به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 75
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 تیر 91 [ 04:47]
    تاریخ عضویت
    1391-4-01
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    707
    سطح
    14
    Points: 707, Level: 14
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 93
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 29 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    درگیری با شوهرم به دلیل مشکلات ج ن س ی ایشون

    سلام. خوشحالم که اینجا رو پیدا کررم چون دیگه واقعا نمی دونستم چیکار باید بکنم.
    مشکلمم جوریه که به هیچ کسی نمی تونم بگم. احساس می کردم دارم هوا برای نفس کشیدن کم میارم.
    و اما اصل موضوع.
    من و همسرم شهریور ماه سال قبل ازدواج کردیم و آبان سال قبلش عقد کرده بودیم. قبل از عقد هم 3 سال با هم دوست بودیم، از همون روز اول هم مادر من در جریان بودن و هم خانواده ایشون. برای اینکه قصدمون فقط ازدواج بود. همسرم از من یه سال کوچیکتره.
    از همون اول عقد مشکلات ما با برخورد سنگین بابام شروع شد ( به خاطر اینکه قبلا رابطه داشتیم و پدرم گفته بودن خودتون تصمیم گرفتید به من ارتباطی نداره ) و شرطی که پدرم گذاشت که باید تو این شهر زندگی کنیم و این باید تو عقدنامه نوشته بشه. خانواده همسرم شهر دیگه ای هستن. بعدش هم که اختلافای فرهنگی خانواده ها همیشه باعث مشاجره و اختلافمون می شد. همیشه هم همسرم می گفت قبل ازدواج خیلی بیشتر دوست داشتم و اینا یعنی خانواده من با رفتازاشون رابطه رو خراب کردن. همیشه هم هر چی از خانواده ام ناراحت می شد سر من خالی می کرد و می گفت من که اونا رو نمی شناسم تورو می شناسم فقط.
    اینا تا اینجا، چون مشکل اصلی یه چیز دیگه است.
    همسرم دوران عقد چون ما نمی تونستیم با هم روابط خصوصی داشته باشیم و بابام هم در مورد رفت و آمدمون خیلی سخت گیری می کرد خودش بعضی شبا فیلمای ... می دید و با خودش ... ببخشید خیلی خجالت می کشم اینا رو می گم.
    نزدیک 1 هفته بعد ازدواجمون که ماهواره خریدیم و بعضی کانالها رو با اکانت اینترنتی تونست باز کنه، این موضوع دوباره شروع شد، اونم با وجود حضور من! اولش سعی کردم تنهاش نذارم و همراهش باشم و کم کم رابطه مون طوری بشه که دیگه طرف اونا نره ، نشد. چون تا 3 یا 4 شب بیدار می موند و من باید 6 صبح بیدار می شدم می رفتم اداره. ایشون کارمند نیستن.
    یه مدت ناراحتی مو نشون دادم، گریه کردم، دعوا کردم، بازم فرقی نکرد.
    یه مدت روش تاثیر می ذاشت حرفام، کمترش می کرد، ولی بعد دوباره ... همیشه هم بهونه اش این بود که خانواده تو با رفتاراشون ما رو از هم دور کردن!
    در ضمن شبا سیگار هم می کشید که از همون اولش هم می دونست من ازش متنفرم و قول داده بود هیچ وقت طرفش نمی ره و نرفته بود تا 2 یا 3 ماه قبل ازدواجمون و در دوران عقد، که اولین بار سیگار کشید و سر همین موضوع دعوامون شد، چون من جدا متنفرم ازش.
    الان بعد نزدیک 10 ماه این جریان همچنان ادامه داشت. دیگه عادت کرده بودم همه شبا با گریه بخوابم. روزا تا شب بشه خیلی با من مهربون بود و احساساتی، ولی شبا به هیچ عنوان حاضر نبود کوتاه بیاد.
