به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 مهر 91 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1390-12-16
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    918
    سطح
    16
    Points: 918, Level: 16
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من

    سلام اینقد حالم خرابه که زود میرم سر اصل مطلب
    قبلا گغته بودم که مادرم و همسرم با هم مشکل دارن یعنی برخورد مادرم همسرم رو ناراحت میکرد من 2 سال عقدم و تو این دو سال هر چی برام عیدی آوردن مادرم هم در حد وسعش به همسرم داد(البته قبول دارم که این هدایا زیاد جالب نبودن) اما از اونجا که خانواده همسرم خیلی اهل پوشیدن لباسهای مارک هستند همسرم هیچکدوم رو نگاه هم نکرد و این رو بی احترامی به خودش قلمداد کرد حالا سر خرید عروسی دیشب رفتیم کت و شلوار بخریم ایشون دست روی کت و شلوار 600 ت گذاست اما من بهش گفتم که بابا 400 بهم داده و من نمیتونم بیشتر از این هزینه کنم اون کت و شلوارشو گرفت و اصلا واسه حرف من ارزشی قائل نشد و مابقی پول رو خودش داد و گفت از بابام بگیرم بعدش خواهرشون گفتن که رسم بر این هست که لباس اسپرت هم برای ایشون خریداری شه منم گفتم ما رسم نداریم و اگه اینطوریه بهتره که مادر ایشون به مادرم زنگ بزنن و با هم صحبت کنن و خواهرشون ناراحت شد و همسرمم از اونموقع ناراحت شده و میگه شما برای من ارزشی قائل نیستین و این صحبتها رو به خواهرم منتقل کرده و ازش خواسته همه اینا رو به مادر و پدرم انتقال بدن .... دارم دیوونه میشم 20 روز دیگه عروسیمه نمیدونم چیکار کنم ...لازمه بگم که جهیزیه ایی که مادرم به من داد و همینطور خرید عروسیم خیلی از بقیه خواهرام بیشتر هست(در حد عالی) اما شوهرم تنها دامادش هست که این برخورد رو میکنه ....لطفا کمکم کنید تمام عضله های بدنم گرفته میدونم واسه اعصابمه میترسم ام اس بگیرم

    خواهش میکنم بهم کمک کنید

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من

    سلام همتا جان...

    کمی آروم تر...!
    تازه اول راهی...هنوز شروع نکرده به ام اس گرفتن رسیدی دختر خوب؟

    پس فردای زندگی انقدر ازین سخت تراش رو میبینی که به اینا میخندی....!

    سعی کن محکم باشی...شما دیگه یکتای مامانی و نازدونه دختر نیستی .دیگه میخوای مسولیت یه زندگی رو قبول کنی

    من فکر میکنم شما با همسرت اختلاف طبقاتی دارید..درسته؟

    هیچ راهی هم جز صحبت کردن منطقی با همسرت نداری..باید باهاش صحبت کنی خیلی نرم و منطقی...نمیدونم برخوردت در مواجهه با خریدن کت و شلوار 600 تومانی چطور بود....

    اگر بتونی به یه مشاور حاذق هم سر بزنی خیلی خوبه..تا راهنماییت کنه با این اختلافات و سطح انتظارات چه کنی

    اما خودت در صحبت با همسرت بگو:

    عزیزم..خانواده من در حد وسعشون و حتی خیلی بیشتر سعی میکنند برای شما خرید کنن...و مطمئن باش ارزش تو براشون خیلی خیلی بیشتر از 100 تومان 200 تومانه.
    دقت کن که فقط با زبان نرم و زنانه بری جلو

    خودشون برای شما چقدر خرید کردن؟چقدر برای هزینه عروسی در نظر گرفتن؟قبلا بابت این مسائل (غیر از همون لباسای مارک دار و ...) مشکل داشتید؟



