به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 34
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 خرداد 91 [ 13:09]
    تاریخ عضویت
    1390-12-03
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,129
    سطح
    18
    Points: 1,129, Level: 18
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 56 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم

    سلام. نمیدونم شما فیلم زندگی خصوصی رو دیدیدن یا نه اما همسر من خیلی شبیه شخصیت اصلی اون فیلمه! به ظاهر مذهبی، همه رو نصیحت میکنه اما در باطن... عاشق مجلات مد، عکسهای بازیگران زن، فیلمهای پورنو ... و اگه یه زن تو خیابون پوشش نامناسب داشته باشه یا عشوه گری کنه سریع وامیده!انقدر تابلو که تا حالا بارها متوجه شدم!
    راهکارهای مختلفی استفاده کردم اوایل اغماض بعد دعوا و وقتی اون انکار میکرد واسش نشونه رو میکردم... فایده ش چی شد نه تنها تغییر نکرد که بدتر هم شد!!
    این اواخر دیگه رهاش کردم اما بجای تغییر پسووردهاشو عوض کرده و همچنان داره تو گروههای دوستیابی مثل فیسنما و کلوب عضو میشه...
    آدمی که مریض نباشه چه دلیلی داره تو همچین گروههایی عضو بشه مخصوصا اینکه قبل از ازدواج از طریق همین گروهها واسه کلی دختر پیغام دوستی فرستاده بود!! این یعنی ذره ای پشیمانی در وجودش نیست!!
    تصمیم خودم رو گرفتم امروز برای همیشه خونه ش رو ترک میکنم. تو این یه سالی که خونه ش بودم شاید فقط 2 ماه خرج خونه کشید و حتی برخی از ماهها من غرضهاشو از حقوق خودم میدادم. کوچکترین توقعی تو زندگی ازش نداشتم اما اون هروقت از دست هرکسی ناراحت بود ناراحتیشو سر من خالی میکرد! خسته شدم خسته تر از اونی که بتونم ادامه بدم. چند باری پیش مشاورای مختلف رفتیم اما میگفت کار هیچ کدومو قبول نداره...
    چند تا نمونه از عناوین ایمیلهای مورد علاقشو واستون میذارم ببینم شما چی تفسیر میکنین:
    1-مسابقه ی انتخابی بهترین دختر شایسته (دردم اینه که جلوی دیگران ادعای ایمانش هم میشه و میگه این چیزا چیه که مردم میبینن!! دقیقاااااااااا مثل بازیگر مرد فیلم زندگی خصوصی)
    2-زیباترین دختر مهماندار خطوط هوایی روسیه
    3-زیباترین چشم جهان
    4-گالری تصاویر جدید-عکس خفن
    5-با خوش اندام ترین دخترهای ورزشکار آشنا شوید
    6-عکسهای متفاوت و جدید بازیگران زن و ...
    نکته ی مهم اینجاست که این تصاویر رو همسرم تاثیر میذاره و ایشون با دیدن این تصاویر به غسل نیاز پیدا میکنن.
    من هرکاری که لازم بود براش بی منت انجام دادم. نه اندام ظاهریم مشکل داره و نه چهره ی زشتی دارم. بلکه برعکس. همیشه هم پیشش به خودم رسیدم و زیباترین لباسها رو پوشیدم اما این مرد مریضه ... و شفاش به دست من هم نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! (گریه)

  2. کاربر روبرو از پست مفید ماه منیر تشکرکرده است .

    ماه منیر (پنجشنبه 11 خرداد 91)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 خرداد 91 [ 13:09]
    تاریخ عضویت
    1390-12-03
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,129
    سطح
    18
    Points: 1,129, Level: 18
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 56 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم

