به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 31
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 اسفند 90 [ 12:03]
    تاریخ عضویت
    1390-11-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    903
    سطح
    16
    Points: 903, Level: 16
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نمیتونم عاشق شوهرم بشم .خوشحال نیستم

    . سلام من 28 سالمه و 5ماهه که ازدواج کردم . شوهرم رو از اول با عقل انتخاب کردم چون به نظرم خودش و خانواده ارومی بودن و یه ذره ایمان هم داره که زندگیمو پایبندتر میکنه و پول که میگفت خیلی دارم.اینا دلیل انتخابم بود.ظاهر وتیپش رو اصلا دوست ندارم اما گفتم میشه تیپو درست کرد و خوبیاش بیشتر از بدیاشه ومیخوام زندگی کنم . همیشه ارزوی من زندگی کردن همراه با عشق بوده. اما همش دارم با احساسم میجنگم. اینو به خودش بارها گفتم و ازش خواستم تا کمکم کنه بهش نزدیک شم.به نظر من زندگی بدون عشق جهنمه اما به نظر شوهرم عشق واسه تو فیلماس و نون و اب نمیشه و مسخرس! ایشون از 8.30 صبح تا 10.30 شب منزل نیست و حتی اگه باشه متاستفانه از نظر کلامی و ارتباطی خیلی ضعیفه . همیشه میگم باهام حرف بزن .مثلا وقتی یه مشکل پیش میاد بیا با هم صحبت کنیم که چی شد و کجا کی اشتباه کرد تا بهتر همو بشناسیم و با صحبت بهم نزدیک شیم. اما نه حرف میزنه و نه به حرف من گوش میده! یعنی اگه 1 ساعت براش حرف بزنم یا اشتباه میفهمه یا فقط گوش میده تا ساکت شم! .فوق العلاده خنثی.وقتی من دارم خودمو تیکه تیکه میکنم خیییییلی خونسرد و ساکته.بعدشم میره سر کار زنگ میزنه میگه چه خبر عزززززیززززم!!! انگار نه انگار چی شد! هر چی بی محلی میکنم که بفهمه اشتباه کرده به رو خودش نمیاره. اما دل من چی؟ کجا و چجوری خالیش کنم وقتی کسی نمیخواد حرفشو بشنوه ! اصلا نمیتونم باهاش رابطه برقرار کنم اصلا درک نمیکنم که چجور ادمیه! و من با یه مجسمه اصلا خوشحال نیستم. من از اول دوسش نداشتم و هر چی سعی میکنم نمیتونم بهش نزدیک شم. این اصل موضوع بود اما در کنارش اینارم باید بگم : همیشه گنده تر از اونی که هست حرف میزنه و از اینکه دستش رو شه اصلا نمیترسه. قبل عروسی من فکر کردم به به !چه شوهر ثروتمندی پیدا کردم.ماه عسل پاریس و ماشین شاسی بلندو خونه تو گل سنگ که همش الکی بود دریغ از یه شمال!حتی تو یه دروغ خانوادشم همکاری کردن باهاش.که البته همش مالی بوده ومن مشکلم مال نیست.عشقه.اعتماده.قلبمه. هنوزم این اخلاقارو داره و حرفای بی ربط زیاد میزنه و اونایی که میگفت اصلا نبود. خلاصه بگم که کلا حرفاش تناقض داره با واقعیت. همین باعث شده اون 4تا کلام حرفیم که میزنه باور نکنم و بگم باز شروع کردی! حتی وقتی دروغش بهم ثابت شه و ازش توضیح بخوام باز هیچی نمیگه و فردا صبحشم انگار نه انگاره! این حرف نزدنش باعث میشه اینا همش واسم حل نشده بمونه تا تقی به توقی میخوره همه پروندههارو میارم رو/ چقدم که اون حرس میخوره! اما با همه اینا ابراز احساساتش بیش از حده! به جای همه چی میگه دوستت دارم و خیلی زیادی تحویلم میگیره (از نظر ظاهری خیلی از ایشون سر هستم و میگه زن ارزوهاش این شکلی بوده)اما اون اصلا شکل مرد ارزوهای من نیست :( اما اگه دوستم داشت به احساس من توجه میکرد. حرفاش مثل یه صدای ضبط شدست که هیچ روحی نداره .چون من نمیشناسمش دوسش ندارم و اصلا خوشحال نیستم باهاش.اصلا.تا حالا کنار هم نخندیدیم/حتی روز عروسیمون انقدر شل و ول بود که منم هیجانم خوابید !
    این دوست نداشتنم باعث شده که کوچکترین چیز عصبانیم کنه و ناراحت شم .میدونم که مشکل از درونمه که داره منفجر میشه.نمیتونم تو خودم بریزم و همش دنبال بهونه میگردم که دلمو خالی کنم و قر بزنم و گریه کنم و هر چی بخوام بگم اونم بیاد منتمو بکشه دیگه اون ادم خوشحال و شلوغ نیستم و به نظر خودم دارم شورشو در میارم و دارم بعضی وقتا فکر میکنم چون شوهرم ارومه من دارم پررو میشم.بعضی وقتا فکر میکنم که چقدر موزیه و من چه سادم . اصلا نمیدونم کیه! احساس میکنم خیلی متظاهر هستن (مثلا خواهر برادراش جلوی هم ادای بسیجیارو در میارن اما از من که قرطی بودم خلافترن والله) کلا من به همه چی دارم گیر میدم و جز اینکه خودم حرس بخورم هیچی نیست . نمیدونم من مقصرم یا اون .انقدر ساکته که همش من احساس گناه میکنم که بد اخلاقم اما اخه حق دارم .ندارم؟ میدونم که همه اینا واسه اینه که دوستش ندارم.اصلا نمیدونم من مقصرم یا اون .همش بهش میگم یه کاری کنه که دوسش داشته باشم اما انگار با دیوار حرف میزنم و جالبتر از همه اینکه شوهرم هیچ مشکلی با هیچی نداره و میگه همه چی خوبه
    ببخشید اگه جمله هام ویرایش خوبی نداشت .خیلی راحت و تند تند نوشتم .من واقعا دارم اذیت میشم کمکم کنید بهم بگید با ادمی که حرفی باهاش نداری و خندت هم نمیاد چجوری باید زندگی کنم؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید محتاج عشق تشکرکرده است .

