شراکت زندگی با همسری بدبین!
فرد بدبین به خود و شریک زندگی اش صدمه می زند و جایی برای محبت و علاقه باقی نمی گذارد که ناخودآگاه این رابطه به سمت سردی روی می آورد.
اوایل ازدواج تمام رفتارهای همسرش را به حساب علاقه او به خودش میگذاشت. کمتر پیش می آمد از شنیدن سوالاتی مانند کجا هستی؟ چکار میکنی؟ و یا کی به خانه بر میگردی ناراحت شود.
همه رفتارهای همسرش رنگ و بویی از علاقه داشت، تماسهای مکرر او هیچ گاه باعث از کوره در رفتنش نمیشد، گاهی فکر میکرد میتوان نگرانی او از هم صحبت شدنش با یک جنس مخالف را به حساب تعصبی بودن او گذاشت اما چرا همه این افکار خیلی زود رنگ باخت...
چندماهی از زندگی مشترکشان میگذرد به نظرش همسرش با او وارد یک رابطه پلیسی شده است، سوالهایش کم کم شکل بازجویی به خود گرفته است. همسرش به همه چیز مشکوک بود و حساسیت بیش از حدی درباره تلفنها، رفت و آمدها و رفتارهای او نشان میداد. بعد از چند ماه دیگر کسی نمانده بود که جرأت کند به او سری بزند یا تلفنی احوالش را بپرسد.
عذاب آورتر از همه این بود که همسرش نمیپذیرفت که درباره او شک بیمورد دارد و به خود حق میداد او را محدود و محدودتر کند. شاید این داستان برای شما تازگی نداشته باشد.
واقعیت هم این است که متاسفانه همه ما کمابیش افرادی را میشناسیم که از شک و تردید بیدلیل همسر و یا یکی از اعضای خانوادهشان به ستوه آمدهاند.
آفتی به نام بدبینی
برخی از افراد دچار مشکلی به نام بدبینی هستند و نسبت به اخلاق و رفتار دیگران حتی نزدیکانشان هم شک و تردید دارند. این معضل می تواند به سادگی یک زندگی را به تباهی بکشاند. زیرا شخصی که این مشکل را دارد احساس می کند چیزی را که می بیند یا می شنود واقعیت ندارد و با چیزی که در پشت صحنه وجود دارد متفاوت است. در واقع در ایجاد بیماری بدبینی، هم خانواده، الگوهای اجتماعی و زیست شناختی هر کدام به سهم خود در این بیماری نقش دارند که متاسفانه هیچ چیز مثل بدبینی در خراب کردن یک رابطه مخصوصاً در زندگی مشترک قدرتمند نیست.
فرد بدبین به خود و شریک زندگی اش صدمه می زند و جایی برای محبت و علاقه باقی نمی گذارد که ناخودآگاه این رابطه به سمت سردی روی می آورد.
بدبيني به همسر اشكال متفاوتي دارد
خيلي از زوجين بدبينيهاي بيمارگونه خود را نوعي رفتار طبيعي تلقي ميكنند و آنرا با عناويني همچون غيرت و تعصب ومراقبت توجيه ميكنند، حال آنكه واقعيت چيز ديگري است. اساسا بدبيني به همسر در3 حالت كلي بروز ميكند:
گروه اول افرادي هستند كه بدبيني در ذاتشان است. اين افراد را از همان ابتداي زندگي براحتي ميتوان شناخت؛ آن زمان كه نسبت به هر موضوعي نيمه خالي ليوان را ميبينند و در رابطه با پيرامون خود نوعي نگاه منفي دارند.
گروه دوم افرادي هستند كه نوعي وسواس نيز در بدبينيهايشان نهفته است. اين دسته از زوجين نسبت به برخي رفتارها و واكنشهاي همسر خود به جنس مخالف، حال در محيط كاري باشد، نوعي وسواس فكري دارند كه در پارهاي اوقات همراه با بدبيني به وي است كه البته در اين فرم باز هم اختلاف بين زوجين خيلي پديدار نميشود.
گروه سوم كه در حقيقت روزگاري جزو گروههاي يك و دو بودند بشدت در معرض خطرند، چرا كه مبتلا به اختلالات پارانوئيدال ميشوند به اين معنا كه با كنار هم گذاشتن برخي پارامترهاي خيالي به اين نتيجه ميرسند كه همسرشان قطعا در حال خيانت به وي است و اين فكر همچون خوره جسم و روح فرد را نابود ميكند و اگر خوشبين باشيم كه اتفاق ناگواري در اين بين نيفتد، طلاق و جدايي بين زوجين مسالمت آميز ترين اتفاق است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)