به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 بهمن 93 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,382
    سطح
    29
    Points: 2,382, Level: 29
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 27 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نرفتن به خانه دوستانم

    با سلام دختری 23 ساله هستم که مدت 2 سال و 3 ماه است با آقایی 25 ساله به صورت غیر سنتی ازدواج کردم
    من طراح وب سایت هستم و پروژه نویسی می کنم این پروزه هایم به کلاس هم احتیاج دارند من سعی می کنم کلاسهایش را در دانشگاهم بگذارم شوهرم با این مساله هم مشکل دارد می گوید تو که فارغالتحصیل شده ای لازم نکرده واسه پروژه هات به دانشگاه بروی آیا من باید به خواسته نامعقول او را بپذیرم؟
    در حالیکه آن هایی که برایشان کلاس می گزارم تماما دخترند
    و یا اینکه من هرگز نباید به خانه دوستانم بروم چون شوهرم آنها را نمی شناسد و هنگامی که می گویم حتی شوهر آنها در خانه نیست باز هم دوست ندارد بروم می گوید درست نیست همیشه در خانه این و آن باشی
    در خانه یکی از اقوامم مجلس حافظ خوانی برگزار میشود که من به آن بسیار علاقه دارم شوهرم تنها یک جلسه به اصرار من آمد بعد از آن هم گفتن کلا از این مجالس خوشش نمی آید من هم اجازه رفتن ندارم چون در این جور مجالس است که خیانت اتفاق می افتد در مقابل رفتارش چه کنم همسرم را دوست دارم اما برای ادامه زندگی با او خیلی مرددم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: نرفتن به خانه دوستانم

    سلام شیما جان

    به نظرم عنوان تاپیکت گویای مشکلت نیست

    چون شما در عنوانت به یه موضوع اشاره کردی ولی در اصل موضوع به چند مورد دیگه اشاره کردی

    فکر میکنم در ارسال بعدی یه عنوان بهتری انتخاب کنی خیلی بهتر باشه

    مثلا اختلافاتم با همسرم من رو برای ادامه زندگی مردد کرده

    موفق باشی
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  3. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (شنبه 13 خرداد 91)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آذر 91 [ 03:46]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    710
    سطح
    14
    Points: 710, Level: 14
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 99 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نرفتن به خانه دوستانم

    سلام شیما جان
    شما با همسرتون اختلاف اعتقادی داری؟
    منظورتون از اینکه غیر سنتی زدواج کردید چیه؟میشه توضیح بدید؟
    تحصیلات شوهرتون چی هست؟
    و جدا از اینها من فکر میکنم که مشکل شما این قدر حاد نیست که به فکر جدایی و این چیز ها هستید.اگه بیشتر برامون بگید بهتر میتونیم کمک کنیم.

    شما فکر میکنید این حرف های غیر منطقی که شوهرتون میزنند دلیلش چیه؟
    مطمئنا دلیلی داره .

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 بهمن 93 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,382
    سطح
    29
    Points: 2,382, Level: 29
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 27 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نرفتن به خانه دوستانم

    سلام دوستان
    من در یک تاپیک دیگه خدمتتون گفتم همسرم از نظر من بددله
    چند نمونه هم براتون ذکر کردم
    که دوستان هم حرف منو تایید کردن
    حالا من نمیدونم این حرفای شوهرم از همون مشکله بددلیه که داره یا اختلاف عقاید داریم؟
    شوهرم خدمتون گفتم میگه دانشگاه کلاساتو نزار چون مجیط دانشگاه محیط خوبی نیست
    خونه دوستات نرو چون قابله اعتماد نیستن و من بهش گفتم اگه مشکلت نشناختن اوناست با من بیا بهت معرفیشون کنم که باز اینجا میگه من از صبح تا شب نمی تونم دنباله تو و دوستات باشم میگم پس به انتخاب دوستانم اعتماد کن میگه بعدا شوهر دوستات به خانماشون میگن شیما چه شوهر بی غیرتی داره که میزاره زنش بیاد خونه ما از طرفی هم میگه من تو اگه قرار باشه کار کنی فردا به خونه و زندگیمون نمی رسی
    شوهرم تحصیلاتش مهندسیه و وقتی هم بهش میگم من به این دلیل با حرفت موافق نیستم میگه تو احترام به شوهرو یاد نگرفتی
    احترام به شوهر ینی هر چی شوهر گفت فقط یک کلام چشم و تمام

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array

    RE: نرفتن به خانه دوستانم

    به عنوان یه مرد بگم !
    بعضی هاش بی دلیل هست ، ولی واقعا بحث دوست داشتن هست !
    متاسفانه جامعه خیلی خراب شده ، بیشتر از اون که فکرشو کرد ! از این بابت مرد ها مقداری غیر منطقی می شند والی نه دوست دارن شما ها رو ناراحت کنن ، نه آزادی هاتون رو سلب کنند !

