سلام دوستان خوب ، من تازه امروز عضو سایت شدم . خواهش می کنم مطلب من رو بخونید و من رو راهنمایی کنید . من 28 سالمه و شوهرم 37 ساله هر دو لیسانس و کارمند . برای شروع زندگیمون خیلی مشکل داشتیم از روز خواستگاری تا به امروز ، سر مهریه ، جشن عروسی، ماه عسل و.... تمام چیزهایی که می تونه یک خاطره خوب از شروع زندگی باشه اما برای من نشد. با تمام وجودم سعی کردم توی این مدت مشکلات ابتدای زندگیم رو فراموش کنم اما هر بار یک اتفاق بدتر می افته باعث می شه سختی هام از روز اول مثل فیلم جلوی چشمم بیاد. الان بحث هامون به جایی رسیده که شوهرم من رو کتک می زنه و حتی تهمت می زنه. شوهرم معتقده که زن در اختیار مرده و باید صد در صد تابع باشه و زن باید بگه چشم . حتی برای رفت آمد با خانواده ام باید منتش رو بکشم . خیلی کم به خانواده من سر می زنه اما من باید حداقل هفته ای دو بار به مادرش سر بزنم. تمام تفریحات و مسافرت ها باید با خانواده همسرم بریم اما با خانواده من جایی نمیریم . تا حالا چند بار خانوادش رو دعوت کردم اما حتی یک بر هم خانواده من رو دعوت نکرده . خیلی بهم دروغ گفته از وضعیت استخدامیش تا سنش تا اوضاع مالیش وقتی بهش میگی جواب میده "می خواست بیشتر تحقیق کنید ". جدیدا توی دعواها خیلی تهمت می زنه که تو با فلان کس بودی بعد که آروم می شه میگه من نگفتم . ازش متنفرم دو روزه رفتم پیش مادرم زندگی می کنم. البته مادرم چیزی نمی دونه دائم بهم می گه برگزد. در ضمن پیش مشاور هم رفتم اما شوهرم نیومد و بی نتیجه موند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)