چطور فراموشش کنم؟!

[علیش]

سلام

بلاخره بعد از حدود 3 سال جرات کردم و رفتم باهاش صحبت کردم و درخواست ازدواج دادم! ولی به من گفت که کس دیگه ای تو زندگیش هست که ازش چند سال بزرگتره و درسته که مجرده ولی با اون تا مرز ازدواج پیش رفته.

حالا من چطور فراموشش کنم؟ خیلی داغونم

انتظار جواب رد داشتم، ولی نمی دونم چرا اینطوری شدم؟

من پسر 22 ساله هستم و اون 8 ماه از من بزرگتر هستش

شاید به خاطر اینه که از اول که وارد دانشگاه شدم به اون فکر می کردم و هیچ گزینه ای به نظرم مناسب نیومده!

اولین بار بود که با یه دختر در مورد این مسائل صحبت می کردم، تمام جراتمو گذاشتم روی این قضیه!

بچه ها به نظرتون چکار کنم! اون عشق اول من بود و اولین شکست عشقیمو خوردم

این قضیه رو به هیچکسی نگفتم و الان واقعا باید با کسی صحبت کنم ولی هیچکسی نیست که بتونم باهاش راحت صحبت کنم

[نازنین آریایی]

سلام
علیش می تونم بفهمم چه احساسی داری ...الان باید به خودت فرصت بدی تا کم کم با این موضوع کنار بیای...به زمان احتیاج داری و مطمئن باش زمان همه چیز رو حل می کنه.
تو که با اون ارتباط دوستی و ارتباط صمیمی نداشتی پس خیلی راحت تر می تونی فراموش کنی این قضیه رو...
خوب قرار نیست که هر کسی رو دست روش گذاشتیم همون نیمه گم شده ما باشه.تو اولین کسی نیستی که شکست عشقی می خوره،آخریش هم نیستی.این ی اتفاق خیلی نرماله که می تونم بگم تو زندگی 60 درصد افراد افتاده.و خیلی هاشون هم بعد از گذشت زمان اقرار کردن که اون عشق نبود و همه چیز رو به فراموشی سپردن....

اول از همه سعی کن خودتو خالی کنی از طریق نوشتن یا هر روشی که خودت بلدی...مثل گوش کردن به موسیقی ،در دل با خدا......
این لینک رو هم بخون توش یه سری تاپیک مفید در این زمینه جمع شده، بعضی هاش مربوط به جدایی بعد از ازدواجه ولی در کل مفهوم کلیشون فراموش کردن هست....و به دردت می خورن.
فراموش کردن یک رابطه نا موفق
(البته خدا رو شکر در مورد شما رابطه ای وجود نداشته و این جوری خیلی راحت تر فراموش می کنی)

[علیش]

ممنون دوست عزیز

با 2 تا از دوستان صحبت کردم، داشتم می ترکیدم و باید با کسی صحبت میکردم. بهتر شدم

درسته رابطه ای نداشتیم ولی 3 ساله دارم در مورد تحقیق می کنم و روابط همکلاسی و کاری خیلی زیاد داشتیم

همه میگن عشق اول پایدارترین عشقه، که من از دستش دادم

بازم ممنون

[بهار.زندگی]

دوست عزیزسلام.به همدردی خوش اومدی

حس و حالت رو درک میکنم،در واقع خیلی از بچه های سایت حالت رو میفهمن..

درسته رابطه ای نداشتیم ولی 3 ساله دارم در مورد تحقیق می کنم و روابط همکلاسی و کاری خیلی زیاد داشتیم

3 سال تحقیق؟؟و حتما تو این مدت پیش خودت کلی خیال پردازی کردی و فکرای مختلف کردی و تنور احساست رو شعله ور کردی.این اشتباه خیلی از ماهاست در حالی که ازجواب طرف مقابل مطمئن نیستیم روزبه روز احساسمونو نسبت بهش بیشتر میکنیم.اما دوست عزیز تا زمانیکه مطمئن نشدی اون شخص رسما مال توئه یعنی تا وقتی عقد نکردین باید احساست رو کنترل کنی.

