به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 35
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 تیر 91 [ 05:26]
    تاریخ عضویت
    1390-4-27
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,589
    سطح
    22
    Points: 1,589, Level: 22
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با مشكل بين پدر و شوهرم چه جوري رفتار كنم تا رابطشون خوب بشه

    سلام به همه ي دوستان.اميدوارم منو بشناسيد .منم از اون دست كاربرايي بودم كه مشكلات زيادي داشتم ولي كمك زيادي از طرف شما دوستان نگرفتم.خواهش ميكنم حالا كمكم كنيد.
    چند روز پبش خانوادم اومدند پيش ما براي عروسي.ما تهرانيم اونا شهرستان.دو روز اول خيلي با هم خوب بوديم و خوش گذشت.ولي روز سوم كه پدر و مادر قصد رفتن داشتند شوهرم از مامانم خواست كه امروز بمونند تا شب با هم بريم بيرون و خوش بگذره، جون شب اول كه مامانينام تازه از راه رسيده بودند شب دوم هم كه عروسي بودند گفتيم اون شب هم بمونند تا بيشتر پيش هم بمونيم و خوش بگذره.آخه به خاطر شاغل بودنمون دو ماه سه ماه همديگه رو مي بينم.ما رفتيم سر كار بابام هم رفت بازار.شوهرم برميگرده به مادرم ميگند حالا كه بابام رفته بيرون از دو تا مغازه قيمت يه كالاييي كه برامون واجبه رو زحمتش رو بكشه.ولي بابام توجه نكرد و يادش رفت و گفت اصلا هم مغازه اي نديدم شوهرمم بهش برخورده كه چرا براي خواستم ارزشي قائل نبودند آخه شوهرم خيلي به اين چيزا حساسه كاري كه پدر و مادرم بخوان بهشون خيلي توجه ميكنه و براش مهمه.نه اينكه پدر و مادرم اينجوري نباشن ولي مثل شوهرم نيستند و شوهرمم خيلي خيلي حساسه به احترام و ارزش.همين باعث شد ك هوقتي شوهرم اومد خونه باهاشون سرد بود ولي نه به شدت خيلي زياد با كمي حرف زدن خوب ميشد حتي هماهنگم كرد براي بيرون رفتن.با اين كه به بابابم گفتم ناراحت شد .خلاصه شوهرم نمازش رو خوند بازم با سردي رفتار كرد، يعني كوتاه نيومده بود بابام هم در حد انفجار عصباني شده بود از اين برخورد، منم كه اومدم درستش كنم خرابتر شد و بابام با عصبانيت ساعت 11 شب از تهران راه افتاد رفت خونمون با مامانينام.حالا همه چيز سرده شوهرم بابام رو مقصر ميدونه [،خانوادم شوهرم رو من چي كار كنم؟خسته شدم از بس تو اين سه سال همش سعي كردم همه چيز رو درست كنم؟حالا چي كار كنم كه همون خانواده ي خوب و صميمي بشيم آخه خيلي با هم خوب بوديم و شوهرم خيلي باهاشون راحت بود.سو،تفاهم زياد بود ولي هممون با هم حلش ميكرديم ولي اينبار خيلي حساس شده و بد، بگيد چي كار كنم.خواهش ميكنم مثل دفعه هاي قبل تنهام نذاريد..........

  2. کاربر روبرو از پست مفید مريم.م تشکرکرده است .

    مريم.م (سه شنبه 02 خرداد 91)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 تیر 92 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1391-2-31
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    925
    سطح
    16
    Points: 925, Level: 16
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با مشكل بين پدر و شوهرم چه جوري رفتار كنم تا رابطشون خوب بشه

    سلام مریم عزیز شوهر منم خیلی حساسه چون خودش خیلی به احترام گذاشتن اهمبت میده
    به نظر من بهتر باهاش حرف بزنی بهش بگو حتما پدرم متوجه نشده که این موضوع برات مهمه والا خودت که می دونی چقدر خانوادم دوست دارن و بهت اخترام می زارن.
    تو شرایط مشابه من این چیزارو میگم جواب می گیرم .امیدوارم بدردت بخوره

  4. کاربر روبرو از پست مفید نیلوفر 62 تشکرکرده است .

    نیلوفر 62 (دوشنبه 01 خرداد 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 تیر 91 [ 05:26]
    تاریخ عضویت
    1390-4-27
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,589
    سطح
    22
    Points: 1,589, Level: 22
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با مشكل بين پدر و شوهرم چه جوري رفتار كنم تا رابطشون خوب بشه

    ممنون نيلو جونم از كمكت. من اين راه رو رفتم هميشه جواب داد ولي اينبار با رفتن ناگهاني پدرم از خونش خيلي بهش برخورده و كوتاه نمياد.البته من خيلي ناراحتم و گريه كردم از اين موضوع.بهم گفته اگه تو خوب باشي من بهت ميگم چي كار ميكنم.ولي يهو كه عصباني ميشه و يادش مياد به باد انتقاد ميگيرتشون و ميگه قدم از قدم بر نمي دارم.در ضمن ميگه اونا بايد عذر خواهي كنند.خيلي داغونم خيلي فقط توسل ميكنم.البته بابابم اون شب در نبود شوهرم وقتي عصباني شد حرفاي خيلي بدي به شوهرم زده و جلوي خانوادم تحقير و مسخرش كرد.چي كار كنم.........

