به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 29
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1391-1-02
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    3,082
    سطح
    34
    Points: 3,082, Level: 34
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    7

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشكلات با خانواده همسرم

    سلام
    نمي دونم از كجا شروع كنم
    من تقريبا از شهريور 90 صيغه كردم و اذر 90 هم عقد كردم . مدت زمان خواستگاريم از 18 فروردين بود تا شهريور 90
    اون هم به دليل مشكلي كه براي پدر همسرم پيش اومده بود و اونها سعي كردند با مخفي كردن موضوع مساله خواستگاري را طولاني بكنند
    موضوع از اين قرار است كه همسرم بر خلاف ظاهر ارومي كه نشون ميده شديدا دهن بين و تحت تاثير افكار مادرش هست . به عنوان مثال شب خواستگاري من در مورد خودم و شرايط زندگيم كاملا توضيح دادم اما دو هفته بعد كه زنگ زديم براي خواستگاري رسمي موضوع مسكن مستقل را پيش كشيدند. و گفتند حتما بايد مسكن بخري و اجاره و رهن قبول نيست. من هم با كمك خانواده ام يكي از مسكن مهر را خريداري كردم و به خانواده آنها اعلام كردم . حدود 4 ماه پس از عقد دوباره اعلام كردند كه مسكن مهر قبول نيست و حتما مسكن در داخل شهر رهن كنيد و حتما شغل دوم بگيريد .بايد اين رو بگم كه من و همسرم هر دو كارمنديم از يك نهاد اما همسرم ميگه حقوق من نبايد حساب بكني و حقوق زن براي زن هست كه بتونه آزاد باشه اما حقوق تو تنها كفاف هر دو ما رو نميده و بايد از الان بري دنبال شغل دوم.من هم گفتم الان دستم زياد باز نيست اما در آينده حتما دنبالش هستم اما ايشان پا در كفش كرده كه الان شغل دوم ميخوام. موضوع را به خانواده ايشان گفتم . پدرشان به صورت خصوصي با پدر ببنده حرف زد و اعلام كرد بحث ماديات كاملا مردود است اما به محض اينكه مادر زن بنده از مسافرت برگشت پدر ايشان هم چرخش كاملا 180 درجه اي داده است . به باور خودم و خيلي هدف اين خانواده به زانو در آوردن من و خانواده ام براي تحميل خواسته هاي خودشان هست .الان هم مادر ايشان مي گويند چون تفاهم ندارند جدا شوند.
    به نظر شما اين دليل قانع كننده اي براي دادگاه جهت جدايي هست؟
    من تمامي شرايطي كه گفتند را قبل از عقد ايجاد كردم اما خانواده ايشان پس از عقد انگار كه به هدف خود رسيدند حالا سعي در تغيير حرفهاي قبلي خود دارند
    ديگه از دست دخالتهاي مادرزنم و ناپختگي و دهن بين بودن همسرم خسته شدم.
    لطفا كسي راهنمايم بكنه

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    115
    Array

    RE: مشكلات با خانواده همسرم

    دوست عزیز

    میشه بگید شما و همسرتون چند سال دارید؟

    چه خصوصیاتی در همسرتون بود که ایشون رو انتخاب کردید؟

    نحوه آشنایتون به چه صورت بود؟

    آیا خانواده شما و ایشون رضایت کامل داشتند؟

    ایشون نظرشون در مود شما و زندگی مشترک چیه؟؟

    موفق باشید.

  3. 2 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    sanjab (جمعه 04 فروردین 91)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array

    RE: مشكلات با خانواده همسرم

    دوست عزیز این همه زحمت برای به دست اوردن چی ؟

    آیا یه ازدواج این همه ارزش سختی داره ؟

    برای زندگی و همسر جونش رو هم آدم فدا کنه ، ارزش داره ! ولی نه ازدواجی که هیچ ارزشی برای شما قائل نباشند !

    ازدواج یه امر دو طرفه هست !

    اصلا دیگه زنگ نزنید و دنبال مورد جدید باشید

    شرمنده ، متوجه نشدم عقد کردید

    شرمنده ، متوجه نشدم عقد کردید

  5. کاربر روبرو از پست مفید داود.ت تشکرکرده است .

