با عرض سلام وخسته نباشید خدمت همه عزیزان
تقریبا 8ماه که با همسرم عقد کردیم از دوستان خواهش میکنم بهم کمک کنند تا بتونم مشکلات پیش آمده را حل کنم
اول اینکه من خانمم را همیشه دوست داشتم ودارم اون هم یه بار میبینی به شدت بهم علاقه مند میشه یه بار هم میبینی که از خودش سرد مزاجی نشون میده واحساس خاصی نداره و وقتی که ازش سوال میکنم چی شده همش در مورد خستگیه درس و دانشگاه حرف میزنه
ومیگه که بخاطر خستگیه ومنم واقعا نمیتونم حرکات و رفت وآمدهاش را کنترل کنم یعنی
وقتش را ندارم.
برای اینکه دوستان با مشکلاتم بیشتر آشنا بشن فکر میکنم ذکرکردن این موارد ضروری باشه:
خانمم رفتارش با دوستاش خیلی عالیه تاحدی که بعضی مواقع حدود یک ساعت تلفنی صحبت
میکنه باهاشون یا با خانواده خودش، اما با من اصلا همچین برخوردی رو نداره.
همیشه به قول خودش به من میگه که دوست ندارم توکارهات واینکه کجا میری وبا کی میری
دخالت کنم وهمینم باعث شده که منم نتونم در مورد کارهاش وبرنامه هاش باهاش صحبت کنم. مثلا بحث جدیدمون هم به
خاطر همین موضوعه، که من نباید بفهمم چه اتفاقاتی بین اون ودوستاش واقوامش میگذره
بهم میگه هر چیزی رو که قرار باشه برات توضیح بدم خودم میگم
ووقتی در مورد این موارد میخوام باهاش صحبت کنم بهم میگه که دوباره داری بهانه میاری
همه این موارد وچندتای دیگه باعث شده به رفتارش بی اعتماد بشم وگرچه آدمی نیستم که
بخوام شک به دلم راه بدم اما الآن این اتفاق برام افتاده.
ومهمتر از همه اینه که: وقتی تواین مواردی که ذکر کردم باهم بحثمون میشه بهم میگه
من که میدونم الآن تو عصبانیت این حرفا رو میزنی دوباره پشیمون میشی، و واقعا هم
همیشه من رفتم برا معذرت خواهی وکوتاه اومدم،اما این دفعه دیگه اینکاررو نکردم
وفعلا کاری به کار هم نداریم وچند روز که ازهم بی خبریم،در مورد این قضیه هم
از دوستان میخواهم که راهنمایی کنند که آیا مجدد برم جلو ومعذرت خواهی کنم و
بگم که اشتباه از طرف من بود یا بذارم یه مدت بگذره ببینم چی پیش میاد؟
خواهشا دوستان بهم کمک کنید واقعا شرایط سختی برام پیش اومده
ممنونم از توجهتون
علاقه مندی ها (Bookmarks)