به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 71
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آذر 91 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1390-10-19
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,391
    سطح
    20
    Points: 1,391, Level: 20
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    611

    تشکرشده 614 در 130 پست

    Rep Power
    0
    Array

    همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!

    روز اولی که کاملا اتفاقی پام به این سایت باز شد، دنبال راهی برای جدایی بودم (کاربریم یه چیز دیگه بود). ولی الان فقط و فقط به ساختن فکر میکنم و این رو مدیون شما دوستای خوبم و این سایت هستم.
    یه مرد 30 ساله هستم، همسرم 28 سالشه و 5 ساله ازدواج کردیم و بچه نداریم.
    ماه هاست که یه نقاب روی صورتم کشیدم تا کسی نفهمه درونم چه خبره.
    مجبور بودم این کارو بکنم، چون نا آروم بودم، درونم غوغا بود و یاد گرفتم توی این مواقع تصمیمی نگیرم و حرکتی انجام ندم. این نقاب بیشتر برای کمک به خودم بود، برای اینکه بتونم خودم رو کنترل کنم.
    یه مدته آرومترم و فکر می کنم باید به خودم برسم وگرنه نابود میشم.
    چند ماهی بود که همسرم خیلی تغییر کرده بود. نسبت به من بی تفاوت و سرد شده بود. عصبی شده بود و با خشونت باهام حرف میزد.
    هرچقدر هم باهاش صحبت میکردم که چی شده، فقط میگفت درسام خیلی زیاد شده. فشار درساست. ولی من حس می کردم داره از یه چیزی عذاب میکشه. عاقبت یه صبح که اوضاع از همیشه بدتر بود، باهاش مفصل صحبت کردم و گفتم حس میکنم داری از یه چیزی عذاب میکشی، عذاب وجدان داری. انکار کرد ولی آخرش زد زیر گریه و فقط میگفت خدایا منو ببخش و گریه میکرد.
    گفت که این مدت یکی از هم دانشگاهیام بهم پیشنهاد داده و چند بار با هم صحبت کردیم و
    من توی فکر همین قضایا بودم و عذاب وجدان داشتم و . . .
    منم شروع کردم به سوال جواب که دقیقا چه پیشنهادی بوده، چند بار صحبت کردین، کجا، چی گفتین و . . . و وقتی دیدم جوابهای ضد و نقیض میده گفتم همین فردا جدا میشیم تا با هرکسی که دوست داری زندگی کنی.
    گریه و التماس میکرد و خودش و طرف رو نفرین میکرد که زندگیشو خراب کرده و میگفت پشیمونم غلط کردم زندگیمو دوس دارم.
    خواهش کرد که یک ماه فرصت بدم ولی من گفتم نه و اون گفت اگه می خوایی جدا بشیم با پدرم صحبت کن و من گفتم پس کل ماجرا رو براش تعریف میکنم و اون هم قبول کرد.
    فرداش با پدرش صحبت کردم و خیلی عصبانی شد و گفت اگه این طور باشه دیگه دختر من نیست و . . .
    اصلا فکرشو نمیکرد به پدرش بگم و وقتی فهمید، زد زیر همه چی و گفت من دروغ گفتم، فقط می خواستم ببینم چیکار میکنی.
    توی همین حین یکی از فامیل های نزدیک من فوت کرد و قضیه مسکوت موند.
    نهایتا تصمیم گرفتم تا چند ماه اقدامی نکنم تا آرومتر بشم و قضایا برام روشنتر بشه.
    چند بار باهاش راجع به این قضیه صحبت کردم ولی هر بار یه چیزی میگه. یه بار میگه هیچی نبوده الکی گفتم، یه بار میگه اون پیشنهاد داده من رد کردم. یه بار میگه چند بار صحبت کردیم، یه بار میگه دانشگاه نبوده توی محل کارم بوده و . . .
    سالگرد ازدواجمون گریه میکرد و میگفت کاش زمان یک سال به عقب برگرده و هرچی میگفتم چرا فقط گریه میکرد.
    الان خیلی منطقی ترم، ولی از درون دارم داغون میشم.
    هر کسی میاد خونه مون فکر میکنم این فرد بوده، فکر میکنم الان دارن به ریش من میخندن، فکر میکنم دارن به اون دوران فکر میکنن، چه کارایی کردن؟
    چرا همش اون هدیه ای رو که همکارش بهش داده می پوشه؟ چرا هدیه ای رو که من دادم نمیپوشه؟ نکنه این همکارش همون فرده؟ و . . .
    این فکرها تمومی نداره. هر چند همه شو زیر اون نقاب پنهان کردم و نمیذارم حرکت ناشایستی ازم سر بزنه.
    تقریبا مطمئن شدم که قضیه ای اتفاق افتاده و باز هم مطمئن شدم که هیچ وقت نخواهم فهمید که واقعیت قضیه چی بود.
    از طرفی همسرم رو دوس دارم و اون هم اظهار پشیمونی کرده (هر چند بعضی وقت ها میزنه زیر همه چی و میگه دروغ بوده).
    از طرفی این فکرها خیلی اذیتم میکنه و بعضی وقت ها تا مرز جنون پیش میره.
    الان من باید چی کار کنم؟ چه طور خودم رو آروم کنم چطور درست تصمیم بگیرم.
    از کجا بفهمم این ها همش بازی نیست و الان با کسی در ارتباطه. خیلی سر در گمم.

