نسبت به همسرم شکاک هستم چه کنم ؟ ..... ( آيا همسرم به من خيانت كرده؟ )

[sabba]

سلام
حدود 2 سال ازدواج كردم تو اين مدت مشكلات زيادي با همسرم داشتم به خاطر توقعات زيادي كه شوهرم از من و خونوادم داره چون سطح خونواده ما از هر نظر بالاتره و اون انتظار داره كه بابام از همه نظر كمكش كنه بخصوص مالي البته به طور مستقيم نميگه اما از بهانه جويي هاش مي فهمم و اينكه ميگه شما بي معرفتين و مدام ميگه تو واسه من هيچ كاري نكردي به خاطر همين عاشقم نيستي.
اما من با همه اينا كنار اومدم و تا جايي هم كه بشه اجازه ميدم حرف حرف اون باشه اما مشكل اصلي من چيز ديگست
حدود 1 ماهه كه از خط ايرانسلش هم استفاده مي كنه يعني 2 تا گوشي داره . دايمي و ايرانسل
من بهش شك كردم البته تماسهاش خيلي زياد و مشكوك نبود مدام هم سر گوشيش نميرفت اما من كلا آدم شكاكي هستم و بهش مشكوك شدم .
شوهرم كارش اقماريه 1 هفته سر كاره 1 هفته مياد خونه
يك بار كه ميخواست بره سر كار من گوشيه ايرانسلشو از كيفش برداشتم و همون روز 1 اس ام اس واسش اومد من زنگ زدم به شماره و فهميدم كه دختره
ديگه مطمئن شده بودم اما چيزي كه واسه من عجيبه اينه كه شوهرم با من خوب بود و يه مدت رابطش با من عالي شده بود و خيلي به فكر غذا خوردن لباس پوشيدن و سرما و گرما و خريد واسه من بود و چون من لاغرم سر سفره به زور قاشق دهن من ميذاره كه يه خورده چاق بشم پيشنهاد ميده بريم پياده روي و با هم ورزش كنيم .
من با دختره حرف زدم اما توضيحي به من نداد انكار كرد و گفت من شوهر شما رو نميشناسم و يه اس ام اس داد بهم و واسه من و شوهرم آرزوي خوشبختي كرد و گفت خيالم راحت باشه.
اول ميخواستم به روي شوهرم نيارم اما يه جورايي ميدونه كه من ميدونم .من يكي دوتا از اس ام اس هايي كه شوهرم به دختره داده بود رو يواشكي خوندم خيلي رسمي بود و از كلماتي مثل لطفا و افعال جمع استفاده شده بود البته بعضي جاها.
من از شوهرم توضيح خواستم و اون قسم خورد كه چيز خاصي نبوده شوهرم هر وقت به روح پدرش قسم ميخوره مطمئنم كه راست ميگه چون هيچوقت الكي از اين قسم استفاده نميكنه.
بعدش باهام خيلي خيلي خوب شد و دم به دقيقه بهم زنگ مي زنه اما من نميتونم اين موضوعو فراموش كنم . يه بار بهم گفت چون من عاشقش نبودم اين كارو كرده ولي ديگه تموم شده و از من خواست ديگه چيزي نگم .
واقعا گيج شدم . روابط زناشوييمون خيلي خوبه و شوهرم بهم ميرسه . نميدونم كدومو باور كنم ( شوهرم مرد مثبتيه و اهل هيچ برنامه اي نيست )
شوهرم باهام خوبه اما سر همين موضوع من گير ميدم و باز دعوامون ميشه
كمكم كنيد خواهش ميكنم

[parvane123]

صبا جان غیرمستقیم روی رفتارهای همسرت دقیق باش اما به روش نیار. اینطور که شما میگین اگر ارتباطی هم بوده خیلی جدی نبوده. الانم که همسرتون باهاتون خوبه. خیلی به روش بیاری اوضاع رو خراب میکنی و آرامش زندگیتو از بین می بری. سعی کم بهش بیشتر محبت کنی تا برای جلب محبت دست به دامن دیگران نشه.

