به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 79
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 دی 91 [ 17:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-07
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    732
    سطح
    14
    Points: 732, Level: 14
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 93 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    روابط همسرم قبل ازدواج

    سلام
    پسری 28 ساله هستم. اهل تهران. در تمام سالهای زندگیم پامو کج نذاشتم. نه حق کسی رو خوردم نه کسی رو آزار دادم. با هیچکس رابطه ای نداشتم چون همیشه با خودم فکر می کردم اگر اینکارو بکنم پس از همسر آیندم نمی تونم انتظار داشته باشم که پاک باشه. همیشه از خدا و عاقبت این کارا می ترسیدم و هنوز هم می ترسم. چند وقت پیش یکی از همکلاسیهای دانشگاهم رو دیدم. 5 سال بود ندیده بودمش. بعد از مدتی رفت و آمد و فدم زدن و صحبت کردن با هم دیگه تصمیم گرفتیم بررسی کنیم می تونیم باهم ازدواج کنیم یا نه. من با تمام صداقتم هرچی بود به ایشون نشون دادم و سعی کردم اون منو خوب بشناسه و از ایشون هم همینو خواستم و اون هم قبول کرد. پایه رابطمو رو صداقت گذاشتم. من هر چی تو زندگیم بود رو براش رو کردم. اون هم میگفت تو این سالها داشتم ادامه تحصیل می دادم و حتی اردو هم با بچه ها نمی رفتم و با هیچکس هم نبودم و ازین کارا بدم میادو ازین حرفا . من خودم آدم اجتماعی هستم و با خیلی آدما در ارتباطم ولی حد و حدود حودم رو حفظ می کنم تو روابطم. خوشحال بودم که اون هم داره خودش رو به من می شناسونه و خوشحال بودم که به آدم مثل خودم در کنارمه و می تونم بهش اعتماد کنم. با تمام وجودم بهش اعتماد کرده بودم. بعد از مدتی تحقیقات مشخص شد برادرش مشکل اعتیاد داره و به من نگقته بود. بعد از رفتن پیش مشاور و کلی کلنجار رفتن با خونوادم راضیشون کردم که بابا اون پسر راه کج رفته این بنده خدا پاکه چه گناهی داره. گذشت و بعد از یه مدت دیگه تحقیقات مشخص شد خواهرش طلاق گرفته یه بار و شوهر اون هم معتاد بوده. این بار هم گفتم این بنده خدا چه گناهی داره. همین که تونسته تو این اوضاع پاک و سالم بمونه خودش کلی باعث افتخاره. بهش اعتماد داشتم و بخاطر همین تو کارش و ایمیلاش و تلفناش تجسس نکردم چون بهش اعتماد داشتم و دوستش داشتم. خلاصه بعد از کلی کلنجار رفتن با خونوادم رای شدن که ما باهم ازدواج کنیم. حالا 1 ماه نشده عقد کردیم. چند روز پیش مشکلی برای ایمیلش پیش اومده یود و من وارد ایمیلش شدم برای اولین بار و اون اتفاقی که در تمام عمرم ازش می ترسیدم افتاد. اسم چند تا پسر غریبه دیدم تو ایمیلا. بازشون کردم دیدم واویلا. ایشون چه رابطه ها که با پسرها نداشته. شرمم میاد بگم ولی فقط با هم سکس نداشتند و همه کاری کردند جز سکس. نه یکی نه دو تا با 6 7 نفر. اون شب کارم به بیمارستان کشید. فرداش کلی دنبال مشاور رفتم که ببینم چیکار کنم هیچکدوم وقت ندادند. به خودش گفتم قضیه رو کتمان کرد. گقتم ایمیل هست گفت دروغ میگی. ایمیلارو بش نشون دادم. کم کم اعتراف کرد به همه کارا و گند کاریاش. اون حتی فرصت فراموش کردن هم به خودش نداده بود تا روزی که با من آشنا شده بود به این کارا ادامه می داده. تو زمانی هم که باهم آشنا بودیم تلفنی و چتی و ایمیلی در ارتباط بوده. حالا من موندم و یه دنیای خراب شده. من موندم یه درد رو سینم که داره از پا درم میاره. دارم کارم رو از دست می دم. من اینهمه سال خوب زدگی کردم که به این روز نیوفتم حالا این بلا سرم اومد. از هر چی تو این دنیا هست خسته شدم. هر مشاوری هم زنگ می زنم میگه 1 ماه دیگه دو ماه دیگه. دارم دیوونه میشم.
    یک بار بهش گفتم باشه می بخشمت ولی باید اعتماد رو به من برگردونی و خودتو ثابت کنی که اون ادمی هستی که می گفتی. گفتم باشه اینا قبل از من بوده. خدا هم گفته ببخشید گناهکارارو و تو هم میگی توبه کردی و دیگه اینکارو نکردی باشه می بخشمت. فرداش رفتم که همه ایمیلهاش رو پاک کنم که ازین وضع رهایی پیدا کنیم. رفتم تو یکی دیگ ایمیلاش دیدم بازم تو زمانی که با من عقد بوده با یکی دیگه در ارتباط بوده و آمار من رو هم بهش داده که کجا کار می کنم و چیکاره ام و امار اونم گرفته و خلاصه با هم گپ زدند. نمی فهمم چرا. بش گفتم می گه اونم جزو گذشتم بود. می گم آخه بی معرفت تو عقد من بودی دیگه می گه نه اونم تو گذشتم بود. دارم فاطی می کنم دارم دیوونه میشم. تمام آرزوهام بر باد رفته. دیگه تو روی پدر و مادرم نمی تونم نگاه کنم. من تا می تونستم بش محبت کردم. من پیاده می رفتم خونه که پول تو جیبم باشه که بتونم ببرمش بیرون با هم بگردیم. هرجایی که فکر می کردم دوست دارم با عشقم برم اونجا بردمش ولی اون اینوری جوابم رو داد. گفته بودیم پایه زندگیمون رو صداقته و نمی ذاریم از بین بره و لی تنها چیزی که تو این مدت نداشت صداقت بود. نمی دونم چیکار کنم.
    اون چیزایی که تو ایمیلا خوندم و از خودش شنیدم هر لحظه مثل فیلم از جلوی چشمم می گذره. تو خیابون مثل دیوونه ها راه می رم و با همه دعوا دارم. همین دیروز نزدیک بود با دو نفر تو خیابون گلاویز بشم. منی که همه به آروم بودنم غبطه می خوردند حالا مثل سگ پاچه می گیرم. نمی دونم چیکار کنم؟ بعد از 3 هفته طلاق؟ تو خونواده ما اسمش هم میاد همه حالشون بد می شه چه برسه به انجامش اونم منی که از اول پاک زندگی کردم. من با همه اعتمادم با همه علاقم با همه وجودم به اون دختر پاسخ دادم و جلو رفتم ولی اون همه زندگی و آرزوهای منو از گرفت. دیگه نمی تونم بهش اعتماد کنم نمی تونم به چهرش نگاه کنم نمی تونم قبول کنم کنار کسی بخوابم که کس دیگه ای تنش رو لمس کرده. من چه گناهی کردم که باید این حال و روزم باشه نمی دونم. توروخدا کمکم کنید شاید یکی اینجا یه راه درستی نشونم بده.
    حالم خوب نیست دلم خیلی پره بیشتر نمی تونم بنویسم. کار هرشبم شده گریه و زاری و خواستن از خدا که یه راهی نشونم بده. از همتون می خوام برام دعا کنید و اگه می تونید کمکم کنید. یا علی

