به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 49
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 11:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,973
    سطح
    26
    Points: 1,973, Level: 26
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    743

    تشکرشده 765 در 189 پست

    Rep Power
    32
    Array

    تصمیم گرفته ام که خیانت شوهرم را فراموش کنم

    من از طرف شوهرم مورد خیانت قرار گرفته ام!
    میدانید تجربه بسیار وحشتناکی است. انگار که ذره ذره وجودم پر از درد است انگار تک تک سلولهای بدنم تیر میکشد.
    دردناک ترین قسمت آن این است که میدانم شوهرم اورا هنوز میبیند و با او صحبت میکند و به هیچ وجه از این موضعش کوتاه نمیاید.
    کم کم چاره ای جز جدایی نمی بینم!
    بدبختی من میدانید چیست؟ دیروز شعری را که او برایش نوشته بود را در کیفش پیدا کردم.و با کمال وقاحت گفت که میخواهد آن را نگه دارد با وجود اینکه هیچ علاقه ای به آن دختر ندارد! شما باور میکنید؟!
    درد کشنده ای دروجودم جوانه زده که احساس میکنم لحظه به لحظه در حال رشدی سرسام آوراست و دیری نمی پاید که به درختی تنومند تبدیل شده و مرا از پای در میاورد.
    خدا برای هیچ کس چنین دردی به وجود نیاورد. واقعا جانکاه است!
    من فقط برای یک نفر چنین آرزویی میکنم!
    زنی که این بلا را بر سر من آورده است! زنی که میدانست شوهر من زن و بچه دارد ولی به کارهای شیطانی اش و اغوا کردن شوهر من ادامه داد! آرزو میکنم همین بلا را زن شیطان صفت دیگری بر سرش بیاورد تا بفهمد که من چه کشیده ام!!!
    این نفرین من است!!!!! امیدوارم عرش خداوندی آن را بشنود!


  2. 6 کاربر از پست مفید زیبا کردستانی تشکرکرده اند .

    آبی آسمونی (شنبه 03 مهر 95), زیبا کردستانی (پنجشنبه 22 تیر 91)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 91 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1391-2-15
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    757
    سطح
    14
    Points: 757, Level: 14
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیانت

    زیبای عزیزم آروم باش وقتی حرفات رو خوندم خیلی قلبم درد گرفت واست دعا میکنم مشکلت حل بشه

  4. 2 کاربر از پست مفید آزیتا546 تشکرکرده اند .

    آزیتا546 (سه شنبه 10 مرداد 91)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    236
    امتیاز
    1,733
    سطح
    24
    Points: 1,733, Level: 24
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    662

    تشکرشده 659 در 208 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیانت

    سلام زیبا خانم

    میدونم تو چه شرایط روحی سختی بسر میبری ولی برای سر و سامان دادن به این وضعیت باید به خودت مسلط

    باشی

    حالا که همسر شما میدونه شما هم در جریانی پس بهتره در اولین فرصت با همسرت صحبت کنی و بهش بگی که

    شوهر و زندگیت رو خیلی دوست داری و قرار گرفتن توی این وضعیت و پیدا کردن اون نامه کاملا آرامش شما رو بهم

    زده
    اگه میتونی پیش یک مشاور خوب هم برو تا بتونی بهتر راهنمایی بشی

    البته همین جا هم بقیه دوستان و کارشناسان هم هستن که حتما میان و مشورت های خوبی به شما میدن

    فعلا به خودتون و اعصابتون مسلط باشید.






  6. کاربر روبرو از پست مفید سارا@ تشکرکرده است .

    سارا@ (شنبه 24 تیر 91)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array

    RE: خیانت

    واقعا متاسف شدم !!!
    دنبال علت مشکل بودین تاحالا ؟
    شوهر شما آدم تنوع طلبی هستن ؟
    .
    لطفا مسئله رو بازترش بکنین تا دوستان بهتر بتونن کمکتون کنن
    .
    و مطمئنا عنوان تاپیک رو باید گویاتر بنویسین.