    داود.ت (جمعه 04 فروردین 91)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: مشكلات با خانواده همسرم

    سلام unrealman
    صد در صد شما در همسرتون و خانواده اش نکات مثبت وقابل پسندی دیدید که تصمیم به ازدواج با ایشون گرفتید و تا این حد تلاش کردید که خواسته های ایشون مثل تامین مسکن را براورده کنید...
    پس ناامید نباشید ان شاال.. مشکلاتتون حل میشه.
    مشکل اصلی شما و همسرتون این هست مادر ایشون نقش بسیار مهمی تو زندگی شما بازی می کنه و عمده مشکلاتتون هم از اینجا نشات می گیره...
    واقعا دخالت های اطرافیان می تونه برای زوج مشکلات جدی به بار بیاره ولی شما و همسرتون می تونید از همین ابتدا با رفتار های درست جلوی دخالت های ایشون رو بگیرید....
    البته این نکته رو هم مد نظر قرار بدید که مادر همسرتون هر صحبت یا رفتاری دارند از روی دلسوزی و نگرانی در مورد اینده فرزندش هست و دید بدی به ایشون نداشته باشید

    بهتره شما یک روز با خانمتون در بیرون قرار بزارید و حرفاتون رو مطرح کنید بهش بگید برای ایشون تا چه حد ارزش قائلید و دوست دارید در حد توانتون بهترین زندگی رو براش فراهم کنید ..
    نقل قول نوشته اصلی توسط unrealman
    همسرم ميگه حقوق من نبايد حساب بكني و حقوق زن براي زن هست كه بتونه آزاد باشه اما حقوق تو تنها كفاف هر دو ما رو نميده و بايد از الان بري دنبال شغل دوم.من هم گفتم الان دستم زياد باز نيست اما در آينده حتما دنبالش هستم اما ايشان پا در كفش كرده كه الان شغل دوم ميخوام.
    به نظر من این حرفشون رو قبول کنید یعنی بهشون بگید شما هم دوست ندارید روی حقوق همسرتون برای اداره زندگی حسابی باز کنید،چون این به خانمتون حس خیلی خوبه می ده و حس می کنه شما با عرضه و مسئولیت پذیر هستید و به اصطلاح مرد هستید :)
    و با گفتن این جمله مطمئن باشید خانم شما حساسیتش برای خرج کردن حقوق خودش در خونه خیلی کمتر میشه...
    براش توضیح بدید که
    1.درک می کنید نگرانی مادرشون رو می دونید حرفای ایشون از روی دلسوزی هست و با احترام در مورد مادرش صحبت کنید...
    2.بگید قبول دارید نباید روی حقوق همسرتون حسابی باز کنید...
    ولی با توجه به شرایط اقتصادی شما و با توجه اینکه همسرتون هم همکار شما هست و از شرایط مالی شما کاملا با خبر بوده ، (اگر مادیات تا این حد براش قابل اهمیت بوده همون ابتدا می تونسته جواب منفی بده ،) وقتی شما رو با همون شرایط پذیرفته پس ازش انتظار دارید تو این شرایط همراه شما باشه ....و کمکتون کنه...
    بهش ابراز علاقه کنید و نشون بدید بهش علاقه مندید و حاضر نیستید سر مادیات و مسائل بی ارزش از دستش بدید...بگید فقط ازش می خواین که اون هم با شما همکاری کنه تا بتونید زندگی خوبی باهم بسازید
    اون تنها کسی هست که می تونه از دخالت های مادرش جلوگیری کنه
    بعد از اینکه با شما هم عقیده شد و شرایط شما رو درک کرد می تونه مادرش رو متقاعد کنه ...

  7. 3 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (پنجشنبه 07 اردیبهشت 91)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array

    RE: مشكلات با خانواده همسرم

    ببین چطور مادر زنیه که پدر زن شما هم ازش حساب میبره ...
    به نظرم بیش از این هم نرمی از خودتون نشون بدی مجبور میشی بر خلاف میلت تا وقتی که کاسه صبرت لبریز بشه فیلم بازی کنی. این وسط (وقت - جوونیت و عمرت رو از دست خواهی داد). کمی هم شما پافشاری کنین! نا سلامتی میخوایی مرد خونه باشی ! به هیشکی هم اجازه نده تو زندگیتون دخالت کنه! چه پدر مادر شما و چه پدر مادر خانم. این موضوع رو هم از اول با خانمت به تفاهم برسین.

    موفق باشین.