    محتاج عشق (سه شنبه 25 بهمن 90)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 خرداد 91 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1390-11-24
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    754
    سطح
    14
    Points: 754, Level: 14
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتونم عاشق شوهرم بشم .خوشحال نیستم

    سلام عزیزم
    شاید باورت نشه انگاه همسر من رو داری توصیف میکنی..من هم 5 ماه عقد کرده ام دختر خیلی شاداب و سرزنده بودم ولی الان نه..همسرم خیلی مرد خوبی و درک میکنه ولی متاسفانه انگار من زن گرفتم همش من باید دنبال کار ها و برنامه ها برم خیلی اروم و بی خیال و ریلکس من همش باید حرص بخورم برای همه چیز ولی اون نه.. من هم سنتی ازدواج کردم و دوستش نداشتم همش به این امید بودم که کم کم درست میشه الان بهتر شده ولی نه زیاد...وقتی سر یک موضوع باهاش صحبت میکنم خودش رو میزنه با اون راه یا بحث عوض میکنه و یا بریا اینکه من بیخیال شم میگه تو درست میگی و میخنده و میره...انگار حرف های من براش بی اهمیت..چند بار مستقیم باهاش حرف زدم که من دوست ندارم این برخورد رو میکنی...ولی فایده نداشت..گاهی اوقات حوصله ام سر میره..ساکت و اروم..نمیدونم چی کار کنم..هر وقت میبینمش به جای اینکه شاد شم بدتر داغون میشم..
    لطفا من رو راهنمایی کنید..

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 اسفند 90 [ 12:03]
    تاریخ عضویت
    1390-11-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    903
    سطح
    16
    Points: 903, Level: 16
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتونم عاشق شوهرم بشم .خوشحال نیستم

    وای سارا جون دقیقا ! اونم بهم میخنده ! شوهر منم از اولش بهتر شده اما اصلا نمیتونم بهش نزدیک یا صمیمی شم و احساس میکنم حرفام براش بی اهمیته ! شوهر من خیلی بد لباس و هپلی هم هست ! اصلا براش مهم نیست لباسش چروکیده یا کثیف باشه! من مثل مامانش هستم تا زنش! و من بر عکس خیلی به این چیزا اهمیت میدم ! واسه همین وقتی نگاش میکنم تو دلم میگم این چه شوهری بود من کردم ! اصلا نمیپسندمش ! حتی به خودشم گفتم اما طبق معمول میخنده و بهم میگه بچه هستم!!!!! میدونم ظاهر زیاد مهم نیست اما با این کم حرفیا و یخ بودنهاش قلبشم نمیتونم بفهمم ! منم هر وقت میبینمش به جای اینکه خوشحال شم همش تو دلم دارم با خودم میجنگم. خودشم کمکم نمیکنه ! سارا جان شما الان شوهرتو دوستش داری؟

