نوشته اصلی توسط
Hamid_m
یعنی میخوام روی فاکتور علاقه خط بکشم و عاقلانه انتخاب کنم ...بنظرم شانس زندگی موفق اینجور بیشتره
دوست عزیز
این حرفتون واقعاً غیر منطقی است صحبتهای آقای مدیر همدردی رو در مورد احساس و علاقه در
ازدواج بخونید احساس و علاقه لازمه ازدواج هست ولی کافی نیست. مگه میشه با عقل صرف
زندگی کرد؟؟ پس چرا خداوند احساس رو در وجود ما قرار داد؟؟
بقول حضرت حافظ:
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
حتماً خوب فکر کنید و از یک مشاور خانواده راهنمایی بگیرید به نظر من این ره که می روید به .... است.
hamed65 پرسیده اند: آیا در فرایند آشنایی نباید "احساسات" خودمون رو هم بررسی کنیم؟
یعنی اگر با یک سری معیارهای منطقی فرد رو سنجیدیم، ولی در روند آشنایی مثلاً 2 ماهه، علاقه ای به وجود نیامد، به نظر شما باید ادامه داد؟ همیشه بحث از منطقی بودن هست، ولی آیا اگر دو نفر با عقل و منطق دیدند که مناسب هم هستند، ولی به هم احساسی نداشته باشند، باز هم باید ازدواج کنند؟
شاید مثلاً یک دختری باشد که 80% معیارهای من رو داشته باشد، ولی من رو جذب نکند. ولی یک دختری باشد که 60% معیارهای من رو داشته باشد، ولی من رو جذب بکند و نسبت بهش احساسات داشته باشم. با کدام باید ازدواج کنم؟
آخر شاعر می گوید: ای بی خبر از سوخته و سوختنی ... عشق آمدنی بود، نه آموختنی
البته منظور من این نیست که احساسی بشویم و منطق رو کنار بگذاریم.
مدیر همدردی پاسخ دادند
کلیک کنید
یک مثال بزنم و این مفهوم را روش کنم.
فرض کنید در یک بیابانی می خواهید با جمع آوری هیزم آنها را روشن کنید.
اگر صرفا برگها و خاشاک نازک را جمع کنید آنها سریع آتش می گیرند و سریع هم خاموش می شوند.
اما اگر شاخه های قطور درختان را جمع کنید. معمولا آتش نمی گیرند. و هر چه کبریت بزنید نتیجه نمی گیرید.
اما اگر هر دو اینها باشد. خاشاک نازک سریع روشن می شوند و با گرمای خود زمینه اشتعال شاخه های قطور را فراهم می آورد و می توانید آتش با بقایی را داشته باشید.
نقش احساس و منطق با هم دیده می شود نه در برابر هم.
اگر احساس اولیه در ازدواج نباشد، جذبه و دلربایی اولیه غایب باشد معمولا شعله چنین ازدواج برافروخته نمی شود.
اگر هم فقط احساسات باشد، برافروخته می شود ولی پس از ازدواج خاموش می شود.
اما اگر هر دو باش همدیگر را تکمیل می کنند.
یک اشتباه رایج که وجود دارد اینست که افراد احساسات را روبروی منطق قرار می دهند.
احساسات باید به عنوان یک فاکتور اساس در کنار منطق و معیار ازدواج بررسی شود.
یعنی همانطور که بررسی می کنید، فرد مقابل پرخاشگر نباشد، مسئولیت پذیر باشد و ثبات شخصیت داشته باشد. همین طور هم باید بررسی کنید که به دلتان بنشیند و دوستش داشته باشید و علاقمند به زندگی با او بشوید.
بحثی که وجود دارد. اینست که این تنها معیار نباشد.
از طرفی به عنوان یک معیار اصلی به هیچ وجه نباید غایب هم باشد. یعنی احساسات نسبت به طرف مقابل شرط لازم هست ، اما شرط کافی نیست.
علاقه مندی ها (Bookmarks)