چه رفتاری داشته باشم تا همسرم سیگار رو ترک کنه؟

[maede_silvester]

سلام. همسرم زمانی که اومد خواستگاری میدونست که من و خانوادم به شدت با دود و سیگار مخالفیم چون این موضوع زمان خواستگاری مطرح شد و تاکید شد. البته اون زمان سیگار نمی کشیذ. الان سر این موضوع اکثر مواقع باهم دعوا داریم و او همیشه منکر این قضیه شده و میدونه که منم میدونم. اما به خاطر اینکه من متوجه نشم اکثر شبها به بهانه های مختلف دیر میاد خونه. همدیگرو دوست داریم اما از زمانیکه این موضوع رو فهمیدم آروم و قرار ندارم در ضمن خانوادم هم نمی دونن.البته این رو هم بگم که همسرم به صورت علنی در حضبور من این کار رو نمیکنه اما خودش چند بار شده که بیاد بهم بگه دیگه سیگار نمیکشه ولی فایده ای نداشته. بهم میگه به خاطر رفتارای بد منه که سیگار میکشه اما شده من مدتی بهترین رفتار و از نظر اون داشتم و بازم این کار و کرده( به نظرم توجیه کارشه). درکل مرد خوبیه اما من با این موضوع نمیتونم اصلا کنار بیام. خودشم پیش مشاور می ره و راجع به این موضوع صحبت کرده اما ایشان سیگار کشیدن رو منع نکرده فقط گفته اگر همسرت دوست نداره نکش.لطفا منو راهنمایی کنید که چه کار کنم که همسرم از دود و سیگار از این قبیل چیزا متنفر شه و کم علاقه؟

[کبوتر]

سلام دوست عزیز.

یکی هم چند وقت پیش یه تایپ زده بود که مشابه مشکل شما.

فقط اون خانم همسرش خودشم تمایل به ترک سیگار داشته.

یه سرچ کنی تایپش رو پیدامیکنی.

وسیگار هم چیزه آنچنانی نیست که بخاطرش زندگیتون رو تلخ میکنید.

این همه آدوهای سیگاری وجود داره پس زندگی نمیکنند.

خودتونم میگید پیش شما نمیکشه که دودشم شما رو اذیت کنه.

بنظر من گیر نده به سیگار کشیدنش زندگیتو بکن .این چیزای که شما میگید مشکلات زندگی نیست اصلا دیده نمیشه.

ولی شما اومدید ذره بین گرفتید دستتون دنبال ایراد میگردید.

{ازدوستان عزیز میخوام اون لینک که مشابه مشکل این خانم است رو بزارن }

[mitra6057]

سلام مائده جان
اینو حتما از من بشنو چون دقیقا مثل شما از سیگار بدم میومد و بعد از عقد متوجه این قضیه شدم اونقدر سر این قضیه بهش گیر دادم که اراده ای که برای ترک سیگار اوایل زندگیمون داشت از بین رفت و کار به جایی رسید که گفت می کشم خوب هم می کنم می کشم ببینم چیکار می خوای بکنی با من لج کرد و من خودم مقصر بودم فکر می کردم به خاطر من باید بذاره کنار ولی اشتباه فکر می کردم اگه فقط از در محبت وارد می شدم و بهش گیر نمی دادم احتمال ترکش بیشتر بود ولی حالا دیگه اون یه آدم سیگاری شده و بسته ای می کشه و حالا هم هیچ کاری از دستم بر نمیاد البته سیگار شروع اختلافاتمون بود سر همین قضیه حرمتها بینمون زیاد از بین رفت چون من فوق العاده زیاد به این قضیه حساس بودم حتی به قلیون کشیدن تو مسافرت هم گیر می دادم از محبت همسرم سوءاستفاده کردم و هی اختلاف پشت اختلاف افتاد تو زندگیم حالا هم کارمون داره به جدایی می کشه .
خواهش می کنم بهش گیر نده بذار به عهده خودش همین که پیش شما شرم می کنه و نمی کشه خیلی باید ازش ممنون باشی نذار این احترام رو از بین ببره چون واهمه ای از این کار نخواهد داشت. قدر لحظه های خوش زندگیت رو بدون و کاری نکن که خدای نکرده مثل من حسرت این روزا رو بخوری

[فاطمههه]

واقعا اگه زندگیتو دوس داشته باشی که مطمئنم داری حرفای میترا را خوب عمل کن منمخیلی مورد اینطور توی دوست اشنا دیدم که به خاطر گیر دادن سر مسائل اینطوری روشون تو رو هم باز شده و مرد اعلنا هر کار دوس داشته کرده!!پس حساس نشو خانومی

[maryam123]

http://www.hamdardi.net/printthread.php?tid=21832

سلام اینم لینکی که اقای کبوتر گفتن