به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 57
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1391-1-13
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    5,958
    سطح
    50
    Points: 5,958, Level: 50
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 192
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 33 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عذاب وجدان بعد از بهم خوردن نامزدی

    با سلام خدمت دوستان بزرگوار
    من پسری هستم 27 ساله دارای یک منزل و یک مغازه که به نام خودم هست تحصلاتم هم دیپلم هستم و دانشگاه هم قبول شدم ولی دیدم که بازار بهتر میتونم موفق باشم که همه اینها رو هم در جلسه خواستگاری گفته بودم
    من به خواستگار دختر بودم که از هر لحاظ ایشان رو پسندیدم ه خواستگاری ایشان رفتیم و قرار شد 2 ماه بعد عقد کنیم که در این دو ماه هم صیغه خوندیم جهت آشنایی با هم دیگه
    من یک چیزی که طی دوران نامزی متوجه شدم این بود که پدر دختر خانم با این وصلت مخالف و مادر و خود دختر خانم موافق بودن و چیزی هم متوجه صحبت این دختر خانم شدم چون ایشان تاکید بر عقد زود تر از موعد بودن چون مثل اینکه فامیل های ایشان صحبتهایی کرده بودن چون میگفت فامیل ها زیاد دارن حرف میزنن (در توجیه کردن سنگ اندازی پدرش در امر خیر ما)
    وقتی قرار شد خرید کنیم پدر ایشان خریدی بیشتر از اون چیزی رو گفتن که ما در خواستگاری توافق کرده بودیم یعنی حرف خودشون رو عوض کردن یه چیزی تقریبا دوبرار قرارمون قبلیمون
    خلاصه جرو بحث ما شروع شد و کا به جاهای باریک و خلاصه قهر کردن دختر ایشان شد وقتی من به اتفاق پدرم خواستیم برای حل موضوع به خانه ایشان بریم پدر ایشان زنگ زدن و گفتن که پدرم نیاید و خودم تنها برم
    در اونجا چیزهایی شنیدم که مغزم سوت کشد اول دختره بود که میگفت به نظرم ما با هم تفاهم نداریم اگه العان به هم بزنیم بهتره که بعداز عقد بهم بزنیم (اصلا 180 درجه قبل صحبت میکرد چون واقعا من رو دوست داشت و عاشقم بود و من هم همین طور) که من در جواب گفتم که ما 1 ماه بیشتر باهم صحبت نکردیم یکمی زوده که قضاوت کنیم و بهتره که بازم بیشتر روی این موضوع فکر کنی.
    بعد پدرش بود که میگفت خانواده خودم میگن دختر تو دادی به یه کاسب بیسواد (البته من همه این موارد رو به دختر خانم در جلسه خواستگاری گفته بودم که مشگلی با تحصلات و کارم نداری که ایشان گفتن نه هیچ مشگلی ندارم) وقتی این صحبت ها شد و حرف ها رد و بدل شد پدر ایشان گفتن که تا 1 ماه دیگه باز هم صحبت کنیم که اگه به تفاهم رسیدیم اونوقت عقد کنیم که البته ایشان باز هم حرف بیشتر از دوبرار شدن خرید رو پیش کشیدن و گفتن باید حتما انجام بدین.
    وقتی من آمدم خانه و مشورت با چند نفر از بزرگان و مشاور هم چند جلسه رفتم به این نتیجه رسیدم که بهتره وصلت نشه به این چند دلیل
    اول اینکه ایشان به نوعی اول در باغ سبز نشان داده بودن (در خواستگاری ایشان میگفتنما هیچ کاری با خرید و عروسی نداریم هر کاری خودتان میدونین انجام بدین ولی باز هم ما طی قرار میزان خرید و عروسی رو کردیم)
    دوم مادی بودن این خانواده چون فقط در مسائل مادی مشگل داشتن و اصلا به حسن های دیگه توجه نداشتن
    سوم توهین پدر ایشان که گفتن بنده کاسب بیسواد هستم در صورتی که ایشان از قبل هم این مسائل رو میدانست
    چهارم عدمتمایل خود دختر خانم با توجه به حرف هایی که در جلسه آخر دیدار (البته این امکان رو میدم که ایشان روی فشار خانواده این صحبت ها رو کرده باشن برای وادار کردن من جهت دادن امتیاز و راضی شدن من برای شروط اونها)
    و تلاش خانواده دختر جهت کسب امتیاز و قبول شروط و خواسته اضافه شده آنها
    العان این 1 ماهه که بهم زدم بد جوری دارم عذاب وجدان میکشم که کارم درست بوده یا نه
    تورو خدا بگید کارم درست بوده یا نه و کجای کارم اشتباه بوده

  2. 2 کاربر از پست مفید tomcat تشکرکرده اند .

    tomcat (چهارشنبه 16 فروردین 91)

  3. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: خواهش میکنم شما بگید کارم درست بود یا اشتباه

    سلام

    طبق گفته های شما ، شما که به هم نزدی آنها شرط و شروط و قراردادی که با شما بسته بودند را رعایت نکردند طبیعی است که شما را به پای قرارداد دیگری کشانده اند که شما حاضر به امضای آن نشده اید . چرا عذاب وجدان ؟!

