سلام به همه ی دوستای عزیزم
من خواستگاری دارم که الان توی 1 مورد ذهنم رو خیلی مشغول کرده
اینکه ایشون یکی از همکارهای عموی من هستن عموی بنده ایشون رو 5 ماه پیش به من معرفی کردن و ما بیرون رفتیم و حدود 2و3 ساعت صحبت کردیم
و من از برخوردش متوجه شدم خوشش اومده و .... من هیچ حسی نداشتم نه خیلی خوشم اومد و نه بدم ... که گذشت و هیچ حرفی نزدن و منم پیش خودم گفتم حتما خوششون نیومده ولی دوباره به عموی من گفتن و جویا شدن که من همچنان مجردم یا نه تا اینکه امروز حدود 4 ساعتی رفتیم بیرون و صحبت کردیم اولین چیزی که من مطرح کردم این بود که چرا بعد از 5 ماه دوباره .....
ولی جواب خاصی نشنیدم گفتند:" که من واقعا این مدت اتفاقاتی برام پیش اومد که بهتر دختر خانوم ها رو شناختم و اون مسائل نجیب بودن و قابل اطمینان بودن 1 دختر خانوم برام خیلی بیشتر مهم شد و...." من هم دیگه کشش ندادم و چیزی نپرسیدم یعنی نمی دونستم چی باید بگم از دوستای عزیزم خواهش میکنم کمک کنید اصلا قضیه ای هست که بخام خیلی تکیه کنم یا نه و .....ممنون از همه
علاقه مندی ها (Bookmarks)