بد بینی شدید همسر (حاضر به طلاق دادن نیست)

[pari.k]

سلام
از زندگیم و انتخاب همسرم خیلی ناراحتم ،همسرم بخاطر افکار بدبینیش زندگی منو به جهنم تبدیل کرد یک سال تمام همه جوره باهاش راه اومدم بلکه خوب بشه ولی متاسفانه بدتر شد کار به جایی رسید که منو تو خونه زندانی میکرد و اجازه ارتباط با خانواده خودم حتی خانواده خودش رو نمیداد من رو تنهای تنها کرد حالا قهر کردم اومدم خونه پدرم می خوام طلاق بگیرم ولی ایشون حاضر به طلاق من نیست چکار کنم طلاقم بده؟

[داود.ت]

همسرتون چه نظریات یا افکاری داره که به شما اجازه خروج یا .. نمی ده؟

[pari.k]

فکر میکردن همه در حال آسیب زدن به زندگی مشترکمون هستن

[maryam123]

پری جان سلام

خوش امدی به همدردی

برامون درست و واضح بگو

چند سالته؟همسرت چند سالشه؟تحصیلاتتون چیه؟شغل همسرت چیه؟

از اول همینطوری بود؟

مگه چیزی دیده بود که فکر میکرد همه میخوان زندگی شما رو خراب کنن؟

دوست گلم

طلاق اخرین راه حله.برای گرفتن طلاق نمیخواد بیای و اینجا مشاوره بگیری.کافیه بری دادگاه و درخواست طلاق بفرستی.

باید تمام تلاشت رو برای حفظ زندگیت بکنی...میشه بهمون بگی چه کارایی کردی و چرا جواب نداد؟

[pari.k]

پری جان سلام
سلام مریم جان

خوش امدی به همدردی
ممنونم
برامون درست و واضح بگو

چند سالته؟22همسرت چند سالشه؟27تحصیلاتتون چیه؟لیسانس شغل همسرت چیه؟آزاد

از اول همینطوری بود؟ نه و کم کم شروع کرد به محدود کردن من و بد کردن اطرافیان

مگه چیزی دیده بود که فکر میکرد همه میخوان زندگی شما رو خراب کنن؟ نه ایشون مجرد هم بودن تنها بودن و دوستی هم نداشتن

دوست گلم

طلاق اخرین راه حله.برای گرفتن طلاق نمیخواد بیای و اینجا مشاوره بگیری.کافیه بری دادگاه و درخواست طلاق بفرستی.

باید تمام تلاشت رو برای حفظ زندگیت بکنی...میشه بهمون بگی چه کارایی کردی و چرا جواب نداد؟
[/color]

[color=#0000CD]

[yalda7]

اطلاعاتی که راجع به زندگیتون دادین خیلی کمه

مشاوره رفتین؟

قبل ازدواج چی رفته بودین پیش مشاور یا علایمی از بدبینی داشت یا نه

الان چی مشکلتونو با مشاور خانواده درمیون گذاشتین یا نه

همسرتون دلیلش واسه رفتاراش چیه
راستی نمیدونم گفتین یا نه اما چند وقته ازدواج کردین

[pari.k]

نه اصلا مشاوره نرفتیم وقتی با ایشون زندگی می کردم من حتی اجازه اومدن تا جلوی در خونه رو نداشتم چه برسه پیش مشاور برم.تقریبا یک ساله ازدواج کردیم.
توی خونه منو خیلی دوست داشت دیوانه می شد اگه من مریض می شدم دوست داشتنش خیلی زیاد از حد بود غیر طبیعی بود

[داود.ت]

رفتار سخت گیرانش آیا شکاکی هم بوده ؟ مثلا به شما شک کنه ؟

سخت گیریش تو خانوادتون هم بوده ؟ مثلا مهمانی خانوادگی نرید و ... ؟

به نظرم الان بهترین راههایی که باید برید 2 تا مورد هست !

1- پیگیری شدید ازطرف خانواده ها
2- اجبار ایشون و شما برای رفتن پیش مشاوره

اینجور آدم ها رو باید متقاعد کرد ، خیلی سخت هست ولی امکان ناپذیر هم نیست

این رو حتما یادتون باشه بالاخره مشکلات از هر نوعش تو هر زندگی هست

[pari.k]

مهمانیهایی که دعوت بودیم نمی رفتیم ،اصلا فامیل های خودشون رو اجازه نمیداد بشناسم همیشه سعی می کرد از همه دور نگه م داره ،بیشتر دوست داشت جایی باشیم اصلا آشنایی اونجا نباشه اگه مسافرت می رفتیم و از شهر خودمون و خانوادشون دور می شدیم رفتارش بهتر می شد .ایشون به هیچ عنوان حاضر به رفتن پیش مشاور نیست میگن من مشکلی ندارم
ای خدا خستم خسته ی خسته

[داود.ت]

مهمانیهایی که دعوت بودیم نمی رفتیم ،اصلا فامیل های خودشون رو اجازه نمیداد بشناسم همیشه سعی می کرد از همه دور نگه م داره ،بیشتر دوست داشت جایی باشیم اصلا آشنایی اونجا نباشه اگه مسافرت می رفتیم و از شهر خودمون و خانوادشون دور می شدیم رفتارش بهتر می شد .ایشون به هیچ عنوان حاضر به رفتن پیش مشاور نیست میگن من مشکلی ندارم
ای خدا خستم خسته ی خسته

به هیچ عنوان زیر بار نرید که مشاوره نرند !