[sabba]

منم تا حدودی میدونم که جدی نبوده . همسرم دوست داره عاشق من باشه دوست داره دلش واسم تنگ بشه اما بهم میگه تو بی ذوقی بی شور و حالی باید کاری کنی که دلم واست تنگ بشه . به نظرتون من چه کارایی میتونم انجام بدم تو رو خدا کمکم کنید من خیلی دوستش دارم اما نمیدونم چطوری بهش ثابت کنم بگید چه کارایی میتونم بکنم؟؟؟

[دانوب]

سلام دوست عزیز

[size=small]من بهش شك كردم البته تماسهاش خيلي زياد و مشكوك نبود مدام هم سر گوشيش نميرفت اما من كلا آدم شكاكي هستم و بهش مشكوك شدم .

من مجردم و تجربه زندگی مشترک ندارم ولی اینکه شما روحیه شکاکی دارید و در نتیجه دست به تجسس میزنید، اصلا نشانه خوبی نیست!!!!!!

همه آدم ها مجموعه ای از نکات مثبت و منفی اند، خیلی از این نکات منفی از دید سایرین دور می ماند.
بدون علم به این نقطه ضعف ها در دیگران، (که البته مهم و حیاتی نیستند) میشه خیلی راحت تر دیگران رو دوست داشت و در کنار آونها احساس آرامش کرد.[/size]

من هم مخالف این هستم که شما خدای نکرده مثل کبک سرتون رو تو برف بکنید و نسبت به زنگ خطر هایی که در زندگی مشترکتون به صدا در آمده بی تفاوت باشید و نادیده بگیردشان.

مثلا همین که همسرتون بعضا در عشق شما نسبت به خودش تردید داره، باید روش کار بشه. ولی مسلما دانستن این موضوع که دو تا چشم مدام داره ایشون رو میپاد، ایشون رو به شما نزدیک نمیکنه.
به عنوان یک زن انحصار طلبی زنونه شما رو درک میکنم و میدونم تجسسی که در موبایل ایشون کردید، از همان عشق به زندگی مشترک و همسرتون سرچشمه گرفته ولی این راهش نیست دوست من.

گفتید ایشون کارشون اقماریه، باید این کمبودی که در اثر نبودن همسرتون در خانه ایجاد میشه رو جبران کنید، هردو البته.

خدارو شکر مشکل خاصی ندارید و اوضاع مرتبه
تمرکزتون کاملا به زندگی خودتون باشه، خودتون دونفر، برای ایشون وقت بگذارید، حتما خوب می دونید که چی خوشحالش میکنه.

دیگه اون موضوع رو به روش نیارید. انسان ها لیاقت بخشیده شدن رو دارند.

[فرشته مهربان]

sabba جان

گفتی شکاک هستی ، حتماً به این موضوع توجه کن و نزد روانشناس بالینی برو که اگر جدیه درمانش کنی چون شکاکی زمینه ساز وسواس فکری و پرخاش و .... می شود .

اینطور که بیان کردید بین شما و همسرت مشکلی جدی وجود نداره ، فقط اینکه شما در روابط عاطفی به نظر می رسد سرد رفتار می کنی ( شاید مغرور ) و خلاقیت در روابط کلامی به خرج نمی دهی . مرد نیازمند عاطفه زن است ، از آنجا که گفته ای اهل هیچ برنامه ای نسیت پس خیالت راحت باشد که فقط کافیست شما کمی از هنرهای زنانه در محبت به او و جذبش استفاده کنی . همچنین دنیا و نیازهای مردان را شناسایی کنی و در ربطه با همسرت به آنها توجه کنی ، خواهی دید که دیری نمیگذرد که مثل پروانه دور شمع وجودت می گردد .

موفق باشی

.

