به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 54
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 00:21]
    تاریخ عضویت
    1391-2-07
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    899
    سطح
    15
    Points: 899, Level: 15
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 185 در 61 پست

    Rep Power
    0
    Array

    وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند

    سلام به شما دوستان گرامی

    ابتدا می خوام خیلی مختصر از گذشته ام بگم و بعد مشکلی رو که دچارش هستم براتون شرح بدم و ازتون راهنمایی بگیرم برای حل این مشکل.
    در کل بسیار دختر متین، موقری هستم ( البته تعریف از خود حساب نکنید) سه سال گذشته، موقعی که در دوره دکترا تحصیل می کردم پسری شهرستانی هم کلاسیم بود، من خیلی پسرهای شهرستانی رو تحویل نمی گرفتم ولی این پسر واقعا با حیا و خوب بود. تا اینکه برای کار روی مقالات مجبور شدیم با هم همکاری کنیم که این همکاری هم بیشتر اینترنتی بود، ولی طی مدت دو سال ما تقریبا هر روز با یکدیگر از طریق اینترنتی رابطه داشتیم و کارهای مقاله و طرح رو انجام میدادیم که خداروشکر همه هم به ثمر رسیدند و همکاری پر باری د اشتیم ولی طی این مدت من به اون خیلی وابسته شدم و دیگه احساس می کردم که شدیدا عاشقش هستم او هم همینطور شده بود که حتی از طریق اینترنت هم این عشق رو به هم ابراز کردیم . ولی در دنیای واقعی هر دو بسیار با حیا بودیم و حتی حرف یا نگاهی خطا نداشتیم. ولی ایشون رسما از من خواستگاری نکرد تا اینکه بعد از عید بهم گفت که راجع به من با خانواده اش صحبت کرده و خانوادش در کل مخالف هستند چون خانوادش کسی رو که نمیشناسن نمی پذیرن یکی این و یکی دیگه اینکه مشکل ما دور بودن شهرامون از هم است من هیات علمی هستم در شهر خودمون و اون هم در شهر خودشون هیات علمی دانشگاه است.
    بعد از اینکه این حرف رو به من زد در اینترنت به من کم محلی می کنه دیگه ولی من از نظر روحی و فکری نتونستم با این قضیه کنار بیام و خیلی بهش احساس وابستگی دارم. شبها نمی تونم جلو خودم رو بگیرم و نا خود آگاه به او اس ام اس ارسال می کنم البته اون جوابی نمیده، صبحها البته از کار خودم پیشمون میشم ولی نمی دونم نتونستم وابستگی شدید عاطفیم به اون رو حل کنم.
    به نظر خودم ما از هر نظر به هم شبیه هستیم، هم از نظر تحصیلات، هم از نظر فکری و روحی هم از نظر ظاهری و دیدمون به مسائل و زندگی و هم اینکه همکار هستیم و ...
    نمی دونم کمک می خوام در این زمینه چطور وابستگیم رو بهش از بین ببرم واگر این وسلط صلاح است چه طوری قانعش کنم که ما می تونیم با هم ازدواج کنیم.
    ممنون میشم راهنماییم کنید چون واقعا درمانده شدم

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند

    سلام دوست عزیز

    خوش اومدید به همدردی...

    وقتی خانواده اش راضی به این ازدواج نیستن کاری نمیشه کرد..کما اینکه توجه کنید اگر ایشون بخواد میتونه راضیشون کنه

    شما چرا شخصیت و غرور خودتو خرد میکنی و اس ام اس میدی؟مگه میشه دست خودتون نباشه؟از اینکه بهتون جواب نمیده و بی محلی میکنه ناراحت نمیشید؟!!

    به قول معروف میگن برای کسی بمیر که برات تب کنه.

    شما به هیچ عنوان نمیتونی ایشونو قانع کنی که باهم ازدواج کنید چرا که اگر هم این اتفاق بیفته شدیدا در زندگی اینده سرکوفت خواهی خورد

    مشخصه این اقا هم تمایلی نداره وگرنه به راحتی خانواد رو راضی میکرد.