    این طبیعی است که شما نسبت به آنچه اتفاق افتاده خوشحال نباشید .

    اتفاق خاصی نیفتاده . یک صیغه خوانده بودید برای محرمیت و طی دوران شناخت خوب در گام های ابتدایی این شناخت ، آنچه باب ذائقه ی شما باشد اتفاق نیفتاده . طبیعی است که باید برای این عدم ذائقه در همین شرایط فکری و کاری کنید .

    در نتیجه تصمیم گرفته اید و مسیر دیگری را انتخاب کرده اید . چرا به این راه اعتماد ندارید ؟ چرا نگاهتان رو به عقب است ؟ چرا عذاب وجدان ؟ .................

    پاسخ همه ی سئوالها در درون خود شماست . چرایی اش را بیابید .

    ببینید آیا ضعف در تصمیم گیری
    یا عدم اعتماد به نفس
    یا ترس
    و یا.................

    علت اصلی را پیدا کنید .


  4. 8 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (سه شنبه 20 تیر 91)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: خواهش میکنم شما بگید کارم درست بود یا اشتباه دارم دیوانه میشم

    برادر گرامی
    سلام

    به همدردی خوش امدید

    تصورم اینه که عنوان تاپیک شما مبهمه.شاید بهتر باشه یه عنوان دیگه انتخاب کنید.

    من حس و حال شما رو کاملا درک میکنم و خداروشکر که تصمیم درستی گرفتید.الان هم یکی دو تا موضوع دیگه مشابه با مشکل شما در جریانه اما چون فراتر رفتن و ادامه دادن مشکلات دیگری هم به مشکل اصلیشون اضافه شده

    شما نباید عذاب وجدان بگیرید.کسی که باید عذاب وجدان بگیره اونا هستن.

    اگر دقیقا ماجرا همونیه که شما توضیح دادید پس مقصر اصلی این خانواده بودن که تمام قول و قرارهاشونو یادشون رفته...

    اونا باید عذاب وجدان بگیرن که به یه کاسبی که داره زحمت میکشه و نون حلال در میاره توهین کردن...

    اونا باید عذاب وجدان بگیرن که حاضر شدن به خاطر مسائل مالی و مادیات اسم یک نفر روی دخترشون بمونه...

    شما چرا عذاب وجدان داشتی؟

    در عجبم که چرا صحبتهای این خانوم ناگهان تغییر کرد؟
    به نظر شما کسی بود که بشه بهش یک عمر اعتماد کرد؟!

    شما الان علت عذاب وجدانت چیه؟
    هنوزم به ایشون علاقه داری؟
    دنبال راه برای برگشتید؟
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  6. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (چهارشنبه 16 فروردین 91)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1390-5-13
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    1,588
    سطح
    22
    Points: 1,588, Level: 22
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    224

    تشکرشده 228 در 80 پست

    Rep Power
    23
    Array

    RE: خواهش میکنم شما بگید کارم درست بود یا اشتباه دارم دیوانه میشم

    با توضیحات و تفاسیری که نوشتید به نظر من کار درستی کردید و از تصمیم خودتون پشیمان نشید. همیشه با دختری ازدواج کن که بتونه بهت افتخار کنه نه اینکه به هر بهونه روت عیب بذاره.

  8. 2 کاربر از پست مفید شب شکن تشکرکرده اند .

    شب شکن (چهارشنبه 16 فروردین 91)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1391-1-13
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    5,958
    سطح
    50
    Points: 5,958, Level: 50
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 192
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 33 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم شما بگید کارم درست بود یا اشتباه دارم دیوانه میشم