  9. 3 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    saeeded (یکشنبه 13 فروردین 91)

  10. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: مشكلات با خانواده همسرم

    سلام

    به همدردی خوش امدید

    اینکه یک خانواده بخواهن دخترشون بهترین شرایط رو بعد از ازدواج داشته باشه حق طبیعیشونه اما حد و حدود در تمامی مسائل بایستی رعایت بشه و از حدش اگر تجاوز کنه ممکنه قضیه کمی پیچیده بشه

    شما هم در برخی موارد انعطاف بیش از حد نشون دادید.بهتره به همسرتون بگین نگران مسائل مالی و اقتصادی نباشه چرا که وظیفه شماست که تامین کنید.
    اینطور که مشخصه این خانوم به مادیات خیلی اهمیت میده

    این اهمیت زیاد به مادیات در واقع میتونه یک امتیاز منفی حساب بشه.چون زندگی همیشه رو یک پایه نمیچرخه و ممکنه شما در آینده دچار مشکلات اقتصادی بشید.
    اینطور که این خانوم برخورد میکنه بعیده که در اون لحظات شما رو یاری کنه.

    دهن بینی همسرتون موردی نیست که بشه یک شبه و یک ماهه حلش کنید و شاید به زمان زیادی نیاز داشته باشه.والبته صبوری شما در این زمینه
    چون ببینید ممکنه این توقعات دوباره سر مسئله تالار و مراسم عروسی و ...بازم تکرار بشه.

    اگر سعی در تحریک شما برای طلاق و ..دارن شما اقدامی نکنید و به اعصاب خودتون مسلط باشید.

    ما تمام مبنا رو بر این میذاریم که تمام تلاشتون رو با همفکری و کمک بچه ها برای حفظ زندگی انجام بدید.انشالله که حل میشه
    دادگاه هم تا مرد نخواد حکم طلاق رو به هیچ عنوان صادر نمیکنه مگر در مواقع خاصی که داره به زن عسر (ظلم) میشه.مثل جنون مرد..اعتیادش..دست بزنش..و ...
    پس نگران این موضوع نباشید.تا شما رضایت ندی طلاقی در کار نیست.
    ضمن اینکه اگر هم درخواست طلاق از طرف زن باشه حق و حقوقش خیلی کمتر میشه

    البته بازهم میگم هدف ما طلاق نیست اما

    اما چند تا سوال

    اما حالا که اونا خواستار جدایی هستند و از شما توقعات بیش از حد و توان انتظار شما دارن...شما چه تصمیمی میخواهید بگیرید؟
    به همسرتون چقدر علاقه دارید؟
    برای حفظ زندگیتون شاید مجبور شید کمی سختی بکشید.حاضرید؟
    حقوق شما چقدره؟
    مهریه همسر شما چقدره؟(اینو برای جدایی نمیگم.برای این میپرسم که سطح توقعاتشون هم تا حدودی مشخص بشه)
    همسرتون چقدر به شما علاقه داره؟حاضره به خاطر شما از یک سری خواسته های پدر و مادرش بگذره؟

    مشکل پدر همسرتون چی بوده؟

    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  11. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (جمعه 04 فروردین 91)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1391-1-02
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    3,082
    سطح
    34
    Points: 3,082, Level: 34
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    7

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشكلات با خانواده همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123
    سلام

    به همدردی خوش امدید

    اینکه یک خانواده بخواهن دخترشون بهترین شرایط رو بعد از ازدواج داشته باشه حق طبیعیشونه اما حد و حدود در تمامی مسائل بایستی رعایت بشه و از حدش اگر تجاوز کنه ممکنه قضیه کمی پیچیده بشه

    شما هم در برخی موارد انعطاف بیش از حد نشون دادید.بهتره به همسرتون بگین نگران مسائل مالی و اقتصادی نباشه چرا که وظیفه شماست که تامین کنید.
    اینطور که مشخصه این خانوم به مادیات خیلی اهمیت میده

    این اهمیت زیاد به مادیات در واقع میتونه یک امتیاز منفی حساب بشه.چون زندگی همیشه رو یک پایه نمیچرخه و ممکنه شما در آینده دچار مشکلات اقتصادی بشید.
    اینطور که این خانوم برخورد میکنه بعیده که در اون لحظات شما رو یاری کنه.

    دهن بینی همسرتون موردی نیست که بشه یک شبه و یک ماهه حلش کنید و شاید به زمان زیادی نیاز داشته باشه.والبته صبوری شما در این زمینه
    چون ببینید ممکنه این توقعات دوباره سر مسئله تالار و مراسم عروسی و ...بازم تکرار بشه.

