به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    به دوستم کمک کنید.با همسرش دجار اختلاف شده

    سلام خدمت دوستان باوفای همدردی..
    یکی از دوستانم دچار مشکلی شده .من هرچه راهنمایی تونستم کردم اما خیلی خوب میشه که از همفکری های شما هم استفاده کنه

    من این مطالب رو از زبون دوستم نوشتم.چون همسرش اصلا صلاح نیمبینه که خانومش وارد اینترنت بشه و کلا مخالف صد در صد اینترنته
    من و همسرم 4 ساله ازدواج کردیم.من 24 ساله و ایشون 28 ساله.ازدواجمون سنتی بود
    قبل از ازدواجم یه دختر پرشور و پر انرژی بودم که تو هر جمعی بودم همه رو شاد میکردم بدون اینکه به کسی توهین کنم.اما بعد از ازدواجم خیلی گوشه گیر شدم و تو خودم رفتم.به خاطر مشکلاتی که الان میگم براتون....

    در این 4 سال خب خیلی درگیری و اختلاف داشتیم و من شدیدا از سمت خانواده همسرم مورد ازار و اذیت قرار گرفتم

    مادر همسرم به همراه دو تا خواهر شوهرام و به پشتیبانی پدر شوهرم در این 4 سال هرکاری که تونستنن علیه من و خانواده من انجام دادن..از دروغ و تهمت و تفرقه و تحریک همسرم به کتک زدن من و ...همسرم خودش بارها اظهار عجز کرده و در 90 درصد موارد حق رو به من میده و خیلی هم ازم دفاع میکنه.

    اما من واقعا داشتم اب میشدم و تحمل این وضعیت دیگه برام سخت شده بود.
    الان دارم قرصای قوی اعصاب مصرف میکنم.فقط کافیه تو خیابون یه ماشین بوق بزنه و من تا 24 ساعت سردرد شدید میگیرم.
    اعصابم خیلی ضعیف شده

    از تمام کارهام ایراد میگرفتن.کادو میخریدم میگفتن پول پسرمون حروم شد...نمیخریدم میگفتن از عروسی فلانی یاد بگیر که همیشه دسته پره!! دامادهایی که من جای بچه شون هستند رو مدام به رخ من میکشن
    خانواده من هم این وضعیت
    رو که دیدن خیلی دیدشون به همسرم عوض شد.تا اینکه یک شب که همسرم من رو به شدت کتک زده بود و قصد داشت از منزل بیرون کنه من به خانوادم زنگ زدن و همسرم با پدرم دهن به دهن شدن و من از منزل قهر کردم و رفتم

    خلاصه میکنم.همسرم بعد از مدتی اومد دنبالم و یک سری قول و قرار بهم دادیم.البته خانوادش به شدت مصمم به طلاق بودن اما همسرم نه.طوریکه پدرش با تهدید ازم خواست مهریه ام رو ببخشم
    الان چند ماه میگذره و ما واقعا زندگی خوبی داریم.همسرم خیلی عوض شده و نکات مثبتش خیلی خیلی زیاد شده

    تا اینکه امشب همسرم گفت که برای عید منزل پدر و مادر تو نمیام.اگه خواستی خودت برو.اما باید خونه پدر و مادر و خواهرام بیای.و اماده یک شب باشی تا خانواده من بیان اینجا و شام بمونن
    انقدر خانوادش دیدش رو به خانواده من بد کردن که همسرم فکر میکنه اونا دیوو دو سرن.در حالیکه پدر و مادر من هر دو فرهنگی و ادمهای ارومی هستن اما پدر همسرم یک مشروب خوار و مادرش هم همیشه به دنبال طلسم و جادو هستش!

    شاید باورتون نشه از طبقه چهارم برای رفع چشم تخم مرغ میندازه وسط کوچه.
    بعد از اون ماجرای دعوا همسرم فقط به من اجازه میده که ماهی یکبار به خانوادم سر بزنم و هفته ای یکبار هم تلفن.
    این در حالیه که خودش هر روز زنگ و هر هفته بهشون سر میزنه.
    منم بعضی وقتا یواشکی با مادرم قرار میذارم و میبینمش.

    برای تحقیقات ازدواج هیچکدوم از همسایه ها از ترسشون بدیهای خانواده همسرم رو نگفتن
    امشب خیلی ناراحت شدم و گریه کردم.سفره هفت سینی رو که با کلی شور و ذوق درست کرده بودم و 8 ساعت طول کشیده بود خراب کردم.

    پدر و مادر من هم چشم انتظارن.هرچند که میگن تو خوش باش به ما هم سر نزدی مهم نیست.
    تمام تن و بدنم از دیدن خانوادش میلرزه.نمیدونم امسال رو چه جوری میگذرونم
    خواهش میکنم راهنماییم کنید

    مشکل دیگم هم اینه که همسرم گیر داده عید خونه خاله من بریم چون مادر 2 شهیده.پارسال عید رفتیم اونجا دمار از روزگار من درآورد.چون خاله ام یک تراول 50 تومنی بهمون عیدی داد.همسرم میگه به زن شوهر دار و مرد زن گرفته نباید عیدی داد و این رو کار خیلی زشتی میدونه!!

    هر چی بهش مگم بابا جان فرهنگشونه .اگر تو ناراحت میشی خب نریم.
    اما میگه میریم .تو جلو جمع ازش بگیر اما موقع رفتن برو و بهش بگو شوهرم ناراحت میشه من این پولو بگیرم !!
    توروخدا بگید چیکار کنم.حالم خیلی بهم ریخته است.
    ببخشید که طولانی شد
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  2. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    hamidhi (چهارشنبه 01 بهمن 93)

  3. #2
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: به دوستم کمک کنید.با همسرش دجار اختلاف شده

    دوستان همدردی ..دوستم منتظر کمکهای شماست
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  4. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    hamidhi (چهارشنبه 01 بهمن 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو سایت همسر یابی اشنا شدیم به دوستم گفته خیلی دوستم داره نمی دونم دوستم داره یا نه
    توسط arshida در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 16 دی 96, 21:27
  2. چی کار کنم که شوهرم دوستم داشته باشه
    توسط نازنین 2 در انجمن نامزدی و عقد
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: دوشنبه 25 خرداد 94, 10:22
  3. شوهر دوستم فوت کرده...خودکشی...چه کمکی میتونم به دوستم بکنم؟
    توسط یک زن در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 خرداد 94, 16:40
  4. پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 اردیبهشت 92, 09:09
  5. چطور از عشقم دل بکنم ؟ (به خاطر دوستم)
    توسط Hamdardi2 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: شنبه 04 آذر 91, 13:19

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.