به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 اردیبهشت 91 [ 18:33]
    تاریخ عضویت
    1390-11-10
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    970
    سطح
    16
    Points: 970, Level: 16
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Red face شوهرم همه مسایل به مادرش میگه...چیکار کنم؟؟؟

    سلام سالنومبارک
    مشکل من اینه که شوهرم همه چیز رو به مامانش میگه مثلا اگه با هم بیرون رفته باشیم مامانش زنگ بزنه سیرتا پیاز رو براش میگه چرا رفتیم بیرونو.الان کجاییمو این جور چیزا که من دوستندارم کسی بدونه کجام و چیکار میکنم حتی بعضی از مسائل زندگیمونم به مامانش میگه اما مامانش اصلا نمی زاره کسی از کاراش سر در بیاره من باید چیکار کنم که شوهرم دست از این عادتش بکشه؟

  2. #2
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    145
    Array

    RE: شوهرم ساده من

    سلام
    سال نو شما هم مبارك! تازه عروس... عيد اول بود؟ تعطيلات خوش گذشت؟
    خب بگو
    شوهرت چند سالشونه؟ خود شما چند سال داريد؟ چند وقته ازدواج كردين؟ روابط چطوره؟ از همه چيز راضي هستين؟ چرا دلخسته...
    اين كه مشكلي نيست.. حل مي شه!

    پ. ن : فكر كنم عنوان تاپيك ايشون "شوهر ساده من " باشه كه يه "م" اضافه داره



  3. 6 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (سه شنبه 15 فروردین 91)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 اردیبهشت 91 [ 18:33]
    تاریخ عضویت
    1390-11-10
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    970
    سطح
    16
    Points: 970, Level: 16
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم ساده من

    سلام ممنونم خیلی خوشحالم که تایپکم روخوندید باید بگم نه این عید چهارمم بودخیلی خوش گذشت شوهرم 26 سالشه و من 23 سال دو ساله عروسی کردم و یه دختر سه ماه دارم از ازدواجم راضیم و رابطه صمیمی با شوهرم دارم.روزی که خیلی داغون بودم عضو تالار شدم به همین خاطر این اسم رو انتخواب کردم.

  5. 2 کاربر از پست مفید دلخسته تشکرکرده اند .

    دلخسته (سه شنبه 15 فروردین 91)

  6. #4
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    145
    Array

    RE: شوهرم ساده من

    دلخسته، ( اسمي رو مستعار بگيد تا صدا كنيم، اين اسم خيلي انرژي منفي منتقل مي كنه هم به شما هم به ما)
    خب يعني الان سه ساله كه تمام اتفاقات زندگي شما رو ايشون به مادرش مي گه؟
    به نظر شما چرا اين كار رو انجام مي ده؟

    چند سوال:
    1. روابط شما صميمي است، چقدر با هم صحبت مي كنيد؟
    2. آيا شده همسرتون رو سرزنش كنيد؟
    3. آيا شما رو در جريان كارهايي كه مي كنه مي گذاره؟
    4. آيا ايشون تك پسر هستند؟ پدرشون در قيد حيات هستند؟
    5. چي شد كه ازدواج كرديد با ايشون؟
    6. به نظر شما ايشون هم از زندگي با شما راضي است؟
    7. در چه مواردي با مادرش صحبت مي كنه؟ چقدر ؟ آيا اين صحبت جنبه اطلاع رساني داره؟ يا درد دل؟ يا مشاوره؟
    8. روابط پدر شوهر و مادر شوهر شما در چه حدي است؟

    در هر صورت به شما تبريك مي گم كه زندگي خوبي داريد... قدم نو رسيده هم مبارك!

    پ.ن : چي شده بود كه داغون بوديد؟

  7. 10 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (سه شنبه 15 فروردین 91)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 اردیبهشت 91 [ 18:33]
    تاریخ عضویت
    1390-11-10
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    970
    سطح
    16
    Points: 970, Level: 16
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم ساده من

    قبول میکنم که اسمم عوض بشه پس پانیز روانتخاب میکنم.
    1خیلی صمیمی وخیلی زیاد با هم صحبت میکنیم
    2بله پیش اومده ولی نه خیلی زیاد
    3بله به غیر از چند روز پیش که با مامان و خواهرش بیرون رفته بودن بهم دروغ گفت اونم برای اولین بار
    4نه تک پسر نیست پسر چهارمه و پدرشم در غید حیاته
    5پسر عمه من میشه و دوسش داشتم البته شوهرم یا کس دیگه نمی دونست
    6بله یعنی تا الان زیاد به زبون اورده
    7در مورد جاهای که میریم یا گاهی وقتا برنامه های که داریم چه برای زندگی چه برای اینده .مادرش هر روز براش زنگم میزنه وشوهرم هم تمام موقعیت رواطلاع میده حتی مادر شوهرم در مورد شام وناهار هم سوال میکنه.فکر میکنم جنبه اطلاع رسانی داره.
    8خیلی با هم سردن مثلا روزعید شوهرم بچه روبغل کرد که بخوابوندش مادر شوهرم با حسرت گفت به دلم موند بابات یه بار شماهارو بغل کنه.
    ممنونم به خاطر تبریکتون
    همراه با اذیت های مادر شوهر زایمان زود رس داشتم

  9. 2 کاربر از پست مفید دلخسته تشکرکرده اند .