    اگر سعی در تحریک شما برای طلاق و ..دارن شما اقدامی نکنید و به اعصاب خودتون مسلط باشید.

    ما تمام مبنا رو بر این میذاریم که تمام تلاشتون رو با همفکری و کمک بچه ها برای حفظ زندگی انجام بدید.انشالله که حل میشه
    دادگاه هم تا مرد نخواد حکم طلاق رو به هیچ عنوان صادر نمیکنه مگر در مواقع خاصی که داره به زن عسر (ظلم) میشه.مثل جنون مرد..اعتیادش..دست بزنش..و ...
    پس نگران این موضوع نباشید.تا شما رضایت ندی طلاقی در کار نیست.
    ضمن اینکه اگر هم درخواست طلاق از طرف زن باشه حق و حقوقش خیلی کمتر میشه

    البته بازهم میگم هدف ما طلاق نیست اما

    اما چند تا سوال

    اما حالا که اونا خواستار جدایی هستند و از شما توقعات بیش از حد و توان انتظار شما دارن...شما چه تصمیمی میخواهید بگیرید؟
    به همسرتون چقدر علاقه دارید؟
    برای حفظ زندگیتون شاید مجبور شید کمی سختی بکشید.حاضرید؟
    حقوق شما چقدره؟
    مهریه همسر شما چقدره؟(اینو برای جدایی نمیگم.برای این میپرسم که سطح توقعاتشون هم تا حدودی مشخص بشه)
    همسرتون چقدر به شما علاقه داره؟حاضره به خاطر شما از یک سری خواسته های پدر و مادرش بگذره؟

    مشکل پدر همسرتون چی بوده؟

    در جواب سوال شما بايد بگم كه با توجه به اينكه مي دونم اين دختر قبل از ازدواج اينطور نبوده و بعد از صيغه و عقد كم كم اين درخواست ها بروز كرده و حتي حرفهاي كه زمان خواستگاري زده شده هم زير سوال برده مي خواهم كمي كمي از اين محيط دور باشم و صبر كنم .از نظر خودم فاتح اين نبرد صبورترين هست
    من خيلي به همسرم علاقه دارم ايشون هم مطمئنا شايد دلخور باشند اما علاقمند هستند طوري كه هر زمان اسم جدايي مي آيد با دست جلوي دهنم را مي گيرد كه اين لغت را نگويم و اينكه به حدي از نظر روحي آشفته بود كه با گريه وحشتناك تلفن كرده و اعلام كرده وسايلش را به او پس ندهم چون همه را با عشق تهيه كرده است.
    من براي رسيدن به همسرم سختي زيادي متحمل شدم و كماگان اين انرژي و انگيزه در من هست اما اگر بتوانم واقعا براي خواست ايشون كاري انجام بدهم انجام مي دهم . مثلا سر بحث مسكن تهيه مسكن را با توجه به بحران مسكن در ابتداي ازدواج حق طبيعي زن مي داند و وظيفه مرد و در مقابلش افرادي را مثال مي زند كه براي خودشان مسكني خريداري كردند(هر چند كه برهان خلف اين قضيههم براي ايشان آوردم )
    من كارمند يك موسسه مالي اعتباري هستم و با همسرم در يك محيط كار مي كرديم تا بعد از دو سال از ايشان خواستگاري كردم . خالص دريافتي من نزديك به 460 تومان هست و پس از ازدواج به علت اينكه نميتوانستم با همسرم در يك شعبه باشم به يك شعبه ديگر منتقل شدم.حتي براي اينكه به ايشان ثابت كنم كه در زندگي مشترك من و او نداريم ايشان را در برداشت از حسابم به عنوان نفر دوم شريك كردم اما ايشان براي حساب خودش اصلا و ابدا اينكار را نكرده و روي موضعي كه مي گويم هست
    مهريه هم حكايت جالبي دارد . من و ايشان ابتدا سر 350 سكه توافق كرديم اما ايشان بعد از صحبت با خانواده كه من در اينجا بيشتر منظور از خانواده مادر ايشان را مي دانم 500 سكه را تعيين كردند و حتي اعلام كردند نه كالايي مي خواهيم و نه مسكن
    اما كم كم مواضع خود را يا مستقيم از طريق دختر يا خودشان اعلام كردند و اين حس در من به وجود آمد كه مساله سوء استفاده است
    همسرم به من علاقه داره اما مشكل اينجاست ما در روز به خاطر شغلمان كمتر از 2 ساعت آن هم نه همه روزها همديگر را مي بينيم و و به از ديد خودم تاثير حرفهاي مادر بر ايشان بيشتر از نظرات من هست .حتي طوري كه ما بعد از عقد هم نمي توانيم شب در كنار هم باشيم بدون هيچ دليلي
    من مي ترسم افكار مسموم مادر به علت ناپخته بودن دختر و دهن بين بودنش كم كم در او رسوخ كند
    مشكل ايشان دو ماه بازداشتي به علت مشكلي كه ايشان در حين كار داشتند بود كه ايشان مخفي كرده بود تا كم كم از طريق مردم به گوش ما هم رسيد
    لازم به ذكر است من و ايشان هر د و 30 سال داريم و بنا به گفته برادرشان چند بار به من گفتند خواهرشان خيلي كمتر از سنش هست از نظر فكري و اين مساله موضوع را پيچيده تر مي كند



