به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 44
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 دی 91 [ 17:50]
    تاریخ عضویت
    1390-12-19
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    882
    سطح
    15
    Points: 882, Level: 15
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question اختلاف نظر با والدین با گذشته ی خانواده ی دختر مورد علاقم !!!!

    سلام دوستان

    من محمد هستم.

    من حدود اوایل اردیبهشت ماه بودم که با دختری آشنا شدم ، اولین رابطه جدی من بود که از همون ابتدا من دلبستگی شدیدی به ایشون پیدا کردم ، ولی ایشون فک میکردن که شبیه به همه ی رابطه ها این رابطه هم تموم شدنیست، برای همین زیاد علاقه نشون ندادن. من چون ایشون رو خیلی دوست داشتم، همه کار برای ایشون کردم، در عرض 6-7 ماه (هر روز _ روزی 3 ساعت ) چنان ایشون رو عاشق کردم که انگار گوی دوست داشتن رو از من ربوده !!!
    اون عاشق من شده... بازم من دست برنداشتم ، ینی همه کارایی ک میکردم از روی رضایت کامل و برای این بود که منم ایشون و دوست داشتم. ایشون طوری شدند که کاملن عوض شدند و همه تعجب میکردن که من تونستم ایشون و اینطور تغییر بدم ، فقط ی اخلاق بد براشون مونده که اونم در حال برطرف شدنه ! لجبازی
    نمیگم تا الان تمام روزهامون خوب بوده ، نه . هم روزای بد داشتیم هم خوب! هم قهر داشتیم هم آشتی.

    نمیخام با گفتن تمام رابطه قصه بگم میرم سر اصل مطلب:

    خانواده ما اواسط دوستیمون فهمیدن که با ایشون رابطه دارم. اینم بگم که یه آشنایی فامیلی دور هم بینمون پیدا شد ! هر دو خانواده مخالف بودن. از اون ایتدا قرار برازدواج نداشتیم. ولی بعد از مدتی که با هم بودیم عاشق همدیگه شدیم.بطوری که هرروز بهانه همدیگه رو میگرفتیم. ما به هم خیلی عادت کردیم. طوری که میتونم بگم این چند وقت مثل این بوده که ما با هم نامزد کردیم و همه ی اخلاق همدیگه دستمون اومده. خب طبیعی بود بینمون اختلاف نظرهایی پیش میومد و باعث قهر میشد.
    گذشت و گذشت....
    اما بتدریج خانواده ایشون راضی شدند. اما همچنان خانواده من مخالف این ازدواج بودند و هستند و نصیحت پشت نصیحت که ایشون ب درد زندگی نمیخوره. تا جایی که ازشون دلیل خاستم ، گفتن اول اینکه پدر و مادرشون از هم جدا زندگی میکنن( همون طلاق منظورمه ) دوم اینکه پدربزرگ ایشون ( پدر مادرشون ) قمار باز بوده و پول حرام به بچه هاش داده بزرگ شدند و هم اینکه پدر ایشون قبلن یک مطرب بودن. در آخر هم پدرم گفتن من اونو واسه تو نمیگیرم. با مادر ایشون من صحبت کردم و دلایلی آوردن و منم به مادرم گفتم و قانع نشدند. بازم همون آش و همون کاسه.

    الان سر دوراهی گیر کردم ، واسه من مشکلی نیست که بخام روی پای خودم وایسم و ترک خونواده بکنم. ولی اگه بخام برم خاستگاری ایشون و گفتن خانوادت کجان ؟ من چ جوابی بدهم؟ بدون خانواده ب من دختر نمیدن.