    دیروز از صبح کلاس داشتم. قرار بود عصر بعد از کلاس با هم بریم بیرون. تو کلاس مرتب به موبایلم نگاه میکردم ببینم کی میاد دنبالم. فکر میکنین چی شد؟ نیم ساعت مونده به پایان کلاسم اس ام اس داد "من دارم میرم خونه"! همینقدر سرد و بی روح و بدون هیچ توضیحی!
    کلاسم تموم شد باهاش تماس گرفتم گفتم عزیزم نگران شدم حالت خوبه؟ گفت آره فقط کمی خسته ام. شما اگه میخوای برو بیرون.
    گفتم: وقتی شما خونه ای دل من پیش شماست، دوست ندارم تنهات بذارم. من هم میام خونه.
    تو راه واسه خونه کلی خرید کردم و مخصوصا یادم بود که هوس هندونه کرده واسش هندونه خریدم و رفتم خونه.
    در رو باز کرد و رفت جلوی تلویزیون نشست، از نحوه ی استقبالش معلوم بود اتفاقی افتاده. اصولا وقتی قیافه میگیره دلیل ناراحتیش من نیستم ایشون از دست هرکه و هرچه ناراحت باشن ، ناراحتیشون رو میارن تو خونه و سر من خالی میکنن!
    میز غذا رو چیدم(برخلاف همیشه نیومد کمک)
    موقع غذا باز هم اخمهاش تو هم بود. گفتم ناراحتی؟!
    گفت: نه!
    گفتم اما چهره ت یه چیز دیگه داره میگه
    با عصبانیت گفت: آره ناراحتم اما به تو نمیگم چی شده
    گفتم: خب اگه انقدر ناراحت بودی و نمیخوای به من هم بگی نمیگفتی بیام خونه، مدتی با خودت خلوت میکردی و آروم میشدی. من هم با دیدن ناراحتیت غصه نمیخوردم. فکر میکردم زن و شوهر چیزی برای پنهان کردن از هم نداشته باشن. اما هرجور که راحتی.
    گفت از خونواده ت چه خبر؟
    گفتم: سلامتی. دیشب خواب بابامو دیدم دلم حسابی براش تنگ شده، جوری که وقتی از خواب بیدار شدم دلم میخواست از شدت دلتنگی گریه کنم.
    چیزی نگفت اما سر یه موضوع بی ارزش، یه دعوای کوچیک راه انداخت، رفت تو اتاق و تا ساعت 11 شب خوابید...
    نرفتم دنبالش،جون هم جسما خسته بودم و هم روحاً. بعد از مدتی من هم رفتم تو یه اتاق دیگه و خوابیدم. ساعت 12 شب بود که بیدار شدم دیدم پای اینترنته. محل نذاشتم و دوباره خوابیدم. تا 4 صبح نت بود و موضوعات نت گردیش هم که بالا نوشتم!4 صبح اومده بیدارم میکنه که پاشم نماز صبح بخونم و دوباره میره تو اون یکی اتاق و میخوابه!!
    تقریبا اکثر روزهای زندگی ما اینجوری میگذره! سرد و بیروح بدون اینکه من دلیلش رو بدونم....
    خواهش میکنم کارشناسها بیاین منو راهنمایی کنین، من کسی رو برای درد و دل کردن ندارم و کیلومترها هم از خونواده م دورم... دلم میخواد زندگیمو رها کنم و برگردم به آغوش پر از مهر خونواده م اما همش یه نیروی درونی مانعم میشه و بهم میگه انقدر زود تسلیم نشو...اما من واقعا دیگه نمیدونم باید چیکار کنم.

  4. 2 کاربر از پست مفید ماه منیر تشکرکرده اند .

    ماه منیر (پنجشنبه 11 خرداد 91)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 91 [ 15:21]
    تاریخ عضویت
    1390-11-01
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,710
    سطح
    24
    Points: 1,710, Level: 24
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    194

    تشکرشده 194 در 102 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم

    ماه منیر جان از مسائل پیش آمده برای زندگیت ناراحتم.
    من کارشناس نیستم ولی یه چیزی که به ذهنم میرسه اینه که:
    از نظر جنسی شوهرتو هیچ وقت تشنه نذار، وقتی با شما ارضای کامل میشه دیگه چطور میتونه با نگاه کردن به عکس نیاز به غسل پیدا کنه؟
    به نظر من شما خودت هم در سردی زندگیت بی تاثیر نیستی.
    شما که از نظر ظاهری مشکلی نداری و زیبا هستی پس اگه مسائل دیگه رو هم رعایت کنی میتونی کاری کنی که شوهرت همیشه و همه حال شما رو ببینه.
    انشااله دوستان میان و بهت کمک میکنن نگران نباش.

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array

    RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم

    سلام.

    عزیزم ممکنه بگی نحوه آشناییتون چه جوری بوده؟
    چند سالته و چند وقته ازدواج کردی؟

    خوشحالم که که قبل از اینکه تصمیمت برای ترک خونه رو عملی کنی اومدی اینجا. اغلب، فرار از مشکل، یک راه حل نیست. فقط همه چی رو خراب تر می کنه. شما دختر قوی هستی که می تونی کیلومتر ها دور از خانواده ات زندگیت رو بچرخونی و مدیریت کنی. مطمئنم از پس این مشکلات کوچیک هم بر خواهی اومد.