    نقل قول نوشته اصلی توسط sanjab
    دوست عزیز

    میشه بگید شما و همسرتون چند سال دارید؟

    چه خصوصیاتی در همسرتون بود که ایشون رو انتخاب کردید؟

    نحوه آشنایتون به چه صورت بود؟

    آیا خانواده شما و ایشون رضایت کامل داشتند؟

    ایشون نظرشون در مود شما و زندگی مشترک چیه؟؟

    موفق باشید.
    من و همسرم 30 سال داريم يعني در واقع همسن هستيم. البته ايشان چند ماه از من بزرگتر هست
    راستش ما دوسال همكار بوديم و خيلي از نكاتي مثل ادب و نزاكت و خوش پوش و خوش برخوردي وووو در ايشان بود كه ايشان را انتخاب كردم.خانواده ايشان مادر ايشان نظر چندان مساعدي نداشت و بيشتر ترجيح مي داد خودش دامادش را انتخاب كند اما دخترشان با پافشاري بر روي بنده باعث ازدواج ما شدند. من هم هميشه اين را از ايشان پرسيدم . به علت شخصيت درون گرا بودن ايشان خيلي كم حرف مي زند و بيشتر موضوعات را در درونش نگه مي دارد .خودش هم تعريف مشخصي از زندگي مشترك ندارد و در جواب اين سوال بيشتر سكوت مي كند

  13. #8
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 10 آبان 92 [ 13:08]
    تاریخ عضویت
    1391-12-29
    نوشته ها
    196
    دستاوردها:
    500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    285

    تشکرشده 366 در 142 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشكلات با خانواده همسرم

    دخالت های مادر زن رو بجز با دور شدن ازشون نمی تونی کم کنی...

    آدمی که 30 ساله دهن بینه و آدمی که 50-60 ساله تعیین کننده بوده، به این راحتی تغییر نمی کنن و اصولا کار شما هم نیست این تغییر مادر زن.

    پس: دوری و دوستی!

    ایشون دخالت می کنه و قرارهاتون رو تغییر میده، شما چرا زیر بار میری؟

  14. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: مشكلات با خانواده همسرم

    خب خداروشکر که همدیگ رو دوست دارین....

    شما در رفتارهاتون به هر سختی که شده دوست داشتنتون رو ثابت کردید..درسته؟

    اما ایشون چی؟صرف گفتن کلمه دوست داشتن ملاک نیست و این باید در رفتار و اعمال هم نشون داده بشه

    ببینید احتمال اینکه خواسته این خانواده بعدها تغییر کنه و بالاتر بره زیاده.

    ببینید من نمیدونم موقیعت کاریتون چه جوریه..کی تعطیل میشید و ...
    اما برای زندگیتون وقت بذارید...جمعه ها چی؟بعد از کار چی؟

    موقیعت زندگیتون در خطره .شما یا بایدا با این اوضاع کنار بیبا و هرچی بگن گوش کنید...یا اینکه جلوشون محترم و مودب بایستی
    همسرتون از مادرش الگو میگیره و در واقع حرفش رو قبول داره.

    من خودم موقع خواستگاری به پدر و مادرم گفتم که مهریه 114 تا باشه و با همسرم هم دو تایی توافق کردیم
    اما پدر و مادرم مخالف بودن

    ولی چون با همسرم توافق کردیم خیلی محترمانه به پدر و مادرم گفتم نظر شما محترمه ولی اجازه بدید همین مقدار باشه.یعنی مودبانه جلوشون به خاطر همسرم ایستادم

    ببینید کسی که تصمیم به ازدواج میگیره باید استقلال فکر و قدرت تصمیم گیری داشته باشه

    شما هم خیلی منفعلانه برخورد کردید و با هرچیزی که گفتن کنار اومدید.

