به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 تیر 91 [ 11:47]
    تاریخ عضویت
    1391-4-10
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    532
    سطح
    10
    Points: 532, Level: 10
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تغییر ناگهانی بعد خواستگاری

    من با آقای به مدت 2سال آشنا شدم،آشنای ما اصلا برای ازدواج یا دوست پسر دوست دختری نبود،سر یکسری مسائل اجتماعی با ایشون آشنا شدم،بعد گذشت یک سال برای من خواستگاری امد که در شروف اوکی شدن بود،ایشون اون زمان به من نشون داد که به بنده علاقه داره و منم نسبت به خواستگارم تردید کردم و در آخر جواب منفی دادم تا بیشتر با این آقا که یکسال بود میشناختمش آشنا بشم،از اونجایی که نه من نه ایشون اهل دوستی نبودیم بحث ازدواج پیش امد و ایشون با خانواده مطرح کردن و امدن خواستگاری، البته نه خانواده من نه خانواده ایشون در جریان نیستن که ما همدیگرو تقریبا میشناسیم ،چون به قول معروف آش نخورده و دهن سوخته میشد....
    حالا مسئله بنده این شده که ایشون در مدت این چند ماه که درگیر امدن ایشون بودیم ، خیلی کلمات عاطفی زیادی بیان میکردن،ولی بعد خواستگاری خیلی خیلی گفتن این کلامت کم شده ،قبلا "عزیزم" از جمله هاشون کم نمیشد ولی الان خیلی کم به زبون میارن.
    جدا از این حرفا بنده بسیار بسیار احساساتی هستم،ایشون هم بیان کردن که خودشونم احساساتی هستن ولی مشکل اینجاست که قبل از اینکه ایشون بیان سمت من،من همیشه محبتم رو نشون دادم و نتونستم صبر کنم تا ایشون به قولی نازم رو بکشن! این مسئله خیلی اذیتم میکنه که خیلی کم پیش امده که ایشون محبت من رو طلب بکنه...
    یه مسئله دیگه هم داریم اینه که وقتی بنده سر یه مسئله ای از ایشون ناراحت یا دل شکسته میشم،ایشون بجای اینکه ناز من رو بکشن،سکوت میکنن،این سکوتشون خیلی اذیتم میکرد ولی تازگیا صبر میکنم تا سکوتش تموم بشه،ولی بعد اینکه سکوتشون تموم میشه میبینن من هنوز ناراحتم شاکی میشن که "چرا کش میدم!" دلم بیشتر شکسته میشه،چون هم باید دل شکسته خودم رو آروم بکنم هم باید سرد بودن ایشون رو تحمل کنم تو اون شرایط.. خیلی هم به زبون اوردم که اینکارش اذیتم میکنه ولی میگه وقتی دلم رو میشکنه خودش رو میبازه نمیتونه کاری انجام بده !!
    میترسم این مشکلات برای زندگیم مسئله آفرین باشه.مخصوصا که میبینم ایشون قبلا خیلی من رو میخواست ولی الان خیلی کمتر شده،به خودش یکبار گفتم قبول نکرد و گفت من اشتباه میکنم.

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    جمعه 03 فروردین 03 [ 04:10]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: تغییر ناگهانی بعد خواستگاری

    سلام دوست عزیز

    به همدردی خوش امدی.

    دوست خوبم

    زندگی که همش ناز کشیدن مرد از زن نیست ! این همه احساساتی بودن شما ممکنه برای شما مشکل ساز بشه.تا حدودی طبیعیعه زن احساساتی باشه اما هر چیزی افراط و تفریطش اشتباهه.

    شما باید سعی کنی که کنترل و مدیریت محبت کردنات رو بدست بگیری.که کار سختی هم نیست.

    البته دید شما هم به نظرم کمی ایراد داره.روابط عاطفی رو حالت بده بستان مانند میبینی.

    ضمن اینکه دوست من اینطور که من فهمیدم شما حتی نامزد هم نیستید و صرفا یه خواستگاری ساده انجام گرفته.بهتره در این مراحل وارد فاز احاسات و عواطف نشید.