[sabba]

البته یه موضوعی رو باید اضافه کنم :
یه بار که سر این موضوع خیلی بهش گیر دادم خیلی عصبانی شد و بهم گفت تو اگه فرشته هم باشی دیگه نمیخوامت بعدش من از اتاق اومدم بیرون و باهاش قهر کردم نیم ساعت بعدش با یه ظرف آجیل اومد کنارم نشست و دونه دونه آجیل گذاشت دهنم بهش گفتم اون حرفا چی بود زدی ؟ گفت : من که چیزی نگفتم هیچی نبود و شروع کرد باهام شوخی کردن . نظرتون چیه؟؟؟؟؟؟

[مریم و بابا لنگ دراز]

آقای مرموز –خانم بازپرس
یک سوال :ایا شما خانم بازپرس و شوهرتان اقای مرمز است؟
خانم بازپرس:مانند قرقی همسر خود را میپاید در این اوقات معمولا نظر دیگران را درباره ی رفتار و یا واکنش های همسرشان جویا میشونند .در این صورت هیچ گاه ارامش ندارید همیشه نگران هستید که سرنخ اصلی را که فاش کننده حقیقت مرد است را از دست بدهیدالبته او شاهد این نگرانی شما هست و از این رو همواره مرموزتر و تو دار تر هم میشود
آقای مرموز:او بسیار شیرین مهربان جذاب خوش برخورد بوده و کنار امدن با اوساده است.اقای مرموز با مهارت نیاز ها و خواسته هاشو پنهان نگه میداردو شما را از خواسته هایش با خبر نمیکند.
ممنون میشم اگه جواب سوالمو بدید تا شاید کمکی باشد برای کارشناسان محترم برا پاسخ گویی وحل مشکلتان

[sabba]

واقعا از همتون ممنونم

من خیلی شکاک نیستم فقط حساسم یعنی معمولا نیمه خالی لیوان رو میبینم و یه مقدار ترسو هستم اما به هر حال من یه چیزایی از شوهرم دیدم که مشکوک شدم بهش الکی که نبوده ولی اونم خیلی مرمز نیست و منم اگه یه ذره خوش بین بودم عمرا میفهمیدم با توجه به اینکه رفتارش با من روز به روز داشت بهتر میشد و از لج و لجبازی قبلش کاسته می شد ( چیزی که گیجم کرده )اما مشکل اصلی من اینه :
من تمام اتفاقاتی که بین ما افتاده را واستون توضیح دادم میخوام بدونم جای نگرانی هست ؟من باید چیکار کنم؟؟؟؟؟
و اینکه چه کارایی کنم که دلش واسم تنگ بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[فرشته مهربان]

هیچ جای نگرانی در رابطه با همسرتون نیست ، بلکه شما نیازه کیمی نگران خودتون باشید . اینکه همیشه نیمه خالی لیوان را می بینید خوشایند نیست و این نشانه هست ، حتماً نزد روانشناس بالینی برو ودر مورد خودت واکاوی داشته باش .

شما در درون دچار تعارض هستی ، هیچ نکته مهمی برای تردید و گیر دادن به همسرت نمی بینی و بلکه بر عکس هم تایید آن در درونت قوی تر هست ، هم بسیار دوستش داری ، اما کمی بد بینی که در وجود شما هست ( که با مراجعه به روانشناس رفعش کن و مانع رشد آن شو ) که نمیگذارد شما آرام باشید و همش اصرار دارد که یه چیزی هست ف شما البته خوب هم توانسته و می توانید با این پیامهای منفی دربیافتید ، حتی مایلید ما همسرتان را تایید کنیم برای اینکه خیال خودت را در مقابله با اون منفی گوی درونی راحت کنی و بهش بگویی دیدی گفتم مسئله ای نیست و او خوب است .

این تعارض را حل کن نه با تایید گرفتن از دیگران بلکه با رفع بد بینی و تقویت مثبت اندیشی در خودت .


موفق باشی


.

[sabba]

شما درست میفرمائید اما من که توهم ندارم من خودم با دختره حرف زدم اول انکار کرد اما حرفاش ضد و نقیض بود من تو مخابرات آشنا دارم تو سه سوت اسم و فامیل و شهر دختره رو درآوردم وقتی بهش گفتم هنگ کرد خیلی ترسیده بود منم سریع فهمیدم یه چیزی بوده اما تا چه حد نمیدونم و اینکه تو این یک ماه رابطه همسرم روز به رور با من بهتر میشد منو گیج کرده لطفا یه بار دیگه تمام پاسخ های منو مطالعه بفرمائید و نظر بدید متشکرم