به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 13 اسفند 90 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1390-12-08
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    750
    سطح
    14
    Points: 750, Level: 14
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    به نظرتون من خیانت کردم؟

    سلام مشکل من یکم طولانی و پیچیدست اگه حوصله دارید بخونید و کمکم کنید
    من و علی وقتی هر دو در دبیرستان بودیم از طریق دوستان مشترک آشنا شدیم.
    رابطه ما همیشه خوب بود و در طول مدت دوستی شاید باهم قهر کرده باشیم اما هیچ وقت بهم نزدیم. حدود 5 سال پیش خانواده علی برای گرفتن کارت اقامت کانادا اقدام کردند و این باعث شد که علی مجبور شه دائما در سفر باشه. با همه اینها هیچ وقت برای رابطه ی ما مشکلی پیش نیومد. تا وقتی من تو یک جریان کاملا اتفاقی با یک شخص دیگه آشنا شدم. اونموقع این جریان اول فقط یک شوخی بین من و دوستام بود. از اونجایی که این شخص یک فرد معروفه ما برامون جالب بود که بدونیم چجور آدمیه. اولش با دور همی های دسته جمعی شروع شد اما کم کم من این فرد رو بیشتر و بیشتر دیدم. در طول این مدت علی ایران نبود و میدونست که من این فرد رو میشناسم اما نمیدونست که چقدر داریم بهم نزدیک میشیم.
    اونموقع که من این فرد رو شناختم متاهل بود البته جدا از همسرش زندگی میکرد. من هم که با علی بودم. تا اون لحظه من هیچ وقت هیچ حسی به هیچ کس جز علی نداشتم. اما نمیدونم دقیقا چی شد بین این شوخی که من احساس کردم که جذب این فرد شدم. سعی کردم ازش دور باشم یا حداقل فقط زمانی ببینمش که همه هستن. با اینکه من این فردو به گروهمون معرفی کردم با همه خیلی صمیمی شده بود. و همیشه بینمون یه حسی بود که نمیتونیم باهم باشیم و این حس باعث میشد یه جورایی بیشتر جذبش بشم.
    این باعث شد که رابطه ی من و علی هم خیلی بد بشه. از اونجایی که دوستامون مشترکن و با اینکه چیزی بین من و اون فرد اتفاق نیفتاده بود چیزایی به گوشش رسیده بود خودش میدونست اتفاقی نیفتاده ولی حس کرده بود که من این فردو دوست دارم و من کاملا میدیدم که عذاب میکشه. برای همین سعی کردم دیگه هیچ وقت تو جمع هایی که اون هست نباشم با اینکه دلم خیلی براش تنگ میشد. و این دلتنگی بد اخلاقم میکرد. بعد چند وقت من با علی بهم زدم چون من همیشه با علی خوشحال بودم و از ته قلبم دوسش داشتم و باهاش بزرگ شدم دلم نمیخواست رابطه مون و خاطراتمون خراب تر شه و رابطه جدیدمون برام قابل تحمل نبود. حتی اگه باهاش نباشم همیشه دلم میخواد حتی شده به عنوان دوست کنارم باشه و از دستم ناراحت نباشه. من همیشه خودمو با اون تصور میکردم در آینده. حتی رابطه جنسی هم داشتیم. وقتی ما بهم زدیم من دوباره اون فرد رو دیدم. و کم کم عاشقش شدم. کلا برام یه حس متفاوت بود خیلی خیلی متفاوت. من همیشه با علی بودم که خیلی خوب بود اما این فرد و باهاش بودن و همه چیز برام خیلی خیلی متفاوت بود با اینکه به شدت آدم عصبی بود و تو اون زمان درگیر یه سری مشکلات بزرگ بود رفتارش با من فرق داشت و دوستاشم هی اینو بهم میگفتن. من یک بار با اون فرد رابطه جنسی داشتم. اما فکر اینکه هنوز متاهله همیشه اذیتم میکرد برای همین گفتم تا وقتی متاهلی نمیتونیم با هم باشیم. نمیدونم کی این رو به زنش گفته بود که زنش با من تماس گرفت و حدود دو ساعت حرف زد. اولش با دعوا شروع کرد اما آخراش انگار به التماس افتاده بود و میگفت فقط اون میدونه چجوری باید با اون فرد زندگی کنه و اون میتونه خوشبختش کنه و این حرفا. من بعد اینکه با زنش حرف زدم دیگه جواب خودشم ندادم. چون فکر میکردم شماره منو اون به زنش داده و مهم تر از اون اینکه نکنه من واقعا دارم زندگی خوبشو خراب میکنم. برای همین کلا ازش دور شدم. آخرین باری که دیدمش در یک جمع خیلی بزرگ بود شب یلدا و با اینکه از اینکه میدیدمش عذاب میکشیدم نزدیکش نشدم. و اون وقتی فال حافظشو میخوندن تمام مدت به من نگاه میکرد. اون قیافشو هیچ وقت یادم نمیره. از این شب یلدا بیشتر از یک سال گذشته و الان من و علی دوباره باهمیم. من از ایران خارج شدم و اون هم حاضر شده که کانادا رو ول کنه و بیاد پیش من و اینکه قبلش عقد کنیم. اما من میترسم رابطه مون هیچ وقت مثل قبل نشه.نمیدونم باید راجع به رابطه جنسیم بهش بگم و صادق باشم یا نه. نمیدونم میتونم هیچ وقت اون فردو فراموش کنم یا نه. میترسم رابطه ام با علی طوری خراب شه که باهام حرفم نزنه. ببخشید انقدر طولانی شد.اما کمک میخوام. این داره به خاطر من کانادا و خانوادشو ول میکنه من باید بگم حقیقتو یا نه به نظرتون من خیانت کردم؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1388-11-09
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    3,644
    سطح
    37
    Points: 3,644, Level: 37
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 490 در 114 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: به نظرتون من خیانت کردم؟