    چون این برهه زمانی برای این مسائل نیست.برای شناختن بیشتر همدیگه هستش.

    و نکته دیگه اینکه کلا دقت کردی میگن روابط قبل از اردواج توصیه نمیشه و توصیه میشه که برای خواستگاری اقدام کنید؟
    برای همینه که خود جو خواستگاری باعث میشه دو طرف و خانوادهاشون رو بحث رو جدی تر بگیرن و بدونن در مراحل بعدی احتمال ایجاد یک زندگی جدید زیاده.

    خانومی

    فکر نکن همیشه ایشون باید در حال ناز کشیدن شما باشه.زندگی همین ظواهرش نیست.شمایی که تصمیم به ازدواج گرفتی اینو بدون که زندگی مشترک پستی و بلندیهای فراوان داره.

    دوست خوبم

    شما شاید امادگی لازم برای ازدواج رو نداشته باشی.بهتره حتما به یه مشاور قبل از ازدواج با این اقا بری.چون مدام در فکر این هستی که ایشون کی ناز منو میشکه...چرا ناز منو نکشید....چرا من ناراحت بودم ناز منو نکشید....

    انگار زیادی در فاز احساسات هستی.


  3. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (دوشنبه 12 تیر 91)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 تیر 91 [ 14:26]
    تاریخ عضویت
    1391-4-06
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    544
    سطح
    10
    Points: 544, Level: 10
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تغییر ناگهانی بعد خواستگاری

    سلام عزيز دلم الهي من قربون دل شكستت بشم مي خوام يه رازي درباره اقايون بگم اينو بدون اصولا مردها به دنبال برنده شدن هستن و به همين دليل بوده كه با امدن خاستگار ايشون به رابطه با شما علاقه پيدا كرده چون ميخواسته برنده باشهو وقتي شما اقاي قبلي رو رد كردي ايشون ديگه انگيزهاي براي رمانتيك بودن و توجه كردن نداره به نظرم معيارهتو عوض كن مثلا ببين مسئوليت پذير دست و دلباز باعرضه هست يا فقط به دنبال جلب توجه از شما و بقيه است منم اين و تجربه كردم مرداي رمانتيك بعد از ازدواج بيشتر از مرداي ديگه عوض ميشن

  5. 3 کاربر از پست مفید رز سفيد تشکرکرده اند .

    رز سفيد (جمعه 23 تیر 91)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 تیر 91 [ 11:47]
    تاریخ عضویت
    1391-4-10
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    532
    سطح
    10
    Points: 532, Level: 10
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تغییر ناگهانی بعد خواستگاری

    مریم جان
    ممنون از نظرت عزیزم، ولی من و ایشون صرفا بخاطر احساساتی بودن جفتمون بیشتر تصمیم به ازدواج گرفتیم،هردو میدونیم که زندگی سخته مخصوصا برای ایشون ولی به شرطی این سختی ها رو تحمل میکنیم که هوای هم رو داشته باشیم و محبتمون نسبت به هم کم نشه،خودشون الان قبول کردن که یه جوری شدن و میگن دارن یه سری مشکلات جدی رو که بخاطر استرس زا بودنش به من نمیگن رو حل میکنن و در وقتی خیلی ذهنشون شلوغه نمیتونن زیاد احساستی باشن.
    متاسفانه من تو زندگیم فقط و فقط احساسات برام مهم بوده و ایشونم در جریان هستن،میدونن که با نبودن محبت من خیلی اذیت میشم.
    اتفاقا گشتم یه مشاور خوب پیدا کردم که همین اول کار بریم مشاور اگه مشاور اوکی رو داد ادامه بدیم چون نظر خودم هم اینه که خیلی مسائل هست که مشاور بیشتر از ما دو نفر میدونه.