همه میگن عشق اول پایدارترین عشقه، که من از دستش دادم

نه دوست عزیز،منم مثل تو فکر میکردم..اما این حرفا رو بریز دور...بهترین عشق پایدارترین عشقه..مطمئن باش بعدا ادمای بهتر و مناسبتری برات هم سر راهت قرار میگیرن و تو باز میتونی علاقمند بشی..ادما خیلی خوب با شرایط کنار میان..چه بسا ازدواج تو و این دختربه صلاح نبوده یکی از دلایلش همین تفاوت سنه...پس ازخدا بخواه اونی که به صلاحت هست رو سر راهت بذاره.

الان بطور کامل و فقط یه بار سوگواری کن..و بعدش از توقف فکر استفاده کن..یعنی هر وقت فکرش اومد تو ذهنت بدون سرزنش خودت ذهنتو ازش منحرف کن...ازهرنوع مسئله عاشقانه مثل رمان،اهنگ،جمعهایی که از دختر صحبت می کنن و...دوری کن.
از الان احتمالا چون تابستونه برخورداتون کمتر میشه،سعی کن تا یه مدت باهاش روبرو نشی.

رهایی از خاطرات منفی یا عاشقانه گذشته

موفق باشی

[علیش]

دوست عزیزسلام.به همدردی خوش اومدی

حس و حالت رو درک میکنم،در واقع خیلی از بچه های سایت حالت رو میفهمن..

درسته رابطه ای نداشتیم ولی 3 ساله دارم در مورد تحقیق می کنم و روابط همکلاسی و کاری خیلی زیاد داشتیم

3 سال تحقیق؟؟و حتما تو این مدت پیش خودت کلی خیال پردازی کردی و فکرای مختلف کردی و تنور احساست رو شعله ور کردی.این اشتباه خیلی از ماهاست در حالی که ازجواب طرف مقابل مطمئن نیستیم روزبه روز احساسمونو نسبت بهش بیشتر میکنیم.اما دوست عزیز تا زمانیکه مطمئن نشدی اون شخص رسما مال توئه یعنی تا وقتی عقد نکردین باید احساست رو کنترل کنی.

همه میگن عشق اول پایدارترین عشقه، که من از دستش دادم

نه دوست عزیز،منم مثل تو فکر میکردم..اما این حرفا رو بریز دور...بهترین عشق پایدارترین عشقه..مطمئن باش بعدا ادمای بهتر و مناسبتری برات هم سر راهت قرار میگیرن و تو باز میتونی علاقمند بشی..ادما خیلی خوب با شرایط کنار میان..چه بسا ازدواج تو و این دختربه صلاح نبوده یکی از دلایلش همین تفاوت سنه...پس ازخدا بخواه اونی که به صلاحت هست رو سر راهت بذاره.

الان بطور کامل و فقط یه بار سوگواری کن..و بعدش از توقف فکر استفاده کن..یعنی هر وقت فکرش اومد تو ذهنت بدون سرزنش خودت ذهنتو ازش منحرف کن...ازهرنوع مسئله عاشقانه مثل رمان،اهنگ،جمعهایی که از دختر صحبت می کنن و...دوری کن.
از الان احتمالا چون تابستونه برخورداتون کمتر میشه،سعی کن تا یه مدت باهاش روبرو نشی.

رهایی از خاطرات منفی یا عاشقانه گذشته

موفق باشی

سلام

راستش من به صورت کامل برنامه ریزی کرده بودم، هم برای جواب مثبت آماده بودم و هم جواب رد! ولی نمی دونم چرا محاسباتم درست از کار در نیومد و بعد از جواب رد داغون شدم
ولی در مورد خیال پردازی موافقم با شما، شبی نیست که خوابشو نبینم :(

من تحقیقاتم خیلی خوب بود، ولی این مورد که کسی تو زندگیش هست به هیچکس چیزی نگفته بود!

دیگه فکر نمی کنم ببینمش! چون این آخرین ترم من هستش و تقریبا از 1 هفته دیگه هرکسی به شهر خودش می ره

تجربه خیلی سختی بودی برام .... :(

شب اول داشتم خفه می شدم! بلاخره تصمیم گرفتم با 2 تا از دوستام در این مورد صحبت کردم و خیلی خالی شدم ...

بازم مرسی