به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 آذر 91 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1390-10-19
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,278
    سطح
    19
    Points: 1,278, Level: 19
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 93 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Talking خسته ام از این زندگی ..کاش میتونستم تمومش کنم..

    خدایا به خودت قسم دیگه خسته شدم
    خدایا من به تو توکل کرده بودم تا لحظه ی آخری که می خواستم عقد کنم حتی تا پای سفره ی عقد هم بهت میگفتم اگه بعدا از این انتخابم پشیمون میشم همین الان یه کاری بکن که بهم بخوره
    اما تو هیچ کار نکردی منم توکل کردم به خودت و بله رو گفتم
    اما حالا چرا اینطور شد
    با تمام کسایی که بهت توکل میکنن اینطوری میکنی ؟؟؟؟ چرا الان از انتخابم پشیمونم
    تو خودت گفتی مردای خوب و نصیب زنای خوب میکنم و زنای خوب رو نصیب مردای خوب میکنم
    نمیگم من خیلی خوبم
    اما من کی چشم چرونی کردم خودت شاهد بودی که وقتی نگاهم به نامحرم می افتاد نگاهم و می دزدیدم خودت میدیدی چقدر از نگاه کردن به نامحرم دوری میکردم( آخه خودت گفته بودی اگه نگاهتون به نامحرم افتاد و به زمین نگاه کردی اندازه تمام آفریده های روی زمین براش ثواب مینویسم)
    پس چرا حالا نصیبم یه چشم چرون شده
    من کی اینقد اهل دروغ گفتن بودم خودت میدیدی که همیشه توی دروغ گفتن ضعیف بودم پس چرا حالا .............؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    من کی اینقد هوس باز بودم کی .... کی یه درایو پر از فیلم های ... تو کامپیوترم داشتم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    کی از تمام حرکات یه مرد حتی حرف زدنش حتی دعوا کردنش لذت بردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
    خدایا تو زمانی که همه ی دوستام با دوستی با پسرا خوش میگذروندن من خودم و از این گناه ها دور نگه داشتم
    پس حالا واقعا لیاقت من این بود
    خیلی خستم کاش هیچوقت به دنیا نیومده بودم کاش زودتر از شر این دنیا راحت میشدم
    تا کی باید بکشم
    وقتی توی دنیا هیچ کس مشتاق من نیست وقتی حتی خدا هم میبینه که داری ذره ذره داغون میشی و بازم تنهات گذاشته وقتی کنار یارت نشستی و بازم احساس تنهایی بکنی ...............باید به چه امیدی زنده باشی
    کاش میتونستم خودم و از این زندگی خلاص کنم
    یعنی عذاب خود کشی کردن از این همه دردی که دارم میکشم بیشتره
    واقعا کاشکی میشد سرنوشت رو از سر نوشت کاشکی میتونستم به گذشته برگردیم و .......
    چقد تنهایی بده کاش یه همدم داشتم کاش یکیو داشتم هر وقت تنها میشدم برم پیشش کاش......................
    دلم میخاد به این زندگیم خاتمه بدم دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم دیگه احترامی بینمون نمونده
    احساس میکنم اونم از من خسته شده مثل بقیه ی مردایی شده که از زنشون فرارین
    ما اگه ازدواج کنیم دیگه چی میشه!!!!؟؟؟؟؟؟
    دلم میخاد همین الان تمومش کنم
    کاشکی میشد.......................................... ...

  2. 3 کاربر از پست مفید baharann تشکرکرده اند .

    baharann (شنبه 15 بهمن 90)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 اسفند 91 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    423
    امتیاز
    5,445
    سطح
    47
    Points: 5,445, Level: 47
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    3,495

    تشکرشده 3,519 در 509 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: خسته ام از این زندگی ..کاش میتونستم تمومش کنم..

    سلام هستی جان

    چی شده؟ چرا انقدر ناامید؟ چرا انقدر شاکی؟ اونم ازخدا؟ ازخدایی که عاشقانه دوستت داره؟

    عزیزم تو اگه خوب بودی واسه خودت بود نه برای خدا،که حالا بخوای منت گذارباشی!

    توخوب بودی واین کلی ارزش داره،مطمئن باش روز موعود،تو بابقیه دوستات فرق خواهی داشت.

    پس اینهمه خدارو متهم نکن.بدون که او خیلی بهتر ازخودما به صلاح ما آگاه است.