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 خرداد 91 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1390-11-24
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    754
    سطح
    14
    Points: 754, Level: 14
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتونم عاشق شوهرم بشم .خوشحال نیستم

    عزیزم شاید باورت نشه من کل حقوقم رو دادم فقط برای این لباس خریدم..اون هم به تیپش اهمیت نمیده چون مامانش اینا یکم خسیس تشریف دارن و تو مخش کرده بودن که پولت رو دور نریز..الان یکم دوسش دارم و رابطه ام بهتر شدش..ببین برای مرد مادری نکن زن داری کن..یک کاری کن خودش بیاد طرفت..مردها مثل بچه میمونن دوبار ازش تعریف کن..من الکی میگفتم تو همونی که من میخواستم در صورتی که اصلا اینجوری نبود اون یواش یواش اومد سمت من..باهاش بحث نکن و جیغ جیغ نکن اروم باش فقط تبیه اش کن..و بهش هم بگو..بگو تا فلان رفتارت درست نشه من هم نمیتونم...من گاهی اوقات میگفتم عجب غلطی کردم زنش شدم...ولی باز وقتی میبینم همکارام با شوهراشون چه مشکلاتی دارن همسرم میذارم روی سرم ...عزیزم این رو بدون هیچ کس کامل نیست حتی خود من..عزیزم دوست داشتی همسرت شلوغ میکرد و شادت میکرد ولی دست بزن داشت..یا زن باز بود..یا بیکار تو خونه نشسته بود..الان میگی نه!!!! پس به خوبی هاش فکر کن و بهش بگو که چه خوبی هایی داره..رفتار هایی هم که ازارت میده رو مستقیم بگو مرد ها تو مخ ما نیستن که خودت هم بزنی به در و دیوار اونا نمیفهمن که مشکل چی هست..بگو..من به همسرم میگفتم من دوست دارم محکم باشی..شل و وارفته بدم میاد...الان که یک کار رو از 100 تا کار انجام میده همش تشویقش میکنم و اون جو گیر میشه .......

  6. 2 کاربر از پست مفید sara2012 تشکرکرده اند .

    sara2012 (سه شنبه 05 اردیبهشت 91)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: نمیتونم عاشق شوهرم بشم .خوشحال نیستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط محتاج عشق
    . سلام من 28 سالمه و 5ماهه که ازدواج کردم . شوهرم رو از اول با عقل انتخاب کردم چون به نظرم خودش و خانواده ارومی بودن و یه ذره ایمان هم داره که زندگیمو پایبندتر میکنه و پول که میگفت خیلی دارم.اینا دلیل انتخابم بود.ظاهر وتیپش رو اصلا دوست ندارم اما گفتم میشه تیپو درست کرد و خوبیاش بیشتر از بدیاشه ومیخوام زندگی کنم . همیشه ارزوی من زندگی کردن همراه با عشق بوده. اما
    سلام
    محتاج عشق شما که در آرزوی ازدواج با عشق بودی !چجوری این معیار خودت رو نادیده گرفتی؟
    یعنی چه چیزی در این آقا دیدی که ظاهرش و عشق رو نا دیده گرفتی؟
    فقط آرام بودن و یکمی ایمان و پول
    (پول که البته گفتی دروغ بوده ولی با اون مشکل نداری)
    اینا تنها دلایل انتخابت بودن؟
    فقط برای این سه عامل باهاش ازدواج کردی؟
    اگر این طوره نمیشه گفت ازدواجت از روی عقل بوده،چون از نظر عقل اینها دلایل خیلی محکم و قابل قبولی نیستن.

  8. 3 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (سه شنبه 25 بهمن 90)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 اسفند 90 [ 12:03]
    تاریخ عضویت
    1390-11-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    903
    سطح
    16
    Points: 903, Level: 16
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتونم عاشق شوهرم بشم .خوشحال نیستم

