سلام به همگی .
نمیدونم از کجا شروع کنم .ماجرا خیلی طولانیه که باید خلاصش کنم .
پدر و مادرم با هم حسابی مشکل پیدا کردن .الان چند ساله .وضعیت رابطشون هم افتضاحه.طوری مه ممکنه بابام مامانمو بکشه !!! آخه گاهی مواد مصرف میکنه و روی معزش تاثیر گذاشته .
ماجرای اختلافشون هم طولانیه و چند ساله که ادامه داره
فقط آخری رو تعریف میکنم . بابام با یه زنی رابطه داشت و ما فهمیدیم .خلاصه بابام میگفت اون زن بدبخته و من دلم بهش سوخته و ...مامانم گفت من نمیتونم قبول کنم .اگه دل سوزی بوده خب چرا باهاش مسافرت رفتی و ...
خلاصه بابام عصبانی شد و بعد از کلی ظرف و ظورف شکستن یه عالمه قرص خورد و خود کشی کرد ومامانم آمبولانس زنگ زد و نجاتش دادن .از فرداش بابام کارای عجیبشو شورع کرد
بابام به مامانم گفت اصلا تو باید سختی بکشی تا بفهمی اون زن چی کشیده .بعد مامانمو از خونه انداخت بیرون .مامانم اومد خونه ما .بابام زنگ زد گفت اون کثافتو بنداز بیرون وگرنه به بچت و شوهرت صدمه میزنم .ماشینتو اتیش میزنم و ...
به داداشام هم همینا رو گفت بعد هم خواست خونه خودشو آتیش بزنه که داداشم خودشو رسوند و نذاشت !!!
.ولی ما همه پشت مامانم موندیم .خلاصه بعد دو سه روز با پادر میونی عمه و داداش و ... مامانم برگشت سر خونه زندگیش .
و صبخش دوباره روز از نو و روزی از نو ...
حالا من نمیدونم با بابام چه رفتاری کنم . فعلا که اصلا جواب تماسش رو هم نمیدم و نمیخوام ببینمش .
اما گاهی دلم براش میسوزه .این پدر همونی نیست که من سالهای پیش میشناختمش .
احساس میکنم مواد رو معزش تاثیر گذاشته و دست خودش هم نیست .البته خودش انکار میکنه .
آخه تفریخی میکشه و خودشو معتاد نمیدونه
علاقه مندی ها (Bookmarks)