    با همسرتون خیلی جدی و خصوصی صحبت کنبد و بگید زندگیتون در خطره.

    و بگید اگر بیشتر از این خانوادش در تصمیماتون دخالت کنند ممکنه کار به جاهای باریک بکشه.ازش بخواهید شما رو حمایت کنه و با شرایط کنونی شما کنار بیاد.





    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  15. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (جمعه 04 فروردین 91)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1391-1-02
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    3,082
    سطح
    34
    Points: 3,082, Level: 34
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    7

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشكلات با خانواده همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123
    خب خداروشکر که همدیگ رو دوست دارین....

    شما در رفتارهاتون به هر سختی که شده دوست داشتنتون رو ثابت کردید..درسته؟

    اما ایشون چی؟صرف گفتن کلمه دوست داشتن ملاک نیست و این باید در رفتار و اعمال هم نشون داده بشه

    ببینید احتمال اینکه خواسته این خانواده بعدها تغییر کنه و بالاتر بره زیاده.

    ببینید من نمیدونم موقیعت کاریتون چه جوریه..کی تعطیل میشید و ...
    اما برای زندگیتون وقت بذارید...جمعه ها چی؟بعد از کار چی؟

    موقیعت زندگیتون در خطره .شما یا بایدا با این اوضاع کنار بیبا و هرچی بگن گوش کنید...یا اینکه جلوشون محترم و مودب بایستی
    همسرتون از مادرش الگو میگیره و در واقع حرفش رو قبول داره.

    من خودم موقع خواستگاری به پدر و مادرم گفتم که مهریه 114 تا باشه و با همسرم هم دو تایی توافق کردیم
    اما پدر و مادرم مخالف بودن

    ولی چون با همسرم توافق کردیم خیلی محترمانه به پدر و مادرم گفتم نظر شما محترمه ولی اجازه بدید همین مقدار باشه.یعنی مودبانه جلوشون به خاطر همسرم ایستادم

    ببینید کسی که تصمیم به ازدواج میگیره باید استقلال فکر و قدرت تصمیم گیری داشته باشه

    شما هم خیلی منفعلانه برخورد کردید و با هرچیزی که گفتن کنار اومدید.

    با همسرتون خیلی جدی و خصوصی صحبت کنبد و بگید زندگیتون در خطره.

    و بگید اگر بیشتر از این خانوادش در تصمیماتون دخالت کنند ممکنه کار به جاهای باریک بکشه.ازش بخواهید شما رو حمایت کنه و با شرایط کنونی شما کنار بیاد.


    من مشكلي با حرف زدن ندارم .اما مادرزنم همه راهاي ارتباطي دخترش با من را قطع كرده و همسرم هم همراهش خاموشه .خونه هم كه نمي تونم تماسي بگيرم . حتي پدر و مادرم سعي كردند كه براي يك ساعت هم شده به خانه شان رفته و در اين رابطه صحبت كنند اما مادر دختر گفته كه تفاهم ندارند و بايد جدا بشوند . من از طرفي همسرم را دوست دارم و از طرفي اين استرس را دارم كه قطع ارتباط باعث سردي همسرم نسبت به من شده باشد (با شستشوي مغزي مادر)اما وقتي ياد گريه هاي اون مي افتم يك چيزي ته دلم ميگه كه اين فكر اشتباه هست . حتي براي عيد يك اس ام اس هم به من نداد هر چند اگر مي خواست مي توانست از هر طريقي شده با من ارتباط برقرار بكنه .نمي دونم ايا اگر واقعا خانواده ايشان قلبا قصد جدايي داشته باشند آيا من مي توانم موافقت نكنم؟چون واقعا مضحك هست .طرف منزل دارد اما در حومه شهر است . يا اينكه شاغلم اما شغل دوم ندارم.من چون نمي دانم آيا حق با من هست يا ايشان استرس دارم .گاهي پيش خودم فكر ميكنم آيا يك دختر 30 ساله با طلاق گرفتن خوشبخت مي شود يا بنا به اشتباه خودم كه تا قبل از اين مورد مقاومتي در مقابل درخواستهاي اين خانواده نكردم حالا مي خواهند به قول معروف گربه را دم حجله بكشند
    هجوم اين افكار واقعا من را بهم ميريزه



 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.