    بهتره کمی روی رفتارت کنترل داشته باشی.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  3. 5 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (پنجشنبه 02 آذر 91)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 00:21]
    تاریخ عضویت
    1391-2-07
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    899
    سطح
    15
    Points: 899, Level: 15
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 185 در 61 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند

    سلام به شما دوست عزیز maryam123

    خیلی ممنونم از پاسخ شما.
    درست میگید، می تونم خودم رو کنترل کنم ولی شاید نمی خوام.
    می دونید به نظر شخصی من ما به هم خیلی میاییم. از هر نظر به هم شبیه هستیم.
    اون تو شهری زندگی می کنه که سوغاتی اون شهر زعفرون است. طی این دو سال هر دفعه که میامد برای من یه بسته زعفرون بزرگ می اورد که این موضوع باعث شد خانوادم راجع به اون جویا بشن و دیگه بشناسنش. البته یه بار به من گفت هنوزم امیدهایی می بینه برای رابطه ما ولی میگفت در این رابطه خانوادش ازش هیچ حمایتی نمی کنن و اون هم نمی خواد که با خانوادش مخالفت کنه.
    ولی من از نظر فکری بهش خیلی وابسته هستم.
    با هم نمی دونم و نیاز به راهنمایی دارم

    ممنون میشم راهنماییم کنید که من باید چی کار کنم کلا رابطه ام رو باهاش قطع کنم آیا؟


  5. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند

    دوست عزیز سلام

    حالت رو درک میکنم ولی عزیزم حقیقت اینه فعلا هیچ اقدامی نمیتونی انجام بدی

    باید صبر داشته باشی تا خودش رسمی قدم برداره

    سعی کن هیچ ارتباطی باهاش نداشته باشی

    به مسائل دیگه زندگی توجه کن تا این دوران بگذره

    موفق باشی

  6. 3 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (جمعه 08 اردیبهشت 91)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 00:21]
    تاریخ عضویت
    1391-2-07
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    899
    سطح
    15
    Points: 899, Level: 15
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 185 در 61 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند

    دوست گرامی ویدا@

    خیلی متشکرم از پاسخ شما
    کار واقعا سختی است بارها و بارها تصمیم گرفتم که بهش پیامی ندم ولی باور کنید نشده یا خودش باز پیامی داده که من مجبور شدم جواب بدم
    ولی چشم، من از حالا به بعد تمام سعیم رو می کنم که دیگه بهش پیامی ندم و صبر می کنم ببینم خدا چی می خواد و چی پیش میاد
    خواهش می کنم برای من دعا کنید که بتونم در لحظه هایی که دلتنگی اذیتم می کنه جلو خودم رو بگیرم و بهش پیامی ندم

    متشکرم از شما

  8. 3 کاربر از پست مفید ستاره خوشبخت تشکرکرده اند .

    ستاره خوشبخت (پنجشنبه 07 اردیبهشت 91)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند

    برای کار روی مقالات مجبور شدیم با هم همکاری کنیم که این همکاری هم بیشتر اینترنتی بود، ولی طی مدت دو سال ما تقریبا هر روز با یکدیگر از طریق اینترنتی رابطه داشتیم و کارهای مقاله و طرح رو انجام میدادیم

    ولی در دنیای واقعی هر دو بسیار با حیا بودیم و حتی حرف یا نگاهی خطا نداشتیم. ولی ایشون رسما از من خواستگاری نکرد
    شما دو سال با شخصی در ارتباط روزانه بودی و خوب این باعث وابستگی شما شده...شما از الان تا دو سال بعد هر روز یه کارو انجام بده اگه ندیدی بعد دو سال به اون کار عادت کرده باشی؟این اقا هم همینطوره...
    من نمیدونم شما در حین کار علمی چقد درباره خودتون صحبت کردین اما ازنوشته هات حدس زدم حداقل حضوری درباره شخصیت و کلا ازدواج حرفی نزدین.خیلی خوبه که شما مثلا تحصیلاتتون یکیه اما مقوله ازدواج فرق داره و ادم باید طرفش رو ازنظر شخصیت و کلا با دید ازدواج بشناسه...منظورم اینه که شاید اصلا فکرت راجب اینکه مناسب همین درست نباشه.