    چند شب پیش که تصادفا رفتم تو هال یه چیزی بردارم دیدم جلو لپ تاپشه ولی صفحه ای باز نیست، فهمیدم چیزی بوده که مینیمایز کرده من نبینم، چیزی نگفتم و اومدم. فردای اون روز رفتم بهش بگم سیستم دانشجویی مو نگاه کنه ببینه نمره مو دادن یا نه، دیدم صفحه کامپیوترشو مخفی می کنه ازم. به زور گفتم بازش کنه، دیدم یه فروم فارسی ... پیدا کرده! خیلی ناراحت شدم و به حالت قهر رفتم خوابیدم.
    فرداش که روز قبل از تولدم بود، از صبح رفته بود تبریز برای کاری و منم باهاش هیچ تماسی نداشتم چون از جریان دیشبش خیلی ناراحت بودم.
    شب که اومد دیدم کیک گرفته و کلی تبریک و احساساتی بازی، منم هنوز ناراحت بودم و نتونستم به روی خودم نیارم. سرد بودم. هی گفت دستت درد نکنه تحویلم که نمی گیری. بعد دوباره شب دیروقت دیدم داره آماده می شه ... پرسیدم نمی خوای بخوابی؟ گفت نه چطور مگه. گفتم فکر می کردم لااقل امشب به خاطر من این کارو نمی کنی. گفت مگه امشب چه فرقی داره. گفتم هیچی ممنون ازت اولین کادوی تولدمو گرفتم.
    اومدم تو اتاق دیدم پشت سرم می گه اولین و آخرین کادوت بود!
    منم عصبانی شدم و دعوا کردم و گفتم این همه وقته داری منو تو این خونه عذاب میدی و فیلما کم نبود سایتای ایرانی هم می ری، یه دفعه بشین باهاشون چت هم بکن خیال من راحت بشه. انقدر با این حرفم عصبانی شد که پا شد اومد طرفم و هلم داد و چند بار با لگد به پاهام زد. می گفت کاری نکن خونتو بریزم امشب! بعدم به زور می گفت پا شو لباساتو بپوش برو خونه بابات. نصفه شبی ساعت 2! گفتم من جایی نمی رم ( به این هم فکر کردم که اگه از خونه برم و بعدش بخوام اقدامی بکنم می تونه عدم تمکین برام بگیره و دردسر بشه ) به زور لباس تنم می کرد منم گفتم عمرا نمی رم. بازم زد منو. بعدشم کلیدامو برداشت و گفت از خونه من می ری به زودی. فرداش به هیمن دلیل اداره نرفتم و از طرفی هم پس فرداش امتحان داشتم و نمی خواستم روز قبل امتحان اتفاقی بیفته و خانواده ها مون چیزی بفهمن.
    پر فرداش یعنی دیروز، صبح پا شدم کلیدارو از کیفش برداشتم و رفتم اداره از اونجا هم رفتم شهرستان برای امتحان ( شهر دیگه دانشجوی ارشدم )
    ب که رسیدم خونه دیدم از تو درو قفل کرده. چقدر زنگ درو زدم به گوشیش زنگ زدم فایده ای نداشت. زنگ زدم به باباش ولی نگفتم جریان چیه ( همش تقصیر خودمه که آبروداری می کنم ) گفتم از پسرتون خبر ندارید؟ ماشین و کفشاش اینجاست منم کلید ندارم موندم پشت در، باز نمی کنه. نگران شد و زنگ زد یه همسرم و اونم مجبور شد بعد کلی وقت تلف کردن درو باز کنه.
    امروزم که الان پا شد رفت بیرون دوباره کلیدامو برداشت و برد.
    تلویزیونمون هم کانالاشو تنظیم نکردیم از اولش با م ا ه و ا ر ه همه کانالارو می گرفتیم، دستکاری کرده ماهواره رو، کلا قفله روشن نمی شه.
    من موندم و تنهایی، مثل یه زندونی. دلم می خواد زنگ بزنم به خانواده اش همه چیزو بگم. هم خانواده اون و ه مخانواده من هیچی نمی دونن و فکر می کنن همه چیز گل و بلبله. آخه نمی تونستم، با چه رویی بگم مشکل چیه؟
    الان ازتون راهنمایی می خوام. تو این شهر خودمون هم نتونستم یه مشاور درست و حسابی پیدا کنم. خیلی درمونده و افسرده ام. من همه اش دارم ملاحظه شو می کنم و بدتر پررو می شه. نمی گه اگه کسی چیزی بفهمه آبروی اونه که می ره نه من.
    می شه بگید چیکار کنم؟ به خانواده اش بگم؟ اینم بگم که شوهرم عاشق مامانشه و مامانش از هر چیزی تو دنیا براش مهم تره و از طرفی هم مامانش متنفره از دود و دم. اصلا حاضر نیست کاری بکنه که مامانش بفهمه سیگار می کشه، چون بفهمه غصه می خوره!!! ولی من این همه عذاب می کشم مهم نیست!