    چطور خانوادم و راضی کنم ؟

    --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    من 23 سالمه و هیچ یک از شرایط ازدواج رو ندارم ، چون تازه فارغ التحصیل شدم و سرباز هستم. از نظر زمانی بازه 3-4 سال رو برای مهیا شدن برای ازدواج از خانواده ایشون گرفتم.
    نمیخام بگم من به ایشون وابسته نشدم، چرا اتفاقا شدم ولی ایشون چند ده برابر من وابسته شده و اینقدر من رو دوست داره که بعضی وقتها ترس وجودمو میگیره که نکنه مبادا ناخواسته کاری انجام بدم که باعث گله و شکایت بشه. این رو گفتم که بدونید یکی از دلایلم این هست که میترسم ک ایشون رو از دست بدم و دیگر کسی رو پیدا نکنم اینقدر زیاد من رو دوست داشته باشه.
    ایشوون به شدت وفادار و مطیع هستند. راستگو و شاد هستند ( علی رغم مشکلات زیادی که دارند) و در ضمن خوشتیپ هم هستند. ( این تمام معیار های من در ازدواج نیست ، بلکه مواردی هست که بین معیار های من و داشته های ایشون مشترکه)
    بنده به واسطه این مدتی که با ایشون بودم علاقه شدیدی به ایشون دارم. طوری که هردوروز یکبار، هر بار 1-2 ساعتی رو توی چشای ایشون خیره میشم تا جایی ک ترس برش میداره، آرامش خاصی تو نگاهش هست.

    میدونم اینقدر احساسی شدم که نمیتونم عاقلانه تصمیم بگیرم ، خاهش میکنم من را در این مورد هم راهنمایی کنید ک چطور با عقل پیش برم اما دل ایشون شکسته نشه.... مرسی

    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    رضایت خانواده نقش مهمی دارد، من و خانواده ایشون راهی جز راضی کردن خانواده ام تداریم، چون ایشون من رو بدون خانواده ام قبول نمیکنن. نه خودشون ، نه خانوادشون. نه اینکه قبول نکنن ولی راضی به جدایی بین من و خانوادم نیستن.
    کسی هم نیست ک روی خونواده ما نفوذ داشته باشه چون پدرم بزرگه فامیله و ایشونه که روی همه نفوذ داره
    برای من ترک خانواده راحت نیست اتفاقا بسیار مشکل هست، ولی برای اثبات این قضیه که من آدمی نیستم طرفم رو عاشق کنم و بعد بیخیال بشم و به دنبال خودم بکشونمش و بهش ب توجه باشم. برای اثبات اینکه من آدم نامردی نیستم، این حرف و زدم.
    پدر من ابهت خاص و اخلاق یک دنده ای داره که جرات و مهارت بسیار میخواد تا باهاش بنشینیم صحبت کنیم و ایشون رو راضی کنیم که بعضی وقتها شما هم باید کوتاه بیاید و شاید شما مقصرید. برای همین باید دست پر برم و باهاشون صحبت کنم که کم نیارم.

    --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    بنده در مورد طلاق مادرشون از پدرشون فک میکنم که قضیه ایشون برعکس شده باشه ینی اهل زندگی هستن چون در دوستی وفاداریشون و صداقتشون و مطیع بودنشون رو به بنده نشون دادند.

    ضمناً نکاتی رو که بعد از این موضوع بیان کردید رو منم میدونم و خانواده من هم روی این قضیه حساس هستند برای همین من نمیدونم چی بگم چطوری بگم که خاتواده من بپذیرند، چون هر بار خاستم حرفی بزنم مادر یا پدرم گفتند بازم ؟ بازم با اونی ؟ چندبار در این باره باید بهت بگیم ؟ که نه نه نه !!!!

    در مورد این حرفتون که گفتین عشقتون فروکش میکنه ، قبول دارم چون موارد بسیار بسیار دیدم و من هرگز نمیخام من و ایشون به این مرحله برسیم که خدایی نکرده و زبونم لال احساسات شدید و کور شدن عقل در این مورد باعث جداییمون بشه.

    احتمالن مشکل من هم با همین بنده آخره که با خدا قهرم...

    ای خدا نوکرتم ای خدا غلط کردم جلوی همه ی دوستان میگم الهی العفو

    --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: اختلاف نظر با والدین با گذشته ی خانواده ی دختر مورد علاقم !!!!

    به نظر من به حرف پدر و مادرتون گوش بديد و از اين ازدواج بگذريد. خانوادتون براي اين كار دلايل منطقي دارند.

  3. کاربر روبرو از پست مفید ليلا موفق تشکرکرده است .

