سلام به همه من 24 سالمه 1 ساله ازدواج کردم شوهرم 34 سالشه ما زندگی خوبی داریم رابطه منو شوهرم خوبه همدیگرو دوست داریم اما یه مشکلی داریم که در طول این یک سال منو خیلی اذیت میکنه رفتار همسرم جلوی خانوادهامونه البته منظورم حرف زدنو صحبتاشون نیست
هم پدر و مادر من هم پدر و مادر شوهرم تحصیل کرده هستن اما هردو خونواده سنتی هستن من و شوهرم بخاطر مسائل کاری شوهرم شهر دیگه ای دور از خانواده هامون هستیم وقتی میریم بهشون سر بزنیم مجبوریم 1 هفته ای اونجا باشیم یا وقتی اونا میان خونه ی ما
چیزی که منو اذیت میکنه اینه شوهرم عقاید نه خونواده من نه خودشو در نظر نمیگیره و همونطور که تو تنهایی هستیم جلو اونا برخورد میکنه مثلا منو میبوسه بغلم میکنه و یا ببخشید اینو میگم حتی حاضر نیست یک شب از رابطه جنسیمون بگذره به خاطر حضور میهمانمون خانواده من تا به حال اعتراضی نکردن هرچند با شناختی که من ازشون دارم میدونم ناراحت میشن
اما مادر شوهرم زن خوبو مهربونیه چند باری متوجه ناراحتیش شدم و احساس میکنم اینو از چشم من میبینه
دوست ندارم رابطم نه با شوهرم سرد بشه نه خوانواده هامون اما نمیدونم چه کار کنم ؟؟؟ چون به شوهرم که میگم انگار نه انگار بازم کار خودشو میکنه وقتی خانواده ها هم هستن نمیتونم باهاش بحث کنم که اینکارو نکن اینه که فقط تو خودم میریزم
یک بار که خونه مادرش بودیم و شب میخواست در اتاقو ببنده تا بتونه راحت باشه قبول نکردم ناراحت شد و وقتی برگشتیم تا یک هفته هیچ رابطه ای نبود فقط کنار هم میخوابیدیم....
وقتی میگم اونا از چشم من میبینن و ناراحت مشن میگه این تصورات تو هست.
ولی من معذبم خیلی برام سخته. لطفا منو راهنمایی کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)