به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 تیر 91 [ 17:50]
    تاریخ عضویت
    1391-3-19
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    542
    سطح
    10
    Points: 542, Level: 10
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم یک انسان روانی ست

    سلام من 22 سال است نمی دانم تاوان چه چیزی را دارم پس می دهم 3 فرزند دارم و شوهری که همه ی عمرم را نابود کرد
    ایشان 2 سال از من بزرگتر است و دیپلمه اما دست به نوشتنش خوب است وقتی حامله بودم متوجه روابط نامشروع او با جاری خودم شدم اما هر چه به مادر شوهرم گفتم به من می گفت تو خیالاتی شدی
    ما در یک خانه با هم زندگی می کردیم تا اینکه از کارش پشیمان شد .او هیچگاه در حرف هایش ایستادگی ندارد و حرفی که الان می زند مال همین الان است روزهای عمرم را یا در قهر های 6 ماه به 6 ماه و یا در کتک خوردن سپری کردم اول زندگی هیچ چیزی نداشتیم و بعدا به پول کلان رسید که سرش کلاه رفت و آن را هم به باد داد خسیس است و اصلا پولی به ما تا چندی پیش نمیداد
    باید بابت همه ی مشکلاتم جیغ و داد کنم و همه ی خانواده اش را خبر کنم شاید کمی کنار بیاید
    من او را نمی خواستم و مادرم به واسطه آشنایی به زور مرا به او داد و من به خاطر مادرم و شرایط بد خانواده ام در آنروزها زن او شدم .
    مرا سرزنش نکنید چون شرایطم خیلی بد بود و انتخاب مادرم را پذیرفتم
    هر روز اسم یک زن را پیش من می اورد فلانی شوهرش مرده میشه من بهش کمک کنم و براش چیزی ببرم و....
    اوایل برای اینکه نقطه ضعف دستش نداده باشم حرفی نمی زدم چون هیچ گاه فکر نمی کردم تا این حد کثیف باشد که به همه انها دل ببندد

    تا اینکه کم کم به روابطش پی می بردم به تلفن هایش وحرف زدن های طولانی با زنانی که یکروزه به صدای انها ندیده دل می بست
    او در رویاهایش سیر می کند و اصلا انسان منطقی نیست یکروز سرشار از عشق که نمی شود پایش را به زمین بگذارد و روزی دیگر سرشار از نفرت
    خیلی کمبود عاطفه دارد من شاغل بودم و به دلیل شغلم کمتر در خانه حضور داشتم به او بارها گفتم چرا این کارها را می کنی و او به من چیزی نمی گفت اما بارها مادرش به من می گفت تو لباس خوب در خانه نمی پوشی و این حرفها و من بارها در خانه ارایش می کردم و لباس خوب می پوشیدم اما فردا همان لباس دلش را می زد
    او کس دیگری را می خواست
    چند بار به طلاق تهدیدش کردم اما تا پای این حرف ها می امد بی محلی می کرد و قهر که من حرفم را نزنم
    می گفت لباس قشنگ بپوش اما به من پولی نمی داد تا برای خودم بخرم من تا چند سال پیش حتی هزینه تحصیل فرزندانم را خود می پرداختم
    الان هم که چندرغازی حقوق به ما می دهد تا با هم قهر می کنیم ان را هم نمی دهد .
    ادم بسیار بدقولی ست پولی را بابت روز مبادا کنار گذاشتم اما تا فهمید گفت بده بروم با ان کار کنم من اول ندادم تا اینکه قهرها و حربه اش برای دعوا های مسخره اش شروع شد من هم مجبور شدم اعتماد کنم ولی دریغ از دیناری که برگردد خورد و یک اب هم رویش هروقت هم می گویم پولم را بده می گوید داده ام حواست نیست.و اگر کش بدهم باز هم قهر و دعوا
    بچه هایم میوه هایی هستند که در این کشمکش لگد مال و خراب شده اند هم ظاهرشان هم باطنشان و روح لطیفشان .
    جالب است تا بچه ها گاهی دخالت می کنند که ما را اشتی دهند در دعوای ما می سوزندو مورد بی شرمی و گستاخی پدرشان قرار می گیرند بارها بچه ها را زده خب باید شاهد این باشم که بچه ها حرف هایم را کمتر خریدار باشند .
    این زندگی از هم گسیخته....
    مادرش را بسیار دوست دارد و خیلی زود تحت تاپیر حرف های دیگران قرار می گیرد با کسی سالیانی دوست بود انقدر رفتارشس بهتر شده بود دو ان دوستش توزرد از اب درامد و دیگر باکسی نیست.
    میرویم بیرون بابت همه چیز باهاش حرف می زنم و آخرش میگه باشه بریم زندگیمونو کنیم ولی بعد دوباره فردا همه حرفاش یادش میره انگار نه انگار
    تا از سرکار میاد میگیره می خوابه کاری نداره ما کجاییم ساعت چنده خرو پف بعدش حمام بعدش هم کتش و میندازه رو کولش و یا علی بیرون.
    انگار نه انگار بچه ها روحیه می خوان جواب سلام هیچ کدومشونم نمی ده وقتی با من قهره .
    زندگی خوب و بچه های خوبی داریم وضع مایمونم بد نیست اما نمی دونم دیگه چی کنم