  2. 3 کاربر از پست مفید badbakht تشکرکرده اند .

    badbakht (سه شنبه 20 تیر 91)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 تیر 91 [ 06:52]
    تاریخ عضویت
    1391-3-24
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    594
    سطح
    11
    Points: 594, Level: 11
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    سلام اقای محترم

    خواهش میکنم این اسم کاربریتونو عوض کنید چرا بدبخت؟؟

    من میفهمم چه حالی دارین ضربه خوردن از کسی که عشقته و انتظارشو نداری خیلی سخته
    ولی متاسفانه باید گفت تو این اجتماع همه جور ادمی هست و همه که خوب نیستند

    شما خودت چون با صداقت رفتی جلو ودلت مثل اب صاف و ذلال بوده فکر کردی اون خانم هم مثل شماست که متاسفانه ضربه خوردی

    من چیزی نمیدونم که بهتون مشاوره بدم خواستم باهاتون همدلی کنم یه خورده اروم بشین ولی حتما دوستهای خوب و مشاورین به زودی به کمکتون میان و راه حلهای خوبی بهتون پیشنهاد میدن

    فقط میتونم بگم در حال حاضر خونسردی خودتونو حفظ کنید ارمش داشته باشید به اعصابتون و جسمتون فشار نیارید دنیا که به اخر نرسیده گاهی وقتها ادمها بخاطر سادگی و خوب بودنشون باید بهای گزافی بپردازند که کمی پخته تر بشن

  4. 5 کاربر از پست مفید merian تشکرکرده اند .

    merian (پنجشنبه 19 مرداد 91)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    سلام دوست عزیز

    به همدردی خوش آمدین.

