به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 مرداد 91 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1391-2-10
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    706
    سطح
    14
    Points: 706, Level: 14
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    حساسیت همسرم نسبت به خانواده من

    با سلام خدمت همه ی دوستان
    من تازه به جمع شما اومدم و تو زندگی مشترک سه سالم هم گیر و گرفت زیاد دارم ولی اینجا نیومدم برای درددل، ازتون انتظار راهنمایی دارم، مطمئنن بین شماها کسانی هستن که با تجربه و علمشون می تونن راهنماییم کنن، ممنون
    من سه سال پیش بعد از یه دوستی چهارساله ازدواج کردم، خانوادم اصلن راضی نبودن و پدرم هنوز هم با ما حرف نمی زنه، تو مراسممون هم نبودن. راستش مشکلات من از قبل از ازدواج بودن و وجود داشتن. ولی هر چی فک می کنم نمی دونم چی باعث شد نادیده بگیرمشون و دل پدر و مادرمو بشکنم. یکی از مشکلات من زودرنجی و پیش داوری های همسرمه، در مورد هر چیزی هر چی که دلش بخواد فکر می کنه و کوچکترین مخالفتی هم در حدی عصبانیش می کنه که روزها باهام حرف نمی زنه. می گه تو خانوادتو بیشتر از من دوس داری. به خانواده من به اندازه خانواده خودت احترام نمی زاری. این در صورتیه که خواهرش دوسال اول زندگیمون با ما زندگی می کرد. وقتی عصبانی می شه به معنی واقعی کلمه جلو چشمشو نمی بینه هر چی از دهنش دربیاد می گه و هر کاری می کنه، سر این موضوع خیلی بحث کردیم. می گه اینجور موقع ها کاری به کارم نداشته باش. خودم آروم می شم. آخه من چند ساعت بعد از هر دعوا می رم و معذرت خواهی می کنم و ازش می خام که فراموش کنه، ولی اون بدتر میکنه و تا می تونه منو تحقیر می کنه. دو بار امتحان کردم که کاری به کارش نداشته باشم. یه بارش به دخالت این و اون و دادگاه کشیده شد. یه بارشم بعد از هشت روز باز من بودم که عذرخواهی و التماس کردم. به نظر شما من چطور رفتار کنم که شوهرم این باور غلط رو که من خانوادم رو به هر چیز ترجیح می دم از ذهنش دربیاره. خودم چیکار کنم که تحملم بالا بره و بتونم صبر کنم؟ راستش من مثل خیلی از زنای دیگه تو خونه پدرم هم جایی ندارم که بگم اگه نتونم اینجا تحمل کنم، خانواده ای پشتمه، از لحاظ مالی هم به شدت ضعیفیم. لطفا راهنماییم کنید. ممنون

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: به دنبال راه مناسب

    سلام خانومی

    خوش امدی به همدردی

    اولین چیزی که به ذهنم میرسه هرطوری هست سعی کن دل پدرتو بدست بیاری.مطمئن باش نیمی از مشکلاتتون حل میشه.چرا که دعای خیر پدر و مادر و رضایتشون خیلی مهمه

    هرطور شده سعی کن.قطعا راهایی رو بلدی.دستشو ببوس و از دلش دربار تا ارامش به زندگیتون برگرده.

    حتما شوهرت نکات مثبت زیاد داشته که به قول خودت قبول کردی و ازدواج کردی.

    در صورتیکه مقصر نیستی معذرت خواهی نکن.دلجویی بکن.کارهای خونه رو انجام بده.من وقتی از دست همیرم دلخوردم(همین دیشب) تمام کارهایی رو که در زمان آشتی میکردمو انجام میدم

    مثلا میوه براش پوست میکنم...چایی براش میریزم...حتی حرفه باهم میزنیم اما نه مثل همیشه و من سعی میکنم کمی سر و سنگین باشم تا اون بفهمه که این حرف و یا حرکتش باعث نرااحتی من شده.

    دقیقا نکته مهمی رو نوشتی اما اصلا خودت بهش توجه نمیکنی

    مردها اکثرشون وقتی عصبانی هستن دلشون نمیخواد همش ازشون بپرسن:چیه؟چی شده؟ناراحتی؟چرا ناراحتی؟من حرفی زدم ناراحت شدی؟

    برعکس خانوما.که دوست دارن خم به ابروشون میاد ازشون بپرسن که چی شده...