  2. 9 کاربر از پست مفید hamdardi1390 تشکرکرده اند .

    hamdardi1390 (چهارشنبه 30 فروردین 91)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 اردیبهشت 91 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-1-19
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    759
    سطح
    14
    Points: 759, Level: 14
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    209

    تشکرشده 208 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!

    همدردي وقتي خوندم اصلا باورم نشد كه شمايي؟ يعني چي آخه مگه همسرت چه كمبودي داشته كه اينكار را بكنه؟

  4. 2 کاربر از پست مفید ليلا موفق 2 تشکرکرده اند .

    ليلا موفق 2 (دوشنبه 28 فروردین 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آذر 91 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1390-10-19
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,391
    سطح
    20
    Points: 1,391, Level: 20
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    611

    تشکرشده 614 در 130 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!

    نقل قول نوشته اصلی توسط ليلا موفق 2
    همدردي وقتي خوندم اصلا باورم نشد كه شمايي؟ يعني چي آخه مگه همسرت چه كمبودي داشته كه اينكار را بكنه؟
    آره خود منم. نقابه کار خودش رو کرده.
    راستش مشکل من هم همینه. من نمیدونم قضیه دقیقا چی بوده و نمیدونم چرا اتفاق افتاده.
    نمیدونم مشکل من چی بوده. وقتی نمیدونم چرا اتفاق افتاده، چه جوری مطمئن شم در آینده اتفاق نمی افته؟
    زندگیمون مثل اکثر زن و شوهرها بالا و پایین داشته ولی نمیتونم ارتباطی بین خیانت و مشکلات پیدا کنم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید hamdardi1390 تشکرکرده است .

    hamdardi1390 (یکشنبه 27 فروردین 91)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!

    همدردي عزيز اروم باشيد و بگيد الان دقيقا چي ميخوايد؟اينكه همسرت بهت بگه اون مرد كي بوده؟و اصل جريان چي بوده؟

    بعيد ميدونم اون همچين كاري كنه...چون ميترسه دوباره يا بحث طلاق پيش بياد يا شما غيرتي بشي و كاري كني.

    چرا حضورا پيش يه مشاور نميرين؟منظورم هردوتونه؟جايي كه خانومت بدون استرس بتونه همه انرژي منفي كه تو وجودش ذخيره شده رو بيرون بريزه و خودشو درمون كنه؟خانوم شما بدجوري سرگردونه و مثل يه ادم گيج يه بار به راست ميره يه بار به چپ.

    رفتارش نشون ميده از ارتباط با فرد ديگه ناراخته اما يه چيزي هم داره عذابش ميده تو رابطتون كه شما نتونستين شرايط رو فراهم كنيد كه اون بگه.

    شايد الان يه مسافرت دو نفره به يه جاي خوش اب و هوا و دوري از اين محيط بتونه استرس رو از هر دوتون دور كنه

  8. 7 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (پنجشنبه 18 خرداد 91)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array

    RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!

    آقاي همدردي عزيز! من براي شما خيلي احترام قائل هستم و پستهاي شما رو واقعا دوست دارم و مي خونم.
    منم وقتي اين تاپيك شما رو ديدم متعجب شدم و البته ناراحت.

    حس شمارو درك مي كنم. اينكه توي ذهن شما اون فرد مجهول كه تا حالا نديدينش هي بگرده و دور بزنه و شما رو از درون بپوكونه!(تجربه اش كردم!)
    برادرم! اگر بفهمي كيه بدتر ميشي! اونوقت مدام توي ذهنت ميگي اين موهاش بلندتره من كچلم پس واسه همين بوده! يا قدش دوسانت بلندتره من كوتاهترم واسه اين بوده. يا مثلا چشش اين شكليه سرش اون شكليه صداش اونجوره تيپش اينجوريه من نيستم و هزار فكر جورواجور و به غايت خوردكننده و عذاب آور! داغون ميشي مطمئنم!