    می دونم که چه موقعیتی دارین و چقدر حالتون بده. اما ازتون میخوام با توکل به خداوند و راز و نیاز با

    خودش ، خودتون رو آروم کنین. خوب شما متاسفانه مراحل شناخت رو خوب طی نکردین و یک ماهه به عقد کسی که

    خانواده سالمی نداشته رفتین و این شتاب زدگی و خوبی بیش از حدتون باعث شده دچار خطای شناختی بشین و

    این موضوعات رو بشه. اما چرا از منظر دیگه ای بهش نگاه نمی کنین؟

    آیا همسر شما این کارها مال گذشتش بوده و الان توبه کرده یا هنوز داره ادامه میده؟

    آیا آدم این هستین که برش گردونین؟ آیا می تونین بهش یک فرصت دیگه بدین؟

    اگر جوابتون منفیه بهتره به خودتون و همسرتون زمان بدین. فرصت بدین. درسته که شتاب زده عمل کردین اما

    شتاب زده به طلاق فکر نکنین.

    آیا واقعا با کسی بوده یا همه چیزش روی وب بوده؟

    برای آروم کردن خودتون توی این فرصت به سفرهای زیارتی برین! با خداوند راز و نیاز کنین و اشک بریزین تا آروم بشه

    دلتون. بعد توی این مدت زیر نظر بگیرینش و کاری کنین که فکر کنه بهش اعتماد کردین و یک فرصت دیگه بهش دادین

    اگر باز رفت سمت این مسائل که هیچ اما اگر نرفت و واقعا توبه کرد به مشاور حضوری مراجعه کنین تا با کمک مشاور

    بتونین راهی برای فراموش کردن گذشته پیدا کنین!

    از خدواند کمک بخواین. حتما کمکتون می کنه.

    زاویه دیگه ای که می تونین بهش نگاه کنین اینه که خداوند خواسته قبل از اینکه وارد زندگی بشین بشناسینش.

    بهر حال الان بحرانی پیش اومده که باید مدیریتش کنین.

    انشالا که بهترین تصمیم رو خداوند پیش روتون می گذاره.

    ما هم تا جایی که بتونیم کمکتون می کنیم.








  6. 7 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (سه شنبه 10 مرداد 91)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    شرمم میاد بگم ولی فقط با هم سکس نداشتند و همه کاری کردند جز سکس.
    خط قرمز سکسه قبل از اون جزو روابط اجتماعی محسوب می شه.

    می تونم قبول کنم کنار کسی بخوابم که کس دیگه ای تنش رو لمس کرده.
    برای این حرفت مدرک داری؟

    آدم ها رو باید تو دنیای واقعی شناخت،همانطوری که کسی می تونه تو دنیای مجازی خودشو یه صدیق جا بزنه ولی

    تو دنیای واقعی خورده شیشه داشته باشه،یه نفر م می تونه خودشو بد جلوه بده ولی واقعیتش اون چیزی نباشه که

    مجازن هست.

    آیا رفتار بیرونیش با رفتار مجازیش مطابقت داره؟با اون افراد هنگام عقد ملاقات حضوری داشته؟

  8. 5 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (چهارشنبه 18 مرداد 91)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 دی 91 [ 17:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-07
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    732
    سطح
    14
    Points: 732, Level: 14
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 93 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    اومدم اینم بگم که نامردی نباشه
    می گه توبه کردم و می خوام درست شم ولی من چجوری باید زندگیمو دست کسی بیپارم که نه تنها بهش اعتماد ندارم بلکه دیگه ازش بدم میاد. از کجا معلوم دیگه راه بد انتخاب نکنه. چجوری باید دوباره بش اعتماد کنم.
    دیدم دوتا دوستان پیام دادن ولی 25 نفر دیدنو چیزی نگقتن. انگار دیدن دردای دیگران برامون عادی شده و بی تفاوت شدیم. من که نمی تونم اینجوری باشم.
    روابطش هم واقعی بوده فقط نتی نبوده.
    برام دعا کنید تورو خدا. دارم از درد می ترکم و به هیچکس هم نمی تونم بگم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
    شرمم میاد بگم ولی فقط با هم سکس نداشتند و همه کاری کردند جز سکس.
    خط قرمز سکسه قبل از اون جزو روابط اجتماعی محسوب می شه.