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 تیر 91 [ 05:26]
    تاریخ عضویت
    1390-4-27
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,589
    سطح
    22
    Points: 1,589, Level: 22
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با مشكل بين پدر و شوهرم چه جوري رفتار كنم تا رابطشون خوب بشه

    ممتون از اين كه كمكم كرديد من خيلي داغونم.هيچ اميدي ندارم .اصلا حالم خوب نيست........

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: با مشكل بين پدر و شوهرم چه جوري رفتار كنم تا رابطشون خوب بشه

    سلام دوست عزیز
    چرا دو تا تاپیک ایجاد کردی .

    ارامش خودت را حفظ کن ..

    اجازه بده یکمی زمان بگذره و خودت رو زیاد توی این روابط درگیر نکن تا با گذشت زمان شوهرت هم آرام بشه بعد از اینکه عصبانیت شوهرت کم شد می تونی بهش بگی که هیچکس مثل اون نیست و بهش بگو هر کسی یه اخلاق های خاص خودش رو داره و بگو که تو دوستش داری و حمایتش برات مهمه و سعی کن حرفهایی رو که می زنه رو خوب درک کنی و از کسی دفاع نکنی و فقط بهش بگو که از نظرت بهترینه و دوستش داری و همه آدمها مثل هم نیستند و با بقیه هم فقط هر از گاهی هم کلام میشیم که نباید خرده بگیریم و توقع داشته باشیم بهش بگو اینها برامون یک تجربه است ...

    و دنبال کسب آرامش برای خودتون باشید .

  8. کاربر روبرو از پست مفید چشمک تشکرکرده است .

    چشمک (سه شنبه 02 خرداد 91)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 تیر 91 [ 05:26]
    تاریخ عضویت
    1390-4-27
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,589
    سطح
    22
    Points: 1,589, Level: 22
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با مشكل بين پدر و شوهرم چه جوري رفتار كنم تا رابطشون خوب بشه

    سلام ممنون چشمك عزيز.باور كن آرامش ندارم.از روزي كه رفتند، با شوهرم اخلاقم بد شده باهاش سردم.حوصله ندارم.آخه ميدونم شوهرم تا اونا زنگ نزنند قدمي بر نميداره.حتي اگه زنگم بزنند يا بيان سرده و شايد اصلا جواب تلفنشون رو نده.شرايط بدي دارم به حاطر مشكل رحمي دكتر بهم گفته بايد باردار بشم. كم خون شدم به خاطر همين مشكل قرص ميخورم داشتم آماده ميشدم براي بارداري ولي اصلا روحيه ندارم.اصلا خوب نيستم.از همه طرف روم فشاره.مشكل خودم و بيماريم،مشكل خانواده ي شوهرم باهام و كات شدن رابطشون با من (فبلا توضيح دادم)،مشكل پدرم ميخواست جلوي شوهرم منو كتك بزنه،مشكل شوهرم كه كوتاه نمياد و تا عصباني ميشه حرفاي بدي ميزنه،غريب و تنها بودنم.بخدا از بغض دارم خفه ميشم .

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: با مشكل بين پدر و شوهرم چه جوري رفتار كنم تا رابطشون خوب بشه

    عزیزم می دونم که شرایطت خیلی سخته و واقعا درک می کنم

    ولی برای اینکه زندگیت هیچوقت تحت تاثیر نباشه بهتره سهم روابط خودت رو با شوهرت از سهم روابط هر کدوم از شما رو با خانواده هاتون جدا کنید و نزارید این مسائل توی روابط شما تاثیر بدی بگذارد .

    مریم جان خواهرانه بهت می گم بچسب به زندگیت و با شوهرت خووش باش گذر زمان همه چی رو درست می کنه .

  11. 2 کاربر از پست مفید چشمک تشکرکرده اند .

    چشمک (چهارشنبه 03 خرداد 91)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 تیر 91 [ 05:26]
    تاریخ عضویت
    1390-4-27
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,589
    سطح
    22
    Points: 1,589, Level: 22
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با مشكل بين پدر و شوهرم چه جوري رفتار كنم تا رابطشون خوب بشه

    چشمك جون ممنون از راهنماييت.ولي وقتي ياد حرفا و كاراشون ميفتم متنفر ميشم ازشون چون شوهرم پيشمه تنفرم رو نشون ميدم.هيچكدومشون به خاطر من ذره اي كوتاه نيومدند و نخواهند اومد.دلم به چي خوش باشه كه خوب باشم.از غذا افتادم سركار ميرم ولي هيچي نميخورم ضعيف بودم بدتر شدم.......