    پست اقليما رو خوندين كه براش نوشتم؟ تنها و تنها يك راه براي شما وجود داره! رها كردن اين قضيه... سخته ولي تنها راه موجوده. بايد يك كاري كنيد تا اين قضيه وزن و سنگيني خودش رو براي شما از دست بده و اين ميسر نمي شه مگر با تمرين و ممارست، دور كردن افكار منفي و جايگزين كردن هر فكر منفي با يك فكر مثبت!

    بازم چيزي بنظرم رسيد براتون مي نويسم.



  10. 6 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    سرافراز (دوشنبه 28 فروردین 91)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آذر 91 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1390-10-19
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,391
    سطح
    20
    Points: 1,391, Level: 20
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    611

    تشکرشده 614 در 130 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار66
    همدردي عزيز اروم باشيد و بگيد الان دقيقا چي ميخوايد؟اينكه همسرت بهت بگه اون مرد كي بوده؟و اصل جريان چي بوده؟

    بعيد ميدونم اون همچين كاري كنه...چون ميترسه دوباره يا بحث طلاق پيش بياد يا شما غيرتي بشي و كاري كني.

    چرا حضورا پيش يه مشاور نميرين؟منظورم هردوتونه؟جايي كه خانومت بدون استرس بتونه همه انرژي منفي كه تو وجودش ذخيره شده رو بيرون بريزه و خودشو درمون كنه؟خانوم شما بدجوري سرگردونه و مثل يه ادم گيج يه بار به راست ميره يه بار به چپ.

    رفتارش نشون ميده از ارتباط با فرد ديگه ناراخته اما يه چيزي هم داره عذابش ميده تو رابطتون كه شما نتونستين شرايط رو فراهم كنيد كه اون بگه.

    شايد الان يه مسافرت دو نفره به يه جاي خوش اب و هوا و دوري از اين محيط بتونه استرس رو از هر دوتون دور كنه
    بهار الان چند ماه از اون قضیه میگذره و من آرومم (یعنی از این آرومتر دیگه نمیتونم باشم) و چند مسافرت دو نفره از اون موقع رفتیم.
    آره من باید اصل جریان رو بدونم و بدونم چرا! چرا! چرا!
    همسرم نیازهای خیلی زیادی داره که من نتونستم فراهم کنم. خیلی چیزها رو هم تونستم فراهم کنم. ولی سوپر من نیستم که.
    اکثر نیازها همسرم مالی، مبلمان رو عوض کن، تلویزیون رو عوض کن، فرشو عوض کن و . . . و طبیعاتا من به خیلی هاش نمی تونم پاسخ بدم.
    ولی نیاز عاطفی و جنسی رو تا جایی که مطالعه داشتم و در توانم بوده تامین کردم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط سرافراز
    آقاي همدردي عزيز! من براي شما خيلي احترام قائل هستم و پستهاي شما رو واقعا دوست دارم و مي خونم.
    منم وقتي اين تاپيك شما رو ديدم متعجب شدم و البته ناراحت.

    حس شمارو درك مي كنم. اينكه توي ذهن شما اون فرد مجهول كه تا حالا نديدينش هي بگرده و دور بزنه و شما رو از درون بپوكونه!(تجربه اش كردم!)
    برادرم! اگر بفهمي كيه بدتر ميشي! اونوقت مدام توي ذهنت ميگي اين موهاش بلندتره من كچلم پس واسه همين بوده! يا قدش دوسانت بلندتره من كوتاهترم واسه اين بوده. يا مثلا چشش اين شكليه سرش اون شكليه صداش اونجوره تيپش اينجوريه من نيستم و هزار فكر جورواجور و به غايت خوردكننده و عذاب آور! داغون ميشي مطمئنم!

    پست اقليما رو خوندين كه براش نوشتم؟ تنها و تنها يك راه براي شما وجود داره! رها كردن اين قضيه... سخته ولي تنها راه موجوده. بايد يك كاري كنيد تا اين قضيه وزن و سنگيني خودش رو براي شما از دست بده و اين ميسر نمي شه مگر با تمرين و ممارست، دور كردن افكار منفي و جايگزين كردن هر فكر منفي با يك فكر مثبت!

    بازم چيزي بنظرم رسيد براتون مي نويسم.