    شما وعلی فقط یه دوست بودین ولی اگه این همه دوسش داشتی و با هم بودین چطور جذب یکی دیگه شدی قلب یه زن چطور ممکنه دو نفر رو دوست داشته باشه؟

    از کجا معلوم دوباره دلت پیش یکی دیگه پر نزنه ؟

    به نظر من اگه میخای همیشه با علی بمونی رابطه جنسی ات رو به اون نگو مردها به داشتن رابطه جنسی فوق العاده حساسن .حتی مردهایی که خودشون از این لحاظ رله بودن نسبت به همسرشون حساس هستن

    گرچه این خودش ظلمی در حق نامزدته

    عزیز من چرا وقتی دیدی اون متاهله بهش نزدیک شدی تا مرز رابطه جنسی پیش رفتین میتونی حال زنش رو درک کنی .؟ مسلما عمق ضربه ای که به وح و جسمش زدی رو نمیتونی درک کنی
    خشت اول چون نهاد معمار کج
    تا ثریا میرود دیوار کج

  3. کاربر روبرو از پست مفید saint mary تشکرکرده است .

    saint mary (سه شنبه 09 اسفند 90)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array

    RE: به نظرتون من خیانت کردم؟

    اشتباه بزرگی کردید !
    شما عاشق فردی شدید که هیچ علاقه و عشقی نسبت به شما نداشته !
    وقتی می تونید عشق و علاقه کسی رو باور کنید اول از همه معتقد به رابطه باشه !
    فردی مثل این آقای که گفتید ، مطمئن باشید وقتی به همسر خودش خیانت می کنه ، شما که یک دوست ساده بیشتر براش نبودید ! مطمئن باشید به چشم یه طعمه نگاه می کنه
    فکر می کنید لیاقت شخصی مثل علی رو داشتید ؟ وقتی دوست های خودم و مردهای دورو اطرافم رو می بینم به شدت آلوده هستند ، واقعا متاسف می شم حالا چه مرد چه زن ، به کسی که عاشقانه دوسش داره خیانت می کنه !
    اکثر افراد معروف به خصوصی این بازیگرها و خواننده های تازه دوران رسیده که من دورم می شناسم همین وضعیت رو دارن
    فکر زندگیت باش و مطمئن باش اگه ذره ایی شک به دلت راه بدی بابت نامزدت ، پشیمانی بدی برات دنبال داره !