    یه مورد دیگه هم دیدم ، خانم هایی مثل شما که سالم و پاک هستند ، فکر می کنند مردم هم مثل خودشون به بقیه نگاه می کنند ( منظور برخورد و رفتار هست )

  7. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 بهمن 93 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,382
    سطح
    29
    Points: 2,382, Level: 29
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 27 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نرفتن به خانه دوستانم

    سلام آقای داود.ت
    با احترام به نظر شما که می گید به خاطر دوست داشتنه که ای کاش این باشه
    ولی به نظر من شوهرم اصلا از ازدواج با من رضایت نداره
    من دختر بدی نیستم یعنی روزی فکر میکردم هر مردی با من ازدواج کنه احساس خوشبختی خواهد کرد ولی امروز بعد از 5 سال دوستی و دو سال عقد در زندگی خودم درماندم
    شوهرم به من اعتماد ندارد البته شاید قلبی هم نباشد اما وقتی اتفاقی می افتد و هر بار که شوهرت به تو بگوید به تو اعتماد ندارد دیگر شما هم باشید می گویید چه دوست داشتنی؟
    اما لطف می کنید به من راه حل ارائه بدهید
    مثلا همان روز مجلس حافظ خوانی همسرم با موتور آمده بود دنبالم ابتدا به او گفتم محمدجان اگه شما دوست داری با من بیا و الا من از اینکه در اینجا هستم حسه خوبی دارم گفت نه اصلا حرفشو نزن وقتی بهت زنگ زدم گفتی اینجایی انگار منو آتیش زدن من هم با او رفتم ولی در دلم غوغایی بود
    البته این تنها بخشی از ماجراست مشکلاتم را در تاپیکهای جدا مطرح می کنم تا بتوان یکی یکی آنها را حل کرد

  8. کاربر روبرو از پست مفید shima_2 تشکرکرده است .

    shima_2 (یکشنبه 14 خرداد 91)

  9. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array

    RE: نرفتن به خانه دوستانم

    سلام
    خانم شیما ، به نظرم احساستون اشتباه هست ، دلیل این فکر هم به نظر بنده دور شدن 2 تاتون از هم هست
    شاید به جرائت بگم ، اگه بتونید رابطه رو مدیریت کنید ، متوجه می شید برای همسرتون ارزش زیادی دارید .

    به نظرم بابت این موضوع یه تاپیک باز کنید و مسئله رو بشکافید ، مطمئن باشید بعد از حل از اینکه فکر می کردید همسرتون دوستون نداره پشیمون می شید ! البته انرژی بزارید و زود ناامید نشید
    --
    هر چقدر هم برای همسرتون بی ارزش باشید ، باز هیچکس مثل همسرتون شما رو دوس نداره ! مطمئن باشید

  10. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 بهمن 93 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,382
    سطح
    29
    Points: 2,382, Level: 29
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 27 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نرفتن به خانه دوستانم

    با سلام در مورد بالا پیشه یه مشاور رفتیم همسرم پیشه مشاور میگه به من اعتماد نداره یعنی حتی وقتی میگه میرم خونه دوستم من حتی فکر نمی کنم راست میگه بعدم گفت من الان هنوز بهش اعتماد لازمو پیدا نکردم بعدا که اعتماد داشته باشم این مشکلات تموم میشه.
    شاید 5 سال پیش بود که با هم دوست بودیم عین همین جملرو بهم گفت ینی درکم کنید که در ادامه این زندگی درموندم فک می کنید این طرز فکر قابله درمانه؟

  11. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array

    RE: نرفتن به خانه دوستانم

    نقل قول نوشته اصلی توسط shima_2
    با سلام در مورد بالا پیشه یه مشاور رفتیم همسرم پیشه مشاور میگه به من اعتماد نداره یعنی حتی وقتی میگه میرم خونه دوستم من حتی فکر نمی کنم راست میگه بعدم گفت من الان هنوز بهش اعتماد لازمو پیدا نکردم بعدا که اعتماد داشته باشم این مشکلات تموم میشه.
    شاید 5 سال پیش بود که با هم دوست بودیم عین همین جملرو بهم گفت ینی درکم کنید که در ادامه این زندگی درموندم فک می کنید این طرز فکر قابله درمانه؟
    ببینید بنده هم بالا گفتم غیر منطقی هست این رفتار !
    خوب اگه احساسی نسبت به شما نداره ، چرا باید حساس باشه ؟
    باید این حساسیت رو به سمت سالمی سوق داد ، الان داره اشتباه می ره ! باید مشکلتون رو باز کن

  12. کاربر روبرو از پست مفید داود.ت تشکرکرده است .

    داود.ت (یکشنبه 14 خرداد 91)

  13. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 بهمن 93 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,382
    سطح
    29
    Points: 2,382, Level: 29
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 27 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نرفتن به خانه دوستانم

    ینی منظرتون اینه که مشکلم با رفتن پیشه مشاور حل میشه در اینجا نمیتونم دنباله راه حل باشم؟
    چیزی که خیلی منو اذیت میکنه اینه که همونطور که گفتم همسرم 5 سال پیش دقیقا ای جملرو گفت
    من هنوز بهت اعتماد لازمو پیدا نکردم بعدا که اعتماد داشته باشم این مشکلات تموم میشه.
    و الان بعد از 5 سال دوباره همین جملرو میگه ینی هنوز نتونسته بهم اعتماد کنه
    5 سال مدت کمی نیست 5 سال از عمرمه




 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 96, 00:37
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  3. چرا همه دوستام باهام قهر میکنند؟
    توسط کیت کت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: شنبه 16 اسفند 93, 19:33
  4. دوستان کمک یه مشاور میخوام برا دوستام معتاد به استمناء (جلق) شدن
    توسط infodltube در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 00:07
  5. من و دوستام
    توسط بالهای صداقت در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 آبان 89, 12:39

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.