    .
    جدای از مشکل، طرز نوشتنتون عارفانه و شاعرانه است !!!

  8. 2 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    saeeded (شنبه 24 تیر 91)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 21:36]
    تاریخ عضویت
    1391-4-16
    نوشته ها
    73
    امتیاز
    1,489
    سطح
    21
    Points: 1,489, Level: 21
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    43

    تشکرشده 62 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیانت

    میشه بگین چندوقته که داره بهتون خیانت میکنه و چه مدته که شما از این موضوع باخبرین؟ با همسرتون مشکل یا اختلافی داشتین؟

  10. کاربر روبرو از پست مفید anita1 تشکرکرده است .

    anita1 (شنبه 24 تیر 91)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 14 تیر 92 [ 15:54]
    تاریخ عضویت
    1390-3-21
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    1,577
    سطح
    22
    Points: 1,577, Level: 22
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    478

    تشکرشده 487 در 116 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: خیانت

    [align=justify]سلام زیبا جان

    اول از همه خواهش می کنم آروم باش، و فکر نکن این مشکلیه که فقط برای شما پیش اومده.

    فکر نکن با این اتفاق دنیا به آخر رسیده و دیگه رابطه تو و همسرت مثل قبل یا حتی عاشقانه تر از قبل نمی شه.

    اینو برای دلداری دادنت نمی گم، واقعا این اعتقادیه که با مطالعه مشکل افرادی که همین اتفاق براشون افتاده و در این سایت مطرح کردن، پیدا کردم.

    اگه باور داشته باشی که رابطتون محکوم به متلاشی شدن نیست، اونوقت می تونی با آرامش به دنبال راه حل بگردی.

    عزیزم در این مرحله باید به حداقل ها راضی بشی، همین که همسرت می گه می خوام نامه اش رو نگه دارم، اما بهش علاقه ندارم، همین رو بپذیر، فقط روی جنبه مثبت حرفش تمرکز کن. این قسمت مثبت هست که می تونه به حل مسئله کمک کنه، تمرکز روی قسمت منفی به بحرانی تر شدن ماجرا دامن می زنه.

    در این مرحله تا می تونی انتظاراتت رو کاهش بده، تا بتونی نیمه پر لیوان رو ببینی و جنبه مثبت مسائل رو در نظر بگیری.

    البته باید بتونی در عین حال برخورد محکم و قاطع و محترمانه ای با همسرت داشته باشی، این خیلی مهمه. اما اصلا و ابدا به معنای عصبانیت و دعوا کردن نیست، بلکه بیشتر با نادیده گرفتن بعضی مسائل امکان پذیر می شه.

    از نوشتارت مشخصه با خانم فهمیده و با تدبیری طرف هستم، من خیلی امیدوارم که بتونی این بحران رو مدیریت کنی.

    و یه نکته دیگه اینکه: عزیزم خیانت یک شخص ریشه در خیلی از رفتارهای طرف مقابلش داره. اگه در رفتار خودت دنبال عارضه ها بگردی، خیلی بهتر نتیجه می گیری. البته این حرفم اصلا به معنای تایید کار همسرتون نیست، امیدوارم تفاوت این دوتا برات واضح باشه.

    این سایت به خانم های و آقایون دیگری که مشکل شما رو داشتن کمک کرده که روابطشون رو احیا کنن، به تو هم کمک می کنه زیبا جان، فقط اگه خودت هم کمک کنی.
    [/align]

  12. 4 کاربر از پست مفید آزرمیدخت تشکرکرده اند .