    می تونم قبول کنم کنار کسی بخوابم که کس دیگه ای تنش رو لمس کرده.
    برای این حرفت مدرک داری؟

    آدم ها رو باید تو دنیای واقعی شناخت،همانطوری که کسی می تونه تو دنیای مجازی خودشو یه صدیق جا بزنه ولی

    تو دنیای واقعی خورده شیشه داشته باشه،یه نفر م می تونه خودشو بد جلوه بده ولی واقعیتش اون چیزی نباشه که

    مجازن هست.

    آیا رفتار بیرونیش با رفتار مجازیش مطابقت داره؟با اون افراد هنگام عقد ملاقات حضوری داشته؟
    مدرکم حرفای خودش و ایمیلهایی که به اون افراد زده. خودش هم قبول کرده این کارو کرده.
    تعریف شما از سکس چیه؟ یعنی کنار هم خوابیدن و همدیگرو لمس کردن و ... مهم نیست؟! فقط رابطه جنسی مهمه؟! شما تو روایط اجتماعی می تونی بری کنار هر کسی بخوابی و لمسش کنی ولی باش سکس نکنی؟! این چه حرفیه عزیز من! من که اینارو نمی تونم قبول کنم. به هیچ وجه.
    این رفتارا مجازی نبوده واقعی بوده، فقط یاد و خاطراتش رو توی ایمیلاش بصورت مجازی می نوشته. هنگام عقد ملاقات حضوری نداشته بصورت چت بوده.
    از کجا معلوم بیشتر از اینا نبوده. وای واقعا حالم بده. ببخشید بیش از این نمی تونم بمونم.

  10. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    عزیز چرا ایشون پسورد ایمیلاشونو به شما دادن؟
    25 نفر که هیچ می شه بالای صد نفر بیان تاپیک ادمو نگاه کنن و خیلیاشون پست نذارن! خوب ممکنه ندونن چی باید بگن.
    شما منظورتون اینه که سکس داشتن فقط سکسی که پرده بکارت را اسیب برسونه نداشتن؟ یا واقعا این رابطه ها رو نداشتن فقط رفتن بیرون با هم و دست همو حالا گرفتن و از این چیزا؟
    حتما سعی کنین وقت از مشاور بگیرین.
    وضعیت شما دقیقا چیه؟ نامزد انگار نبودین. الان عقدین ولی نرفتین سر خونه زندگی مشترکتون. درسته؟

  11. 4 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    meinoush (چهارشنبه 14 تیر 91)

  12. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    وقتی مبهم حرف بزنی دیگران به اشتباه می افتن.

    کنار هر کسی بخوابه و لمسش کنه.این ینی سکس.

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    برادر عزیزم برای نظر دادن باید تو سایت عضو بود و خیلیا هم فقط میان و زندگی دیگران و میخونن تا تجربه کسب کنن و ازشون استفاده کنند که کار خیلی خوبیم هست.
    مگه ماها چندبار زندگی میکنیم که همش بخوایم خودمون تجربه کسب کنیم...پس به کساییکه میان و تجربیات دیگران رو میخونن خرده نگیر.

    باید به خودت و اون خانوم فرصت بدی..مطمئنا این خانوم کمبود محبت داشته تو زندگیش و میخواسته هر جوری هست این کمبود محبت و توجه رو جبران کنه..عزیز من شما که جای اون نبودی ببینی چیا تو زندگیش دیده و کشیده که ارتباط برقرار کرده با اینو اون تا به خیال خودش اون کمبودارو جبران کنه

    الان دچار شک و تردید شدی به شدت به خاطر همینم نمیتونی تمیم درستی بگیری..با سفر موافقم
    حتما برای یه مدتی برو سف حتی شده چند روز با خودت خلوت کن.