    درمورد همسرت هم زیادی سخت نگیر، همه آدما یکی نیستند،به نظرم اینها مشکلاتی نیستند که بشه براساسشون

    به طلاق فکر کرد! مراقب باش عزیزم! همسرت رو دریاب ، جوان هست وهرلحظه در خطر. توقوی باش وبازهم به خدا

    توکل کن.مطمئن باش کسی از توکل به خدا نه ضربه ای دیده ونه می بینه! آروم باش و خدارو این چنین درمقام

    محاکمه قرار نده

  4. 4 کاربر از پست مفید داملا تشکرکرده اند .

    داملا (شنبه 15 بهمن 90)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array

    RE: خسته ام از این زندگی ..کاش میتونستم تمومش کنم..

    سلام هستی جان.
    آرومتر یکم.میدنی عزیزم توکل یعنی چی؟توکل این نیست که ما کار خودمونو کنیم و بعد بگیم خدایا بهت توکل کردمو بعد که کارمون خراب شد به خدا غر غر کنیم!!!!
    شما اگه تحقیق نکردی قبل ازدواج و چشماتو دقیق باز نکردی و مسائل واضحی مثله چشم چرانی رو متوجه نشدی به خدا چه ربطی داره؟
    توکل یعنی بعد از تلاش کامل ما و انجام تحقیقات کامل و استفاده از همه وسایل موجوده از قبیل مشاوره و...اطمینان داشته باشیم که هرچی پیش میاد از جانب خداست و به صلاحه ماست... توکل یعنی همسر چشم چران و گناهکار یعنی نعمتی از طرف خدا تا به واسطه اون ساخته بشیم و مس وجودمون طلا بشه...
    توکل یعنی اطمینان کنیم به خدا.اعتماد داشته باشیم به خدا ،وقتی ما تلاشمون رو کردیم پس باید بقیشو به خدا سپرد.
    خیلی از سختی های زندگی ما آینه اعمال ماست تا تو همین دنیا نتیجشو ببینیم و اون دنیا کمی راحتتر باشیم.
    برخی دیگه هم آزمایش که آیا با وجود سختی هامون بازهم به خدا اعتماد داریم؟یا عجز و لابه میکنیم؟
    عزیزم من فکر میکنیم شما نه تنها توکل نداری بلکه خیلی هم به خدا بی اعتماد هستی.
    بیشتر به مفاهیم زندگی و خلقت دقیق شو و ببین کجای هستی قرار داری هستی عزیز،هدف ما از خلقت چه بوده؟مفهموم ازدواج و جایگاه اون در مسیر وجودی و تکاملی ما کجاست"؟
    در مورد مسائل روانشناسی و نحوه برخورد با همسرت دیگر دوستان انشاالله کمکت میکنن.
    موفق باشی

  6. 2 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    شمیم الزهرا (شنبه 15 بهمن 90)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خسته ام از این زندگی ..کاش میتونستم تمومش کنم..

    سلام هستی گرامی،

    لطفاً کمی واضح تر مشکل خود رو توضیح دهید تا بتوانیم به شما کمک کنیم.
    همچنین عنوان تاپیک شما باید مشخص تر باشد و در عنوان باید ذکر شود که مشکل اصلی تون چی هست.

    برای حل مشکلات نیاز هست که اول مشکل رو درست تعریف کنیم. و همینطور اینکه مشکلات رو یکی یکی حل کنیم. پس اول از بزرگترین مشکل خود شروع کنید و واضح توضیح دهید که چیست.
    و همینطور در پست بعدی خودتون یک عنوان مشخص و مربوط به مشکلتون ذکر کنید تا این عنوان رو تغییر دهیم.

    با تشکر.

  8. 3 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (شنبه 15 بهمن 90)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 آذر 91 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1390-10-19
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,278
    سطح
    19
    Points: 1,278, Level: 19
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 93 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خسته ام از این زندگی ..کاش میتونستم تمومش کنم..