    میگفت در این رابطه خانوادش ازش هیچ حمایتی نمی کنن و اون هم نمی خواد که با خانوادش مخالفت کنه.
    همین جا یکی از خصوصیات اخلاقی اقا مشخص شده...اینکه نظر خونوادش براش خیلی مهمه.

    البته درسته که نظر خونواده ها تو ازدواج مهمه اما اون اقا اگه میخواست حداقل یه کاری میکرد که خونوادش حداقل برای اشنایی با شما پا پیش بذارن.
    ضمنا تفاوت فرهنگی بینتون رو هم در نظربگیر

    در اینترنت به من کم محلی می کنه دیگه
    نا خود آگاه به او اس ام اس ارسال می کنم البته اون جوابی نمیده
    اون اقا میدونه رابطه شما بی سرانجامه و برای همین جوابتونو نمیده که به نظرم کار عاقلانه ای میکنه.

    الهام جان حدس میزنم بخاطر شرایط سنت و ... دوست داری ازدواج کنی اما نگران نباش..همه رو به خدا بسپار تا قسمت خوب تو هم ازراه برسه
    برای رهایی از وابستگی هم از تکنیکهای تمرکززدایی استفاده کن

    موفق باشی

  10. 6 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (پنجشنبه 07 اردیبهشت 91)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 00:21]
    تاریخ عضویت
    1391-2-07
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    899
    سطح
    15
    Points: 899, Level: 15
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 185 در 61 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند

    دوست عزیز بهار 66


    مرسی عزیزم که این همه با دقت خوندی و جواب دادی.

    بسیار ازت ممنونم.
    درست میگی ما و بیشتر من در این دو سال خیلی بهش عادت کردم.
    آره تفاوت فرهنگی رو درست میگین. خودش یه بار تو حرفهاش گفت خانواده هامون تفاوت عقیدتی دارن بهش گفتم یعنی چی، گفت شما سادات هستین و تقریبا مذهبی هستین ولی ممکنه مثلا پدر من تو حرفهاش یهو به سید ها فحش بده و من دوست ندارم تو ناراحت بشی.
    آره الان اون داره کار عاقلانه ای می کنه ولی خود اون من رو اینقدر وابسته کرد. اون این مسائل رو خیلی زودتر می دونست و می دونست که من هم بهش وابسته شدم و در یه کلام شاید عاشقش شدم. اون هم یک سال با من همراهی کرد. ولی دقیقا از وقتی که دفاع کرد از تز دکتراش دیگه کم محلی کردن به من رو شروع کرد. البته تو همکاری هایی که بین ما بود حقیقت امر من خیلی بیشتر از اون کار می کردم شاید بیشتر کارها هم اصلا از من بود و من به خاطر عشق اون رو همراه و شریک می کردم و همه چیز رو با اون در میان می ذاشتم.

    ولی در کل بهار جان داری درست می گی من از بالا رفتن سنم هم دارم می ترسم، اون رو دوست داشتم چون میدونم اگه جلو بیاد خانوادم هم خیلی دوستش دارند ضمن اینکه من هم خودم خیلی دوستش دارم و قبولش دارم. پسر متین و موقری هست. فقط عیبی که همیشه به خودش هم گفتم خیلی نسبت به من بدقولی می کرد. قراری با هم داشتیم مثلا در اینترنت نمیامد و میگفت مهمان آمد برامون، مهمانی بودم یا کار برام پیش اومد و خیلی راحت هم منو ترک میکرد براش مهم نبود مثلا من یه مدت طولانی منتظرش بودم...