    بهش فرصت بده کماکان هم زیرنظر بگیرش طوری که متوجه نشه..باهاش بدرفتاری نکن و کاری کن بهت اعتماد کنه و دیگه سراغ کس دیگه نخواد بره..باور کن اگه واقعا دختر بدی نباشه و از روی نادونی اونکارا کرده باشه خودش قلبا به این نتیجه میرسه که اشتباه کرده بوده و تورو با هیچکی عوض نمیکنه

    میدونم احساس بی اعتمادی تمام وجودتو گرفته ولی با خودت کنار بیا..
    و فکر نکن اولین نفری هستی تو دنیا که احساس میکنی بهت ظلم شده آخرین نفرم نخواهی بود

    منم تو عمرم آزارم به 1مورچه هم نرسیده بود ولی بدترین بلاها اومد سرم
    همه چیز درست میشه..طاقت داشته باش


  14. 9 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (چهارشنبه 14 تیر 91)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 دی 91 [ 17:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-07
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    732
    سطح
    14
    Points: 732, Level: 14
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 93 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    خوب شما متاسفانه مراحل شناخت رو خوب طی نکردین و یک ماهه به عقد کسی که

    خانواده سالمی نداشته رفتین و این شتاب زدگی و خوبی بیش از حدتون باعث شده دچار خطای شناختی بشین و

    این موضوعات رو بشه
    آخه ما بهم قول داده بودیم که صادق باشیم. چیزی پنهون نمونه و همدیگرو خوب بهم بشناسونیم. فکر نمی کردم پای حرفاش نمونه. هرچی خوانوادم گفتن قبول نکردم. بد جوری جلوشون وایسادم. الان نمی دونم چجوری تو روشون نگاه کنم.

    آیا همسر شما این کارها مال گذشتش بوده و الان توبه کرده یا هنوز داره ادامه میده؟
    آیا آدم این هستین که برش گردونین؟ آیا می تونین بهش یک فرصت دیگه بدین؟
    می گه توبه کردم، همش زنگ می زنه و میاد خونمون و می گه می خوام با تو زندگی کنم. اشتباه کردم توبه کردم. ولی نمی دونم توبش و پشیمونیش واقعی باشه. اگر از ترس موقعیت و مشکلات باشه و بعدا بازم راه درست رو نره من چیکار کنم؟!

    آیا واقعا با کسی بوده یا همه چیزش روی وب بوده؟
    نه واقعا با کسی بوده و توی وب هم باشون ارتباط داشته.

    عزیز چرا ایشون پسورد ایمیلاشونو به شما دادن؟
    بعد از این که تصمیم گرفتم یه بار بش فرصت بدم می خواستم ایمیلها رو پاک کنم کلا تا دیگه مزاحمتی هم براش نباشه و از شر همون آدما راحت شه و هم بتونه آرومتر باشه و راه درست رو بهتر بره.

    شما منظورتون اینه که سکس داشتن فقط سکسی که پرده بکارت را اسیب برسونه نداشتن؟ یا واقعا این رابطه ها رو نداشتن فقط رفتن بیرون با هم و دست همو حالا گرفتن و از این چیزا؟
    وقتی مبهم حرف بزنی دیگران به اشتباه می افتن.
    چی بگم؟ چیکار کنم؟! شرمم میاد. حالم بد می شه اینا رو می گم. بله فقط سکسی که پرده بکارت مشکل پیدا کنه نداشته. خوابیدن و بوسیدن و ... باقیشو خدا می دونه. توروخدا دیگه دراین مورد نپرسید. حالم بد می شه.

    وضعیت شما دقیقا چیه؟ نامزد انگار نبودین. الان عقدین ولی نرفتین سر خونه زندگی مشترکتون. درسته؟
    اونوقت نبودیم. الان 3 هفتست عقدیم. خونه زندگی کدومه! ای بابا!

    برادر عزیزم برای نظر دادن باید تو سایت عضو بود و خیلیا هم فقط میان و زندگی دیگران و میخونن تا تجربه کسب کنن و ازشون استفاده کنند که کار خیلی خوبیم هست.
    مگه ماها چندبار زندگی میکنیم که همش بخوایم خودمون تجربه کسب کنیم...پس به کساییکه میان و تجربیات دیگران رو میخونن خرده نگیر.
    آره درسته. اونوقت اعصابم خورد بود یه چیزی گفتم. می دونم. ولی قبول کنید آدما نسبت به درد هم بی تفاوت تر شدن. انگار دیگه انسانیت خیلی کمرنگ تر شده.