  2. کاربر روبرو از پست مفید khanumi_s تشکرکرده است .

    khanumi_s (پنجشنبه 01 تیر 91)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 اسفند 93 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1390-5-11
    نوشته ها
    588
    امتیاز
    7,524
    سطح
    57
    Points: 7,524, Level: 57
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    4,002

    تشکرشده 4,006 در 737 پست

    Rep Power
    71
    Array

    RE: جز طلاق آیا راه دیگه ای هست؟؟؟

    سلام خانومی

    به تالار همدردی خوش آمدید.


    عزیزم آرامش خودتون رو حفظ کنید .و منتظر باشید مشاورین تالار تاپیک شما را ببینند. شما هنوز

    هزار راه نرفته دارید پس خیلی زوده به طلاق فکر کنید. ان شاالله با کمک مشاورین عزیز از این

    بحران با موفقیت بیرون میاید.

  4. 4 کاربر از پست مفید پاییزان تشکرکرده اند .

    پاییزان (جمعه 02 تیر 91)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 02 تیر 91 [ 22:31]
    تاریخ عضویت
    1390-5-28
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    1,337
    سطح
    20
    Points: 1,337, Level: 20
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جز طلاق آیا راه دیگه ای هست؟؟؟

    اعتیاد به تماشای فیلم‌های پورن ، شاید از اعتیاد به مواد هم بد تر باشه.

    به نظر من به هیچ وجه به خانواده‌ها نگید. بذارید همیشه این ترس تو وجودش بمونه. اگه خانواده‌ها در جریان قرار بگیرند، دیگه میگه آب که از سر گذشت.

    به عنوان کسی‌ که خودش این درد رو داشت و هنوز هم نتونسته کامل بذارتش کنار، میدونم که چقد سخته ترک !

    من واسه ترکِ دیدنِ این فیلم ها، هر کاری کردم. تنها چیزی که به نظر من کمک میکنه که این چیزا رو انسان بذاره کنار اینه که بفهمه این فیلم‌ها واسعش ضرر دارند.

    عدم تو فیلم میبینه چقد بازیگر داره لذت میبره اما وقتی‌ برید گوگل بخونید، می‌بینید که اینا همش اکشن هست. من یه جاا خوندم که بازیگر‌های این فیلم ها، بده ۱ سال دیگه کهنه حساب میشن و کم کم مجبور میشن تان به هر کاری بعدند. به نظر من سعی‌ کنید به شوهرتون کمک کنید که بدونه این فیلم‌ها همش الکیه. اونایی که داخل فیلم هستند بدبخت و بیچاره هستند. من حتا برسی‌ کردم حقوق آنچنانی هم ندارند.

    من خودم خیلی‌ شدید معتاد بودم اما الان خیلی‌ کم شده. فقط گاهی‌ وقتا که خیلی‌ دیگه فشار بهم میاد و تنها هم میشم، از دستم در میره. تنها چیزی که بهم کمک کرد اینو کم کنم این بود که دیدم دیدن این فیلم‌ها فقط وقت عدم رو میگیره. وقتی‌ که عدم میتون مفید صرفش کنه.

    سعی‌ کنید شوهرتون رو تنها نذارید. تنهائی عدم رو به دیدن این فیلم‌ها سوق میده. سعی‌ کنید خیلی‌ به خودتون برسید و با عشوه‌های زنونه راضیش کنید که ماهواره رو بندازید دور. طاااا وقتی‌ ابزار گناه باش، ترک گناه غیر ممکن هست.

