سلام به همه..........
منو یادتونه؟ پارسال مشکلات زیادی داشتم و خداروشکر خیلی هاش حل شده
شوهرم خیلی عادی شده...دیگه کمتر تو خودش میره...سر حرف بیاد حرف میزنه...اون موقع مهمونی دوستاش نمیومد الان میاد و خیلی هم بهش خوش میگذره ....رابطه س ک س خیلی بهتر شده ...اون موقع سرد بود و من همش پیشقدم میشدم....
اما مشکل الانم فقط اینه که ابراز علاقه بهم نمیکنه....خیلی احتیاج به محبتش دارم ....الان که این خطو نوشتم دارم گریه میکنم...یعنی من کمبود توجه دارم؟ اعتماد به نفسم پایینه؟
خجالت میکشم اینارو بنویسم اما دلم میخواد بغلم کنه ..مثل اون موقع ها که عین بچه ها بوسه بارونم میکرد باشه....وقتی میریم دوره دوستامون ،نامزدها و زنو شوهرها جفت جفت پیشهم نشستن دستای همو گرفتن ....منم حسرت میخورم
کاش یه بار دیگه بهم میگفت دوست دارم.....وقتی بهش میگم دوست دارم میگه منم همینطور...اما خودش اول نمیگه در صورتی که قبلا روزی 1000 بار میگفت...اون روز یه کوچولو دعوامون شد گفتم اصلا تو میخوای زندگیمون درست بشه گفت اره...اما وقتی اینقدر بیمحبته شک میکنم به این حرفش
به خدا من خیلی تلاش کردم...خیلی صبورتر شدم ....رو خودم کار کردم ...مثلا اون روز جلوی دوستش یه چیزی بهم گفت خیلی ناراحت شدم اما تا چند روز حتی نشون ندادم که ناراحتم....در صورتی که اگه قبلا بود حتما دعوا راه مینداختم
تور و خدا کمکم کنید ووومن خیلی احساساتیم وحساس....شبا که خوابش برده و صدای خروپفش بلند میشه به یاد اون موقع ها خودمو بهش میچسبونم که احساس کنم تو بغلشم....شاید مسخرم کنین اما واقعا من الان دارم گریه میکنم...اگه میدونستم 1 سال یا یه بازه زمانی بهم میگفتن صبر کنی درس میشه به خدا تحمل میکردم اما میترسم روش بمونه این حالت....
میدونین حل شدن این مسئله برام خیلی مهمه چون وقتی اون محبتی که توقع دارم رو دریافت نمیکنم عصبی میشم و کنترلمو از دست میدمو یه چیزی بارش میکنم...بعد به خودم میام و به خودم میگم نذار اوضاع نااروم بشه دوباره
اگه یه ذره محبت کنه بهم زندگیمون عالی میشه همه چی درسته جز این مورد اگه این هم حل بشه میتونم هر مشکلی رو پشت سر بذارم
خواهش میکنم یا راهی بهم نشون بدین تا باعث بشه ابراز علاقه کنه بهم ...یا اینکه من بی توقع بشم و این نیازو در خودم خفه کنم که فکر نمیکنم دومی اصلا در من امکانش باشه
راستس قراره از هفته دیگه برم سرکار....میشه رلهنماییم کنید که حقوقم رو چطور خرج کنم که هم به خانه و زندگیم کمکی باشه هم شوهرم پرتوقع نشه؟
اینو هم بگم که توی جمع مخصوصا جمع دوستان خیلی خوبه ....اون روز اومد کنارم نشست دستمو گرفت....مثل اون وقتا اما تو خونه انگار یه تخته سنگ ....یعنی میخواد جلوی دوستاش کم نیاره؟ یا من جلوی اونا خجالت نکشم که شوهرم بی توجهه؟ یا تو خونه روش نمیشه مثل قبل باشه از بس این مدت سرد بوده؟
من هم از بس سرده نمیتونم بهش زیاد ابراز علاقه کنم...مخصوصا وقتی برم دورش .. اخم میکنه
تمام ابراز علاقه من این مدت اینجوری بوده: لبخند...به کاراش رسیدگی کنم ....خوش اخلاقی....تو جمع ازش تعریف کنم
اما کم میگم دوست دارم چون میترسم خوشش نیاد
علاقه مندی ها (Bookmarks)