    خواهرای شما ملاک خوبی برای مقایسه نیستن..چون سطح توقعات دامادای دیگه با این اقا قطعا متفاوته...
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  3. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (پنجشنبه 28 اردیبهشت 91)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 مهر 91 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1390-12-16
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    918
    سطح
    16
    Points: 918, Level: 16
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من

    مریم عزیز ممنون که جوابمو دادی .....نمیدونی چقدر حالم بده ..... راستش سطح فرهنگی ما بالاتریم یعنی تحصیلاتمون بیشتره من لیسانسه اون دیپلمه و همینطور خانوادمون اما از نظر اقتصادی اونا بالاترن ..... اون داره گروکشی میکنه بخدا خیلی در این موردا باش حرف زدم اما قانع نمیشه میگه با هیچکدوم از دامادا مثل من رفتار نشده با من خیلی بد رفتار شده ....خدای بالا سر میدونه که اینطور نیست قبول دارم مامانم بداخلاقه اما باطنش مهربونه این رفتارم با همه داشته .... پدرم به من در حد عالی جهیزیه داد و حتی 1تیکه اش رو هم شوهرم نگرفت حتی من بخاطر شرایط اقتصادی که الان توشه سرویس طلا نخریدم و حتی سعی کردم ت خریدم هم مدارا کنم باهاش الان تو شوکم خانوادمم همینطور ...مامانم پیش من هر چی از دهنش در آمد به شوهرم گفت البته اون نبود که بشنوه حتی میگه نمیزارم باهاش عروسی کنی .... پدرم میگه عقلش کمه ... نمیدونم چیکار کنم...شوهرم لج کرده برام دعا کنید من اصلا توان این اتفاقات رو ندارم

    در برخورد با کت و شلوار 600 من حرفی نزدم فقط گفتم من اینقدر پول همراهم نیست

    نه قبلا مشکلی نداشتیم ..خودشون بهترینها رو برام گرفتن البته بگم که رسم خانوادگی ما اینه که در خرید جهیزه چند تا تیکه رو داماد میگیره مثل یخچال اما پدرم همه رو متقبل شد و همسرم چیزی رو نگرفتن

    در مورد لباس اسپورت باید بگم که خانواده همسرم اومدن که در مورد رسم و رسوم با خانواده من صحبت کنن اما دریغ از یک کلام حرف اومدن 1ساعت نشستن و رفتن بعد میان این رو به من میگن خوب هر کس دیگه هم باشه ناراحت میشه ....

  5. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من

    همتا جان حالا که میگی سطح شما بالاتره پس همسرت داره این کار رو میکنه تا شاید به قولی جلوش شما کم نیاره...

    خوب وقتی به قول خودت بهترینها رو برات میگیرن توقع ایجاد میشه و اونا هم میخوان شما بهترین هار و براشون بگیری...

    خوب رسمتون هر چی بوده تموم شده...اگر بابت این موضوع ناراحتی مونده سعی کن فراموشش کنی چون اینو همون موقع بعله برون و اینا باید میگفتید و ضمنا باید در نظر بگیرید که ایا اونا رسم شما رو قبول دارن یا نه...

    همتا جان..بگرد ببین علت این نرارحتی همسرت چیه؟ریشه اش چیه؟از کجا داره آب میخوره؟

    چرا پدرت میگه عقل شوهرت کمه؟

    کلا چرا هنوز هیچی نشده انقدر خانوادت باهاش اختلاف دارن/؟

    مطمئن باش یکتا جان این دید پدر و مادرت در ایجاد این رفتار در شوهرت بی تاثیر نبوده....
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  6. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (پنجشنبه 28 اردیبهشت 91)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 مهر 91 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1390-12-16
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    918
    سطح
    16
    Points: 918, Level: 16
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من