    ليلا موفق (دوشنبه 22 اسفند 90)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 دی 91 [ 17:50]
    تاریخ عضویت
    1390-12-19
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    882
    سطح
    15
    Points: 882, Level: 15
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف نظر با والدین با گذشته ی خانواده ی دختر مورد علاقم !!!!

    در تاپیک قبلی شخصی با NickName " پیدا " بیان کردند که :

    از صحبتهای دوستمون به نظر می آد که بیشتر علاقه احساسی و زودگذری بینشون برقرار شده و لازم هست که بیشتر فکر کنند.

    از چشمهای یک کودک معصوم تر و زیباتر؟ کدوم مادری می تونه دو ساعت تو چشم کودکش نگاه کنه و خسته نشه و بقیه بهش نگن دیوانه؟؟؟؟

    اما یک سوال دارم
    اگر پدر یا پدربزرگ کسی قاتل بود، یا شغل و درآمد حرامی داشت یا ... آیا درسته که ما فرزندانشون را به گناه پدر برانیم؟ کدوم کودکی می تونه در مورد لقمه ای که پدر و مادر در دهانش می ذارن تحقیق کنه؟
    اگر تحقیق کرد و فهمید که حرام است (!) چه کاری می تونه بکنه؟

    ضمن این که این آقا از پدربزرگ این دختر صحبت می کنند. من که تا حالا در مورد حلال و حرام بودن اموال پدربزرگم تحقیقی نکردم. نمی دونم آیا خمس و زکات دادند یا نه و ....

    که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت.

    حالا اگر همین دختر تاپیک باز کنه که بخاطر گذشته پدربزرگم، هر کس می آد خواستگاری، می ره و برنمی گرده، همه براش پست می زدید که تو بهترین دختر عالمی. چقدر صبور. چقدر خانم ... صبر کن. فلان می شه. بهمان می شه ...

    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    من هم نظر با شما یکی هست و چند بار به مادرم گفتم اما مادرم میگه چرا نمیفهمی اون ب دردت نمیخوره ! درحالی که همونطور که گفتم فامیلی دوری هم بینمون پیدا شده. خانواده ما با خانواده دایی ایشون که میشه پسرخاله بابام با هم در رفت و آمد هستند. میدونید ک چی میخام بگم؟ میخام بگم اگه مال پدر بزرگش حرووم بوده چرا ما با خانواده ی پسرش رفت و آمد میکنیم ؟ مگه اونها از مال حروم پدرشون نخوردن ؟؟؟؟

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: اختلاف نظر با والدین با گذشته ی خانواده ی دختر مورد علاقم !!!!

    ببينين آقاي گونزو اون دختر گناهي نداره. دختر بدي هم نيست ولي براي ازدواج با كسي مناسبه كه هم كفو خودش باشه نه شما.

    شما هم اگه مي خواهيد در آينده به مشكل بر نخوريد، بايد با كسي ازدواج كنيد كه از هر لحاظ هم كفو خودتون باشه.

    اگر شما يا پدر و مادرتون فردا روزي يكي از همين عيب ها را به رخ اون دختر بكشه مي دونيد اون دختر چقدر داغون مي شه.

    چرا عاقل كند كاري كه باز آرد پشيماني.

  6. کاربر روبرو از پست مفید ليلا موفق تشکرکرده است .

    ليلا موفق (یکشنبه 21 اسفند 90)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 دی 91 [ 17:50]
    تاریخ عضویت
    1390-12-19
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    882
    سطح
    15
    Points: 882, Level: 15
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف نظر با والدین با گذشته ی خانواده ی دختر مورد علاقم !!!!

    در تاپیک قبلی مریم جان با nickname - maryam123 بیان کردند که:

    منظور بنده از فروکش کردن عشق اینه که بعد از مدتی از ازدواج که بگذره شرایط طبیعی میشه و در واقع دیدها بازتر میشه و واقعی تر.مسئله ای که در زندگی همه اتفاق میفته .و در زندگی شما هم قطعا اتفاق خواهد افتاد.