    سرافراز،
    من جزو آدم هایی هستم که معتقدم هر چیزی رو که میبینی داره ناراحتت میکنه و نابودت میکنه رها کن.
    ولی اینجا رها کردن جواب نمیده. مثل این میمونه که لوله توی دیوار ترکیده و دیوار نم کشیده و تو بی خیال بشی. تا دلیل نم و نقطه ی ترکیدگی رو پیدا نکنی و برطرفش نکنی فایده نداره.
    انگار مثل کبک سرتو کردی زیر برف.
    من باید بدونم چی کم داشتم.

  12. 7 کاربر از پست مفید hamdardi1390 تشکرکرده اند .

    hamdardi1390 (یکشنبه 27 فروردین 91)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamdardi1390
    ...
    یه مرد 30 ساله هستم، همسرم 28 سالشه و 5 ساله ازدواج کردیم و بچه نداریم....
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamdardi1390
    سلام به کارشناسان محترم.
    من به مشکل بزرگی در زندگی خوردم. تا کنون سه بار در مرحله عصبانیت و دعوا به شوهرم گفتم که از رابطه جنسی با تو هیچ لذتی نبردم و این چند سال ظاهر سازی کردم.
    ...
    زندگی ام دارد از دستم میرود.

    جناب همدردی لطفا نکته مورد نظر در این دو پست رو توضیح بدید و روشن کنید تفاوت جنسیتتون رو در این دو پست علتش چیه. اونوقت بنده چنانچه کمکی از دستم بر بیاد در خدمت شما خواهم بود .

  14. 6 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    بی دل (یکشنبه 27 فروردین 91)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آذر 91 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1390-10-19
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,391
    سطح
    20
    Points: 1,391, Level: 20
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    611

    تشکرشده 614 در 130 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!

    نقل قول نوشته اصلی توسط بی دل
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamdardi1390
    ...
    یه مرد 30 ساله هستم، همسرم 28 سالشه و 5 ساله ازدواج کردیم و بچه نداریم....
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamdardi1390
    سلام به کارشناسان محترم.
    من به مشکل بزرگی در زندگی خوردم. تا کنون سه بار در مرحله عصبانیت و دعوا به شوهرم گفتم که از رابطه جنسی با تو هیچ لذتی نبردم و این چند سال ظاهر سازی کردم.
    ...
    زندگی ام دارد از دستم میرود.
    جناب همدردی لطفا نکته مورد نظر در این دو پست رو توضیح بدید و روشن کنید تفاوت جنسیتتون رو در این دو پست علتش چیه. اونوقت بنده چنانچه کمکی از دستم بر بیاد در خدمت شما خواهم بود .
    بیدل
    میدونستم که یکی بالاخره پست اولم رو میخونه و متعجب میشه.
    من قبلا کاربری داشتم توی سایت و همسرم اطلاع داشت و خیلی عصبانی بود از اینکه من مشکلاتمو مطرح کنم و چند بار به مشکل جدی خوردیم.
    برای طرح مشکلم کاربری جدید ساختم و برای اینکه همسرم نفهمه، از زبان یک زن که این کار رو کرده نوشتم. می خواستم بدونم چرا یک زن باید با همسرم چنین برخوردی داشته باشه و نظر باقی افراد چیه.
    ولی بعد از اون دیگه نتونستم وارد کاربری خودم بشم و با همین کاربری ادامه دادم.
    الان هم دیگه برام مهم نیست که همسرم بدونه که این منم.
    قبول دارم که کار اشتباهی کردم.

  16. 5 کاربر از پست مفید hamdardi1390 تشکرکرده اند .

    hamdardi1390 (سه شنبه 29 فروردین 91)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!

    سلام آقای همدردی
    باورم نشد که شما با این همه اطلاعات .........
    مگه میشه
    آقای همدردی هیچ میدونید نوشته های شما خیلی وقتا تو زندگیه من به دادم می رسه
    هیچ می دونید مثال برج شیشه ایتون برام شده یه نصیحت بزرگ
    هیچ میدونید که شما بهم ثابت کردید که همسرم دوستم داره
    هیچ میدونیدکه بهم ثابت کردید که وابستکی آفت زندگیمه
    حالا چرا این آدمی که این همه به من و همه کمک کرده نمی تونه به همسرش کمک کنه به خودش کمک کنه
    کاش بشینی از بیرون به زندگیت نگاه کنی و ببینی چه راهنمایی برای زندگیه همدردی و خانومش می تونی داشته باشی

    شما دلتون برای زندگیه من سوخت و من حالا خیلی خیلی بیشتر دلم برای زندگیه شما می سوزه چون بهم خیلی خیلی کمک کردید


    حالتونو می فهمم همش دارم فکر می کنم که چه قدر خوب از پس این مشکل بر اومدید
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  18. 5 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (یکشنبه 27 فروردین 91)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آذر 91 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1390-10-19
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,391
    سطح
    20
    Points: 1,391, Level: 20
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    611

    تشکرشده 614 در 130 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم بهم خیانت کرده ولی من نمیدونم چی بوه و تا چه حد بوده!