    من صحبت های شما رو به دو بخش مهم تقسیم می کنم:
    بخش اول: از دست رفتن نقش اقتصادی همسرت توی خونه
    بخش دوم: ارتباطات اینترنتی همسرت


    به نظر من اهمیت بخش اول، هر چند که شما یکی دو خط بیشتر در موردش ننوشتی، خیلی خیلی بیشتره.
    در فرهنگ ما مرد، تکیه گاه خانواده است. همسرت مسئول تامین هزینه های زندگی و نقطه اتکای شماست. بنابر این وقتی این نقش رو با حمایت های بیجای خودت ازش بگیری، یعین فرصت رشد و بالندگی رو ازش دریغ کردی. لازمه که برای مدتی همه حمایت های مالی خودت رو از همسرت تعطیل کنی و در مقابل نقش همسری و آرامش بخشی خودت رو به شدت تقویت کنی. عاشقش باش و به شدت بهش مهر بورز اما همه مسئولیت های اقتصادی رو به همسرت واگذار کن. اگر حقوق می گیری می تونی بگی می خوای پس انداز کنی برای خرید یک وسیله برای زندگیتون. و اگر پس اندازی داری که خرج ماهیانه ات رو تامین می کنه، دیگه ازش برداشت نکن. پس قدم اول شما اینه که بار اقتصادی رو که تا حالا رو دوشت بوده، بذاری زمین و به جاش دور شوهرت عین پروانه بگردی. اما حواست باشه لحن گفتار شما برای رد درخواست های مالی ایشون خیلی خیلی مهمه. اگر لازمه کمی در تالار جستجو کن و مهارت های ارتباطی خودت رو بهبود ببخش.

    بخش دوم:
    دلیل نمی شه چون همسرت در شبکه های اجتماعی عضوه و چنین ایمیل هایی در باکسش هست، بیماره.
    اولا: خیلی از چنین ایمیل های سرگرمی، به صورت اسپم و از طرف گروه ها، وارد ایمیل می شه که همسرت نقشی در دریافتش نداره.

    دوما: عضو بودن در یک شبکه اجتماعی، افزودن کسی به لیست دوستان، رد و بدل کردن پیغام های معمولی و چیز هایی از این دست، یک موضوع پیش پا افتاده در اینترنته و کمتر کسی در موردش حساسیت نشون می ده. بذار راحت تر بگم. حتی تماشای فیلم و عکس های پورن هم می تواند تنها و تنها از سر کنجکاوی و یا یک عادت باشه نه چیز دیگر.
    بنابر این لازمه که فتیله حساسیت خودت در این مورد رو پایین بکشی و کمتر سر اینکه همسرت این ایمیل رو می بینه و فلان جا عضوه، حرص بخوری.
    این گونه عادت ها رو می شه با رفتاری سرشار از عشق و مهربونی و با برنامه ریزی های مشترک برای اوقات فراغت کم و کم تر کرد. اما خیلی نامحسوس و به مرور زمان.

    موفق باشی دوست من
    هر چیز که در جُستن آنی، آنی

    مولانا

  7. 12 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    آویژه (چهارشنبه 10 خرداد 91)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 خرداد 91 [ 13:09]
    تاریخ عضویت
    1390-12-03
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,129
    سطح
    18
    Points: 1,129, Level: 18
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 56 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم

    پرستوی مهاجر عزیز، خب من هم از همین موضوع ناراحتم که در مورد همسرم اصلا کوتاهی نکردم. کلی کتاب روانشناسی در مورد مردها و ویژگیهاشون خوندم. در مورد علایق و سلایقش حتی رنگ و طرح لباسی که دوست داره من واسش بپوشم دقیق بودم. سعی نکردم مشکلی تو محیط خونه داشته باشه تا برای رفع نیازش جایی دیگه سراغشو بگیره. بارها ازش خواستم هرجایی که احساس ضعف میکنه بهم بگه تا محیط خونه براش بهترین جا باشه. همیشه میگه تو بهترینی، من هیچ مشکلی ندارم و ... مشکل در داشتن عادات ناپسند همسرمه که از قبل از ازدواج همراهش بوده و هنوز که هنوز ترکش نکرده. بین این همه خواستگارهای متمول و تحصیلکرده ، من ایشون رو به عنوان همسر انتخاب کردم تنها بخاطر اینکه همه از ایمان و اخلاقشون تعریف میکردن! اما واقعا زندگی مثل یه هندونه ی سربسته میمونه خوش به حال کسی که وقتی میره زیر یه سقف، همسرش خیلی بهتر از تصوراتشه!!