    باشه تلاشم رو از حالا به بعد می کنم و همه چیز رو به خدا میسپارم
    طی این دوسال به خاطر اون خواستگار هام رو رد کردم
    چون واقعا و از صمیم قلبم دوستش داشتم
    ممنون میشم این تکنیک های تمرکز زدایی رو که میگی بیشتر بهم معرفی کنین چون واقعا بهش نیاز دارم
    و مخصوصا شبها فکرش اذیتم می کنه و باز ناخودآگاه میرم سراغ اس ام اس فرستادن و ایمیل فرستادن بهش
    کمکم کنید که از وابستگی بهش نجات پیدا کنم.

    ممنونم ازتون و منتظر راهنماییتون هستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار66
    برای کار روی مقالات مجبور شدیم با هم همکاری کنیم که این همکاری هم بیشتر اینترنتی بود، ولی طی مدت دو سال ما تقریبا هر روز با یکدیگر از طریق اینترنتی رابطه داشتیم و کارهای مقاله و طرح رو انجام میدادیم

    ولی در دنیای واقعی هر دو بسیار با حیا بودیم و حتی حرف یا نگاهی خطا نداشتیم. ولی ایشون رسما از من خواستگاری نکرد
    شما دو سال با شخصی در ارتباط روزانه بودی و خوب این باعث وابستگی شما شده...شما از الان تا دو سال بعد هر روز یه کارو انجام بده اگه ندیدی بعد دو سال به اون کار عادت کرده باشی؟این اقا هم همینطوره...
    من نمیدونم شما در حین کار علمی چقد درباره خودتون صحبت کردین اما ازنوشته هات حدس زدم حداقل حضوری درباره شخصیت و کلا ازدواج حرفی نزدین.خیلی خوبه که شما مثلا تحصیلاتتون یکیه اما مقوله ازدواج فرق داره و ادم باید طرفش رو ازنظر شخصیت و کلا با دید ازدواج بشناسه...منظورم اینه که شاید اصلا فکرت راجب اینکه مناسب همین درست نباشه.

    میگفت در این رابطه خانوادش ازش هیچ حمایتی نمی کنن و اون هم نمی خواد که با خانوادش مخالفت کنه.
    همین جا یکی از خصوصیات اخلاقی اقا مشخص شده...اینکه نظر خونوادش براش خیلی مهمه.

    البته درسته که نظر خونواده ها تو ازدواج مهمه اما اون اقا اگه میخواست حداقل یه کاری میکرد که خونوادش حداقل برای اشنایی با شما پا پیش بذارن.
    ضمنا تفاوت فرهنگی بینتون رو هم در نظربگیر

    در اینترنت به من کم محلی می کنه دیگه
    نا خود آگاه به او اس ام اس ارسال می کنم البته اون جوابی نمیده
    اون اقا میدونه رابطه شما بی سرانجامه و برای همین جوابتونو نمیده که به نظرم کار عاقلانه ای میکنه.

    الهام جان حدس میزنم بخاطر شرایط سنت و ... دوست داری ازدواج کنی اما نگران نباش..همه رو به خدا بسپار تا قسمت خوب تو هم ازراه برسه
    برای رهایی از وابستگی هم از تکنیکهای تمرکززدایی استفاده کن

    موفق باشی
    بهار جان به این تکنیک های تمرکز زدایی که میگی نیاز مبرم دارم
    خواهش می کنم در این زمینه بیشتر راهنماییم کن

  12. 4 کاربر از پست مفید ستاره خوشبخت تشکرکرده اند .

    ستاره خوشبخت (پنجشنبه 07 اردیبهشت 91)

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند

    طی این دوسال به خاطر اون خواستگار هام رو رد کردم
    اول بذار یه صحبت از مدیر همدردی که خیلی به دلم نشست رو بهت بگم.فرض کن اون اقا یه زمینه(زمین) حالا تا وقتی سند اون زمین به نامت نخورده تو خونه احساست رو روی اون زمین نساز.

    ببین چه حرف قشنگی!!!!