    بابام خیلی آدم منطقیه و شوهرم خیلی قبولش داره حتی از بابام خواستم باهاش حرف بزنه ... پدرم میگه موضوع کوچیکیه اینقدر خودت رو ناراحت نکن ... پدرم این حرف رو به این دلیل زد که همسرم 1کی 1کی تمام چیزایی که برام آورده بودن رو شمرده خوب پدرم میگه اینارو واسه خودش و خانمش آورده این بی عقلیه که کارت رو بی اجر میکنی
    مشکل منم همینه خانواده همسرم موقع صحبت هیچی نمیگن بعدش یادشون میاد...
    مادرم باهاش اختلاف داره من میدونم اونم مقصره
    مشکل من الان اینه که میترسم نزدیک عروسیم دعوا بشه
    به نظر شما من تو این موقعیت باید چکاری بکنم؟
    چطوری اوضاع رو آروم کنم ... دید مادرم و همسرم رو چطور نسبت به هم تغییر بدم؟

    چطور از حساس بودن خودم کم کنم؟

    من ناراحتم ...
    وقتی من با شوهرم راه میام شرایط اون رو در نظر میگیرم توی خرید اون نباید من و وضعی که توش هستم با وجود اینکه اینهمه براش توضیح دادم درک کنه؟
    آیا این مرد ، مرد همراهی توی زندگی هست؟
    پس درک متقابل کجاست؟
    درک کردن فقط باید از جانب من باشه؟
    اینکه پدر من بازنشسته هستن رو اونا از ابتدا میدونستن و میدونستن که توانایی مالیمون چه مقدار هست
    آیا این اوج بی فکری نیست که توی این موقعیت که 20روز تا عروسی مونده این صحبتها(که به نظر من خیلی خاله بازیه)رو پیش بکشن و دید خانواده همسرشون رو به خودشون تغییر بدن؟

    احساس میکنم نسبت به همسرم دچار دودلی شدم ، دودلی در موندن با اون....
    این موضوع پیش اومده خیلی دون و بی ارزشه اما برخوردی که شده خیلی زشته ....کاملا مغایر با توقع من
    من از همسرم بیشتر از اینا توقع داشتم ....
    احساس خوردشدن دارم
    دیگه دلم نمیتوته باهاش صاف شه ... اون منو درک نکرد و شیپور گرفت دستش

    به نظر شما با این شرایط صلاحه که 20 روز دیگه تن به ازدواج بدم؟با توجه به اینکه همه تدارکات دیده شده

    لطفا هر کس میاد بهم کمک کنه من فرصتی ندارم ... حالمم خوب نیست ...فقط تایپ حرفام تو همدردی آرومم میکنه
    تنهام نزارین
    بگین چه کنم

    لطفا کمکم کنید

  8. 2 کاربر از پست مفید همتا تشکرکرده اند .

    همتا (پنجشنبه 28 اردیبهشت 91)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من

    همتاي عزيز...به شخصه فكر ميكنم همسرت بيش از اينكه به فكر قيمت كت وشلوار باشه به فكر كسب توجه از جانب خانواده ات (در درجه اول)و خودت(در درجه دومه).و ناگفته نماند كه از اين بحثها وحتي متاسفانه دون تر از اين بحثها در مراسمات پيش از ازدواج براي همه خيلي پيش مياد چرا كه با زهم متاسفانه ما مراسم ازدواج رو تبديل كرديم به عرصه ي بايدها ونبايدهاورسوم وتوقع وانتظار...بگذريم! راهي نيست به جر كنترل اين وقايع.يكي از زن يا شوهرويا در شرايط ايده آلهر دو(چون تا جايي كه من ديدم وتجربه كردم در اين موارد خانواده ها ناخواسته جز سنگ انداران ميشن)با يدسكان اين تحولات رو در دست بگيره وحالا اين سكان در دستان شماست.