    باید به خودت و اون خانوم فرصت بدی..مطمئنا این خانوم کمبود محبت داشته تو زندگیش و میخواسته هر جوری هست این کمبود محبت و توجه رو جبران کنه..عزیز من شما که جای اون نبودی ببینی چیا تو زندگیش دیده و کشیده که ارتباط برقرار کرده با اینو اون تا به خیال خودش اون کمبودارو جبران کنه
    جبران به چه قیمتی آخه؟! فروختن آبرو؟! دو روز دیگه تو زندگی هزارتا مشکل هست. کم آورد و دوباره خواست اینجوری جبران کنه من چیکار کنم؟! چرا همه اینکارو نمی کنن؟!

    الان دچار شک و تردید شدی به شدت به خاطر همینم نمیتونی تمیم درستی بگیری..با سفر موافقم
    حتما برای یه مدتی برو سف حتی شده چند روز با خودت خلوت کن.
    هرچی بش می گم بزار با خودمون خلوت کنیم ببینیم چیکار می خوایم بکنیم می گه نه! تنهات بزارم فکرای بد می کنی. می خوام بیام پیشت بمونم. چه برسه که برم سفر!

    بهش فرصت بده کماکان هم زیرنظر بگیرش طوری که متوجه نشه..باهاش بدرفتاری نکن و کاری کن بهت اعتماد کنه و دیگه سراغ کس دیگه نخواد بره..باور کن اگه واقعا دختر بدی نباشه و از روی نادونی اونکارا کرده باشه خودش قلبا به این نتیجه میرسه که اشتباه کرده بوده و تورو با هیچکی عوض نمیکنه
    گیرم پشیمون شه و دیگه اشتباه نکنه. من چه کنم با اینهمه قکرو خیال. من چه گناهی کردم که باید اینجوری داغون بشم و دلم بسوزه.

    شاید کسی باشه که بتونه درک کنه چی می گم و چی می کشم ولی هرکسی یه جوریه.
    من نمی تونم این خاطرات رو پاک کنم. و هیچوقت هیچوقت هیچوقت اون آدمهایی رو که به زندگیم لطمه زدند و باعث شدن اینجوری درد بکشم رو نمی بخشم. هیچوقت.
    برام دعا کنید دوستان. هم برای من هم برای همسرم. که بتونیم راه درست رو انتخاب کنیم.

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 02:46]
    تاریخ عضویت
    1391-4-07
    نوشته ها
    487
    امتیاز
    1,771
    سطح
    24
    Points: 1,771, Level: 24
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3,685

    تشکرشده 3,700 در 587 پست

    Rep Power
    60
    Array

    RE: روابط همسرم قبل ازدواج

    ... باقیشو خدا می دونه
    سلام

    دوست عزيز

    اولا صميمانه ازت تقاضا ميكنم شروع به تخيل و تصويرسازي نكني, چيزي رو كه كسي جز خدا نميدونه لطفا به خود خدا بسپار

    شما يه مدت بايد تنها باشي و تو تنهايي خودت عاقلانه و مدلل به اينده و محكم كردن افكارت برسي

    و با خودت كنار بياي


    خدا ستارالعيوبه برادر من
    تو چرا شدي كاسه داغتر از اش

    اينكه راست ميگه يا نميكه تو گذر زمان مشخص ميشه پس عاقلانه است يه مدت بهش فرصت بدي, بهش اطمينان كني و به شناخت بيشتر برسي

    بشر جايزالخطا كه چه عرض كنم دايم الخطاست

    اما حالا كه عقد كرديد لطفا به جاي ضعف و تخيل , محكم باش و مردونه رفتار كن, زندگي بچه بازي نيست

    حد و حدود زندگي رو براش مشخص كن, بهش فرصت بده و تو اين مدت دنبال خطا گرفتن نباش, بزار خودش باشه و رفتاري كه ميخواد انجام بده و فرصت كنيد همديگه رو درست تر و بهتر بشناسيد

    تو خطا نميكني؟ ميتوني به جرات بگي ؟

    زندگي رو شروع كردي كه اينقدر راحت جا بزني؟

    اون بعدها ممكنه خطا كنه يا نه اما تو هم باهركس ديگه و هرزمان ديگه ممكن بود تو زندگيت به مشكل بربخوري

    راهش اين نيست

    زمان بده و سعي كن شناخت خودت و اون خانم رو از زندگي بالا ببري

    موفق باشي

  17. 10 کاربر از پست مفید z o h r e h تشکرکرده اند .

    z o h r e h (چهارشنبه 18 مرداد 91)


 
صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.