    خلاصه کنم:

    ۱) سعی‌ کنید اونقدر بهش محبت کنید که شرمند بشه . در اوج شرمندگیش ازش خواهش کنید که به خاطره شما سمت اون فیلم‌ها نره.

    ۲) نمیدونم چقد صداقت داره اما اگه صادقه بهش جایزه بدید. بگید اگه یه روز فیلم نبینی بهت جایزه میدم. میتونید واسه جایزه، از مسائل جنسی‌ کمک بگیرید. تو ترکِ این مسایل تشویق خیلی‌ بهتره از تنبیه.

    ۳) بهش کمک کنید که مضرات این فیلم‌ها رو بیشتر بدونه. بهش بگید که دیدن این فیلم‌ها رو همه چیز عدم تاثیر میذاره.

    ۴) سعی‌ کنید جای خالیه این فیلم‌ها رو واسعش پر کنید. مخصوصا اوایل خیلی‌ سخته که عدم ترک کنه. مطمئناً بار‌ها اشتباه خواهد کرد ولی‌ شما باید صبر و حوصله کنید.

    نمیدونم اگه مذهبی‌ هست یاا نه، اما فکر به مرگ هم کمک میکنه انسان راحت تر ترک کنه.

  6. 9 کاربر از پست مفید khaste2000 تشکرکرده اند .

    khaste2000 (شنبه 10 تیر 91)

  7. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جز طلاق آیا راه دیگه ای هست؟؟؟

    عزیزم خوش اومدی به همدردی

    خونسردیت رو حفظ کن و به خودت مسلط باش .

    عزیزم همسرت از اینکه اعتماد شما نسبت بهش سلب بشه ناراحت شده .البته عکس العملش بد بوده ولی شما هم نباید این حرف رو میزدی .

    بهتر بود در کمال آرامش مشکلت رو باهاش در میون میذاشتی .

    وقتی همسرت اومد خونه فعلا خیلی عادی برخورد کن تا همسرت یکم آروم بشه تا وضع از این بدتر نشه تا بعد برای رفع مشکلت یک راه حل پیدا کنی .

    فعلا خانواده ها رو در جریان نگذارید .

    سعی کن مشکلات به بیرون درز نکنه .چون همسرت رفتار بدتری خواهد داشت .



  8. 8 کاربر از پست مفید tamanaye man تشکرکرده اند .

    tamanaye man (پنجشنبه 01 تیر 91)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 تیر 91 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1391-1-19
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    1,367
    سطح
    20
    Points: 1,367, Level: 20
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    151

    تشکرشده 151 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: جز طلاق آیا راه دیگه ای هست؟؟؟

    سلام خوش اومدی
    امیدوارم خیلی زود مشکلت حل بشه
    عزیزم از نظر من با همسرت تماس بگیر و بگو می خوای باهاش صحبت کنی
    با قهر کار درست نمیشه
    شوهر تو هم افتاده رو دنده لج
    یه چیزم می خواستم بگم و اون اینه شاید شوهرت از رابطه زناشویی با شما راضی نیست و نمی تونه باز گو کنه و داره اذیتت می کنه
    بهتره با شوهرت بشینی خیلی اروم صحبت کنی
    حتی ازش بپرس از رابطه با تو راضی نیست که به سمت این فیلمها میره؟
    از اونجایی که تو نوشته هات خوندم شما کارمند هستید و شاید خوابو بر شوهرت ترجیح میدی
    اگه میشه به شوهرت پیشنهاد بده که چند روز مرخصی بگیری و همش با همسرت باشی
    در ضمن تو صحبتهات خیلی اروم شوهرتو متوجه گناه این فیلمها بکن و بهش بگو همه چیز به کنار خدا هم خوشش نمیاد
    تشویقش کن
    ماه رمضان هم نزدیکه
    یعنی از خدا بترسونش
    زیاد خودتو عذاب نده
    تو فقط یه راه پیدا کن و با شوهرت صحبت کن
    حتی تو صحبتت از ارایش خیلی زیاد و لباسی که شوهرت دوست داره استفاده کن
    نه تنها ایندفعه کلا روشتو عوض کن و تو خونه طوری بگرد که مثل اینکه می خوای عروسی بری
    بازم می گم شاید از نظر ارایش لباس پوشیدن محبت کردن و روابطه زناشویی در مقابل همسرت کوتاهی کردی
    به هیچ کس این موضوع رو نگو
    شوهرت کمبود داره و تو خودت اون کمبودهارو برطرف کن