    عزیزززززززززززززززززم .... درست میگی.منم همیشه همینارو به خودم میگم و خداروشکر میکنم. اما من همش به شوهرم میگم که عاشقش نیستم و از تیپش بدم میاد و صادقانه هم خوبیاشو میگم و هم بدیاشو ! اما به هر زبونی گفتم (گریه.قهر.التماس.منطقی.تهدی .تحقیر) اصلا بهش بر نمیخوره !. اصلا ! جو گیر هم نمیشه! عصبانی نمیشه.ناراحت نمیشه ! نمیدونم این دیگه کیه!!!!! حرف نمیزنه .حرف هم نمیفهمه ! یعنی در این حد که 1 بار بهش گفتم اگه قبلا یکی با تیپ تو دنبالم میفتاد بهش میگفتم اه برو... عمله ! اما میخنده! باورت میشه!!!؟ میگم چرا بهت بر نمیخوره ! میگه عقلت نمیرسه! میگه پولدار که بشم (همون داستانای رویاییش) با همین تیپ هم بهم نمیگی عمله! اما واقعا به نظر من همه چی پول نیست! اون فکر میکنه من عقلم کمه که میگم همه چی پول نیست! همش تو رویای ثروت خیلی خیلی خیلی زیاده. در صورتیکه وقتی بهش میگم شلوار بخر واسه خودت میگه پول ندارم!!!!! فکر کن !

  10. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: نمیتونم عاشق شوهرم بشم .خوشحال نیستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
    9 قرار نیست همه زندگیها با یک عشق رمانتیک همراه باشد ، چون با چنین عشقی زندگی مختل می شود ، بلکه یک زندگی با تعهد و محبت و تفاهم ( با توجه به نیازهای طبیعی به ازدواج و زندگی مشترک ) آدمی را راضی می کند .


  11. 4 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 25 بهمن 90)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 خرداد 91 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1390-11-24
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    754
    سطح
    14
    Points: 754, Level: 14
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتونم عاشق شوهرم بشم .خوشحال نیستم

    ببین عزیزم مستقیم نگو دوسش نداری و عاشقش نیستی..فکر کن همین حرف همسرت به تو بزنه چه حسی بهت دست میده....خوبیهاش رو بگو ..بگو تو همونی که من میخواستم بذار بهت نزدیک بشه..وقتی دید نزدیکت شد..حالا یواش یواش بگو من تورو دوست دارم ولی این رفتارت من رو آزار میده..بگو فکر نکن من میخواهم تغییرت بدم من ارامش میخواهم تو زندگی ام و به خاطر همین این رفتارت باعث میششه من اذیت شم....عزیزم مردها از اینکه حس کنن کسی میخواهد تغییرشون بده مقاومت میکن..
    اصلا نگو دوست ندارم..ببین میدونم سخته به دروغ بگی که دوسش داری مثل خود من که الکی میگفتم ولی وقتی بگی حتی به دورغ یواش یواش دلت اروم میشه ..نذار فکر کن داری تغییرش میدی...برای لباس پوشیدنش مستقیم نگو..بگو من دوست دارم با هم ست کنیم مثلا اگر مانتو و شلوار شما توسی براش یک پیرهن و شلوار توسی بگیر..بعدا تو زندگیات از لباس هایی که بدت میاد اتو بذار روش بسوزه..یا بنداز ماشین لباسشویی رنگ بگیره بندازش دور..همه اینکارا غیر مستقیم..نذار بفهم میخواهیی تغییرش بدی چون مقاومت میکنن...
    در مورد پول که اینجوری میگه بگو عزیزم من هم بدم نمیاد بهترین خونه و ماشین...داشته باشیم...ولی پول آسایش میده آرامش نمیده...براش الکی داستان تعریف کن بگو یکی از دوستام پولدار بودن حالا شوهرش مریضی بدی گرفته همه خونه و زندگیش رو فروخته...بگو خدار رو شکر جفتمون سالمیم...

  13. 5 کاربر از پست مفید sara2012 تشکرکرده اند .

    sara2012 (سه شنبه 25 بهمن 90)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 اسفند 90 [ 12:03]
    تاریخ عضویت
    1390-11-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    903
    سطح
    16
    Points: 903, Level: 16
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتونم عاشق شوهرم بشم .خوشحال نیستم




    محتاج عشق شما که در آرزوی ازدواج با عشق بودی !چجوری این معیار خودت رو نادیده گرفتی؟
    یعنی چه چیزی در این آقا دیدی که ظاهرش و عشق رو نا دیده گرفتی؟