    هیچ وقت به کسی قولی نده که نمی تونی انجامش بدی

  5. 2 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    داود.ت (سه شنبه 09 اسفند 90)

  6. #4
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: به نظرتون من خیانت کردم؟

    سلام heliaa

    به همدردی خوش آمدی


    متأثر شدم از مسئله شما .

    این رابطه ها آسیب زا هست و ما به شدت پرهیز می دهیم .

    در حال حاضر شما اگر از اشتباه خود قلباً برگشته ای و پشیمانی و مطمئنی دیگر هیچ وقت چنین پیش نمیاد لزومی به گفتنش نیست همینکه تکرار نکنی حتی در حد یدآوری خاطره آن کافیه .

    با علی هم بهتره تا اقدام رسمی به خواستگاری نشده رابطه نداشته باشی .

    نیاز هست خود را واکاوی کنید که اگر ثبات در وفاداری شما ضعیف هست و روی احساسات و هوس خود کنترل نداری ، نیازه روی آن به کمک یک روانشناس کار کنی . والا در صورتی که چنین باشی ، در محیط باز خارج از کشور ممکنه به سمت خروج از تعهد همسری کشیده شوی .



    .

  7. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 10 اسفند 90)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 13 اسفند 90 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1390-12-08
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    750
    سطح
    14
    Points: 750, Level: 14
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: به نظرتون من خیانت کردم؟

    عزیز من چرا وقتی دیدی اون متاهله بهش نزدیک شدی تا مرز رابطه جنسی پیش رفتین میتونی حال زنش رو درک کنی .؟ مسلما عمق ضربه ای که به وح و جسمش زدی رو نمیتونی درک کنی
    خشت اول چون نهاد معمار کج
    تا ثریا میرود دیوار کج
    [/quote]

    دوست عزیز من وقتی اولین بار اونو دیدم و تا مدتی نمیدونستم که متاهله وگرنه نزدیکش هم نمیشدم. اون وقتی هم که فهمیدم بیشتر از 6 ماه بود که از همسرش جدا بود و حتی حرف نمیزدند. حدود 4 ماه بعد از صحبت من با زنش و حرف نزدن من با خودش هم از هم جدا شدن.
    من مطمئن بودم که اینا برنمیگردن که باهم باشن ولی فکر کردم اگه کوچیک ترین احتمال برگشتنشون هست من نباید این وسط باشم. در هر صورت من اینجا نیستم که کارمو توجیه کنم.ممنون از جوابت.


    در حال حاضر شما اگر از اشتباه خود قلباً برگشته ای و پشیمانی و مطمئنی دیگر هیچ وقت چنین پیش نمیاد لزومی به گفتنش نیست همینکه تکرار نکنی حتی در حد یدآوری خاطره آن کافیه .

    با علی هم بهتره تا اقدام رسمی به خواستگاری نشده رابطه نداشته باشی .

    نیاز هست خود را واکاوی کنید که اگر ثبات در وفاداری شما ضعیف هست و روی احساسات و هوس خود کنترل نداری ، نیازه روی آن به کمک یک روانشناس کار کنی . والا در صورتی که چنین باشی ، در محیط باز خارج از کشور ممکنه به سمت خروج از تعهد همسری کشیده شوی .

    .
    [/quote]

    سلام ممنون از جوابتون
    این اتفاق زمانی افتاد که من و علی 6 سال باهم بودیم. بدون کوچیکترین مشکلی شبیه به این. من نمیدونم چقدر روی احساساتم کنترل دارم ولی انقدر دارم که همه چیز رو تموم کنم قبل از اینکه اوضاع خیلی بدتر بشه. در مورد هوس هم که گفتید. من نمیتونم یه رابطه رو در قالب کلمات اینجا توضیح بدم اما مطمئنم که به هیچ وجه هوسی در کار نبوده.