  7. کاربر روبرو از پست مفید tanha-hamdard تشکرکرده است .

    tanha-hamdard (دوشنبه 12 تیر 91)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 تیر 91 [ 11:47]
    تاریخ عضویت
    1391-4-10
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    532
    سطح
    10
    Points: 532, Level: 10
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تغییر ناگهانی بعد خواستگاری

    روز سفید عزیزم
    نه اینطور که شما میگید نیست چون یکسال از رد کردن اون خواستگار میگذره و توی این یکسال ایشون خیلی رومانتیک بودن،الان انگار دچار یه جور شک شدن بخاطر اینکه میخوان یه مسئولیت بزرگی رو قبول بکنن ولی برام عجیبه که چطور انقدر از من فرار میکنه،چون هر مشکلی سر هرچیزی داشت میومد به من میگفت تا آروم بشه،میترسم ت زندگی هم اینطور بشه :( منم خیلی رومانتیکم ،معمولا میگن اگه مردی از آدم فاصله میگیره باید ازش فاصله گرفت تا خوب بشه ولی من تحمل این فاصله گرفتن رو ندارم و خیلی بهم فشار میاد.چون خیلی احساساتی و گرمم :(
    میخوام بدونم به نظرتون میشه این مسئله رو حل کرد یا نه! :(
    اینم بگم که ایشون جمعه امد خواستگاری یکشنبه زنگ زدن برای جواب ، جمعه بعد امدن خواستگاری برای مرحله دوم ولی تا الان که دوشنبه است خبری نشده.
    از طرفی نمیخوام تعریف از خودم بکنم ولی خواستگار خیلی داشتم و دارم ولی میبینم ایشون اینطور رفتار میکنه خیلی بهم بر میخوره که چطور اصلا به اونا فکرم نمیکنم ولی ایشون انقدر کم بهم توجه میکنه :( به خودشم یکی دوبار گفتم گفت اشتباه میکنم و دوسم داره :(

    اینم بگم که تو دوران دوستیمون همدیگرو به عنوان همسر نمیدیدیم،وقتی ایشون مسئله ای پیش میومد میگفت یعنی تو زندگی هم اینطور میشه من میگفتم الان با زندگی فرق داره...
    ولی جدا اصلا نمیدونم چرا اینطور شدن الان،فکر میکنم چیکار کردم ، چه اتفاقی افتاده که اون صمیمیتمون کم شده! :( خیلی کلافم و اذیت میشم که نمیدونم چیکار کنم! :(
    به خودشم یکبار گفتم گفت این فکرا رو نکنم، خودش قبلا خیلی رو ابراز علاقه حساس بود ولی الان اصلا حواسش نیست، اینم بگم که الان دو روزه اصلا بهش کاری نداشتم و اونم اصلا ازش خبری نیست، به خودم قول دادم جز خواستگاری رسمی که داره پیش میره کار دیگه ای نکنم "مثل قبل دوست نباشیم" :(
    اگه کسی میدونه که دلیل این تغییر میتونه چیا باشه، یا این رفتار که دفعه اوله اتفاق افتاده طبیعی هست! یا تو زندگی هم این بی محلی بدون دلیل اتفاق میوفته یا نه؟!! :(

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 تیر 91 [ 11:47]
    تاریخ عضویت
    1391-4-10
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    532
    سطح
    10
    Points: 532, Level: 10
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تغییر ناگهانی بعد خواستگاری

    چرا کسی کمکم نمیکنه؟!! :(

  10. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: تغییر ناگهانی بعد خواستگاری

    دوست عزیزسلام.به همدردی خوش اومدی

    چقد تو پستت ازشکلک ناراحت استفاده کردی.!

    من بهت میگم جریان چیه؟همه مردا حتی احساساتی ترینشون نیازعمیق و جدی به مستقل بودن دارن فکر اینکه یه زن ازنظراحساسی وابستشون شده باشه حتی اگه اون زن همسرشون باشه اونا رو کلافه میکنه و حتی فراری میده..همچنین علاقه ای ندارن همسرشون ریز به ریزرابطه احساسیشونو کنترل کنه و کنتور بندازه که چند بار بهم گفت عزیزم...مردا ازاین که حس کنن کسی داره مستقیم یا غیرمستقیم کنترلشون میکنه متنفرن.