    در اين شرايط چه بايدكرد؟ شمابايد از موضع تلافي جويانه ومقايسه بيرون بياي..اگر حقيقتا همسرت مشكل حادي نداره وتنها مشكلتون علي الظاهر مسائلي از اين دسته،علنا نياز همسرتو به توجه بيشتر تو وخانواده اتو ميطلبه واين به مفهوم حتما بيشتر خرج كردن نيست بلكه اين فقط پوسته ي روييشه وزيرش كودكي قرار داره كه تمناي توجه بيشتر روميكنه.وقتي همسرت دست ميزاره روكت وشلوار 600 هزاري وبه هيچ وجه كوتاهم نمياد(درست مثله بچه اي كه ممكنه گرونترين عروسكو بخاد!)ميخاد سطح توجه تو رو نسبت به خودش بسنجه،اگر پيش از اين احساس توجه رو از سمت تو دريافت ميكرد(چون فكر ميكنم احتمالا بارها بحثهايي كرديد،ومامانم اينا ومامانت اينايي درميان بوده،وباز هم به احتمال زياد شما نه از موضع همدلي بلكه در موضع جلب توجه ايشون نسبت به زحمات خانواده ات در اومدي)،وشما زمينه روپيش از اين مساعد ميكردي والبته كمي هم سياست ميداشتي وبه جاي گفتن حقيقت نوع رنگ يا طرح پارچه نامناسب اون كت وشلوار روبهونه ميكردين نه قيمتشو!كمي هم طنازي وحتي لحن طنز روهم به سبك گفتنت ميافزودي نتايج بهتري ميگرفتي.

    البته:درك ميكنم كه شرايط پيش از عروسي بسيار استرس زاست،وحتي آدم خونسردي مثل من در طي يك ماه پيش از عروسيم 4 كيلو وزن كم كردم!اما بهترين موقعيته كه صبرتو بالا ببري،وهمسرتو با رفتار درستت شيفته ي خودت كني!اصلا توي شب عروسيت لازمه كر كور بشي وفقط به اين كه بهترين شبو واسه خودت وهمسرت فراهم كني فكر كني.چون از اين صحبتها هم چنان ادامه داره ومتاسفانه اغلب شب عروسي هم بيشتر ميشه،اما عروس عاقل اونيه كه كوچكترين محلي به زخم زبونها،روده درازيها وحرفهاي نابه هنجار نده وبا اعتماد به نفس به فكر خودش وشادي خودش وهمسرش باشه.

    پس:در گام اول همدلي.به مفهوم تاييددرك احساس همسرت وقتي از بيتوجهي ميناله(واين به اين مفهوم نيست كه اون راست ميگه!فقط شما حسشو قبول داري،چون مسلما همه ي ما تجربياتي در مورد عدم توجه داريم).يادت باشه در اين فاز نبايد به هيچ وجه از زحمات پدر ومادرت وهزينه هاشون ياد كني،اينجا فقط بحث يك كودك آزرده مطرحه واين كودك حسيو كه ميخاسته دريافت نكرده وشما با گفتن اين حرفها فقط داغ دلشوتازه ميكني.

    در گام دوم:توجه به نقاط مثبت همسرت وذكر اونها، در تنهايي ودر خلوت حتي گاهي در جمع!اينم ميشه اعتبار سازي.

    ودر گام سوم:حفظ خونسردي، و دراولويت قرار دادن همسرت در بحثها،البته اين جا سياست وظرافتي زنانه هم لازمه تا بتوني هم خواسته ي خودتو محقق كني وهم همسرتو راضي نگه داري.

    ودر نهايت اين كه دوست عزيز ازدواج سرشار از تفاوت در ديدگاه وتناقضه،گاهي تناقض در مسائل حياتي واصلي وگاهي در مسائل ريز.الان شما نمونه هاي كوچيكشو ديدي چه بسا در آينده با موارد بزرگتري مواجه بشي،پس نيايد سريع كم آورد وگفت پشيمون شدم وفلان وبهمان!بلكه بايد تلاش كرد افقي مشترك ساخت (گاهي با همدلي،گاهي با جرات مندي وشايد گاهي با ايثار)كه در سايه سار اون افق خوشبختي نسبي ورضايت فزاينده زوجين محقق شه.