    من نمیدونم باید چیکار کنم.
    یک بار برای همیشه با علی تموم کنم که این باعث میشه یه ضربه دیگه از من بخوره بدون اینکه دلیلش رو بگم. و مطمئنم اصرار میکنه به اینکه دلیلش رو بدون.
    یا اینکه باهاش باشم بدون اینکه چیزی بگم و من میترسم این عذاب وجدان رابطه مون رو خراب کنه چون من تنها در صورتی میخوام باهاش باشم که یه شروع دوباره داشته باشیم و سعی کنیم رابطه مون مثل قبل باشه. و رابطه ی قبلیمون خیلی صادقانه بود. بعنی فکر میکنم اگه بخوایم دوباره شروع کنیم باید همه چیزو بدونه و اگه براش قابل قبول بود شروع کنیم
    و اینکه اگر من واقعا بهش بگم حالا چه براش قابل گذشت باشه چه نباشه بازم ضربه ی بزرگیه که من واقعا نمیخوام اذیتش کنم.
    به نظر شما من چیکار باید بکنم؟

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 13 اسفند 90 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1390-12-08
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    750
    سطح
    14
    Points: 750, Level: 14
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    آیا نامزدم رو در جریان رابطه ی قبلیم بزارم؟

    من در یک پست شرایطم رو کاملا توضیح دادم اما متاسفانه نتونستم از راهنمایی ها استفاده کنم. سعی میکنم تو این پست یکم بهتر توضیح بدم

    من و علی وقتی هر دو در دبیرستان بودیم از طریق دوستان مشترک آشنا شدیم.
    حدود 5 سال پیش خانواده علی برای گرفتن کارت اقامت کانادا اقدام کردند و این باعث شد که علی مجبور شه دائما در سفر باشه. با همه اینها هیچ وقت برای رابطه ی ما مشکلی پیش نیومد.

    تا وقتی من تو یک جریان کاملا اتفاقی با یک شخص دیگه آشنا شدم. اونموقع این جریان اول فقط یک شوخی بین من و دوستام بود. از اونجایی که این شخص یک فرد معروفه ما برامون جالب بود که بدونیم چجور آدمیه. اولش با دور همی های دسته جمعی شروع شد اما کم کم من این فرد رو بیشتر و بیشتر دیدم. در طول این مدت علی ایران نبود و میدونست که من این فرد رو میشناسم اما نمیدونست که چقدر داریم بهم نزدیک میشیم.

    اونموقع که من این فرد رو شناختم متاهل بود البته 6 ماه بود که جدا از همسرش زندگی میکرد. من هم که با علی بودم. تا اون لحظه من هیچ وقت هیچ حسی به هیچ کس جز علی نداشتم. اما نمیدونم دقیقا چی شد بین این شوخی که من احساس کردم که جذب این فرد شدم. سعی کردم ازش دور باشم یا حداقل فقط زمانی ببینمش که همه هستن. با اینکه من این فردو به گروهمون معرفی کردم با همه خیلی صمیمی شده بود. و همیشه بینمون یه حسی بود که نمیتونیم باهم باشیم و این حس باعث میشد یه جورایی بیشتر جذبش بشم.

    این باعث شد که رابطه ی من و علی هم خیلی بد بشه. از اونجایی که دوستامون مشترکن و با اینکه چیزی بین من و اون فرد اتفاق نیفتاده بود چیزایی به گوشش رسیده بود خودش میدونست اتفاقی نیفتاده ولی حس کرده بود که من این فردو دوست دارم و من کاملا میدیدم که عذاب میکشه. برای همین سعی کردم دیگه هیچ وقت تو جمع هایی که اون هست نباشم با اینکه دلم خیلی براش تنگ میشد. و این دلتنگی بد اخلاقم میکرد. بعد چند وقت من با علی بهم زدم چون من همیشه با علی خوشحال بودم و از ته قلبم دوسش داشتم و باهاش بزرگ شدم دلم نمیخواست رابطه مون و خاطراتمون خراب تر شه و رابطه جدیدمون برام قابل تحمل نبود. حتی اگه باهاش نباشم همیشه دلم میخواد حتی شده به عنوان دوست کنارم باشه و از دستم ناراحت نباشه.