    حالا شما که برای بدست اوردن این خانوم خانواده رو هم گذاشتی کنار شاید بشه زمینه ای برای تشدید اوضاع

    اگر میگید ایشون وفادار هستن دیگه چرا نگران از دست دادنشونید؟

    بایت مسئله نون حروم و ...گفتید نمیدونید به خانواده چی بگید که قبول کنن.یعنی خود شما با این موضوع مشکلی نداری؟


    ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------_----------------------------

    اگه خود طرفم نون حروم بدست می آورد ، حرف شما رو قبول داشتم و خودم هم باهاش مشکل داشتم.
    اما نه پولی که پدر بزرگش بدست آورده و ایشون هیچ نقشی در اون مال نداشتن.

    من بیشتر نگران تنهایی ایشون هستم ، چون تو این مدت جای همه رو براش پر کردم، همه رو. با اومدن من تو زندگیش همه ی وقتش و با من گذروند و همه ی دوستاش و کنار گذاشت چون معتقده که من براش بهترین بودم و هستم. و به همه گفته که خوب تر از محمد نیست.


    نقل قول نوشته اصلی توسط ليلا موفق
    به نظر من به حرف پدر و مادرتون گوش بديد و از اين ازدواج بگذريد. خانوادتون براي اين كار دلايل منطقي دارند.
    الان چی اون دختر اینقدر وابسته شده که میترسم حرفی بزنم.


    نقل قول نوشته اصلی توسط ليلا موفق
    ببينين آقاي گونزو اون دختر گناهي نداره. دختر بدي هم نيست ولي براي ازدواج با كسي مناسبه كه هم كفو خودش باشه نه شما.

    شما هم اگه مي خواهيد در آينده به مشكل بر نخوريد، بايد با كسي ازدواج كنيد كه از هر لحاظ هم كفو خودتون باشه.

    اگر شما يا پدر و مادرتون فردا روزي يكي از همين عيب ها را به رخ اون دختر بكشه مي دونيد اون دختر چقدر داغون مي شه.

    چرا عاقل كند كاري كه باز آرد پشيماني.
    شما هم میگید ک پدر و مادرم درست میگن ؟ تمام پست های من رو خوندید.

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 دی 91 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1389-12-23
    نوشته ها
    301
    امتیاز
    2,429
    سطح
    29
    Points: 2,429, Level: 29
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,706

    تشکرشده 1,723 در 325 پست

    Rep Power
    44
    Array

    RE: اختلاف نظر با والدین با گذشته ی خانواده ی دختر مورد علاقم !!!!

    سلام آقا محمد!!

    اصولا کار درستی نیست وقتی یه نفر مشکل داره با شمردن اشتباهات گذشته اش به قولی نمک رو زخمش بپاشیم و بگیم:" ببین این کار اشتباه رو کردی حالا اینم نتیجه اش!!!"

    درست نیست چون طرف اومده تا مشکلش حل بشه و برای حل مشکل نیاز به آرامش داره.

    ولی دوست عزیز، انگار اینجا لازمه که به شما یادآوری بشه که برقراری ارتباط با یه خانوم حتی با دورنمایی از ازدواج وقتی شرایط لازمه رو مهیا نکردی، اصلا کار درستی نیست!!!!

    شما هیچ مسئولیتی در برابر تربیت ایشون ندارید، که حالا این رو جزء افتخارات رابطه تون بدونید که بخاطر من اخلاق های بدش رو گذاشته کنار!!
    شاید اخلاق بدش رو کنار گذاشته شده باشه، ولی به زعم خود شما درگیر و وابسته به رابطه ای شده که هیچیش معلوم نیست!!!
    3- 4 سال دیگه!!! کی میتونه تضمین کنه که شما و ایشون تغییر دیدگاه ندید؟؟؟


    ببخشید اگه یه خورده تند بود، ولی کاملا با حسن نیت بود.

    دوست من! وابستگی و عاشق شدن قبل از شناخت نسبی از طرف، باعث میشه که همون نیمچه شناختی هم که قراره بدست بیاد تو غبار احساسات تنها یه تصویر مبهم باشه!

    بهتون پیشنهاد میکنم مدتی از این ارتباط خارج بشید، هم برای شما خوبه و هم ایشون،
    خوب رابطه ای که دارید رو مرور کن، برای پافشاری رو رابطه ای که تمام بزرگان خانوادتون باهاش مخالف هستند، دلایل خیلی محکم لازمه.