  10. 4 کاربر از پست مفید گل یاس تشکرکرده اند .

    گل یاس (جمعه 02 تیر 91)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: درگیری با شوهرم به دلیل مشکلات ج ن س ی ایشون

    دوست عزیزسلام.به همدردی خوش اومدی

    میدونم شرایط سختی داری و چقد این موضوع برات ناراحت کننده است اما باید تو این شرایط اوضاع رو بهتر کنی و نه بدتر..مطلع کردن خونوادش نه تنها مشکلتون رو حل نمیکنه بلکه باعث میشه هم حرمتها شکسته بشه و هم این وسط وجهه تو خراب بشه که حتما تو براش کوتاهی کردی.

    تا اونجایی که من میدونم مردا به چیزی به اسم اقتدار و احترام و مقبول بودن نیازشدید دارن.

    از همون اول عقد مشکلات ما با برخورد سنگین بابام شروع شد ( به خاطر اینکه قبلا رابطه داشتیم و پدرم گفته بودن خودتون تصمیم گرفتید به من ارتباطی نداره )
    همیشه هم همسرم می گفت قبل ازدواج خیلی بیشتر دوست داشتم و اینا یعنی خانواده من با رفتازاشون رابطه رو خراب کردن. همیشه هم هر چی از خانواده ام ناراحت می شد سر من خالی می کرد
    تا وقتی خونوادت همسرت رو به عنوان داماد خودشون نپذیرفتن مشکلاتتون حل نمیشه..با خونوادت و پدرت قاطعانه و محترمانه صحبت کن و بگو در هر صورت این اقا الان شوهرتونه و باید بپذیرنش و باهاش خوش رفتارباشن..حتی اگه فقط برای حفظ ارامش زندگی دخترشون اینکارا رو بکنن.

    به نظر من فعلا قضیه سیگار رو بذار کنار.نمیشه همه مسائل رو یهویی با همدیگه حل کرد.
    در مورد مسائل جنسی یا همسرتون به این کار عادت کرده یا یه جورایی باعث تخلیه روانیش میشه.البته اینا حدسه و باید دلیلش رو ازخودش بپرسید.
    شما باید خیلی خیلی صبور باشید و تلاش کنید..ازروشهایی که دوستان گفتن استفاده کنید..باهاش دوستانه صحبت کنید..در مقابلش گارد نگیرید.میدونم سخته اما چاره ای نیست.

    . گفتم هیچی ممنون ازت اولین کادوی تولدمو گرفتم.
    یه دفعه بشین باهاشون چت هم بکن خیال من راحت بشه.
    بهش تیکه نندازید.

    موقعیتهایی که پیش میاد مثل تولدت استفاده کن و با زبون نرم تشویقش کن.انتظار نداشته باش یه شبه همه چیزو بذاره کنار.اهسته و پیوسته جلو برید.یه بار باش خوب نباش یه ساعت بعد متلک بارش کن..فضایی رو بوجود بیار تا بهت بگه چرا سراغ این مسائل میره.