    نازنین جون بی رو در واسی بگم من 20 تا خواستگار نداشتم که ! الانم ماشاله پسرای خوب خییییییلییییی کمن !تجربه نشونم داد که همه پسرا دنبال دختر بد میگردن تا خوب! خب همین پسران که موقع زنشون که شه گر گر طلاق میگیرن دیگه ! کلا میگم خیلی سخت میشه یه ادم با ایمان و اروم و مثبت پیدا کرد. منم 28 سالمه و دلم میخواست زودتر که زندگیجدیدمو شروع کنم. چون با این تفاسیر عقایدم اجازه دوستی با کسیو نمیداد کم کم داشتم افسرده میشدم. اونیم که4 سال عاشقش به معنای واقعی بودم.فامیل دور بود تا مراحل اخر هم واسه ازدواج رسیدیم حتی لیست مهمونای مراسم نامزدی و...خیلی خیلی زیبا قد بلندو خوش استیلو خوش سر و زبون و شیک و....... اما فهمیدم که معتاده و قبلا همه جور خلاف سنگینیو امتحان کرده (المان زندگی میکرد)و و ....و خیلی با قدرت ترکش کردم و اصلا بهش فکر نمیکنم. چون میدونم که ظاهر مال دیگرانه و اخلاق برای منه ! الان از انتخابم پشیمون نیستم چون شوهرم با ایرادایی که داره ادم وحشتناکی نیست . این منم که دوستش ندارم چون احساسم رو نمی تونم به زور عوض کنم .من باید عاشقش بشم و واسه این راه حل میخوام. من باید خوشحال بشم و واقعا احتیاج به کمک دارم. منظورم از عقلانی این بود که ( به نظرم عقلم راه درستو رفته اما احساسم یاری نمیکنه)

    سارا به خدا شوهرم با همه فرق داره اون با هیچی مقابله نمیکنه.هیچی بهش بر نمیخوره.بگم بشین میشینه وبگم پاشو پا میشه. موضوع مقابله نیست موضوع اینه که ایجوری عادت کرده و براش اهمیت نداره. صحبت کردن من سودی نداره.امروز لباساشو بشورم اتو کنم شب رو صندلی مچاله میکنه. این تو ذاتشه و خنثی بودنش و اینکه مثل دیوار میمونه اذیتم میکنه . الان کثیفیش مهم نیست.چشمم کور .باز اتو میکنم.موضوع اینه که صدامو نمیشنوه انگار !و هیچ وقت حرفی در جواب نداره.نمیدونم دیگه چی بگم.همهرو اول گفتم. نمیتونم عاشقش شم از نظر کلامی و ارتباطی هم خیلی ضعیفه

  15. کاربر روبرو از پست مفید محتاج عشق تشکرکرده است .

    محتاج عشق (سه شنبه 25 بهمن 90)

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 خرداد 91 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1390-11-24
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    754
    سطح
    14
    Points: 754, Level: 14
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتونم عاشق شوهرم بشم .خوشحال نیستم

    عزیزم من کاملا درکت میکنم چون خودمم هم همینجوری ازدواج کردم..من همه همکارام مرد و پسر هستن و همشون هفت خط......وقتی همسرم اومد خواستگاریم و نامزد که بودیم دیدم واقعا سالم هست و ساده...اوایل نمیدونست باید چه رفتاری داشته باشه و من چون مقایسه میکردم با همکارام دلم میخواست بکشمش که انقدر این شل و وارفته است...الان یواش یواش بهش یاد دادم که چی کار کنه..اول هم طوری رفتار کردم که بهم اعتماد کنه و بهش گفتم من فقط به خاطر خودت میگم بدت رو نمیخواهم..وقتی بهش اثبات شد یواش یواش نزدیک من شد..شاید باورت نشه خودم رو کشتم تیپش رو عوض کردم..به مناسبت های مختلف فقط لباس هدیه میدادم..الان خیلی بهتر شده خیلی..طوری که همه بهش میگن چه قدر عوض شدی..عزیزم گاهی اوقات مرد ساکت خیلی بهتز از مرد چرت و پرت گو هست..دوست داشیتم تو جمع بی ادبانه و چرت و پرت بگه.....!!!پس برای سکوتش ایراد نگیر ولی وقتی خودتون تو خونه هستید آهنگ بذار و بگو ااا این آهنگ رو تو برای من خوندی بذار اون هم تکرار کنه..به حرف بیارش..یواش یواش درست میشه عزیزم :*

  17. 5 کاربر از پست مفید sara2012 تشکرکرده اند .

    sara2012 (سه شنبه 25 بهمن 90)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 28 بهمن 96, 11:01
  2. خانواده من کنارم نیستن
    توسط فرزاد ف در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 28 بهمن 94, 01:22
  3. هرچی به شوهرم میگم میگه نمیتونم!خوب منم نمیتونم چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟
    توسط matra در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 22:27
  4. چرا نامادری ها مادر نیستند
    توسط goleyas در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 20 فروردین 88, 16:11

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.