    میتونین از مشاور هم کمک بگیرید.

    در نهایت هم باید بگم که "آنچه جوان در آیینه بیند، پیر در خشت خام میبیند"
    تجربه بزرگتر ها رو دست کم نگیر!
    موفق باشی!!!

  9. 4 کاربر از پست مفید دانوب تشکرکرده اند .

    دانوب (دوشنبه 08 خرداد 91)

  10. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: اختلاف نظر با والدین با گذشته ی خانواده ی دختر مورد علاقم !!!!



    الان چی اون دختر اینقدر وابسته شده که میترسم حرفی بزنم.




    ببين آقاي گونزو اون دختر الان ناراحت بشه خيلي بهتره تا يك عمر زندگيش تباه بشه.




    شما هم میگید ک پدر و مادرم درست میگن ؟ تمام پست های من رو خوندید.


    بله. آنچه جوان در آينه بيند پير در خشت خام مي بيند.


  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 شهریور 91 [ 11:11]
    تاریخ عضویت
    1390-12-18
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    734
    سطح
    14
    Points: 734, Level: 14
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 16 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف نظر با والدین با گذشته ی خانواده ی دختر مورد علاقم !!!!

    سلام
    البته خیلی خوبه که شما به علاقه دختری اینقدر پابندید
    اما باید کمی به خودتون فصت بدیدوعاقلانه تصمیم بگیرید چون اگر عجولانه تصمیم بگیرید و خدای ناکرده دچار اشتباه بشید زندگی دو نفر تباه شده سعی کنید یه مد در این خصوص سکوت کنید به خودتون فرصت بدید که این خانم را بیشتر بشناسید ( با دلایل منطقی ) بعد از اون که مطمئن شدید انتخاب درستیه با آرامش با خانواده خودتون صحبت کنید از فامیل ( عمو دایی عمه ) کمک بخواهید انشااله که درست میشه رابطتون هم با خدا نزدیکترکنید چون یادش باعث آرامش میشه واز اون برای ما مهربونتری نیست .
    موفق باشید

  12. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 دی 91 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1390-11-14
    نوشته ها
    548
    امتیاز
    1,860
    سطح
    25
    Points: 1,860, Level: 25
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,833

    تشکرشده 1,864 در 493 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: اختلاف نظر با والدین با گذشته ی خانواده ی دختر مورد علاقم !!!!

    gonzo گرامی،

    من فقط در مورد قسمتی که دوستان گفتند با پول حرام بزرگ شده ( چند پست مختلف در مورد همین قسمت بود که حذف شده ) ، پس مناسب ازدواج نیست توضیح دادم. چون مورد برعکسش را هم دقیقا توی تالار دیدم. دخترهایی که به خاطر خانواده های این چنینی خواستگارانشون منصرف می شن.

    اما در مورد ازدواج شما احساس می کنم باید بیشتر فکر کنید و جوانب امر را بسنجید.

  13. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 دی 91 [ 17:50]
    تاریخ عضویت
    1390-12-19
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    882
    سطح
    15
    Points: 882, Level: 15
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف نظر با والدین با گذشته ی خانواده ی دختر مورد علاقم !!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط دانوب
    سلام آقا محمد!!

    اصولا کار درستی نیست وقتی یه نفر مشکل داره با شمردن اشتباهات گذشته اش به قولی نمک رو زخمش بپاشیم و بگیم:" ببین این کار اشتباه رو کردی حالا اینم نتیجه اش!!!"

    درست نیست چون طرف اومده تا مشکلش حل بشه و برای حل مشکل نیاز به آرامش داره.

    ولی دوست عزیز، انگار اینجا لازمه که به شما یادآوری بشه که برقراری ارتباط با یه خانوم حتی با دورنمایی از ازدواج وقتی شرایط لازمه رو مهیا نکردی، اصلا کار درستی نیست!!!!