    هم این مسخره بازی هایش یک طرف تا اینکه چندی پیش کاری کرد که نمک به زخمم پاشید
    متن های قشنگی می نویسد و برای رسانه های مختلف می خواند .چند تن دیگر هم مثل ایشان برنامه های این رسانه را افیش می کنند . یکی از انها خانمی ست که من بعدها متوجه شدم هم محله ای ما بوده و همه شجره اش را می شناختم .
    زنی بسیار بی بند و بار که سابقه خانوادگی خوبی هم ندارد اما متن های زیبایی می نویسد و با کرشمه در همان رسانه می خواند .
    بعد ها فهمیدم تمام صداهای او را در موبایل خود ذخیره می کند .کم کم کار به جایی کشید که به ان رسانه زنگ زده و شماره ان زن را خواست و می گفت برای کمک ادبی می خواهم من حرفی نزدم چون اگر میزدم مرا متهم به سوئ ظن می کرد که تو به من شک داری کار به جایی رسید که خود ان زن به منزل ما زنگ زد و یک ساعت با همسرم حرف زدند راجع به همه چیز .
    من ساده لوح را بگو فکر می کردم کارشان در همین جا می ماند .
    راز سر به مهر این دو را از اس ام اس هایش فاش کردم
    کم محلی هایش شروع شد واسنکه شب ها زودتر به رخت خوابش که از من جدا کرده بود می رفت و تا ساعاتی پیش از خواب اس ام اس بازی با ان زن
    به طور دیوانه وار به این کارهاشی ادامه داد تا اینکه روزی به خانه آمد و رفت تا لباس عوض کند گوشی سایلنتش روشن شد و پیامکی اومد به طور محرمانه ان رابرداشتم و جیم شدم منزل پدریم
    بله
    خیلی از اس ام اس های ان روزش هنوز انجا بود مبادله متنی عاشقانه ای که داشت دیوانه ام می کرد من همه چیزم را برای او داده بودم
    چرا؟
    بچه ها را شب از خانه بیرون کرده بود امدند پیش من اما به انها گفتم به منزل مادرش مراجعه کنند و شب را انجا بگذرانند تا انها هم در جریان اینهمه جور قرار بگیرند .
    بعد از 3 روز بچه ها دنبالم امدند به خانه رفتم تا تکلیفم را معلوم کنم با او بیرون رفتم واتمام حجت
    همه چیزی را که دیده بودم گفتم و او همه ی ساعت هایی که من حرف می زدم ساکت بود نه تصدیق نه تکذیب قبلش هم در خانه مادرش با او حرف زدم اما مادرش می گفت فرزند من عاری و پاک است من باور نمی کنم
    بعد که همه چیز را واضح گفتم گفت:بچگی کرده تو نباید خانه را به خاطر این چیزهای پیش پا افتاده ترک کنی .
    ولی وقتی با او محرمانه و در بیرون از محیط خانه حرف زدم گفتم یا موبایلت و اینهمه کثافت کاری یا من ...
    واو گفت راست می گویی من جنبه موبایل ندارم به من نده .
    اشتباه کردم و این رابطه در حدی ست که من ان زن را ندیده ام او عاشق من شده .و می گوید مرد ارزوهایش را یافته است
    اما من دیگر جواب او را نداده ام
    من هم زیاد کش ندادم گفتم سرش به سنگ خورده تا 2روز خوب بود اما بعد کم کم بهانه می آورد که من موبایلم را لازم دارم شماره هایش را و اینکه وسیله دست من است
    هر روز با این بهانه هایش درگیرم
    سیم کارتش را سوزاند که دیگر کسی به ان زنگ نزند چون تا 3 روز همه ی زندگی کثیفش در دستان من بود
    خانم هایی که هر کدام با اسامی مستعار و یا واقعی به گوشی زنگ می زدند و اس می فرستادند .
    روزها دور از من و در محل کارش است
    ان زن شوهر دارد و یکبار علنا با اطلاع شوهرش به او خیانت نامشروع کرده است
    دستم از همه جا کوتاه است
    تا به حال خیلی با او کنار امده ام
    یکی از فرزندانم متاهل است و به خاطر ابروی او دارم زندگی می کنم
    در خانواده ما اصلا طلاق عرف نیست و خیلی بد می دانند .