    همچنین وقتی مردی قراره وارد زندگی مشترک بشه خواه نا خواه ترسهایی سراغش میاد.چون مسئولیت مهمی قراره رو دوشش قرار بگیره.بنابراین یه مشغله ذهنی بزرگ براشون بوجود اومده که باید حلش کنن و اینجور مواقع مردا وارد غار تنهاییشون میشن یعنی جایی که بتونن خوب فکر کنن و موضوع پیش اومده رو حلاجی و حل کنن.

    همچنین این حرف که بهم توجه نمیکنی اگه مدام تکرار بشه باعث پایین اومدن اعتماد به نفس مرد میشه.

    نمیدونم کتاب مردان مریخی زنان ونوسی رو خوندی یا نه؟اگه خوندی دوباره عمیقا بخونش اگه نخوندی هم حتما مطالعه کن.
    وقتی مرد وارد غار تنهاییش میشه نیازی نیست زن دنبالش راه بیفته در بزنه و مدام بپرسه چته؟چته؟
    نیاز هم نیست مدام نگران باشه و غصه بخوره..فقط کافیه برنامه ریزی کنه و وقت خودش رو به تنهایی پر کنه و احساساتش رو کنترل کنه.بعد تموم شدن دوره مرد خودش ازغاربیرون میاد.

    ازطرفی باید یاد بگیری نیازهات رو خودت رفع کنی..مثلا نیازبه محبت رو هم توسط خودت رفع کن و هم تا حدی کنترلش کن.

    موفق باشی

  11. 6 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (دوشنبه 02 مرداد 91)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 تیر 91 [ 11:47]
    تاریخ عضویت
    1391-4-10
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    532
    سطح
    10
    Points: 532, Level: 10
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تغییر ناگهانی بعد خواستگاری

    @بهار 66
    ممنون عزیزم برای حرفایی که بهم زدی،نه اینطوری که شما میگید نبوده! من خیلی بهش بیان نکرده بودم که بهم بی توجه شده ....


    بعد 10 روز که گذشت از امدنشون مادرشون تماس گرفتن گفتن من میخواستم زنگ بزنم ولی پسرم قبول نمیکرد میگفت بذار فکرام رو بکنم، در گیر پایان نامه دانشگاه و سربازیش وو... اینا بوده،مادر بنده هم به ایشون گفتن که اگه شما درگیر بودین بهتر بود تماس میگرفتین ما رو در جریان میذاشتین. و این برام عجیب بود که خود پسر دیشبش بهم زنگ زده بود با کلی احساس غم و ناراحتی بهم گفته بود که من میخواستم خانوادم تماس بگیرن ولی هی درگیری براشون پیش میومد نمیشد که زنگ بزنن.. :| منم تعجب کردم که مادر میگه پسرم نذاشت زنگ بزنم،پسر میگه مادرم نذاشت تماس بگیریم!!
    منم بهشون اس ام اس زدم گفتم شما گفتی که خانوادت تماس نگرفتن مادرتون برعکس گفت که!! (البته کمی لحنم تند بود)
    ایشونم قاطی کرد و گفت از همتون خسته شدم!! :( سر این حرفشون خیلی دلم شکست که اینهمه سر درگمی برام بوجود اورده بعدشم این حرف رو بهم زدن :(
    خلاصه ماردشون چهارشنبه امدن تنهایی با من و مادر صحبت کردن،من هم گفتم اول از همه بریم مشاور اگه مشاور گفت ما سازگاری داریم میشینیم حرف میزنیم.
    خود ایشونم بهم زنگ زدن و خیلی رسمی صحبت کردن،منم برای یکشنبه وقت مشاور گرفتم که بریم.
    نمیدونم ولی اخلاقی که دارم از کسی چیزی به دل نمیگیرم زمان که میگذره یادم میره کی بهم چی گفته! ولی ایشون هم اخلاقی که دارن اگه حرفی بزنن که میدونن دلم شکسته اصلا بروی خودشون نمیارن و بیان نمیکننن،اگه من ناراحتی بروز بدم تعجب میکنن و میگن خیلی کش میدی :( همینم برام خیلی اذیت کننده است که ناراحت میشم نمیدونم چه عکس العملی نشون بدم.