    آویژه جان، سلام. ممنون از اینکه برای حل مشکلم وقت گذاشتی. من 27 و همسرم 32 سالشه. هر دو فوق لیسانس و نحوه ی آشناییمون هم سنتی بود. خواستگاری و بعد ازدواج.
    ایشون منزلی خریداری کردن و همه ی حقوقشون صرف پرداخت وامها میشه. نمیشه که کمک نکنم. اصلا اعتقاد دارم بین زن و شوهر این حرفها نیست. زندگی مشترک یعنی اموال و درآمدها مشترک. بحث مالی رو که مطرح کردم نه به عنوان اعتراض بلکه به عنوان نشون دادن همراهی همه جانبه ی من در زندگی بود.
    اما در مورد ایمیل، من مشکلی با این ایمیلها ندارم اما پیگیری و حساسیت همسرم در مورد اونها منو اذیت میکنه.

  9. 2 کاربر از پست مفید ماه منیر تشکرکرده اند .

    ماه منیر (چهارشنبه 10 خرداد 91)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array

    RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم

    تصور من از وضعیت کاری همسرت، چیز دیگری بود. خیلی خوشحال شدم که نوشتی همه جور همراه و همقدم همسرت هستی و منتی برای این کمک بر سر شوهرت نداری. درود بر تو

    من در این حساسیت شما هم چیزی جز عشق نمی بینم. اما باید کنترل و هدایتش کنی.
    اوقاتی که توی خونه هستید چطور می گذره؟ برنامه های متشکرتون چیه؟
    اگر علایق مشترکتون رو بشناسی و در همون راستا برنامه ریزی کنی، گمان کنم به راحتی بتونی همسرت رو از این فضا دور کنی. اینطور نیست؟

  11. 2 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    آویژه (چهارشنبه 10 خرداد 91)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 خرداد 91 [ 13:09]
    تاریخ عضویت
    1390-12-03
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,129
    سطح
    18
    Points: 1,129, Level: 18
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 56 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم

    همسرم فرد خیلی فعال و اکتیویه. خیلی اهل مهمونیه و آدمهای شوخ رو دوست داره و رو خونواده ش خیلی حساسه و از دیدن فیلم لذت میبره.
    دیدم علاقه داره درس بخونه تشویقش کردم تا تو یهرشته ی دیگه کنکور بده، تو رشته ای که میخواست امتحان بده براش تحقیق میکردم و حتی کتابهای کنکور براش میخریدم.
    متاسفانه مهمونی نمیتونیم بریم چون کیلومترها از خونواده هامون دوریم و تو این شهر فقط خونواده ی همسرم(پدر و مادر و خواهر و برادرش زندگی میکنن که اکثرا مسافرتند و خیلی اهل رفت و آمد با ما هم نیستن. درد و دلم زیاده خواهر از بحث در مورد اونها میپرهیزم!)
    با اینکه آدم شوخ طبعی نبودم اما این صفت رو در خودم تقویت کردم و حتی جدیدترین جکها و اس ام اسای طنزی که به نظرم جالب میاد به ذهن میسپرم تا تو یه فرصت مناسب براش تعربف کنم یا اس ام اس کنم.

    علی رغم همه ی بدرفتاریهای خونواده ش همیشه احترام اونها رو نگه داشتم و شاید بیشتر از همسرم من به اونها زنگ میزنم و تو مناسبتهای مختلف براشون هدیه تهیه میکنم.
    خیلی اهل فیلم نیستم حتی روز خواستگاری هم بهش گفتم اما بخاطر علاقه ش به دیدن فیلم، همیشه اواسط هفته به اتفاق میریم فیلمهای مورد علاقه شو که تقریبا هردومون دوست داشته باشیم میخریم و آخر هفته ها میبینیم.
    و خیلی چیزهای دیگه که سعی کردم همیشه حواسم بهشون باشه.