    (یه نکته رو تو پرانتزبگم.توهمین سایت خوندم اقایون گفته بودن یکی از دلایل گرایش به این فیلما اینه که مسائل رو از دور هم نشون میده یعنی یه نمای کلی ازبدن زن،در حالیکه زن و شوهر معمولا ور دل همدیگه اند و این اقایون رو ازجنبه بصری ارضا نمیکنه.پیشنهاد هم داده بودن خانوما گاهی بصورت عدم دسترسی باشن..مثلا وقتی از شوهرشون فاصله دارن لباساشونو دربیارن و واکنشی هم نشون ندن)
    وای خاک عالم این حرفا به من چه؟

    تنوع زندگیتونو بالا ببرید.باسرچ تو سایت راه های جالبی برای عشقولانه کردن زندگیتون پیدا میکنید.
    به خودتون برسید..شاد و سرحال باشید

    تو این شهر خودمون هم نتونستم یه مشاور درست و حسابی پیدا کنم
    به شهرای بزرگتر و مجاور برید..معمولا مراکزاستانها مشاور دارن.

    موفق باشید

  12. 9 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (پنجشنبه 01 تیر 91)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 بهمن 91 [ 00:56]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    919
    سطح
    16
    Points: 919, Level: 16
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    562

    تشکرشده 568 در 180 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: درگیری با شوهرم به دلیل مشکلات ج ن س ی ایشون

    سلام .خوش اومدین.بنظر من هم باید تو یه فرصت مناسب که ایشون کمی اروم شدن باهم صحبت کنین متاسفانه به لطف این فیلما وسایتا مازناهم باید به روز باشیم واگرنه میشه همین .بدونین که با شما بودن لذت بیشتری براش داره تا استم....اون هم اینو میدونه ولی شاید چون از شما اون رفتاری رو که انتظار داره نمیبینه ضد حال میخورهازش بپرسید که چه چیزایی راضیش میکنه لباسای محرک و انچنانی ؟حالتهای جدیدومختلف ؟.میشه باکمی ابتکارمسایل زناشویی رو به یه زنگ تفریح دلچسب تبدیل کرد سعی کنید ایشون همیشه منتظر این باشن که اینبار چه سورپرایزی واسشون دارین:Pخودارضایی یه جور وابستگی روحیه که باید کم کم کنار گذاشته بشه.

  14. 4 کاربر از پست مفید هیام تشکرکرده اند .

    هیام (جمعه 02 تیر 91)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 تیر 91 [ 04:47]
    تاریخ عضویت
    1391-4-01
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    707
    سطح
    14
    Points: 707, Level: 14
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 93
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 29 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: درگیری با شوهرم به دلیل مشکلات ج ن س ی ایشون

    سلام.
    همه چیز بددتر شد.
    شب اومد دید شام نذاشتم وحشی شد اومد هلم داد لگدم زد. منم دیگه نتونستم تحمل کنم گفتم زنگ می زنم بابات بیاد مشکلمو حل کنه خلاصم کنه.
    انقد عصبانی شد گفت 8 ماهه زندگیمو به گند کشیدی خط قرمزم فقط خونوادم بود که اونم شکستی دیگه برای من تموم شدی و کلی تهدید که بلایی سرت میارم هر روز آرزوی مرگ کنی.
    به باباش فقط گفتم داره منو کتک می زنه و درو روم قفل می کنه.
    الان عصر دارن میان اینجا.
    فکر کنم دیگه چیزی درست نمیشه.
    حرمتی نمونده.
    در مورد جذابیت و اینا همه کارایی که گفتید انجام دادم قبلا. جواب نداد. حتی خودم پیشقدم می شدم که انقد به دیوار خوردم دیگه تکرار نکردم.
    گاهی هم می گفت من توان بدنیم کمه نمی تونم.
    از دیشب فقط تو خونه راه رفته و تهدید کرده.
    دیگه همه چی تموم شده.
    من خیلی بدبختم.

  16. کاربر روبرو از پست مفید khanumi_s تشکرکرده است .

    khanumi_s (جمعه 02 تیر 91)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: درگیری با شوهرم به دلیل مشکلات ج ن س ی ایشون

    سلام خانومی

    به همدردی خوش اومدی

    درکت می کنم. شرایط کمی طوفانیه اما تو میتونی آرومش کنی! بله میتونی!

    اومدم بهت بگم که اصلا هم بد بخت نیستی فقط مهارت های زندگی مشترک رو خوب کسب نکردی.

    عزیز دلم شما الان 2 تا راه داری!