    موفق باشي

  10. 10 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (پنجشنبه 28 اردیبهشت 91)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 مهر 91 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1390-12-16
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    918
    سطح
    16
    Points: 918, Level: 16
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من

    زن امیدوار عزیز خیلی ممنونم نمیدونی چقدر آرومم کردی راستش منم خیلی سعی میکردم این تنشها پیش نیاد اما چون از طرف شخص همسرم بود مدیریت و کنترلش دشوار شد
    عزیزم امشب پدرم ، من و همسرم صحبتها کردیم و تا 1جاهایی 1چیزایی حل شد خداروشکر اما ناراحتم که این اتفاق افتاد و فکر میکنم الان همه دارن در مورد ما حرف میزنند
    1جاهایی که با پدرم صحبت میکردیم همسرم بحث میزان مهمان دعوت شده از جانب ما برای عروسی رو پیش کشیدن که پدرم ناراحت شدن و گفتن این حرف از شما نیست و اینو باید پدرتون بزنند و چیزای دیگه تا جای که گفتند که ایشون قرار بود براتون یخچال بگیرن که نگرفتن و من گرفتم(البته پدرم قصد منت گذاری رو نداشت شرایط طوری پیش اومد که اینا رو گفتن)
    بعد از رفتن بابام وقتی با شوهرم تنها شدیم من رفتم سمتش و بوسش کردم و سعی کردم این دلخوریا فراموش شن اما اون بهم گفت دیگه بهت اعتماد ندارم حرفایی که امشب زدی همش سعی داشتی من رو مقصر جلوه بدی و من رو جلوی پدرت خراب کردی و اگه ما به دادگاه برسیم من و به پول میفروشی و....
    و اینکه پدرت سر من منت گذاشته چرا گفته یخچال خریدم میخوام پسش بدم ....بهم بگید توی این شرایط برخوردم باید چه طور باشه؟
    راستی برادر همسرم فردا صبح همه خانواده رو به طبیعت دعوت کردن برخوردم اونجا باید چطور باشه
    بازم تشکر

    1چیز دیگه چطور اوضاع رو کنترل کنم که رابطه همسرم و خانوادم به خصوص مادرم بهتر بشه؟


  12. کاربر روبرو از پست مفید همتا تشکرکرده است .

    همتا (جمعه 29 اردیبهشت 91)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من

    نقل قول نوشته اصلی توسط همتا
    منم خیلی سعی میکردم این تنشها پیش نیاد اما چون از طرف شخص همسرم بود مدیریت و کنترلش دشوار شد

    همتاي عزيز...به اين حرفم دقت كن ويه جورهايي دلم ميخاد آويزه ي گوشت كني!گاهي تلاش ما در عدم ايجاد يك تنش خودش موجب تشديد اون تنش يا ايجاد تنش جديدي ميشه!برات مثال ميزنم:اگر ميبيني همسرت آزرده است،مثلا از خانواده ات.فكر ميكني اين يك تنشه كه بايد حل شه وراهشو در اين ميبيني كه به نوعي رفتار خانواده اتو توجيه كني،نشون بدي كه اونا منظوري نداشتن.امااااا.....راهش اين نيست،اينجا فقط نياز هست كه با همسرت همدردي و همدلي كني.مثلا بگي آره واقعا آدم تو اين شرايط حس بدي داره!چقدر بده كه ديگران به آدم توجه نكنن مثلا منم فلان روز كه همكارم(حواست باشه از خانواده ي همسرت مثال نزنيا!!) بهم بيتوجهي كردحالم خيلي بد شدو با ابراز محبت كلامي وغير كلامي(بدون ان كه الزاما ازخانواده ات دفاع كني يا محكومشون كني،ويا حتي اصلا ازشون حرفي به ميون بياري)نشون بدي كه حس همسرتو ميفهمي وبراش ارزش قائلي.جمله ي قشنگي داره آقاي sci كارشناس افتخاري تالار واون اينه كه:ما ميتونيم حتي با يه قاتل محكوم به اعدام هم همدلي كنيم!و اين دقيقا به اين مفهومه كه احساس اون فرد رو بدون قضاوت درك كنيم.