    با همه ی این توصیفات که تنها بخش خیلی خیلی کوچکی از زندگی منه، آیا به نظرتون رفتارهای شوهرم انسانیه؟
    آیا این مرد قلب و احساس داره؟
    تا کی باید بجنگم؟ تا وقتی که دچار افسردگی یا بیماری روانی بشم؟پس نقش اون تو این زندگی چیه؟ احساس و آرامش من چی میشه؟ اصلا برای چی ازدواج کردم؟ آیا ازدواجم باعث پیشرفت من شده؟ اگه این زندگی ادامه پیدا کنه چه چیزی حاصل میشه؟ آرامش؟پیشرفت؟...بعیده

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array

    RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم

    عزیز دلم من الان متوجه شدم شما قبلا هم تاپیکی با همین موضوع در تالار داشتی. هنوز هم پاسخ شما پست های آنی و بهار شادی است.
    آیا راهکار هایی که به شما ارائه شده بود را در پیش گرفتی؟

  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 91 [ 15:21]
    تاریخ عضویت
    1390-11-01
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,710
    سطح
    24
    Points: 1,710, Level: 24
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    194

    تشکرشده 194 در 102 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم

    آفرین کار خوبی میکنی، پس دیگه فکر نمیکنم شوهرت چیزی کم و کسر داشته باشه. این علاقه شوهرت به این چیزا از محیط کارش نشات نمیگیره؟ آخه بعضی اوقات مردا بخاطر اینکه جلوی همکاراشون کم نیارن توی چت واین چیزا میرن چون این مسائل توی محیط های کاری خیلی باب هستش.
    به نظر من توی خونه وقتی پای کامپیوتر میره، به یه دلیلی صداش کن که بیاد پیش تو و یه جور دیگه ای سرش رو گرم کن،
    منم مثل شما خانواده ای اینجا ندارم ولی روزهای تعطیل آخر هفته مثلا فیلم قهوه تلخ می بینیم یا بیرون میریم.
    به نظرم یه دوست خانوادگی خوب برای خودتون داشته باشید که خود شما رفتارهای اون آقا رو قبول داشته باشید، خیلی خوبه هم سرتون گرم میشه هم اون آقا میتونه تاثیر مثبت روی شوهر شما داشته باشه.
    متاسفانه این اینترنت بین خانواده ها خیلی سردی میاره و تاجایی که میتونی وقتی شوهرت در منزل هست باید از پای کامپیوتر بلندش کنی. ولی متاسفانه در محیط کار دیگه کاری از دست ما برنمیاد. ولی وقتی که تورو دوست داره و خواسته هاتو تا اونجایی که بتونه تامین میکنه به نظرم خیلی به این کارش حساسیت نشون نده چون متاسفانه در قرن بیست و یک همه این مشکلات رو دارن.

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 91 [ 19:55]
    تاریخ عضویت
    1391-3-08
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    612
    سطح
    12
    Points: 612, Level: 12
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    133

    تشکرشده 137 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه طاقت کارهای شوهرمو ندارم

    عزیزم منم فکر میکنم نباید به این زودی ازش دلسرد بشی همونطور که پرستوی مهاجر گفت این مسایل امروز گریبان خیلی ها رو گرفته.راه حلش هم پاک کردن صورت مسئله نیست.یه راهی که به ذهن خودم میرسه اینه که گاهی اوقات نه همیشه توی استفاده از اینترنت همراهیش کنی و طوری که متوجه نشه که این کارت با منظوری هست سایتها و تالارهای گفتگوی جالب و در عین حال مثبت و آموزنده رو غیر مستقیم بهش معرفی کنی.و یا وقتی خودت داری اینترنت کار میکنی به مطالب جالب و سرگرم کننده که برخوردی یه جور صمیمانه صداش کن تا باهم پای این مطالب بشینید.اینطوری هم یه حس اعتماد به وجود میاد هم یه صمیمیت ومحبت دوستانه بینتون ایجاد میشه.
    این راه فکر کنم یه کم این مشکل ارتباطات اینترنتی ناسالم ایشون رو مرتفع میکنه.
    اما در مورد مسئولیت مالی باهات توی همدلی زن و شوهر موافقم ولی اگه توی این کار افراط کنی شانس همسرت و خودت رو برای اینکه اون برای بهبود وضعیت مالیتون و رفاهتون تلاش بیشتری کنه رو ازش میگیری.
    برات آرزوی موفقیت میکنم واینو میگم که زنهای ایرانی بهترین و همراههترین و دلسوزترین زنهای دنیا برای خانوادشون هستند.


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.