    آزرمیدخت (شنبه 24 تیر 91)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 11:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,973
    سطح
    26
    Points: 1,973, Level: 26
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    743

    تشکرشده 765 در 189 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: خیانت

    دوستان عزیز

    ممنون از پاسخ های پر از محبت شما،

    باید بگم که من سعی کردم که با این موضوع عاقلانه رفتار کنم. بهتر است کمی از زندگی زناشوییم بگویم. من حدود 16 سال پیش ازدواج کردم و یک دختر دارم. تحصیلات عالیه و شغل بسیار خوبی دارم قیافه ام هم خوب و هیکل خوبی دارم و همه میگن ملایم هستم و همیشه به روز لباس میپوشم.بود( حتی خود شوهرم میگه که هر مردی آرزو داره یکی مثل من زنش باشه ) شوهرم خواستگارم بود 11 سال اظ من بزرگتر بود! و بسیار آدم فهمیده و راستگو ( البته تا همین اواخر !)مومن و معتقد ( حتی یک روز نمازش ترک نشده) بود. ما هیچ مشکل خاصی توی زندگی نداشتیم. البته غیر از مشکلاتی که از لحاظ مالی برای او به وجود آمده بود و من از این لحاظ خیلی همراهش بودم. بسیار آدم چشم پاک و درستی بود و من بیشتر از خودم بهش اعتماد داشتم و توی این 16 سال حتی یک لحظه هم بهش شک نکردم! به نظرم میومد که از این جور دخترها بدش میومد و اونها رو هم شان خودش نمیدونست. از لحاظ جنسی هم آدم خیلی اکتیوی نبود ولی من شکایتی نداشتم و هیچ وقت بهش نه نگفتم!البته من زن پر مشغله ای هستم و شاید خیلی از شبها خسته بودم.خلاصه ماجرای من از اول امسال شروع شد که شوهرم تغییر کرد. دیدم که خیلی به خودش میرسه. هر روز یک دست لباس برای خودش میخره، بوتاکس تزریق کرد. هر روز صبح دوش میگرفت و ... البته در همین مواقع رابطه اش با من هم خیلی خوب بود اونقدر قربون صدقه ام میرفت و بهم میچسبید که ذله میشدم. خلاصه یک شب اس ام اس هاشو چک کردم و انگار دنیا رو سرم خراب شد! پیام های عاشقانه اش رو خوندم. همون شب باهاش مطرح کردم و اون گفت که چیز مهمی نبوده و یکی از همکاراشه و فقط برای شوخی اون رو براش فرستاده و من شوکه شده بودم. اصلا باورم نمیشد. فردا صبح با موبایل خودش به دختره زنگ زدم و اون همه چیز رو حاشا کرد! و گفت که شوهرت این کارها رو میکنه که توجه شما رو جلب کنه. خلاصه بعد از کشمکش های طولانی که از آن میگذرم. من دوباره به شوهرم اعتماد کردم. حتی روابطمون گرمتر شد. و اون به یک مسافرت کاری رفت و چه ایمیل های عاشقانه ای برایم فرستاد!
    بعد از برگشتش به طور اتفاقی سه تا ایمیلی ( عاشقانه )که به اون دختره در زمان مسافرتش فرستاده بود رو پیدا کردم! واقعا مصیبت بار بود. این بار تصمیم گرفتم همه چیز رو تموم کنم! ولی خیلی التماس کرد. دختره زنگ زد و به غلط کردن افتاده بود. در عرض یک هفته 6 کیلو کم کردم. حال زاری داشتم. در این مورد با هیچکس به جز مادر شوهرم صحبت نکردم و از او هم خواستم که به هیچ کس چیزی نگوید.الان هم اون کلمات اون ایمیلهای لعنتی از جلوی چشمم رد میشند و من رو تا مرز جنون پیش میبرند. باورتون میشه همون موقعی که برای من پیامهای عاشقانه میفرستاده برای اون هم میفرستاده! اون هم شوهر من که از این کارها متنفر بود!!! در همون ایمیل ها فهمیدم که قرار بوده با هم مسافرت برن! ( حتی بعد از اینکه من موضوع را فهمیده بودم ) ولی در لحظات آخر کدسلش کرده بودند. نمیدانم چرا؟ اما شوهرم بهم میگه وجدانم اجازه نداده ولی خدا عالمه!!! من که تا آخر عمرم به هیچ مردی اعتماد نمیکنم وقتی شوهر من تونسته خیانت کنه هر مرد دیگهای هم میتونه!!! خلاصه تا حدود سه هفته پیش هم هنوز این دختره بغل دستش مینشست تا اینکه آمدم شرکتش و میخواستم برم پیش مدیر عاملشون که این دختره رو بیرون کنه که گفت اگر این کارو بکنی مجبورم از این شرکت برم و آبروم میره. خلاصه این کارو نکردم. حالا دختره توی همون شرکت ولی قسمت دیگه کار میکنه ولی من مطمئنم هنوز همدیگرو میبینند و دلیل هم دارم!
    دیگه سرتون رو درد نمیارم اگر سئوالی دارید میتونم بیشتر توضیح بدم.
    به نظر شما اگر حتی مشکلی هم در رابطمون بود، بهتر نبود به جای خیانت اون رو با من در میون میگذاشت تا رفعش کنیم یا لااقل ازم جدا میشد و میرفت دنبال کثافتکاریاش! این وجدانیه که به زنی از ته قلبش دوست داره و تمام زندگیش خانواده اش هست اینجوری خنجر زد! خودش میگه میخواستم دنیام رنگی بشه! چون فرصت زیادی ندارم ( حدود 50 سالشه) و یک دفعه هم به شوخی گفت که من هر دوتود رو دوست دارم و کاش میشد دو تا زن داشت!
    خواهش میکنم راهنماییم کنید در موقعیت بدی هستم. تمام شب و روزهایم سیاه است!