    بعد از رفتن بابام وقتی با شوهرم تنها شدیم من رفتم سمتش و بوسش کردم و سعی کردم این دلخوریا فراموش شن اما اون بهم گفت دیگه بهت اعتماد ندارم حرفایی که امشب زدی همش سعی داشتی من رو مقصر جلوه بدی و من رو جلوی پدرت خراب کردی و اگه ما به دادگاه برسیم من و به پول میفروشی و....

    عزيز دل...اين همون آزردگي ذهني همسرته.بايد نشون بدي كه ميفهميش.وبايد به شدت روي بحث اعتبار سازي كار كني.ازش تعريف كني،كارهاي خوبيو كه كرده يادآوري كنه،به خاطر تلاشهايي كه برات كرده تشكر كني.در پست قبل هم گفتم:حتي در جمع ازش تعريف كني.روح همسرت به شدت نياز به اين توجهات كوچيك داره كه مطمئنم براي شما معجزه ميكنه.ضرر نداره!امتحان كن...

    و اینکه پدرت سر من منت گذاشته چرا گفته یخچال خریدم میخوام پسش بدم ....بهم بگید توی این شرایط برخوردم باید چه طور باشه؟
    من فكر ميكنم در اين شرايط بايد سياست رو به كار بگيري ،وقتي همسرت آروم شد،يعني وقتي تمام كارهايي كه قبلا گفتم روانجام دادي،ازش بخاه كه مسائلي از اين قبيل رو كه معمولا بر پايه رسم ورسوماته تا جايي كه منافع زندگي مشتركتونو به خطرنندازه به بزرگترها بسپاريد!چه فرقي به حال شما ميكنه كه مهمونا 100 نفر باشن يا هزار نفر مهم اينه كه جشن شاد وبه يادموندني داشته باشيد(اونم نه با ديد مادي).باور كني اگر همين حرفها روالبته با لحني گيراتر وبه قول معروف با لم همسرت بهش بگي تحت تاثير قرار ميگيره.



    راستی برادر همسرم فردا صبح همه خانواده رو به طبیعت دعوت کردن برخوردم اونجا باید چطور باشه
    خوب باش وشاد.به خصوص در حهت اعتبار سازي همسرت تلاش كن.

    1چیز دیگه چطور اوضاع رو کنترل کنم که رابطه همسرم و خانوادم به خصوص مادرم بهتر بشه؟

    نيازي به كنترل آن چناني نيست،فكر ميكنم اگر بتوني همسرتو به نحوي كه گفتم آروم كني خيلي از مشكلاتت حل ميشه.
    وآخرين نكته:ممكنه مادرت هيچ وقت به اون نحو كه تو همسرتو پذيرفتي در پذيرش ايشون نباشه!نيازي نيست كه تمام مدت ذهنتو درگير اين كني كه مادرتم همون قدر كه تو دلت ميخاد همسرتو دوست داشته باشه،مطمئن باش به مرور كه رابطه ي تو وهمسرت شكل بگيره وخوب باشه،مادرت هم حساسيتش كم ميشه،اما مادامي كه شما با اضطراب وترس پيش مادرت ناله كني ايشون هم حساستر ميشه.
    روي رابطه ي خودت وهمسرت كار كن...بقيه ي چيزها خود به خود بيشتر سامان ميگيره.
    راستي جشن ازدواجت هم پيشايپش مبارك عروس خانم
    موفق باشي

  14. 4 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (جمعه 29 اردیبهشت 91)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 مهر 91 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1390-12-16
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    918
    سطح
    16
    Points: 918, Level: 16
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من