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: با مشكل بين پدر و شوهرم چه جوري رفتار كنم تا رابطشون خوب بشه

    [/size]مریم جان اول باید از خودت شروع کنی یعنی خودت رو دوست داشته باشی
    اطرافیان هر از گاهی توی زندگی ما هستند اونم برای چند ساعت ولی تنها کسی توی زندگیت همیشه هست شوهرته و تو هم نقش هدایت داری ...و مطمئن باش بیشترین تاثیر رو تو داری .....

    فرشته مهربون پست خوبی رو مثل بقیه پستهاش زده بود که یه جورایی قوت بخش دل خانومهاست :

    « می گویند مرد رئیس خانواده است ، من می گویم زن هم مدیر خانواده است ، کار رئیس اداره خانواده است و کار مدیر هدایت ، و این هدایت است که اداره را بهینه می سازد .

    ای زن !

    اگر مدیری مدبر باشی خوب هدایت خواهی کرد و زندگی به کامت خواهد شد ، مطمئن باش .»


    پس سعی کن هدایت کننده خوبی باشی و برای اینکار این رو می طلبه که اول خودت رو دوست داشته باشی و زندگیت را از تحت تاثیر قرار گرفتن ها نجات بده .
    تنفر ... بدی ها ... افکار منفی ... یاد کردن از گذشته ها ... همه و همه اولین ضربه را به خودت می زند و خودت را آزار می دهد پس چه خوب است که مدبر بودن را بیاموزی .......

    پس در راستای بوجود[size=medium] آمدن مشکلاتت سعی کن راهی برای حل آنها پیدا کنی و همیشه قوی باشی نه اینکه با ضعیف کردن خودت امور هدایت از دستت خارج شود ....

  14. 3 کاربر از پست مفید چشمک تشکرکرده اند .

    چشمک (چهارشنبه 03 خرداد 91)

  15. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: با مشكل بين پدر و شوهرم چه جوري رفتار كنم تا رابطشون خوب بشه

    مریم جان سلام

    به نظر میاد زیادی داری شلوغش میکنی..یه مشکلی پیش اومده که اصلا هم خوب نبوده ولی به هر حال پیش اومده..بین شوهرت و پدرت..بهتره اجازه بدی بین خودشون حل بشه.تو با این استرسات اونا رو هم عصبیتر میکنی.یادمه مثلا وقتی بین پدرم و برادرم بحثی میشد.مامانم مثلا میخواست بحث و دعوا رو تموم کنه اما خودش انقد شلوغ کاری میکرد که بدتر میشد و همه چیزکش پیدا میکرد تازه قوز بالای قوز هم میشد چون بابام میگفت همش از پسرش طرفداری میکنه برادرمم میگفت حرفای مامان اوضاع رو بدتر میکنه.

    حالا نکنه تو یه وقت نفت این اتیش بشی..چه خبره انقد داری به خود استرس میدی..بحث تو همه خونه ها هست کم و زیادش مهم نیست...به فکر خودت باش به فکر سلامتیت..اونا هم به وقتش اشتی میکنن.تو فعلا دیگه اصلا و ابدا با شوهرت یا پدرت راجب این جریان حرف نزن..حتی اشاره هم نکن.چون اونا رو حساستر میکنی...خونسرد زندگیتو بکن.شوهرت هم کم کم خودش اروم میشه

    بعد از مدتی که ابها از اسیاب افتاد باهاشون صحبت میکنی..اولا با همسرت و بدون متهم کردنش و بدون اشاره به این دعوا بهش بگو به نظرش بهتر نیست وقتی به کسی محبت میکنه و احترام میذاره بدون چشمداشت باشه..اصلا محبت همراه با توقع چه ارزشی داره...ما محبت میکنیم بخاطر خودمون.یه مدت که درباره این موضوع با هم صحبت کردین اروم میشه..اگه خودش حرف دعوا رو پیش کشید بهش بگو درک میکنی ناراحته..بذار ناراحتیشو بروز بده و خودشو تخلیه کنه..بعد باهاش صحبت کن.

    با پدرت هم صحبت کن و بگو شوهرت الان عضوی از خونوادتونه و باید بپذیرنش و هیچ دوست نداری پشت سرش بد صحبت کنن و مسخرش کنن.

    همین کافیه..نمیخواد هم به زور اشتیشون بدی..خودشون اشتی میکنن

    موفق باشی

  16. 3 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (چهارشنبه 03 خرداد 91)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.