مینوشتم و میسوزوندم.نمیذاشتم تو دلم تلنبار بشه.سراغ اهنگ عاشقانه نمیرفتم.سعی کردم به فکر سلامتیم باشم.

    الان اسوده هستم.به گذشته با دید نفرت نگاه نمیکنم.اونو بخشی از زندگیم میدونم.اما تلاشم اینه که به بهترینها برسم.خودمو دست خدا سپردم.
    گاهی این شکستهای ظاهری بخاطر کامل شدنمونه و گاهی نشونه اینه که موفقیتها دارن از راه میرسن.خودتونو برای ادمی که شایسته و مناسب زندگیتونه اماده کنید.

    و خیال نکنید اسمون دهن باز کرده و عشق سابق شما تلپی افتاده پایین.حداقل تو همین تالار روزی دست کم دو سه مورد میبینید که خیال میکنن عشق اونا تک بوده و مثلش پیدا نمیشه.یعنی در واقع شما سراغ یکی دیگه هم برید ممکنه کسی دیگه فکر کنه اون همتا نداره.
    خودتون دربند این حرفا نکنید.برای پوشوندن ضعفهاتون سراغ جنس مخالف نرید بلکه یه همسفر خوب واسه زندگیتون پیدا کنید.

    چیزای دیگه هم هست..روزی که اومدم تالار تصمیم گرفتم به دیگران کمک کنم تا خدا هم بهم کمک کنه.پس شما هم به هر طریقی به دیگران کمک کنید و مطمئن باشید بیشترش دریافت میکنید.خودتو و گذشتتونو ببخشید و رها کنید.

    موفق باشید

  13. 16 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (دوشنبه 02 مرداد 91)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 04 بهمن 93 [ 12:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-27
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    2,749
    سطح
    31
    Points: 2,749, Level: 31
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    968

    تشکرشده 980 در 243 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: هفت ماه پس از جدایی

    سلام دوست عزیز

    بزار منم تجربه خودمو بگم، 4 ساله جدا شدم، بعد از 6 سال زندگی مشترک که البته 2 سالش عقد بود، همسرم به زور طلاقم داد، یعنی بعد از کلی آزارو اذیت و به این در اون در زدن منو راضی به طلاق توافقی کرد، باور کنین چون سن پایین ازدواج کرده بودم و همش 20 سالم بود و اولین و تنها مرد زندگیم بود، با وجود همه آزاراش، هم دوستش داشتم وهم وابستش بودم، چون طلاقمون توتفقی بود دادگاه خاصی نرفتیم و باور کن تا لحظه جدایی توی محضر اشک میریختم، نگاش میکردم و اشک می ریختم اون هم می گفت جلوی من گریه نکن، بعد از طلاق حتی خداحافظی نکرد و رفت، یعنی نفهمیدم کی رفت، وقتی از محضر اومدم بیرون، نگاهم همش پشته سرم بود تا شاید دوباره ببینمش، برای آخرین بار! باور میکنین روزهای قبل از جدایی که صحنه طلاق را مدام تو ذهنم میساختم، مجسم میکردم، لحظه جدایی پشیمون میشه و مثل فیلم هندی بغلم میکنه و به خیر میگذره، یا بعد از جدایی جلوی محضر میمیرم، خلاصه میخوام بگم خیلی لحظات وحشتناکی بود، تنها گناه من این بود که من انتخاب خانوادش بودم و ایشون نه به من علاقه داشت و نه علاقه پیدا کرد البته این حرف خودشونه!
    بعد از جدایی هر موقع اشک میرختم، حس میکردم تو بغل خدام، نوازشم میکرد تا خوابم ببره، باور میکنین بعد از 3 هفته خدا رو سجده میکردم از جدایی، باورم نمیشد که چرا من تن به اون زندگیه نفرت انگیز داده بودم، تصمیم گرفتم زندگیمو بسازم، 26 ساله بودم، شروع کردم از نو، شعارم یه چیز بود: جدایی پایان زندگی نیست، بلکه شروع دوباره یه زندگیه دیگست، خدا رو شکر میکردم که این فرصت شروع مجدد را به من داده چون به این باور رسیده بودم هر کسی این فرصت را پیدا نمیکنه و خیلیها محکوم به ادامه هستند.
    بعد از 4-5 ماه ایشون دوباره میخواست رجوع کنه، اما به فردی که پیام رسانشون بود گفتم، اگر اخرین مرد روی زمین هم باشه، تنهایی رو ترجیه میدم، این 4 سال حتی یه لحظه هم ندیدمشون و شاید خیلی وقت میشه که دیگه هیچ خاطره ای ازشون تو ذهنم نمییاد!
    اینها رو گفتم تا همدردی کرده باشم و بدونی که زمان حلال لحظات سخته، مطمئنا روزهای عالی منتظر شماست و با شما موافقم که برای رهایی از تنهایی یا درد جدایی سراغ کسه دیگه نرین و سعی کنین اول خودتونو بسازین، چون انتخاب در این شرایط بر مبنای احساسه و خوب امکانه اشتباه زیاده و ممکنه چون انتخابه درستی نکردین و فرد خوبی انتخاب نکردین، دوباره مجبور شین یه جدایی عاطفی دیگه را بپذیرین.
    آینده مال تو هست
    آینده از همین لحظه شروع شد
    آیندتو خودت بساز
    آیندتو اون جور که دوست داری بساز