    ممنون عزیزم
    سعی میکنم همه این چیزا رو به کار بگیرم و اگه بازم مطلبی بود میام و میگم اما فکر میکنم که 1مقدار سخت باشه چون تا میرم در رابطه با این موضوعات حرف بزنم 1چی میگه که خیلی ناراحت میشم و اونموقع نا خواسته دلم میخواد هرچی دم دستمه رو پرت کنم داد بزنم حتی ..حتی خود زنیواسه همین میترسم زیاد این حرفا پیش بیان ... اما تمام سعیم رو میکنم واسه زندگیم
    خوشحالم که شما مطلبمو خوندی
    برام خیلی دعا کنید خیلی محتاجم
    شاد باشید و پیروز

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 مرداد 91 [ 11:05]
    تاریخ عضویت
    1391-2-15
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    870
    سطح
    15
    Points: 870, Level: 15
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    107

    تشکرشده 108 در 56 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من

    سلام همتا جان
    من دعا میکنم عروسیت به خوبی برگزار بشه.

    من و خیلی افراد دیگه هم موقع عروسی از این مشکلات داشتیم خصوصا وقتی فرهنگ و رسوم خانواده ها خیلی تفاوت داشته باشه.

    همسر شما برخورد نپخته ای انجام داده ولی برخورد شما هم زیاد مناسب نبوده.

    سعی کن تو این دوران برخوردهای لفظی حداقل بین خودت و شوهرت (اونهم جلو دیگران) پیش نیاد اگر از چیزی ناراحت شدی و پیش افراد دیگه بودی فقط با چهره ناراحت ناراحتیت رو نشون بده

    حرفی رو از گله های فامیل شوهرت به خانوادت نگو و برعکس

    من تا دو ماه بعد از عروسی از گله های فامیلهای خودم آسایش نداشتم به نحوی که به مادرم گفتم اگر دیگه کسی گله ای داره بهش بگو میتونه با من قطع رابطه کنه. هیچوقت گله ها رو به همسرم انتقال ندادم و به طور کلی خاطره خوبی از اون دوران ندارم.

    خیلی وقتها هم میدیدم خانواده شوهرم دارن قایمکی به شوهرم از خانواده من گله میکنن خیلی عصبانی میشدم. شوهرم هم بهشون توجه نمیکرد و من هم سعی میکردم عادی باشم. کلا دوران خوشایندی نبود

    اگر فقط مشکلاتت همین اخلاق شوهرته سعی کن در تنهایی و خلوت باهاش مطرح کنی وقانعش کنی که نمیتونم از پدرم انتظار داشته باشم دزدی کنه یا بهش فشار بیارم که خدای نکرده سکته کنه و ضمنا بگو اگر به خواهرم چیزی نگفته بودی من به پدرم چیزی نمیگفتم و صحبتی پیش نمیومد

    بهش بگو از این به بعد اول با هم صحبت میکنیم و نتیجه میگیریم و رفتار میکنیم بهتره پای خانواده هامون رو به این قضایا باز نکنیم.

    با شروع زندگیتون مشکل سر خرید و رسم ورسوم حل میشه فقط سعی کن یه جور بدون دعوا این دوره سپری بشه.

    ولی یک سوال: آیا حرف شنوی شوهرت از این خواهرش که همراهتون خرید اومده بود زیاده یا این چیزهایی که گفته نظر خودش بوده؟

  17. کاربر روبرو از پست مفید Negin A تشکرکرده است .

    Negin A (جمعه 29 اردیبهشت 91)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نکات برگزاری مراسم عروسی
    توسط melalceremony در انجمن نامزدی و عقد
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 آبان 95, 13:43
  2. سه ماهه عروسی کردیم و احساسم به شوهرم سرد شده.فقط تظاهر میکنم حالم خوبه
    توسط nasmas در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 اردیبهشت 95, 20:11
  3. قهر خانواده همسرم قبل عروسی و اکنون سعی در برقراری رابطه و آشتی بعد عروسی
    توسط نازگل71 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 22 اسفند 94, 12:20
  4. اختلاف با همسر درمورد محل زندگی بعد عروسی
    توسط بهار67 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 بهمن 92, 10:29
  5. مشکلات عروسی
    توسط bita65 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 12 دی 92, 17:40

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.