  14. 3 کاربر از پست مفید زیبا کردستانی تشکرکرده اند .

    زیبا کردستانی (دوشنبه 08 آبان 91)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 13:47]
    تاریخ عضویت
    1390-11-16
    نوشته ها
    121
    امتیاز
    1,003
    سطح
    17
    Points: 1,003, Level: 17
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    418

    تشکرشده 428 در 112 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: خیانت

    زیبا جان
    آرامش خودتون رو حفظ کنید.
    در اولین فرصت با سر و صدا به شرکتشون برید و قضیه رو با مدیرعاملشون مطرح کنید. آبروی اون دختر رو ببرید. اصلا از اینکه شوهرتون اخراج بشه یا اینکه کار از این خرابتر بشه نترسید.
    باید یه اقدام شجاعانه کنید.
    همین الان هم شما دارید به جدایی فکر می کنید و شاید همسرتون هم به زندگی با اون دختر. تو اینجور مواقع نیازی به تعلل و تحمل نیست. چه اهمیتی داره که شوهر شما اخراج بشه و کارش رو از دست بده ولی در عوضش اون دختر پایش رو از زندگی شما بیرون بکشه. به دخترتون فکر کنید. یک پدر بیکار به مراتب بهتر از یک پدر خیانتکار هست. شاید هم اصلا چنین اتفاقی نیافتاد و این دختره دست و پاش ور جمع کرد و رفت. شاید هم شوهر شما به خودش اومد و قدر زن و زندگیش رو بیشتر دونست. اگر بدترین عواقب رو برای کارتون بخوام مطرح کنم دو حالت وجود داره:
    1- شوهر شما دیگه از زندگی با شما بکل منصرف بشه... طلاقتون بده و با اون دختره ازدواج کنه (مگه الان هم شما به طلاق فکر نمی کنید... مگه هنوز هم شوهرتون با اون دختر در اتباط نیست....مگه اگه همینطوری پیش بره کارتون به همینجا نمیکشه)
    2- شوهرتون از کار بیکار بشه و مجبور به پیدا کردن یه کار جدید بشه (خب این همه آدم که تو کارخونه ها و شرکتها که هر روز خبر تعدیل شدنشون رو می شنویم...نمردن که....یه کار دیگه پیدا می کنند)
    به هر حال این زندگی حق شماست تا آخر باید مقاومت کنید. اینطوری که نمیشه
    یادتون باشه گاهی همسرها نیاز دارن که همدیگه رو با یه سیلی از خواب خرگوشی بیدار کنن تا قدر نعمتهایی که خدا بهشون داده رو بیشتر بدونن.