    عذاب وجدان من به این علته که اسم من روی اون دختر افتاده و ما در این دوران یه رابطه عاطفی خیلی زیادی تجربه کردیم و حسابی به هم وابسته شدیم و به خاطره اینه که اون به اون دختر یه لطمه خیلی سختی به روحیش وارد شده البته به من هم همین طور باور کنید تا 3 و 4 صبح اصلا خواب ندارم و حسابی به کارم لطمه وارد شده من خودمم توی این جریانات تا حدودی مقصر میدونم میگیم شاید بهتر بود به جای موضع گرفتن و ایستادگی شایدکسی رو واسطه میکردیم اوضاع فرق میکرد نباید با خود دختر من جرو بحث میکردم
    البته توی این 1 ماهه نامزدی پدر دختره چند بار از موضع خودش عقب کشید و لی باز هم دوباره اومد سر حرفش
    شاید اصلا مبلغی که من روز اول گفتم واقعا کم بوده ولی خوب چرا العان باید بگه
    آره من واقعا اون خصوصیات دختری که میخواستم رو در ایشان دیدم و واقعا دوستش دارم
    راه بازگشت نمیدونم باشه یا نه چون اگر هم بخوام من برگردم شاید اونا قبول نکنن یا اگرهم قبول بکنن شروط شان از مهر گرفته تا همه مسائل خیلی سخت میشه
    نمیدونم شاید اصلا از من خوششون نیومده و واقعا خواستن با این سنگ اندازی ها خودم بگم نه
    ولی اون همه مهر و عاشقی بین ما دوتا چرا یهویی اینطور شد چرا دختر بجای دفاع از من همش از پدرش دفاع میکرد و کارها پدرش رو امتحان کردن من میدونست
    اصلا نباید میرفتیم توی فاز عشق و عاشقی که جدا شدنمون اینقدر سخت باشه
    از این میترسم که نکنه دختری بهتر یا مثل اون پیدا نکنم یا خیلی بد تر
    همه چی داشت زیبایی رفتار خوب سنگینی و شایدم و اقعا عشاقم بود ولی ...

    از این میترسم که اگه یک وقتم برگردم اون موضوعات رو همیشه بگوبه به سرم

  10. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: خواهش میکنم شما بگید کارم درست بود یا اشتباه دارم دیوانه میشم

    برادر عزیز اسم اون دختر هم روی شما افتاده !

    این طبیعیه که شما الان دارید خودتونو سرزنش میکنید
    اما با خودتون بشینید و فکر کنید

    بدست آوردن یک دختر به چه بهایی؟

    خورد شدن شما؟کوچیک شدنتون؟رفیق جیب شما بودنشون؟


    این خانوم اگر به شما علاقه داشت و اگر کسی بود که میشد روش حساب کرد به این راحتی طرف پدرش رو نمیگرفت.

    به خدا منم همینطوری بودم.پدرو میگفت فلانی به دردت نمیخوره و ....اما من چون همسرم رو دوست داشتم جلوی پدرم ایستادم.بی احترامی نکردم اما گفتم من فلانی رو دوست دارم و حتی اگر بدبخت ترین آدم روی زمین باشه بازم باهاش هستم.

    شما میگی همه چی داشت.
    من فکر میکنم شما معیارهاتون برای ازدواج غلطه

    اولین چیزی که به ذهنتون میاد زیباییه..بعد رفتار خوب.

    بعدشم به نظر شما این خانوم همه چیز داشت.اما مهم ترین چیز رو نداشت.اونم عدم درک همسر آینده اش و پشتیبانی از اون.

    فکر کردید این کم چیزیه؟

    مطمئن باشید اگر عاشق شما بود هرجور بود سعی میکرد به شما برسه و در نهایت ارامش و احترام به پدرش میگفت که به شما علاقه داره و میخواد باهاتون ازدواج کنه
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  11. 4 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (چهارشنبه 16 فروردین 91)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1391-1-13
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    5,958
    سطح
    50
    Points: 5,958, Level: 50
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 192
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 33 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم شما بگید کارم درست بود یا اشتباه دارم دیوانه میشم

    دارم فکر میکنم شاید اگه تحصیلات و تیپ زیبایی داشتم هیچ وقت این رفتار رو با من نمیکردن

    شایدم بهتر باشه برم دنبال یه مدرک دانشگاهی بعد ازدواج کنم بابت همین مسئله تحصیل از خیلی ها جواب نه شنیدم

    یه بار که یکی از اونها که از نظر خانواده و شخصیت اسم و رسمی برای خودشون دارن وقتی اصرار مار رو دیدن گفتن دختر ما تحصیل کرده هستش ولی پسر شما چی
    برای ما ملاک تحصیلاته
    باور کنید برای خیلی از فامیل ها و آشنا ها و غریبه اقدام کردم ولی خوب به خاطر تحصیلات جواب نه شنیدم
    در صورتی که پسرای فامیل یا دوستان من که کمی تصیلات دانشگاهی دارن مثل من نه نشنیدن

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 اردیبهشت 91 [ 20:58]
    تاریخ عضویت
    1391-1-16
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    649
    سطح
    12
    Points: 649, Level: 12
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم شما بگید کارم درست بود یا اشتباه دارم دیوانه میشم