    اما تمرکز زدایی میگه اولا تموم چیزایی که ازش داری رو بلا استثنا دور بریز...ازاس ام اس بگیر تا کادو و...

    اگه میتونی شمارت رو تغییر بده...سیم کارتتو عوض کن

    یه مدت اصلا اهنگای عاشقانه گوش نکن...کتابای عاشقانه نخون و...هر چیزی که در این باره هست رو بذار کنار فعلا.

    وقتی فکر اون اقا میاد تو ذهنت بدون اینکه خودتو سرزنش کنی فکرت رو منحرف یه موضوع دیگه کن.

    هر وقت اون اقا میاد تو ذهنت بصورت یه نقطه تجسمش کن که هی کوچیک و کوچیکتر میشه و به جاش یه نقطه روشن بزرگ و بزرگتر میشه تا بلاخره ذهنت رو پرکنه.


  14. 8 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (پنجشنبه 07 اردیبهشت 91)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 00:21]
    تاریخ عضویت
    1391-2-07
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    899
    سطح
    15
    Points: 899, Level: 15
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 185 در 61 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند

    مرسی بهار جان از راهنماییت
    من تلاشم رو از همین الان شروع می کنم

    توکل به خدا
    خواهش می کنم برای من دعا کنید
    یه مشکل ولی هست این هفته برای نمایشگاه کتاب داره میادش... و مجبوریم یه ملاقات این هفته داشته باشیم...سعی می کنم سر سنگین باشم باهاش دیگه...و باهاش هیچ حرفی نزنم ...سعی می کنم این بار اگه باز پیشنهاد داد بریم باهم نهار بخوریم قبول نکنم... ولی دلم می خواد قبول کنم ببینم چی میگه آیا حرفی میزنه یا نه...

    نمی دونم خلاصه خودمم گیر کردم ولی جدی جدی از همین الان شروع کردم و اس ام اس هاشو پاک کردم
    اسمش رو از کانتکت های ایمیلمم پاک کردم ولی این کارها رو بارها انجام دادم ولی باز قول خودم رو شکستم و بهش پیام دادم :(
    امیدوارم این دفعه فرق کنه

    امسال حتی موقع تحویل سال رفتم حرم امام رضا کلی سر این موضوع دعا کردم، شاید مخالفت کردن خانوادش هم نتیجه دعاهای من بوده و شاید واقعا این وصلت خیر نیست و به صلاحمون نیست...
    نمی دونم
    فقط خواهش می کنم هم راهنماییم کنین اگه چیزی به فکرتون میرسه چون شما در این زمینه تجربه دارین و شاید صدها مورد مثل من دیده باشین و دیگه اینکه برام دعا هم بکنین

    ممنونم ازتون

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 بهمن 91 [ 18:49]
    تاریخ عضویت
    1390-8-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    1,360
    سطح
    20
    Points: 1,360, Level: 20
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    338

    تشکرشده 338 در 108 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: وابستگی شدید فکری و عاطفی به پسری که بهم گفته خانوادش با ازدواج ما مخالف هستند

    من بقیه جوابها رو نخوندم و کاری به جواب هم ندارم. فقط خواستم بگم که شما که ماشالله از نظر سطح تحصیلات دیگه در حد عالی هستید و مطمئنا صلاح خودتون رو بهتر می دونید.
    ولی در کل بدونید که بهترین راه تحمل سختی شدیدی هست که در جدایی خواهی داشت. 1 هفته یکماه 2 ماه ولی تموم میشه.به خدا توکل کنید.

  17. 4 کاربر از پست مفید 1majid تشکرکرده اند .

    1majid (پنجشنبه 07 اردیبهشت 91)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 27 تیر 96, 17:51
  2. صیغه پسر مجرد هستم مشکلات و وابستگی من
    توسط sanam65 در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 42
    آخرين نوشته: یکشنبه 08 تیر 93, 13:21
  3. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 خرداد 92, 09:21
  4. پاسخ ها: 40
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 اسفند 91, 14:10

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.