    نمیدونم چیزی تا به حال در مورد غار تنهایی شنیدی...غاری که مردها در زمان ناراحتی دوست دارن برن توش.یه سرچی هم دربارش بکنی بد نیست.

    ضمنا توجه کن به تفاوتهای بین مرد و زن.اگر شما سریع میری دلجویی میکنی دلیلی نداره همسرتم بایستی همین حالتو داشته باشه .

    میشه بگی اون مشکلی که کار به دادگاه رسید چی بود؟و چطور شد به دخالت این و اون کشیده شد؟

    به نظرم مهمترین مشکل شما اختلاف با خانواده شماست.چون همسر شما از اونا دلخوره در مقابل اونا جبهه میگیره

    شما تمام تلاشت رو برای زندگیت باید بکنی.

    شاید اگر به قول خودت خونه پدر و مادرت جایی داشتی دیگه تلاشی برای زندگی نمیکردی..

    شما و همسرت از لحاظ مالی ضعیفید یا پدرتون؟

    نگران نباش عزیزم.
    به نظرم تمام مشکلات شما ناشی از عدم تجربه و آگاهی در زندگیه.که درست میشه



    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  3. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (چهارشنبه 13 اردیبهشت 91)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 مرداد 91 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1391-2-10
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    706
    سطح
    14
    Points: 706, Level: 14
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    حساسیت همسرم نسبت به خانواده من


    مریم جان ممنون از توجه و راهنماییت، زود رنجی همسرم ربطی به خانواده من نداره، البته نمی تونم با قاطعیت بگم شاید حق با تو باشه، می دونی خیلی زود از کوره در می ره و کوچکترین مسئله هم به سختی از دلش در میاد. آره ویژگی های خوب زیاد داره، ولی فک می کنه من چون اون فعلن به اون صورت پولی درنمیاره هیچکودومشو قبول ندارم و بهشون باور و اعتقادی ندارم. من از شما می خوام راهنماییم کنید که چطور اینو بهش بفهمونم. با حرف که نمی شه از تجاربتون بهم بگید. یه چیز دیگه در مورد خودم اینکه نسبت به حقوق زن خیلی حساسم یا بهتر بگم نسبت به جنس مرد بیش از حد بدبین و اگه جایی تو جمعی بحثی پیش بیاد، فراموش می کنم که همسرم هم یک مرد که به معنی واقعی کلمه نجیبه و هر چیزی که از پلیدی بعضی مردا می دونم تعمیمش می دم به همه مردا و سریع نتیجه گیری می کنم حتی اگه همسرم مقاوت کنه با وجود اینکه می دونم پاک و صافه ولی هم می گم و هم تا مدتها فک می کنم حتمن ریگی به کفشش بود و مدام اینو به روش میارم. این ویژگیم خیلی آزارم می ده بارها تلاش کردم و پیش چندتا مشاور هم رفتم ولی از اونجا که وضع مالی مناسبی نداریم بی خیال شدم. لطفن شما راهنماییم کنید و بهم راهکار عملی بگید. از همتون ممنونم.

  5. کاربر روبرو از پست مفید elpari تشکرکرده است .

    elpari (سه شنبه 12 اردیبهشت 91)

  6. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: به دنبال راه مناسب

    سلام ، به تالار همدردی خوش اومدید
    در جاهایی که شما مقصر نیستی لزومی نداره ، خودت را مقصر جلوه بدهی و بروی برای آشتی
    یه مقدار تحمل کن ، اما نه به صورت خشک و سرد و بی روح و از روی عصبانیت و مقابله به مثل
    بلکه در اوج عاطفه بی احساس باش ، یعنی احساساتت رو بروز نده
    شما باید اجازه دهی تا همسرت با عواقب رفتارهایش مواجه بشود ، این جور که شما پیش می روی بیشتر از قبل عزت نفس خودت را از بین می بری و همسرت رو برای ادامه رفتار نادرستش تشویق می کنی



    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
    22/4/1386)

    هرچی تلاش می کنم باز هم من مقصرم


    يكم:‌
    اولا در اين چند خط به دنبال مقصر نمي گرديم. در خانواده بحث مقصر نيست، بحث اينست كه دو طرف چقدر مي توانند در يك تعامل سازنده باشند.