    از دست خدا ناراحتم چون به وعدش عمل نکرده
    والصالحین الصالحات و الطیبین والطیبات یعنی چی
    من روی این وعده خدا حساب کرده بودم
    الان دارم حسرت میخورم
    کاش تمام اونکارهایی رو که نکردم رو کرده بودم تا الان دلم نمی سوخت
    خیلی حس بدیه
    خیلی بده که بهت سرکوفت(( اینکه تو جامعه نگشتی و ندیدی چه فسادهایی است تا الان این چیز ها رو بزرگ نبینی))رو بهت بدن چقدر بده
    من اگه این چیزهارو ندیدم و تجربه نکردم چون دوست نداشتم
    دوست نداشتم شریک آینده من این چیزارو تجربه کرده باشه
    نمیدونم ......موندم........
    کاش یه کم تو جامعه گشته بودم ..
    کاش تجربه های بدست نیورده رو بدست می آوردم..
    کاش اینقد سرم تو لاک خودم نبود تا می فهمیدم دور و برم چه خبره........
    کاش یه کارایی می کردم که الان دلم نمی سوخت
    منت سر خدا نمی زارم ولی از دستش خیلی ناراحتم
    من این کارارو نکردم که خدا یکی مثل خودم و نصیبم کنه
    اما خدا یکیو نصیبم کرده که تقریبا همه چیز و تجربه کرده
    برا این شاکی ام و دلم میسوزه
    ما خیلی تحقیق کردیم آخه مردم و همسایه ها ولی همه گفتن خیلی خوبن
    حتی یه چند ماهی هم نامزد بودیم ولی توی اون چند ماه هیچ خطایی ازش سر نزد
    اما تا عقد کردیم ......................................
    خیلی از انتخابم پشیمونم
    خیلی بی تجربه بودم
    چون احساس تنهایی میکردم تن به ازدواج دادم
    کاش اینکار و نمیکردم
    آدم تا چقدر باید صبور باشه
    چرا وقتی از یه چیزی میگذری فکر میکنن خری و نفهمیدی.........


  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 اردیبهشت 92 [ 17:11]
    تاریخ عضویت
    1390-7-17
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    1,939
    سطح
    26
    Points: 1,939, Level: 26
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 475 در 135 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خسته ام از این زندگی ..کاش میتونستم تمومش کنم..

    هستي جان ، عزيزم هر چيزي يك راه حلي داره...فقط مرگ كه علاج نداره
    اگه اومدي اينجا كه كمك بگيري بگو مشكلت سر چيه؟ چكار كرده؟چي ديدي ازش؟
    تازه اگه اون داره اشتباه زندگي ميكنه تو كه پاك بودي و پاك موندي چرا ارزوي مرگ ميكني؟؟؟ نهايتش اينه كه راهتو ازش جدا ميكني

  11. کاربر روبرو از پست مفید yekta_b تشکرکرده است .

    yekta_b (شنبه 15 بهمن 90)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: خسته ام از این زندگی ..کاش میتونستم تمومش کنم..

    خلی وقتا برامون چیزی پیش میاد و ما فکر میکنیم شره در حالیکه توش خیری برای ما هست،و چه بسیار پیشامدهایی که ما فکر میکنیم خیره اما در اون شری هست.

    دختر جون بزرگترین گناه ناامیدیه...اگه قراره ما بنده خدا باشیم تا وقتی همه چی گل و بلبله که این بنده بودن چه حسنی داره...
    اگه قراره راه زندگیمون همیشه صاف و بدون پیچ و خم باشه چه جوری رانندگیمون تو مسیرزندگی خوب بشه؟
    اگه شرایط سخت برامون پیش نیاد پس چه جوری قوی فهمیده و زیرک بشیم؟؟
    بهتره دیدت رو عوض کنی..اگه با شرط و شروط بنده خدایی بهتره تجدید نظر کنی.

    در مورد شوهرت باید ببینی ریشه اینکاراش چیه؟؟شاید واقعا نگاه کردن به زنهای دیگه یا فیلم دیدن و...انقدر که به نظر تو بده به نظراون بد نباشه برای همین این کارو میکنه.شاید یه جای رابطتون داره می لنگه که به این کارا رو اورده.نمیشه تا تقی به توقی خورد بگیم تقصیر خدا بوده.شاید رفتار تو اشکالاتی داشته و..شایدهای دیگه.

    به نظرم بهتره به جای اه و ناله واقعا به فکر ساختن زندگیت باشی.با شوهرت پیش مشاور برین تا ریشه کاراهاش مشخص بشه.

    چون احساس تنهایی میکردم تن به ازدواج دادم
    دلیل خوبی برای ازدواج نداشتی و اینطور که من از نوشته هات فهمیدم امادگی چندانی برای ازدواج هم نداری.
    ازدواج مهارتهای رفتاری رو میخواد که هم خودت و هم شوهرت باید بدست بیارین.
    تو کلاسها و سمینارهای ازدواج شرکت کنین و مقالات و کتابهای تو این زمینه رو هردوتون بخونین.

  13. 2 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (شنبه 15 بهمن 90)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 آذر 91 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1390-10-19
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,278
    سطح
    19
    Points: 1,278, Level: 19
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 93 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خسته ام از این زندگی ..کاش میتونستم تمومش کنم..

