با سلام به همه شما خوبان كه مايه دلگرمي و اميدواري هستيد من مدتي است كه دارم تلاش مي كنم تا به راهنمايي شما خوبان عمل كنم و خوشبختانه موفق بودم اما الان مشكل جديدي دارم كه واقعا به كمكتان نياز دارم در موضوعي به نام من براي آينده نگرانم شرح مختصري از خودم و همسرم برايتان گفتم هم اكنون شوهرم درسش را تمام كرده و من هم تلاش كردم حساسيت هاي بيجاي قبل راكنار بگذارم و منطقي تر باشم من برادري دارم كه نقشه بردار است و هم اكنون در شهر خودمان يك پروژه كاري دارد (همسرم از شهر ديگري است)و همسرم چون فعلا بيكار است با ايشان به سر كار ميرود حدودا از بهمن ماه من تلاش كردم كه از نظر كاري و حقوق و امثال اينها بين اين دونفر دخالت نكنم تا براي هيچ كدام سوءتفاهم پيش نيايد متاسفانه با تمام تلاش هاي من همسرم فكر ميكند من هميشه از برادرم حمايت مي كنم و من هر چه برايش توضيح مي دهم فايده نداد تا جايي كه همين مسئله باعث شد يك دعواي غير منتظره اتفاق بيفتد در ضمن براي توضيح بگويم كه برادرم از همه نظر به فكر اوهست و سعي ميكند از نظر مالي بيشتر به همسرم كمك كند اما همسرم درك نمي كند شايد به اين دليل كه برادرم براي پرداخت حقوقش دير تر اقدام كرده است و با توجه به افزايش حقوق بقيه هنوز براي افزايش حقوق همسرم كاري نكرده است همسرم فكر ميكند كه به او بي احترامي ميشود در حالي كه قبلا اينكونه نبود و او حتي از برادرم به خاطر اينكه او را به سر كار برده بود ممنون بود حالا اعصاب من از دعواي ديشبمان بهم ريخته است و نمي دانم با همسرم چگونه صحبت كنم تا ديگر روي اين مسئله حساس نباشد از شما خوبان خواهشمندم راهنمايي ام كنيد خوبي و لطفتان در مورد قبلي خيلي كمكم كرد از لطفتان ممنونم منتظر راهنماييتان هستم خداپشت وپناه همه شما
علاقه مندی ها (Bookmarks)