    دوم:‌
    در رابطه زن و شوهري اين ظاهر حرف ها و رفتار و نشان دادن احساسات نيست كه اهميت دارد. بلكه معني و مفهوم آْن است. مثلا اگر شما پاي خود را روي يك پارچه بگذاري نبايد چند ميليون آدم ناراحت شوند و اگر ديدي ناراحت شدند حتما آن پارچه ، پرچم كشورشان بوده و اين نماد غرور ملي آنها بوده كه شما پا روي آن گذاشته ايد.

    لذا در رابطه تان به ظاهر رفتار و گفتار خود توجه نكنيد، از همسرتان بپرسيد كه نسبت به رفتار و گفتار شما او چه احساسي مي كند، او چه فكري مي كند. به جاي متمركز شدن روي احساسات و رفتار خودتون هنگام جر و بحث درباره احساسات و افكار همسرتان صحبت كنيد. و سعي نكنيد كه از خود دفاع كنيد.
    اين قسمت نياز به آموزش مهارتهاي ارتباطي، همدلي ، مهارتهاي زندگي ، خود آگاهي ، مهارت گوش كردن و ... ، دارد. كه بحث مفصلي است.


    سوم:
    همانطور كه لمس ساده يك قسمت از بدن نبايد فرياد كسي را در بياورد، بايد متوجه شد وقتي فردي فرياد زد و عصباني شد آن قسمت از بدنش يا شكسته يا در زير پوست درد شديدي از قبل داشته است.
    همين مسئله در مورد بخشهاي رواني همسر ما نيز صادق است. اگر او نسبت به يك مسئله جزئي بسيار عصباني يا ناراحت مي شود ، يقين بدانيد كه در درون رنج زيادي برايش پيش آمده است.

    به نظر مي رسد همسر شما نياز به تائيد دارد، دوست دارد كه دوست داشته بشود و احتمالا عزت نفس پائيني دارد و خود را كم مي بيند. لذا هر حركتي از شما كه اين مسئله را به ياد او مي آورد او را عصباني مي كند. او بهانه هايي را دنبال مي كند كه خودش را به خودش و به شما بنماياند.
    لذا پيشنهاد مي گردد شما از رويه او (‌كه رويه اشتباهي است )‌پيروي نكنيد.
    اگر او شما را لجباز ، خود سر و ... مي داند، يعني اينكه در جواب به كارهاي او شما تلافي به مثل هم داشته ايد. يعني شما تحت رفتار او اقدام به بعضي اعمال كرده ايد.
    در حاليكه شما بايد خود صاحب يك سبك رفتاري سنجيده باشيد كه وابسته به رفتار او نباشد. يعني نبايد واكنشي نسبت به او رفتار كرده و منفعل باشيد. بلكه بايد روشي مبتني بر هم حسي و همدلي را با پيش بگيريد. از بحثها منطقي هنگام مشاجره پرهيز كنيد، به او راهنمايي نكنيد، قضاوت نداشته باشيد و او را محكوم نكنيد. در هنگام مشاجره بيشتر متمركز بر احساسات وي باشيد. و نشان دهيد كه او را درك مي كنيد(‌اين به معناي آن نيست كه حق با اوست و اين فقط يعني اينكه شما او را مي فهميد) البته كار ساده اي نيست و زمانبر است ولي در نهايت سبكي از رفتار است كه به شما جواب مي دهد.

    چهارم:

    مرتب روي نقاط قوت او متمركز شويد
    و آنها را به او گوشزد كنيد
    و از او تشكر و تعريف كنيد.
    در جمع ميهماني ، خانواده ات ، خانواده اش و حتي نزد خودش به او و رفتار مثبتش ( كه البته دارد) افتخار كنيد.
    اينها به خاطر اينست كه عزت نفس او حتما بايد ترميم شود در غير اين صورت او به رفتار هاي سطح پائين اقدام خواهد كرد.
    در بحث تو حامي كساني نشو كه همسرت در حال ناراحتي از آنهاست.
    همسر تو بايد هميشه حس كند در يك تيم هستيد و تو قصد نداري با تيم حريف همكاري كنيد.( اگر چه نظر او در مورد خانواده ات به عنوان تيم حريف اشتباه هست؛ ولي به مرور بهتر مي شود).