    من همیشه خودمو با اون تصور میکردم در آینده. حتی رابطه ........ هم داشتیم. وقتی ما بهم زدیم من دوباره اون فرد رو دیدم. و کم کم عاشقش شدم. کلا برام یه حس متفاوت بود خیلی خیلی متفاوت. من همیشه با علی بودم که خیلی خوب بود اما این فرد و باهاش بودن و همه چیز برام خیلی خیلی متفاوت بود با اینکه به شدت آدم عصبی بود و تو اون زمان درگیر یه سری مشکلات بزرگ بود رفتارش با من فرق داشت و دوستاشم هی اینو بهم میگفتن. من یک بار با اون فرد رابطه ......... داشتم. اما فکر اینکه هنوز متاهله همیشه اذیتم میکرد برای همین گفتم تا وقتی متاهلی نمیتونیم با هم باشیم.

    یکبار زنش با من تماس گرفت و حدود دو ساعت حرف زد. اولش با دعوا شروع کرد اما آخراش انگار به التماس افتاده بود و میگفت فقط اون میدونه چجوری باید با اون فرد زندگی کنه و اون میتونه خوشبختش کنه و این حرفا. من بعد اینکه با زنش حرف زدم دیگه جواب خودشم ندادم. چون فکر میکردم شماره منو اون به زنش داده و مهم تر از اون اینکه نکنه من واقعا دارم زندگی خوبشو خراب میکنم. برای همین کلا ازش دور شدم. آخرین باری که دیدمش در یک جمع خیلی بزرگ بود شب یلدا و با اینکه از اینکه میدیدمش عذاب میکشیدم نزدیکش نشدم.و اون حدود 4 ماه بعد از زنش جدا شد

    از این شب یلدا بیشتر از یک سال گذشته و الان من و علی دوباره باهمیم. من از ایران خارج شدم و اون هم حاضر شده که کانادا رو ول کنه و بیاد پیش من و اینکه قبلش عقد کنیم. اما من میترسم رابطه مون هیچ وقت مثل قبل نشه.نمیدونم باید راجع به رابطه ..... بهش بگم و صادق باشم یا نه. نمیدونم میتونم هیچ وقت اون فردو فراموش کنم یا نه. میترسم با علی باشم و کوچیک ترین مشکلی منو به شک بندازه که ای کاش با اون فرد میموندم. میترسم رابطه ام با علی طوری خراب شه که باهام حرفم نزنه.

    من نمیدونم باید چیکار کنم.
    یک بار برای همیشه با علی تموم کنم که این باعث میشه یه ضربه دیگه از من بخوره بدون اینکه دلیلش رو بگم. و مطمئنم اصرار میکنه به اینکه دلیلش رو بدون.
    یا اینکه باهاش باشم بدون اینکه چیزی بگم و من میترسم این عذاب وجدان رابطه مون رو خراب کنه چون من تنها در صورتی میخوام باهاش باشم که یه شروع دوباره داشته باشیم و سعی کنیم رابطه مون مثل قبل باشه. و رابطه ی قبلیمون خیلی صادقانه بود. بعنی فکر میکنم اگه بخوایم دوباره شروع کنیم باید همه چیزو بدونه و اگه براش قابل قبول بود شروع کنیم
    و اینکه اگر من واقعا بهش بگم حالا چه براش قابل گذشت باشه چه نباشه بازم ضربه ی بزرگیه که من واقعا نمیخوام اذیتش کنم.
    به نظر شما من چیکار باید بکنم؟

  10. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: آیا نامزدم رو در جریان رابطه ی قبلیم بزارم؟

    لطفاً تاپیک تکراری ایجاد نکنید .

    شما در آن تاپیک راهنمایی های خوبی شدید .

    این تاپیک ادغام می شود


    .


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.