خانمی شاغل در یکی از ادارات دولتی هستم . که به خاطر اینکه مدیر حراستمان از من خوشش اومده بود و من محلش نمی ذاشتم به ارتباط سالم من با مدیرم گیر داد و با جابجایی محل کار من ومدیرم آبروی منو در شرکت برد. زورم به مدیر حراست نرسید که از خودم دفاع کنم. خیلی مظلوم واقع شدم وخودم را کاملا بی پناه احساس کردم. روحم از این ظلمی که تحمل کردم آسیب دیده واصلا آرام نمی گیرم. همه می گن فراموش کن وموضوع رو بزرگش نکن. به ضرر خودت تموم میشه.اما چطور فراموش کنم؟؟ دلم میخواست یک قدرت بالاتر دستم رامیگرفت تا بتونم حداقل از این آقا انتقام بگیرم. هر دفاعی که از خودم کردم به ضررم تمام شد. شما بگویید چه کنم؟ یعنی همه چیز را به خدا بسپارم و منتظر شوم که تاوان پس دادن این آقای حراست را ببینم؟ ایکاش تسکینی وجود داشت...
علاقه مندی ها (Bookmarks)