    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
    (12/6/1386)

    بهترین واکنش در هنگام مشاجره با همسرم چیست؟


    دوست عزیز، شما نیاز هست که مهارتهای ارتباطی و مهارتهای زندگی را بیشتر به کار گیرید. یکی از این مهارتها، همدلی و هم حسی است. به این معنا که معمولا در گفتگو ها وقتی یه کمی کار بالا می گیره ، هریک از زوجین سعی می کنند به بحث منطقی رو بیاورند و با دلیل و برهان از خودشان و حق خود دفاع کنند و مسئله را برای طرف مقابل روشن کنند. اگر چه منطقی بودن در شرایط معمولی بسیار خوب است، اما در شرایطی که یکی از طرفین ، احساساتی شده است مثلا عصبانی، غمگین، دلگیر، یا خسته شده است، جای بحث منطقی نیست، اشتباهی که غالبا افراد در زندگی زناشویی می کنند، و سعی می کنند از حق خود دفاع کنند و به طرف بفهمانند که احساسش اشتباه است.
    به جای این کار شما می بایست بر احساسات طرف مقابل صحه بگذارید و تائید کنید و با او همدلی و همدردی کنید. ( این به معنای این نست که علت احساسات او را تائید می کنید، بلکه به معنای این است که به او نشان می دهید که احساس او را می فهمید و در ناراحتی یا عصبانیت یا ... او شریک هستید.) البته بعد از مدتی که شرایط بهبود پیدا کرد و از آن موقعیت گذاشتید می تونید به او بگویید. « عزیزم همین طور که گفتم دیروز از رنجیده شدن شما من هم دلم گرفت. و فهمیدم چه حالی شدی، اما اینو بگم که من خیلی دوستت دارم و اصلا منظورم اون چیزی نبود که برداشت کردی، شاید من بد گفتم»
    پس 2 فاز شد:

    یکم :
    فازی که در وضعیت احساسی ایجاد می شود، که شما نسبت به احساس همسرتون پذیرش نشون می دهید و صرف نظر از اینکه حق داشته یا نداشته، به او می فهمانید که احساس او را درک می کنید. و از اینکه او ناراحت است شما هم ناراحتید. و سعی خود را می کنید که تسکین دهید.( مسئله ای که اغلب آقایان در نظر نمی گیرند)

    دوم:
    در فازی که وضعیت احساسی به خوبی و خوشی پایان یافته و مدتی از آن می گذرد، ضمن تائید احساس قبلی همسرتون، او را از خطایی که در مورد شما کرده است در می آورید. به او می گویید که منظورتان را یا اشتباه برداشته کرده است، یا شما اشتباه بیان کرده اید.

    این را فراموش نکنید که مهارتهای ارتباطی خیلی زیاد هستند و این هم حسی و همدلی یکی از این مهارتهاست.

  7. 6 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (سه شنبه 12 اردیبهشت 91)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 دی 93 [ 01:58]
    تاریخ عضویت
    1390-7-08
    نوشته ها
    352
    امتیاز
    3,876
    سطح
    39
    Points: 3,876, Level: 39
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    555

    تشکرشده 496 در 196 پست

    Rep Power
    48
    Array

    RE: به دنبال راه مناسب

    elpari عزیز
    سلام عزیزم من خیلی وقت به سایت سر نزدم شاید نتونم حرف به درد بخوری بزنم چون اوضاع خودمم مساعد نیست حالا هم ناراحتم که نمیدونم چرا نمیتونم تو سایت مطلب بذارم و راهنممایی بگیرم
    بنظر من همسرت رو راضی کن که به یه مشاور مراجعه کنه
    این شدت عصبانیت که شما میگید عادی نیست
    سرزنشش نکن ازش دلجویی کن
    بعد از بحثتون اگه مقصر نیستی لزومی برای عذرخواهی ازطرف تو نیست
    حتما برای عذرخواهی از خانوادت پیش قدم بشو
    تو کارات بهش اثبات کن که واقعا دوسش داری
    سعی کن شخصیت مردها رو بشناسی و بفهمی که روشهای مردا با روش ما زنها فرق داره
    میتونی کتاب مردان مریخی زنان ونوسی رو بخونی
    ایشالال که به آرامش برسی و با ارامش تمام به حل مسایل زندگیت بپردازی
    صبور باش
    امیدوارم حرفام به دردت بخوره
    موفق باشی
    زندگی زیباست ای زیبا پسند

  9. 2 کاربر از پست مفید Nilofar mordab تشکرکرده اند .