    1- اینکه بشینی غصه بخوری ، زندگیت رو تموم شده بدونی و خودت رو بدبخت 2 عالم تصور کنی و بخوای که مسئله

    شما رو دیگران حل کنن که معلوم نیست عاقبتش چیه!

    2- آرامشت رو حفظ کنی! به خدا توکل کنی! بلند شی وضو بگیری و از خداوند آرامش و صبر و کمک بخوای و بعدش

    با حفظ خونسردی زنگ بزنی به پدر شوهرت و بگی که پدر جان بهتره شما امروز اینجا نیاین چون ما زن و شوهر

    هستیم و مسئلمون رو حل کردیم. دعوا هم نمک زندگیه زن و شوهریه تا نیان اوضاع رو بدتر کنن!

    بعد هم اگر هم اومدن هیچ کلامی راجع به سیگار و مسائل جنسی نمی کنی و اذعان می کنی که شما هم

    بی تقصیر نبودر در عصبانیش و بعد تا قبل اومدن سعی می کنی بری طرف همسرت و آرومش کنی!


    باهاش حرف بزن و بگو که درکش می کنی و بگو میدونی کار بدی کردی که به باباش زنگ زدی اما بهش بگو اونم

    کار بدی کرده که دست روت بلند کرده. البته اینا رو با آرامش بگو.

    ازش بخواه کمک کنه برای حفظ زندگیتون. بهش محبت کن.

    مطمئن باش میتونی همسرت رو کمک کنی و ما هم راهنماییت می کنیم.

    پس خواهشا کمی تدبیر داشته باش و مسائلت رو خودت حل کن و به دیگران واگذار نکن!

    میتونی از مردونگیش و کارهای خوبش تعریف کنی و بگی دوستش داری و اگر ازش ناراحتی برای دیدن این فیلمهای

    مضره. یکی از مضرات این فیلمها پرخاشگریه متاسفانه.

    مثل یک دوست بهش نزدیک شو. بگو برای خط قرمزهاش احترام قائلی و پدرت اشتباه کرده واسه سخت گیری هاش

    و تو درکش می کنی.

    باید هر دو تون مهارت زندگی رو یاد بگیرین. اونوقت می بینی که چقدر میتونی خوشبخت باشی.

    خوشبختی ساختیه نه خریدنی! پس باید بسازی با مهارت خوشبختی رو!

    ما هم تنهات نمیذاریم. پس اوضاع رو پیچیده تر نکن.

    امیدوارم بهترین عمل رو انجام بدی. سعی کن تیکه اندازی و عصبانیت و به رخ کشیدن اشتباهاتش رو هم بذاری

    کنار و به خط قرمزهاش (خانوادش و اقتدار مردونش) نزدیک نشی!


    با حفظ آرامش بحران پیش آمده رو مدیریت کن چون زن مربی یک خانوادس!

    انقدر هم راحت از طلاق حرف نزن!

    برای حفظ زندگیت بجنگ و زندگیت رو آسون رها نکن! هیچ چیز تمام نشده!

    فقط مقالات مهارتهای زندگی این سایت رو مطالعه کن حتما.

    موفق باشی گلم


















  18. 9 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (شنبه 10 تیر 91)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    115
    Array

    RE: درگیری با شوهرم به دلیل مشکلات ج ن س ی ایشون

    دوست عزیز

    آروم باش و سعی کن حرمتها بین خودت با ایشون و خانواده اش خیلی حفظ بشه.

    با خانواده اش خیلی محترمانه برخورد کن و فقط نقاط کلیدی رو بگو زیاد وارد جزئیات نشو.

    و ازشون بخواه که کمک کنند با هم پیش یک مشاور برید.

    اصلاً رفتار و کاری بی ملاحظه ای نکن که آنها در جبهه همسرت سنگر بگیرند و شرایطت از حالا هم سخت تر شود.

    موفق باشی.

    ----------
    پ ن. ببخشید گویی پستم با بهار عزیز همزمان شد.

  20. 6 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    sanjab (جمعه 02 تیر 91)


 
صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.