    دلخسته (یکشنبه 20 فروردین 91)

  10. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    جمعه 03 فروردین 03 [ 04:10]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: شوهرم ساده من

    سلام دوست عزیز

    این مشکل رو فرشته خانوم هم امروز مطرح کرده بودن در تاپیکشون

    من فکر میکنم یه علتش اینه که به دلایلی فکر میکنه خانواده اش بهتر و بیشتر میتونن کمکش کنن.چون برادر خود منم همینجور بوده و هنوزم هست !

    یکی از ایرادات بزرگ همسر برادر من اینه که فقط دلش میخواد برادرم کار کنه و پول دربیاره.حالا از چه راهیش مهم نیست.همین موضوع هم برادرم نسبت به همسرش بدبین کرده .

    یه ایراد دیگه همسر برادرم که در زیاد شدن این اخلاق برادرم تاثیر داشته پیشنهادات نادرستی بوده که در این چند سال زندگی به برادرم داده و هنوزم داره میده و هربار باعث زمین خوردن برادر من میشه.

    یه نکته دیگه اینکه من و برادرم و پدر و مادرم 15 سال در خارج کشور و در غربت زندگی کردیم.همین موضوع باعث وابستگی بیش از حد اعضای خانواده بهم شده.
    منظورم اینه که همیشه مقصر شما نیستی و برخی اوقات ممکنه مسائل دیگری در این موضوع دخیل باشن




    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  11. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (سه شنبه 15 فروردین 91)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 اردیبهشت 91 [ 18:33]
    تاریخ عضویت
    1390-11-10
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    970
    سطح
    16
    Points: 970, Level: 16
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE:


    سلام مریم جان شوهر من مسائل رو با خونوادش در میون نمی زاره فقط تو تماس های که با مادرش داره کل موقعیت رو اطلاع میده

  13. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: شوهرم همه مسایل به مادرش میگه...چیکار کنم؟؟؟

    سلام
    لینک زیر میتونه مفید واقع بشه

    کلیک کن

  14. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: شوهرم همه مسایل به مادرش میگه...چیکار کنم؟؟؟

    طبق معمول روش و باورم کاری ندارم که کار شوهر شما درست است یا نیست و چرا اینکار را می کند و.............

    گویا مادر شوهر گرامی عمه ی شما هم هستند ؟!و همسر محترم پسر عمه .
    شما ببین چرا ناراحت می شوی ؟!
    شما ببین چرا این مسئله برات اینقدر مهم شده و روش متمرکزی و............


    اگر تصمیم گرفتی زاویه کاشت دوربینت را عوض کنی و از راه دیگری به جز تغییر همسر جان اقدام کنی خبر بده .

  15. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 16 فروردین 91)

  16. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: شوهرم همه مسایل به مادرش میگه...چیکار کنم؟؟؟

    سلام
    من هم این مشکل رو دارم و داشته ام البته خیلی کمرنگ تر شده به 3 دلیل
    1.به تدریج که سالهای زندگیه ما گذشت وابستگی همسرم با دوری از اونها به من بیشتر و به اونها کمتر شد.
    2.بحث و جدلهای زیادی که سر این مسئله باهم داشتیم که تجربه خوبی نیست و پیشنهاد می کنم هیچ وقت و این کارو نکنی
    3..هرچی گذشت بیشتر به این نتیجه رسیدم که این گزارش دادنها ضرری برای من نداره و چه بسا همسر من قبل از اینکه همسر من باشه پسر اون خانواده بوده و طبق عادت 25 سال زندگی با اونها اینکارو انجام میده
    ولی هنوزم گاهی آمپرم میره بالا و نمی تونم این رفتار رو تحمل کنم

    و خوشحال میشم از راهنمایی هاتون استفاده کنم
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  17. 4 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (چهارشنبه 16 فروردین 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا من مقصرم یا اون؟؟؟
    توسط bluee در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 08 مرداد 95, 17:41
  2. امیدم به زندگی کم شده ( چرا من ؟؟؟ کمکم کنید)
    توسط ab96 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 شهریور 94, 13:47
  3. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  4. چطور بهش بگم ؟؟؟
    توسط amir_irani در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 دی 89, 19:33
  5. با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟
    توسط sara62 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 12:08

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.