    سلام دوست عزیز اگه دختر خانوم دوست داشت میتونست پدرشو راضی کنه پس من یه چیز واسم مشخص سد دختر دارایی تو رو میخواد چون تو خانواده ای بزرگ شده که معیار اولشون پول هستش دوم اینک : دختر خانوم اعتماد به نفس ندارن چرا؟ چون شما داری تو زمونه ای زندگی میکنی که دیگه زوج های جوان خودشو همدیگه رو انتخاب میکنن نیازی به شناخت بیشتر نیستش فقط اذن پدر دختر واجبه حالا اگه مبینی دارن سنگ اندازی میکنن تو اینده دختر میره خونه باباش یه حرفایی بهش میزنن و ماد خونه خودت زندگیی واست زهر مار میشه اون الان نمیتونه رو حرف خودش وایسه حساب کن 2 سال بعد چی میشه من اینارو دیدم حالا مونده به مصلحت خودت به نظر من شما جفت تقدیری هم نیستید فدایت انشاالله موفق باشی.

  14. 2 کاربر از پست مفید یونس قنبری تشکرکرده اند .

    یونس قنبری (چهارشنبه 16 فروردین 91)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1391-1-13
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    5,958
    سطح
    50
    Points: 5,958, Level: 50
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 192
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 33 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم شما بگید کارم درست بود یا اشتباه دارم دیوانه میشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط یونس قنبری
    سلام دوست عزیز اگه دختر خانوم دوست داشت میتونست پدرشو راضی کنه پس من یه چیز واسم مشخص سد دختر دارایی تو رو میخواد چون تو خانواده ای بزرگ شده که معیار اولشون پول هستش دوم اینک : دختر خانوم اعتماد به نفس ندارن چرا؟ چون شما داری تو زمونه ای زندگی میکنی که دیگه زوج های جوان خودشو همدیگه رو انتخاب میکنن نیازی به شناخت بیشتر نیستش فقط اذن پدر دختر واجبه حالا اگه مبینی دارن سنگ اندازی میکنن تو اینده دختر میره خونه باباش یه حرفایی بهش میزنن و ماد خونه خودت زندگیی واست زهر مار میشه اون الان نمیتونه رو حرف خودش وایسه حساب کن 2 سال بعد چی میشه من اینارو دیدم حالا مونده به مصلحت خودت به نظر من شما جفت تقدیری هم نیستید فدایت انشاالله موفق باشی.
    اتفاقا یکی از اصلی ترین علتی که من این قضیه رو منتفی کردم و یادم رفت بگم این بود که من نمیتونستم با دختری ازدواج کنم که مهم ترین مرکز تصمیم گیریش خانوادش باشه و اونها هم طرز فکرشون این طوری باشه

    من 27 سال زندگی کردم و خدا سر شاهد هست البته نیازی هم به قسم نیست چون شما من رو نمیبینید و نمیشناسید ولی توی عمرم دستم برای لذت به یک نامحرم نخورده با یک نامحرم برای لذت حرف نزدم چون همیشه به این اعتقاد داشتم همون طور که من طوست دارم خانمم آفتاب مهتاب ندیده باشه دست نامحرم بهش نخوده باشه اون هم همین احساس رو داره بعدش در اولین تجربه این طور و با این فضاحت
    نمیدانم حکمت خدا در چیه
    چرا با من اینطور بازی شده

  16. #10
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: خواهش میکنم شما بگید کارم درست بود یا اشتباه دارم دیوانه میشم

    برادر عزیز
    شکی در این نیست که داشتن مدرک دانشگاهی مهمه و متاسفانه برای خیلیا ملاک شده.
    اما

    مطمئن باشید اگر کسی بخواد سنگ بندازه و ایراد بگیره شما اگر با مدرک دکترا هم جلو برید ایراد میگیرن.

    فکر بدی هم نیست.
    من نمیدونم شغل شما چیه..تخصصتون چیه...علاقه تون چیه...

    میتونید با توجه به این موارد رشته تحصیلی رو انتخاب کنید.که هم خیلی بهتون فشار از نظر روحی نیاد و هم اینکه به قولی یه مدرکی گرفته باشید.

    ضمنا ناشکری هم نکنید.
    تیپ زیبا که حتما چشمای رنگی و قد بلند و ...نیست

    شما میتونید با شیک لباس پوشیدن و طرز صحبت کردن و نشستن و برخاستن به زیبایی ظاهر خودتون اضافه کنید.

    توکلتون به خدا باشه.
    اون خانوم قسمت شما نبوده و ما درایم یکسری واقیعت ها رو میبینیم.
    من اگر شما برادرم بودید با توجه به شرایطی که ازین خانوم گفتید به هیچ عنوان برای برادرم انتخاب نمیکردم





    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  17. 4 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (دوشنبه 21 فروردین 91)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.