    شما هیچ مسئولیتی در برابر تربیت ایشون ندارید، که حالا این رو جزء افتخارات رابطه تون بدونید که بخاطر من اخلاق های بدش رو گذاشته کنار!!
    شاید اخلاق بدش رو کنار گذاشته شده باشه، ولی به زعم خود شما درگیر و وابسته به رابطه ای شده که هیچیش معلوم نیست!!!
    3- 4 سال دیگه!!! کی میتونه تضمین کنه که شما و ایشون تغییر دیدگاه ندید؟؟؟


    ببخشید اگه یه خورده تند بود، ولی کاملا با حسن نیت بود.

    دوست من! وابستگی و عاشق شدن قبل از شناخت نسبی از طرف، باعث میشه که همون نیمچه شناختی هم که قراره بدست بیاد تو غبار احساسات تنها یه تصویر مبهم باشه!

    بهتون پیشنهاد میکنم مدتی از این ارتباط خارج بشید، هم برای شما خوبه و هم ایشون،
    خوب رابطه ای که دارید رو مرور کن، برای پافشاری رو رابطه ای که تمام بزرگان خانوادتون باهاش مخالف هستند، دلایل خیلی محکم لازمه.

    میتونین از مشاور هم کمک بگیرید.

    در نهایت هم باید بگم که "آنچه جوان در آیینه بیند، پیر در خشت خام میبیند"
    تجربه بزرگتر ها رو دست کم نگیر!
    موفق باشی!!!
    در مورد قسمت اول صحبت های شما باید بگم که :
    با این که کمی خشن بود ولی حرفاتون و کاملن قبول دارم. ولی فک کنم شما منظورمو بد متوجه شدم، من منظورم این بود که اینقدر منو دوست داره که بخاطر من حاضر شده یکسری از مسایل رو ک من دوست ندارم انجام نده. همین. ولی باز هم چشم. حرف شما رو آویزه گوشم میکنم.

    در مورد اینی که شما گفتید ی مدتی را از ارتباط خارج بشید، باید بگم که من این حرف رو دوبار به ایشون گفتم ، اما هر دوبار ایشون قبول نکردند . بار آخر هم چند روز پیش بود. حالا چرا قبول نمی کنن نمیدونم. شاید احساس میکنن ک کسی قرار جای ایشون بیاد، یا شاید میترسن ک باز تنها بمونن و یا .... نمیدونم دلیلش چیه.

    سلام دوستان

    ببینید قضیه ما داره به جای باریک کشیده میشه، چون پدرم دیروز بازم فهمید که من با ایشون در ارتباطم. حالا دیگه قهر و بی اعتنایی و صحبت نکردن توی خونه با من زیاد میشه. بطوریکه تو خونه احساس تنهایی و انزوای شدیدی بهم دست میده. چون یکبار تجربش کردم.

    من که نمیگم الان میخام برم واسه خاستگاری. حداقلش 3-4 سال دیگس. ک این زمان هم واسه من و ایشون زمان خوبی واسه شناخت هست. چون نمیخام احساسی و غیر منطقی باشه.

    از طرفی نمیتونم کاملن بیخیال ایشون بشم، چون ایشون فقط منو داره و احساس میکنم ی جور نامردیه و به حقش ظلم میشه.
    از طرفی خونوادم بازم فهمیدن که با ایشون هستم و با بی اعتنایی هاشون و کم محلی ها و طرد شدن هاشون خونه رو واسم میکنن جهنم. ( بدتر اینجاست که من تازه فارغ التحصیل شدم و دنبال کارای سربازیم هستم که اونم 6 ماهی طول میکشه، هرجا هم واسه کار میرم، کاری پیدا نمیکنم که حداقل کمتر تو خونه بمونم. تا پامو از در میزارم بیرون میگن کجا ؟ بازم پیش فلانی ؟ )

    وقتی ب ایشون گفتم که پدرو مادر من مخالف این ازدواج ، حتی این دوستی هستند. ب من طعنه زدند که پسری که هرچی پدرو مادرش بهش میگن بگه چشم، بدرد زندگی نمیخوره، بعد از سربازیت هم دستت و میگیرن و میبرن و مینشوننت پای سفره ی عقد کسی که خودشون واست انتخاب کردن. از این حرفش خیلی سوختم

  14. کاربر روبرو از پست مفید gonzo تشکرکرده است .

    gonzo (دوشنبه 29 اسفند 90)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.