  16. کاربر روبرو از پست مفید sunlife تشکرکرده است .

    sunlife (شنبه 24 تیر 91)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 بهمن 91 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    237
    امتیاز
    2,402
    سطح
    29
    Points: 2,402, Level: 29
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    818

    تشکرشده 848 در 197 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: خیانت

    زیبای عزیزم
    انشاالله که مشکلتو بتونی زودتر حل کنی. خیلی متاسفم .
    اما میخواستم خواهش کنم اگر نام کاربری که انتخاب کردی نام واقعیته ، بهتره عوضش کنی که برات مشکلی ایجاد شه خواهر جون.
    اگه نام واقعیته باید به یکی از مدیران (صورتی ها) ایمیل یا پیغام بدی برات عوض کنن.
    بهت سر میزنم عزیزم

  18. 3 کاربر از پست مفید mehrabooni تشکرکرده اند .

    mehrabooni (شنبه 24 تیر 91)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: خیانت

    [b] عزیزم درکت میکنم چی کشیدی و چی داری میکشی.
    من هیچ نظری در اینباره ندارم چون کلا خیانت هیچجوری قابل توجیح نیست چه زن به مرد چه مرد به زن

    دو تا خانوم از آشناها و اقوام ما همچین موضوعی براشون پیش اومد و شروع کردن به گفتن این موضوع به بقیه فامیل ولی قبح این مساله شکست و شوهراشون راحت به زناشون گفتن همینی که هست..تاحالا اینهمه خرج زندگی کردمو به تو و خانوادت سرویس دادم حالا میخوام اینکارو بکنم چی میخوای بگی؟؟

    اون زنا هم نگاه کردن دیدن الان خیلی ساله داره از زندگی متاهلیشون میگذره و نه شغل دارند که از پس خرج و مخارج زندگیشون بربیان نه میتونن برگردن خونه پدرشون و با اونا زندگی کنن نه دیگه تو سنی هستند که بتونن دوباره ازدواج کنن...خلاصه خیلی چیزارو بررسی کردن و بهتر دونستن که به زندگیشون ادامه بدند هرچند زندگیشون الان فقط تحمل کردن یکدیگره ولی به خاطر بچه و شرایط دیگه دارن ادامه میدند.

    که البته نظر شخص بنده کاملا متفاوته ولی خوب من شرایطم هم کاملا متفاوته

    البته بزرگترای فامیل باهاشون صحبت کردن که به خاطر بچه ها رو رابطشون کار کننو برگردن سراغ زندگیشون.
    عزیزم من رک گفتم و فقط تجربه 2 نفر رو بهت گفتم

    تو باید خودت بشینی و روی رابطتت با شوهرت فکر کنی و شرایط واقعی زندگیتو بسنجی

    باهاش صحبت کن حتی اگر افتاده تو فاز لجبازی
    بگو اوکی..فکر میکنی با اون خانوم رابطت رو ادامه بدی چیا بدست میاری و چیا از دست میدی؟
    یکم بذار رو این موضوع فکر کنه

  20. 3 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (شنبه 24 تیر 91)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به طلاق گرفتم درسته تصمیمم؟
    توسط amir59 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 95, 22:38
  2. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 شهریور 93, 18:36
  4. موندم چه تصمیمی بگیرم؟ کمک کنید...............
    توسط yase sefid در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 شهریور 92, 10:55
  5. چه تصمیمی بگیرم؟
    توسط arah در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 17:52

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.