سلام. 24 سالمه و تحت فشار مادرم برای ازدواج. مادرم می گن توقعم زیاده. من خودم یه دختر مذهبی و تقریبا معتقدی هستم و دوست دارم همسرم هم مذهبی باشه. خودم لیانسه هستم و ترجیح می دم همسرم حداقل فوق دیپلم رو داشته باشه که اگه تو زندگی حرفی زدم مدام پیش خودش فکر نکنه که من می خوام تحصیلاتم رو به رخش بکشم و سعی کنه تو زندگی من رو بکوبونه. خودم این توانایی رو داشتم که کاری دست و پا کنم و دوست دارم همسرم تو سن سی سالگی انقدر توانایی داشته باشه که حداقل تکلیف کار و سربازیش مشخص باشه و بدونه که می خواد تو زندگی چی کار کنه. سرمایه و پولش هم واسم مهم نیست. چون آدمی هستم که دوست دارم با خانواده همسرم ارتباط داشته باشم، دوست دارم خانواده مناسبی داشته باشه. خدارو شکر از لحاظ خانواده هم مشکلی ندارم. از لحاظ ظاهر هم که دوست دارم در حد متوسط باشه چون خودم هم همین طوری هستم. همین! این مسائلی هستش که من برای اجازه دادن به خواستگار برای اومدن به خواستگاری توجه می کنم. به نظر شما این که توقع داشته باشم یه پسر این خصوصیات رو داشته باشه خیلی توقع زیادیه؟؟؟؟؟ ما تو منطقه ای زندگی می کنیم که یه طرفش بازار مبله و یه طرفش بازار آهن! مادرم می گن پسرای اینجا دنبال درس نرفتن و رفتن دنبال کسب و کار و تو باید توقعت رو بیاری پایین. ولی خب گناه من چیه؟؟؟؟خواهرم هم 22 سالشه و می ترسم ازدواج نکردن من بهش آسیب برسونه
علاقه مندی ها (Bookmarks)