  15. 16 کاربر از پست مفید elahe.a تشکرکرده اند .

    elahe.a (چهارشنبه 12 مهر 91)

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-22
    نوشته ها
    569
    امتیاز
    8,026
    سطح
    60
    Points: 8,026, Level: 60
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5,009

    تشکرشده 4,547 در 875 پست

    Rep Power
    68
    Array

    RE: هفت ماه پس از جدایی

    من هم چندسال پیش که ازهمسرم جدا شدم .گریه ای سراغم نیومد .اینطورفکرنکنید دلم از سنگه نه.

    چون دلیل برای جدایمون منطقی بود دلیل برای افسوس خوردن نداشتم. هرچند 10 سال باهم زندگی کرده بودیم.

    فقط یاد دارم روزی که از محضر خارج شدیم همسرم پدرم رو در آقوش گرفت وگریه کرد .

    و ما هم از هم حلالیت گرفتیم وگریه کردیم.

    فقط اون لحظه رو یادم میاد که همسرم سوارماشین شد داشت میرفت وپشت سرش رو نگاه میکردو اشک میریخت.

    الان که چندسالی میگذره .ندیدمش وانقد خبر دارم که داره به تحصیلاتش ادامه میده .

    و براش آرزو میکنم خوشبخت بشه .

    انشاالله با همسر جدیدش زندگی خوبی داشته باشه.

    جدای ما تفاهمی بوده .برای جدایمون همه جوانب رو در نظر گرفتیم .

    ................................................
    برای عده ای جدایی شروع یک زندگی دوباره هست .
    ..............................................

    برای عده ای شکست.

    امیدوارم برای کسی شکست نباشه چون زندگی هم چنان ادامه دارد.




    ali__3 دوست عزیز این پست داره ادامه پیدا میکنه .

    همون طوری که بهار66 گفتند یک عنوان بهتری برای پست تون انتخاب کنید.

    هفت ماه پس از جدای .یعنی فقط مشکل خود شما در صورتی که اکثریت دارند مشکلات خودشون رو

    با شما درمیان میگذارند.

    بهتره این پست عمومی بشه .

    باتشکر

  17. 8 کاربر از پست مفید پدربزرگ تشکرکرده اند .

    پدربزرگ (پنجشنبه 22 تیر 91)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 آذر 91 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1390-10-16
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,025
    سطح
    17
    Points: 1,025, Level: 17
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 75 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    هفت ماه پس از جدایی

    از تمام همراهان تشکر میکنم.چقد خوبه افراده با تجربه و بنظرم حرفه ای جواب دادن باین علت گفتم حرفه ای چون آماتور بودن توین سن و سال و تواین دوره زمونه خیلی خطرناکه و کسی که حرفه ای و روی عقل و احساسش زندگی میکنه موفقه!
    پدر بزرگ گرامی چشم یک عنوان جدید:
    رفتارها و پیامد های بعد شکست عاطفی

  19. کاربر روبرو از پست مفید ali__3 تشکرکرده است .

    ali__3 (پنجشنبه 22 تیر 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست طلاق دادم ولی مادر شوهرم پیش همه دروغ میگه وآبرومو پیش همه میبره چکار کنم؟
    توسط یاصاحب زمان ادرکنی در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 آذر 95, 11:16
  2. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 بهمن 93, 00:46
  3. پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 آبان 93, 17:16
  4. فکر می کنم حرف زدن به ناله می کشد و ناله پیش دیگران شرک است و....
    توسط جاثیه در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 29 آذر 92, 21:32
  5. چگونه به آرامش ذهنی دست پیدا کنیم؟
    توسط rozaneh در انجمن آرامش
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 16 تیر 92, 19:26

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.