    ولی دیگر کم اورده ام
    بچه است تا جایی از بدنش زخم برمیدارد انتظار دارد بگویم:بمیرم برات .و ساعت ها نوازشش کنم
    اما من زندگی می خواهم
    پیش مشاور اصلا نمی اید روزها بابت قانع کردنش کوشیده ام که با من بیاید اما فایده ندارد
    در متن هایش که جستجو می کردم متن هایی را پیدا کردم که علنا طرف مقابلش همان زن قرار داده بود و حرف های زشتی که جنبه هم بعد شهوانی هم بعد عاطفی داشت
    ماه قبل افسردگی شدیدی گرفتم ترس از خودکشی مرا سر پا نگه داشته است
    گریه هایی که نمی دانستم از کجای قلبم بر می خیزد
    داشت خفه ام می کرد .
    فقط دارم روزها را می گذرانم و این اخرین تیر در تاریکی ست که نشانه رفته ام تا مقصدی بنام طلاق
    زندگی با چنین مردی که ابرویم را در فامیل برد کار سختی ست
    هرگاه دعوایمان می شد تلفن را بر می داشت و شوهر خواهر ها و خواهر ها و برادر هایم را به میدان قضاوت می طلبید همه از مشکلات زندگیم اگاهند
    زود جوش می اورد و همه چیز را خراب می کند
    و به نتایج ان نمی اندیشد
    خواهش می کنم من را راهنمایی کنید

    الان همه متن های ادبی که راجع به او نوشته بود را از لای متن ها در اوردم به طور مخفیانه اما او همه ان متن هارا می خواهد

    و این هم شده مزید بر علت خودم و اینکه سرد شدم یک طرف و بچه هایم و زندگی معلقی که نمی دانم باید باهاش چکار کنم
    خواهشا ممنونتان میشوم کمکم کنید

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 تیر 91 [ 17:50]
    تاریخ عضویت
    1391-3-19
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    542
    سطح
    10
    Points: 542, Level: 10
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم یک انسان روانی ست

    من شوهر ان زن را می شناسم نه به چهره به شجره و حرف های مردم
    به زور دارد با زنش زندگی می کند چون رابطه نا مشروع او را با کس دیگر فهمیده
    خود شوهر ان زن هم قبل از اینکه زنش خیانت کند یک خیانت کرده و این زن تلافی کرده است
    ولی تصمیم دارم به همسرم تهدیدی کنم که من می خواهم شما را با هم اشنا کنم تا با هم ازدواج کنید چون علی الظاهر خیلی هم را دوست دارید
    و به خاطر اینکه تو را بسوزانم خودم با شوهر ان زن ازدواج خواهم کرد الین فقط یک تهدید است نه بیشتر او عادت دارد تا مدام یک نفر از عواقب کارهایش به او گوشزد کند مثل مادرش تا چند روز شارژاست اما بعدش دوباره همون اش و همون کاسه
    اونروز که با هم رفتیم بیرون گفت من ان زن را نمی خواهم چون می خواهد از من سوئ استفاده مالی بکند
    و اینکه زن خوبی نیست اما روابطش را هم با او قطع نکرده است

  3. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم یک انسان روانی ست

    عزیزم خوش اومدی به همدردی

    شما که میدونید همسرتون آدم احساسی هست .چرا کارایی که می خواد براش نمیکنید .مردها تشنه محبت هستند .مثل یک بچه باید بهشون محبت کرد .