  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: حساسیت همسرم نسبت به خانواده من

    با تایید صحبتهای بالهای صداقت عزیز که بسیار سازنده است ..
    به هر حال یه موضوعی هست که همسرت رو به شدت ازرده می کنه من فکر می کنم بهتره دلیل اصلی رو پیدا کنی و این مشکل رو حل کنی ...

    عصبانیت او بی دلیل نیست چون به هر حال همانطور که گفتی خوبی های زیادی داره ولی نمی توانی انها را ببینی پس بهتره نسبت به مشکل به وجود امده ریشه یابی کنی ...
    در ضمن دوست خوبم خوبه که ادم گذشت داشته باشه و اختلافات رو فراموش کنه و برای زندگیش تلاش کنه و پایه اشتی رو پیش بگیره ولی هر چیزی اندازه خودش را دارد بهتره اگر شما مقصر نیستید پا پیش نگذارید برای عذرخواهی فقط کارهای روزمره خود را ادامه دهید و با رفتار خود نشان بدهید که ناراحت هستید و دلگیر و اگر برای اشتی قدمی برداشت زیاد کش ندهید و به این مشکل پروبال ندهید ....
    فقط سعی کن ریشه ان را پیدا کنی که چه چیزیهایی باعث میشه تا از کوره دربره!!!!!

  11. 2 کاربر از پست مفید چشمک تشکرکرده اند .

    چشمک (چهارشنبه 13 اردیبهشت 91)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 مرداد 91 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1391-2-10
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    706
    سطح
    14
    Points: 706, Level: 14
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسیت همسرم نسبت به خانواده من

    از همه شما دوستای عزیز که وقت گذاشتین و به حرفام رو خوندین و راهنمایی کردین ممنونم، سعی می کنم در مورد اینکه بعد از عصبانیتش باید تحمل کنم به حرفاتون گوش بدم، خیلی ممنونم. فقط نمی دونم باید چیکار کنم که حساسیتش به خانوادم از بین بره، مثلن یه دخترعمو دارم که خیلی شیرینه، اگه یه کم تحویلش بگیرم و نوازشش کنم، چند وقت بعد تو دعوا می گه تو اونو بیشتر از من دوس داری. در مورد مشاور زیاد باهاش صحبت کردم راضی نمی شه. چشمک عزیز گفته عصبانیتش رو ریشه یابی کن. می دونم از کجاس. دلیل اصلیش برمی گرده به اعتماد به نفسش. خیلی اعتماد به نفس پایینی داره، اون که پیش مشاور بیا نیست و وضعیت مالیمونم جوری نیست که بهش فکر کنیم. من چیکار می تونم بکنم که حدأقل این ضعف و این احساسش تشدید نشه. فقط خواهشن کلی گویی نکنید و راهکار عملی بهم بگید. باز هم از محبت همتون ممنون.
    پیروز باشید

  13. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: حساسیت همسرم نسبت به خانواده من

    دوست خوبم

    میتونی به شماره سه رقمی بهزیستی (129) زنگ بزنی..رایگانه

    حالا که فهمیدی اعتماد به نفس همسرت پایینه سعی کن با تایید کردنش وو استفاده از جمله هایی مثل این زیادش کنی:

    عجب مرد محکمی دارم...من خیلی خوشحالم ازینکه زن تو شدم...خدایا من چقدر از زندگی با (اسم شوهرت) راضی ام...چه میوه های خوبی خریدی..انگار همین الان از باغ چیدیشون....چه روسری قشنگی برام خریدی..واقعا که تو نهایت خوش سلیقه هایی...تو بهترین تکیه گاه برای منی...آخ که چقدر آغوش مردونت بهم ارامش میده...

    ازینکه تو خیابون با تو قدم بزنم افتخار میکنم....ازین که قراره تو بشی پدر بچه من خیلی خوشحالم....