    اولین مشکلی که پیش اومد سر همین موضوعی بود که چشمش و همه طرف میچرخوند
    توی کامپیوترش چیزایی رو دیدم که نباید میدیدم
    توموبایلش اسم یه خانوم و دیدم که به گفته ی خودش همکارش بوده که به اسم کوچیک نوشته...
    دروغ هایی که بابت چیزهایی نا چیز و کوچیک ازش میشنیدم(که این موضوع با کمتر کردن حساسیتم نسبت به دروغ گفتنش کمک شد))
    حسی که نسبت به خانوما داره ((وقتی میخاد یه چیزی رو ازم بپرسه مثلا میگه چرا خانوما فلانن چرا اینجاشون فلانه ...یه جورایی حتی از خصوصیات بد خانومهای دیگه خوشش میاد))
    یا اینکه اصلا متعهد نیست
    عکس من و داده بود دست همکارش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    یه جایی نشسته بودیم چند تا خانوم هم اومدن پشت سر ما نشستن خیلی از پشت به هم نزدیک بودیم بعد از چند لحظه ی دیگه که دیدم ، دیدم خانومه بهش تکیه داده اونم از خدا خواسته همون حالتی نشسته بود حتی خودش و یه کم جمع نمیکرد بالا...
    بعد هم که بهش میگم چرا تو که دیدی اینطوره از اونجا پانشدی میگه آخه من چه لذتی میتونم از تکیه دادن به کمر یه خانوم ببرم
    تازه حق به جانب هم شد
    خیلی گیجم یعنی واقعا نمیدونه تو این موقع باید جاشو عوض کنه نه همون طور بشینه سر جاش

    من واقعا دوستش دارم اما نمیدونم چرا کمک نمیکنه که زندگی بهتری داشته باشیم
    یه کم آدم بی خیالیه
    هردفعه سر موضوعی که برامون پیش میاد باهم میشینیمو صحبت میکنیم با تمام وجود به هم قول میدیم که این کارو نکنیم
    اما بعد از یه مدت به راحتی دوباره اون کارو انجام میده
    فوق العاده آدم بد قولی هم هست
    باور کنید از ده تا حرفی که میزنه پنج تا شو باور نمیکنم فقط به ظاهر ازش قبول میکنم
    بعدش هم مرتب با خودم میگم آیا راست گفت یا دروغ گفت
    نمیدونم مچطور میتونم بهش اعتماد کنم
    مقصر خودشه
    راستی شوهرم ده سال هم از من بزرگتره......

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 آذر 91 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1390-10-19
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,278
    سطح
    19
    Points: 1,278, Level: 19
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 93 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خسته ام از این زندگی ..کاش میتونستم تمومش کنم..

    آقای حامد عزیز ممنون که نوشته هام و خوندید
    برای اسم تاپیکم :
    ((چشم چ..،دروغگویی،بی خیالی...خسته ام از این زندگی ..کاش میتونستم تمومش کنم..))
    شاید این بهتر باشه
    بهتر میتونه دردم و نشون بده

  16. #10
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: خسته ام از این زندگی ..کاش میتونستم تمومش کنم..

    سلام *هستی* جان

    خانمی
    معلومه خیلی آزرده ای


    درکت می کنم ، برای تو که پاکدامنی اختیار کرده ای و پایبند اخلاقیاتی ، دیدن صحنه خلاف این روند آزار دهنده است . می فهممت ، اما هرگز پشیمان نباش از سلامت و پاکیت که بسیار ارزنده است .

    توکل به خدا به معنای منفعل عمل کردن نیست . شناخت پیدا کردن از طریق تحقیق از در و همسایه کافی نیست . مشخصه شما و خانواده ات مهارت کافی برای شناختن با ارتباطی که با او و خانواده اش در دوران قبل از عقد نداشتید و یا از افراد توانا ( مثلاً مشاور خانواده ) در این زمینه بهره نگرفتید ، مطمئناً نشانه هایی هم بوده که اهمیت ندادید و به نظرتون مهم نبوده یا جدی ندیدید . البته لازمه بدونیم مدت نامزدی شما تا عقد چقدر بوده ؟ چرا از مشاوره بهره نگرفتی ؟

    ضمن اینکه همین الآن هم فرصت شناخت و تصمیم درست هست البته نیاز هست در این موقعیت از راهنمایی مشاوری مطمئن بهره بگیرید .


    نا امید نشو نازنین

  17. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 16 بهمن 90)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ظاهر خواستگارم رو نمیتونم بپذیرم
    توسط andrya در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: سه شنبه 26 آبان 94, 22:08
  2. یه خواستگار چقد میتونه بی ادب باشه؟!
    توسط نوش آفرین در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 بهمن 93, 23:51
  3. نمیتونم درخواستم کنم
    توسط Vampier در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 13:50
  4. پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: یکشنبه 25 اسفند 92, 14:20

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.