    بچه است تا جایی از بدنش زخم برمیدارد انتظار دارد بگویم:بمیرم برات .و ساعت ها نوازشش کنم
    اما من زندگی می خواهم


    عزیزم همسر شما آدم احساسی هست .خوب این ها هم بخشی از زندگی است .با وجود همه مشکلاتی که داری و راه حلش رو هم میدونی چرا برای زندگیت تلاش نمیکنی ؟

  4. 2 کاربر از پست مفید tamanaye man تشکرکرده اند .

    tamanaye man (جمعه 02 تیر 91)

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: شوهرم یک انسان روانی ست

    سلام
    می دونم که چه قدر احساس بدی داری و چه قدر برای یه زن سخته که...........
    ولی همسر بسیار بسیار با احساسی داری خودت در پستت گفتی که خوب می نویسه اینا یعنی به دنبال یه زندگی با احساسه

    می دونم چه قدر برات سخته که بپذری همسرت .... ولی شما با بحث و دعواهای زیادی که سر این مسئله با همسرت کردی قبح قضیه رو کامل پیشش ریختی
    در ضمن همسرت همیشه با یه زن ناراحت و پرخاشگر و جستجوگر روبرو بوده و نتوسته این عواطف و احساساتش رو در کنار شما تامین کنه و به شما انتقال بده نمی گم تو حق ندا
    شتی ناراحت باشی بلکه می گم راه رو اشتباه رفتی
    نازنین جان مردها تشنه محبتند تو فقط شدی براش یه نفر که دائما یا داره باهاش دعوا می کنه و یا داره تو وسیله های شخصیش جستجو میکنه
    زندگیت قابل اصلاحه
    لطفا صبور باش تا بتونه تمام ویرونه های زندگیت رو درست کنی
    دوم اینکه دست از تجسس بردار
    و سوم بشو مرکز محبت برای همسرت

    در مورد اون زنم فعلا هیچ حرفی باهاش نزن
    ببین نازنین فعلا باید با محبتت همسرتو سمت خودت بکشی
    الان شما هرچی در مورد اون زن بگی بدتر می کنه مطمئن باش و حرف زدنت فقط آب در هاون کوبیدنه
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  6. 6 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (جمعه 02 تیر 91)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: شوهرم یک انسان روانی ست

    نازنین زهرای عزیز سلام به همدردی خوش اومدی

    فقط میخواستم بهت بگم این که پای دعواهاتون رو ازاول به خونه پدر و مادر خودت و همسرت کشوندی اشتباه بوده..فقط باعث میشده حرمتها ازبین بره.وقتی میدیدی مادر شوهرت زیر بار نمیره چرا هر دفعه اونو ازجریان باخبر میکردی..فکر نکنم این موضوع کمکی بهت کنه فقط باعث میشه اطرافیان و اقوامتون از جریان مطلع بشن اونم نه حقیقت رو با کلی دروغ و یه کلاغ 40کلاغ..و این خیلی برای بچه هاتون بده..بچه های شما اصلا دوست ندارن تموم فامیل بدونن اونا چه زندگی و مشکلاتی دارن...و این میتونه روی اینده و ازدواج بچه هاتون تاثیر خیلی بدی بذاره.

    به نظر میاد همسر شما خیلی احساساتی و رویاییه..و بیشتر ارتباطش با زنها بر این اساس بوده با دیدن واقعیتشون سرخورده میشده..چرا ازاین نظر اقناعش نمیکنین؟خیلی خوبه که شما هم کمی وارد دنیای اون بشید.سعی کنید متن ادبی بنویسید.حتی اگه مال خودتون نباشه...توش شوهرتون رو ستایش کنید..کارای عشقولانه کوچیک انجام بدید...کارای رمانتیک که به اشتباه تصور میشه فقط مال زوجهای جوونه...

    وظیفه شما نیست خرج خونه و بچه ها رو بدین..البته خیلی عالیه که بتونین از نظر مالی کمکش کنید اما به شرطی که وظیفه اصلیتون رو فراموش نکنید..شما میتونستین با کمی سیاست زنونه و بالا بردن اعتماد به نفس همسرت و ستایشش و سیراب کردن روح رمانتیکش وادارش کنید کار کنه و مخارجتون رو بده.

    م به همسرم تهدیدی کنم که من می خواهم شما را با هم اشنا کنم تا با هم ازدواج کنید چون علی الظاهر خیلی هم را دوست دارید
    و به خاطر اینکه تو را بسوزانم خودم با شوهر ان زن ازدواج خواهم کرد
    لطفا این کارا رو بذارید کنار..رفتارهای بچه گانه رو ترک کنید..این کارا فقط زندگی و شخصیت خودت و شوهرت و بچه هاتون رو نابود میکنه..کمی هم روحیه بچه هاتون رو در نظر بگیرید.
    شاید یه شبه زندگیتون درست نشه اما مطئنا با درک کردن روحیات و خواسته های همدیگه میشه خیلی بهترش کرد.