    ازین جمله ها زیاده عزیزم...استفاده کن و نتیجه اشو ببین

    باور کن تمام حساسیت شوهرت به خاطر اختلافتون با پدرته...چون فکر میکنه اونا قبولش ندارن بنابراین سعی میکنه غیر مستقیم علیه اونا جبهه بگیره...گوش کن به حرف من..من تجربه تلخی در ای مورد دارم

    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  14. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (چهارشنبه 13 اردیبهشت 91)

  15. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: حساسیت همسرم نسبت به خانواده من

    یکم) وقتی همسرت ، خودش و شما در یک تیم ببینه ، اون وقت حس نمی کنه دیگری (مثلا دخترعموی شما) رقیبش هست
    و این هم تیمی دیدن بر اثر هم حسی با همسرت ایجاد میشه ---- لحن کلام ، طرز نگاه کردن ، تن صدا ، حرکات چشم و ابرو ، زمان گفتگو بر این هم حسی اثرگذار خواهد بود


    دوم) ریشه عصبانیت همسر شما ، ترس از این هست که برای شما قهرمان نباشد ، پس اجازه بده برایت قهرمان شود

    و این قهرمان شدن ، با اعتماد کردن به شوهرت ایجاد می شود ، اعتماد کردن یعنی چه در تصمیم نادرست و چه در تصمیم درست ، بهش اعتماد کنی و قوت قلب بدهی


    شرایط اعتماد به تصمیم نادرست:
    عنوان کردن اشتباه تصمیمش در قالب جمله ی هشدار دهنده ولی در زرورق علاقه
    مثال)
    زن: عزیزم این تصمیمی که گرفتی خوبه ، در خصوص این قسمتش ( قسمت اشتباه ) به نظرت این تصمیم باعث این مشکل نمی شود؟
    شوهر: نه ، به اونجاش هم فکر کردم
    زن: خیالم راحت شد ، فقط می خواستم بهت بگم تا نگرانیم بر طرف بشه ، چون به نظر من اگر این قسمت رو این جوری انجام می دادیم ( تصمیم درست ) نتیجه اش بهتر می شد ، باز هم نظر شما هرچی باشه من قبول دارم ، چون شما خیلی به فکر زندگی و آسایشمون هستی
    === زن می داند که مرد اشتباه می کند ، اما ضمن اینکه هشدار می دهد اون هم نه با اصرار و لج بازی ، حامی مرد بوده و بعد از اون تصمیم اشتباه ، مردش را سرزنش نمی کند

    ==== زنی که اینچنین برای مردش مایه بگذارد ، از خودش ملکه ای در ذهن شوهرش می سازد ، که مرد هیچگاه فراموش نمی کند و در آینده آنچنان جبران می کند ، که خود زن انگشت به دهن می ماند




  16. 4 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (پنجشنبه 14 اردیبهشت 91)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 دی 91 [ 14:40]
    تاریخ عضویت
    1390-4-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,468
    سطح
    21
    Points: 1,468, Level: 21
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسیت همسرم نسبت به خانواده من

    elpari عزیزماز راهنمائی های maryam123 استفاده کن، توضیحاتش خیلی کامل هست. منم همین مشکل رودارم، اما نه به این حادی... آخه همسر من با پدرم و خانواده من خیلی مهربونه و دوستانه برخورد میکنه، ولی چند وقت 1 بار از طرز رفتارای اونها بهونه میگیره. (اوایل ازدواجم خیلی بهم برمیخورد ودر مقابلش جبهه میگرفتم و وضع بدتر میشد که بهتر نمیشد، طوری که خانوادم میفهمیدند، اما با کمک دوستان همدردی مشکلم روفهمیدم... شوهر منم خیلی مهربونه، فقط این رفتارش آزارم میده، اونم همش به من میگه توخانوادتو به من ترجیح میدی و اونها رو بیشتر از من دوست داری،در صورتی که این طور نبود ومن نمیتونستم اینو بش بفهمونم) اصلا ناراحت نباش، با کمک بچه های مهربون همدردی مشکلت حتما حل میشه. خدا روشکر کن که مشکلت خیلی بزرگ نیست وبا کمی تغییر در رفتارات قایل حل شدن هستش.

  18. کاربر روبرو از پست مفید mali.j.m تشکرکرده است .

    mali.j.m (چهارشنبه 13 اردیبهشت 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حساسیت زنانه
    توسط بادبادک در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 08 تیر 96, 00:05
  2. حساسیت به مادر شوهرم
    توسط parnian1 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 25 تیر 93, 13:35
  3. چشم چرانی همسرم یا حساسیت من
    توسط بانوی اسفند در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 06 تیر 93, 12:18

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.