    نقل قول نوشته اصلی توسط eghlima
    سلام آقای همدردی
    باورم نشد که شما با این همه اطلاعات .........
    مگه میشه
    آقای همدردی هیچ میدونید نوشته های شما خیلی وقتا تو زندگیه من به دادم می رسه
    هیچ می دونید مثال برج شیشه ایتون برام شده یه نصیحت بزرگ
    هیچ میدونید که شما بهم ثابت کردید که همسرم دوستم داره
    هیچ میدونیدکه بهم ثابت کردید که وابستکی آفت زندگیمه
    حالا چرا این آدمی که این همه به من و همه کمک کرده نمی تونه به همسرش کمک کنه به خودش کمک کنه
    کاش بشینی از بیرون به زندگیت نگاه کنی و ببینی چه راهنمایی برای زندگیه همدردی و خانومش می تونی داشته باشی

    شما دلتون برای زندگیه من سوخت و من حالا خیلی خیلی بیشتر دلم برای زندگیه شما می سوزه چون بهم خیلی خیلی کمک کردید


    حالتونو می فهمم همش دارم فکر می کنم که چه قدر خوب از پس این مشکل بر اومدید
    اقلیما،
    تک تک شما دوستای خوبم مثل برادر و خواهرهای خودم میمونین برام و نمیتونم بی تفاوت باشم نسبت به زندگی هیچ کس. همین طور نسبت به زندگی خودم.
    همیشه سعی کردم به قول آنی عزیز سر دوربین رو بچرخونم سمت خودم.
    الانم سر دوربین رو سمت خودم گرفتم و میگم چرا! چرا این اتفاق افتاد! تو چی کار کرده بودی که این اتفاق افتاد و بدتر از همه چی کار باید بکنی که این اتفاق دوباره تکرار نشه.
    اقلیما، میدونی وقتی پست اول این کاربریم رو میزدم چه حالی داشتم؟ دقیقا توی زمانی بود که حس میکردم با کسی رابطه داره. برگشت به من گفت ازت لذت نمی برم. گفت این چند سال همش فیلم بازی کردم. گفت . . .
    اقلیما دنیای من به هم ریخت، کسی که چند سال کنار تو زندگی کرده و همیشه گفته برام بهترینی، الان نه یه بار، نه دو بار، سه بار بهم گفت همش دروغ بود. فیلم بود.
    تکه های پازل رو که کنار هم میچیدم فقط یه معنی میداد، خیانت. که آخرش هم قبول کرد (هر چند بعضی وقتا کلا میزنه زیرش).
    انقدر از بیرون به زندگیم نگاه کردم که بعضی وقتا یادم میره خودمم اون توام.
    من قبول دارم که انسان حتم الخطاس. قبول دارم که من خدا نیستم تا بخوام حکم بدم و قضاوت کنم.
    ولی این حق رو دارم که بدونم چرا! این حق رو دارم که بدونم تکرار نمیشه.
    خیلی سخته که همش خودمو سرزنش کنم که این فکرا چیه میکنی! به خودم بگم اینی که الان توی خونت مهمونه، اینی که الان داره توی خونت راه میره، اینی که الان داری باهاش میگی و میخندی، همونی نیست که . . .
    چقدر میتونم افکارمو سرکوب کنم؟ تا کی میتونم؟ من که این همه مثبت نگرم و خوش باور شک میکنم. بخدا اگه کس دیگه ای جای من بود یه جور دیگه برخورد میکرد.
    ولی من انقدر خودداری کردم که دارم میترکم.
    یه وقتایی دوس داشتم بزنمش، انقدر بزنمش که دیگه نتونه راه بره، نتونه درس بخونه، نتونه کار کنه. ولی همش خودمو کنترل میکردم.
    الان این حس رو ندارم ولی پرم از شک و تردید.
    اهل محدود کردن و فشار روانی و این جور بازی ها نیستم.
    آزادش گذاشتم که دانشگاهشو برهف که بره سر کارش و زندگیشو ادامه بده ولی خودمو داغون کردم.

  20. 3 کاربر از پست مفید hamdardi1390 تشکرکرده اند .

    hamdardi1390 (دوشنبه 28 فروردین 91)


 
صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.