    موفق باشی
    (مثل اینکه زمانی که نوشتم اقلیمای عزیز فرستاد و حرفا کمی تکراری شد)

  8. 5 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (جمعه 02 تیر 91)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 تیر 91 [ 17:50]
    تاریخ عضویت
    1391-3-19
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    542
    سطح
    10
    Points: 542, Level: 10
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم یک انسان روانی ست

    من تا حالا تو کاراش تجسس نمی کردم اون خودش همه چیو به من می گفت
    بعد ها دیدم کار داره به جاهای باریک می کشه و بچه ها می گفتن مامان تو خیلی ساده ای این کارو کردم
    اما دررابطه با ناز کشیدنش همیشه که نمیشه این کارو کرد.میشه؟
    اون مثل یه بچه بهونه گیره مثل بچه ها قهر میکنه وحرف باید حرف خودش باشه و بس
    اگه هر کی خلاف اون باشه طرد میشه

    من که بایه بچه ازدواج نکردم اون روحیه دم دمی مزاجی داره وثبات شخصیت نداره باد هرطرف بوزه ایشون اون طرفی خم میشه
    من بچه هام بزرگ شدن و داره الگو می گیرن اونا هم دقیقا مثل پدرشون پرخاشگر شدن
    همش کاراش تلافی گرانه ست میگه نمی کنی این کارو؟باشه منم حقوق نمی دم بچرخ تا بچرخیم
    این درسته؟
    اصلا کاراش منطقی نیست
    اون احساسی محضه

  10. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: شوهرم یک انسان روانی ست

    نازنین زهرای عزیز اول این برچسب روانی رو از همسرت بردار..اون متفاوت از توئه و بسیار تشنه رویا و مسائل عاشقانه..که ربط چندانی به سن نداره.

    خوبی جریان شما اینه که حداقل میدونی غلظت مسائل احساسی در همسرت بالاست و باور کن این برای یه زن دیگه میتونه خوشایند هم باشه.پس به دید بد بهش نگاه نکن.
    وقتی خواسته های عاطفی شوهرت ارضا نشه بهونه میگیره و لج میکنه.
    لینکهای زیر و لینکهای مشابه که با سرچ میتونی پیدا کنی رو بخون.
    تو خاطرات عاشقانه من و همسرم میتونی سوژه های زیادی برای سورپرایز و شاد کردن همسرت پیدا کنی.
    بحث و دعوا رو هم تموم کن و تو کاراش دیگه جستجوی مستقیم نکن.

    شوهران از زنان چه می خواهند؟

    " خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم"

    خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    نکاتی برای روابط عاشقانه همسران

    من و همسرم یک زندگی عاشقانه داریم زیرا...

    اجازه بده روح تشنه همسرت با تو سیراب بشه و خودش به سمتت جذب بشه..اونوقت کم کم میتونی با سیاست مسئولیتهای مردونش رو به دوشش بذاری.
    تو این راه صبور باش و خیلی هم به خودت برس..چه روحی و چه جسمی..یعنی از این رابطه جدید خودت هم لذت ببر.

    موفق باشی

  11. 3 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (دوشنبه 22 خرداد 91)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1388-11-09
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    3,644
    سطح
    37
    Points: 3,644, Level: 37
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 490 در 114 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: شوهرم یک انسان روانی ست

    نازنین زهرا عزیز
    واقعا شرایط سختی داری اما نذار بچه هاتون توی دعواهوتون سهیم باشن
    روحیه اونا تحمل جدل وخیانت ودعوا رو نداره

    هیچ وقت اون حرفی رو که نوشتی انجام نده(ولی تصمیم دارم به همسرم تهدیدی کنم که من می خواهم شما را با هم اشنا کنم تا با هم ازدواج کنید چون علی الظاهر خیلی هم را دوست دارید
    و به خاطر اینکه تو را بسوزانم خودم با شوهر ان زن ازدواج خواهم کرد الین فقط یک تهدید است )

    رفتار تلافی جویانه فقط اوضاعو از اینی که هست بدتر میکنه



 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.