  13. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تغییر ناگهانی بعد خواستگاری

    عزیزم خواستگارت احتیاج داره که بیشتر فکر کنه .

    شاید برای ازدواج یکم 2 دل شده .و هنوز آمادگی کامل رو نداره .چون همون طور که خودت گفتی داره به پایان نامه و سربازیش هم فکر میکنه .و حتی بهت گفته که خسته شدم از همتون .

    پس اصلا باهاش تماس نگیر و بهش فرصت بده تا راحت فکراش رو بکنه .نزار احساس کنه که داره مجبور به ازدواج میشه .چون در آینده عواقب خوبی نخواهد داشت .

    ازدواج بحث یک عمر زندگیه .1 روز و 2 روز نیست که بخوای احساسی فکر کنی .

    هر کار که عقلت بهت میگه انجام بده نه احساست .باید یکم ازش فاصله بگیری .

    لازم نیست الان مشاور هم برید .نزار تو عمل انجام شده قرار بگیره .بهش فرصت بده تا با خودش کنار بیاد .شاید خودش پیشنهاد مشاور هم بده .


  14. کاربر روبرو از پست مفید tamanaye man تشکرکرده است .

    tamanaye man (جمعه 23 تیر 91)

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 تیر 91 [ 11:47]
    تاریخ عضویت
    1391-4-10
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    532
    سطح
    10
    Points: 532, Level: 10
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تغییر ناگهانی بعد خواستگاری

    دوست عزیزم ممنون بخاطر نظرت، نظرت دقیقا چیزیه که خودم هم بهش رسیدم
    ولی ایشون هم به خانوادش گفت مشاور بهترین کاره،حالا که قرار گذاشتیم یکشنبه بریم مشاور خودشم میگفت خیلی موافقه با این امر
    و بیشتر از این دلخورم که بعد اینهمه صمیمیت و هم دل بودنمون،که همیشه پیش هم درددل میکردیم،و میدونست منم مثل خودش داغونم،چطور تونست من رو با بقیه که اذیتش کردن یکی بکنه و بگه از هممون خسته شده ! :( و اینم میدونم که بدون هیچ معذرت خواهی توقع داره این حرفش رو بروش نیارم و دلگیر نشم ،اگه بروش بیارم سریع جبه میگیره،دیروز که باهاش حرف زدم خیلی خوشحال و گرم حرف زد ولی من خیلی سرد و جدی،میدونم که ناراحت شده از رفتارم ولی جدا خیلی دلم شکسته ازش :(
    برام خیلی عجیبه که میگه وقتی ازش ناراحتم خودش رو میبازه نمیتونه ابراز ناراحتیش رو بروز بده،ولی بعد چند وقت کلا یادش میره چی بهم گفته یا دلم شکسته :( میدونم که تقصیر خودم بوده،انقدر که دل نازکم دلم نمیاد بهش بی محلی بکنم نمیتونم طاقت بیارم زودی میبخشم و دیگه بیخیالش میشم،اونم فکر کرده بهترین کار اینه که بعد ناراحتی کلا ازم فاصله بگیره تا خودم آروم بشم :( هرچی هم براش توضیح دادم بازم متوجه نشده کارش اشتباه
    خلاصه که فعلا مغزم اصلا کار نمیکنه،سپردم به مشاور ببینم این رفتارش عادیه یا نگران کننده است، شایدم رفتار من اشتباه!
    توکل به خدا


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. علاقه و وابستگی به دوست همجنس تغییر بدید (مشکل طولانی مدت من)
    توسط behnam_alian در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 16 مرداد 94, 15:31
  2. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 مهر 93, 00:41
  3. نتونستم احوالات خودمو تغییر بدم
    توسط کیش میش در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 63
    آخرين نوشته: یکشنبه 17 دی 91, 02:35
  4. احساس می کنم قدر من رو نمی دونه! به دنبال تغییر هستم
    توسط masoudoo در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: جمعه 18 آذر 90, 10:20
  5. از خودم خسته شدم، راهنمای ام کنید تغییر کنم
    توسط آفتاب همدرد در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 85
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 فروردین 90, 04:15

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.